رنو ساندرو، هاچبک سادهای که سالهاست توسط سایپا وارد کشور شده و در دو گونه دستی و خودکار عرضه شده تبدیل به خودرویی خوشنام، پرفروش و موفق شده است. با این حال اکنون این خودرو در بازار دست دوم قیمت نسبتاً بالایی دارد. بیایید ببینیم که ساندرو ارزش پرداخت رقمهای میلیاردی را دارد؟
طراحی رنو ساندرو
در اولین برخورد (و احتمالاً در تمامی برخوردهای آینده!) به این نتیجه میرسید که ساندرو هیچ چیز خاصی برای جلب توجهتان ندارد. در قسمت جلو، چراغهای بزرگ به همراه سپر کاملاً ساده و جلوپنجره مشکیرنگ که نشان زیبای رنو در مرکز آن نقش بسته، نمایی کاملاً معمولی را رقم زدهاند. همین توصیف در مورد رخ جانبی نیز صدق میکند. لاستیکها کمی کوچکتر از حد انتظار مینمایند (که شاید شما را به یاد شاهکارهای چینی موجود در کشور بیندازد). دربها حجم خاصی نداشته و هماهنگی معقولی با پنجرههای نسبتاً بزرگ دارند. شاید اگر برآمدگی پلهمانند بالای رکاب جانبی (پایینترین نقطه دربها) نبود، یکنواختی در این ناحیه چشم را اذیت میکرد.
به عقب که میرسید، بیش از هر چیز دو چراغ ایستاده میبینید که قسمت اعظمشان به رنگ قرمز بوده و همانند چراغهای جلو، گرافیک سادهای دارند. شیشه عقب با حاشیه سیاهرنگ و برفپاککن بزرگ خود، نهتنها در بهبود نمای این قسمت نقش مثبت داشته، بلکه دید بسیار خوبی را مخصوصاً هنگام رانندگی فراهم میکند. نشان رنو و نوشتههای Renault، Sandero و ۱.۶ AT در سه ناحیه درب صندوق بار به چشم میخورند. زیر این قسمت، سپر بسیار سادهای تعبیه شده که شاید تنها نکته قابل بیان آن، وجود یک چراغ خطر شبنمای قرمزرنگ در پایینترین نقطه سمت چپ باشد.
در مجموع، نمای بیرونی ساندرو بسیار معمولی، به دور از هرگونه جذابیت و محافظهکارانه طراحی شده و نسبت به مدلهای موجود در بازار (بینالمللی) بسیار ضعیفتر است.
اتاق ساندرو
با باز شدن دربها، حتی قبل از این که سوار شوید، بوی تندر ۹۰ به مشام میرسد؛ البته با نگاهی به ردیف عقب حستان کمی تغییر خواهد کرد. همهچیز با پلاستیک پوشیده شده و هیچ متریال باکیفیتی به چشم نمیخورد. تنها موردی که کمی تفاوت و تنوع با خود آورده، تغییر رنگ پلاستیک بهکاررفته در قسمتهای از کنسول جلو و پنل دربهاست که شباهت ناچیزی به کروم دارد. آرایش کلی مجموعه پیشِ روی راننده شباهت زیادی به تندر ۹۰ داشته و کاملاً تکراری است. اگر کیفیت مونتاژ خوب و یکپارچگی مناسب اجزا نبود، نمیدانم دقیقاً چه حسی به این فضا داشتم!
فرمان خوشدست بوده و علاوه بر اهرمهای معمول در دو طرف، مجموعهای کوچک در سمت راستِ خود پنهان کرده که میتوانید از طریق آن عملکردهای اولیه سامانه صوتی را کنترل کنید؛ البته به نظر میرسد محل قرارگیریاش طوری است که استفاده حین رانندگی آن هم بدون پرت شدن حواس، بعید خواهد بود. نشاندهندههای پشت فرمان ساده و معمولیاند و تنها اطلاعات اولیه را نشان میدهند. دو دایره بزرگِ دورسنج و سرعتسنج و نمایشگر رنگی و هشدارهای فنی، تمام چیزی است که در این بخش مشاهده میکنید. اعداد و ارقام به راحتی خوانده میشوند، اما شدت نور صفحه بسیار کم است و در روز روشن برای مشاهده اطلاعات چراغها و کمربندها که داخل دوایر بزرگ جای گرفتهاند، مشکل ایجاد میکند؛ بهطوریکه شخصاً در همان روز روشن نتوانستم وضعیت چراغها از این مجموعه را دریافت کنم!
پنل دربها بسیار ابتدایی بوده و هیچ کار خاصی روی آن صورت نگرفته است. نکته جالب، مشاهده جای دکمه بالا و پایین بردن پنجره روی درب است که انگار بعد از انتقال آن به کنسول جلو همینطور رهایش کرده و جایش را با یک قطعه پلاستیک پر کردهاند. کنسول میانی دو خروجی سامانه تهویه، پخش، دکمههای مربوط به پنجرهها، فلاشر و کنترلکنندههای سامانه تهویه را در خود دارد. پایین این قسمت، کنسول مرکزی خاصی که بین صندلیها قرار گرفته باشد ندارید. دستهدنده و پایه آن به همراه تنظیمکننده آینههای جانبی، دکمه مخصوص سطوح لغزنده (!)، دو جا لیوانی و دکمه قفل کردن پنجرهها تمام ادواتی هستند که بهصورت پراکنده و منفرد (!) در این ناحیه پخش شدهاند. بهشخصه جدای از سایر مسائل، عدم بهرهگیری از هرگونه ذوق و عناصر زیباییشناسی در طراحی این قسمت را جزء بدترین ویژگیهای ساندرو میدانم! ناسلامتی مردمان کمبضاعت هم انساناند، آیا تنها به خاطر بهای پرداختی کمتر لیاقتشان آنقدر کم است؟!
پس از دقایقی که مشغول بررسی اتاق بودیم، صندلیها را بسیار معمولی و راحتیشان را کمتر از پرایدهای ۱۳۱ تولید سایپا یافتم. پوشش پارچهای، نرم بوده و بهاندازه سهم خود راحتی مناسبی دارد، اما خودِ صندلی اصلاً بدنتان را دربر نمیگیرد و فقط چسبندگی خوبی که بدان دارید باعث رضایتتان میشود. سقف نیز با پارچه پوشیده شده و تنها یک مجموعه چراغ و دو آفتابگیر در جلو دارد. ردیف عقب، برخلاف انتظاری که از فرم هاچبک خودرو دارید، جادار بوده و فضای سر و پای قابل قبولی برای افراد با قد حداکثر ۱۸۰ سانتیمتر فراهم میکند. دو نکته در این قسمت جالب توجه است: یکی تعبیه دکمههای باز و بسته کردن پنجرهها بین دو صندلی جلو که برای دسترسی باید کاملاً به جلو خم شوید؛ دیگری وسعت طاقچه عقب که حتی پس از نصب دو بلندگو بازهم فضای زیادی برای قرار دادن سایر اشیاء دارد.
رانندگی و سواری رنو ساندرو
پس از بستن کمربند و تنظیم ارتفاع صندلی، سوییچ کاملاً ساده و بینشان ساندرو را در جایش قرار داده و میخواهم استارت بزنم که گیر کردنهای پیاپی و عدم باز شدن سریع فرمان آزارم میدهد. بالاخره موفق میشوم و پیشرانه با صدای زیادی که کاملاً مشابه خودروهای (مثلاً) وطنی است بکار میافتد.
طی همین چند ثانیه، دید بسیار خوب به اطراف از تمامی جهات و روشنی اتاق توجهم را جلب میکند. در بدو شروع به حرکت، سفتی فرمان مرا به یاد پیکان میاندازد که چرخاندن فرمانش بهخودیخود فعالیت بدنی محسوب میشد. علیرغم اینکه همکارم معتقد است فرقی با تندر ۹۰ ندارد، اما بنده به یاد دارم که حتی در سفر طولانیمدت جادهای با تندر ۹۰ هرگز چنین مصافی با فرمان نداشتم! پدالها نیز کم از فرمان ندارند. نهتنها فشار زیادی میطلبند بلکه اصلاً اطلاعات مناسبی از وضعیت خودرو و پیشرانه به دست نمیدهند. در مورد پدال گاز وضعیت بدتر است؛ انگار از پیش حفظ کردهاید که برای حرکت باید فُلان پدال را بفشارید و همین کار را میکنید، نه اینکه عملکرد آن به شما نشان دهد که این، پدال گاز است.
صدای خروجی از پیشرانه در همه حال بسیار زیاد بوده و باز هم همانند خودروهای وطنی در درازمدت قطعاً خستهکننده ظاهر میشود. حتی به جرأت میتوانم بگویم بنابر تجارب شخصی، صدای ورودی به اتاق ساندرو از پارس مدل ۹۴ هم بیشتر است. جعبهدنده تعویضها را تقریباً بیسروصدا انجام میدهد اما گنگی عملکردش آزاردهنده مینماید. در حالت عادی، با فشردن پدال گاز دو اتفاق میافتد: اگر پدال را تا انتها پایین ببرید دور پیشرانه تا حداکثر ممکن بالا میرود و دنده در آخرین دور سبک میشود، اما اگر تا حدود ۷۰-۸۰ درصد پایین ببرید، تعویض بسیار معمولی و منطقی انجام میشود. در هیچیک از حالات، کم شدن دنده سریع نیست و با تعلل محسوسی صورت میگیرد.
هنگام شتابگیریها اولین چیزی که بیشتر شد سروصدای خودرو بود! دورگیری پیشرانه و افزایش سرعت آنقدر آرامش و طمأنینه دارد که ناخودآگاه شیرفهم میشوید هدف از تولید ساندرو، عملکردهای خوب فنی و امثالُهم نبوده است. در چند تلاشی که برای ثبت شتاب اولیه حدودی داشتیم، بهواسطه نبود فضای باز کافی، نتوانستیم به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسیم. اما در عوض، با ترمز گرفتن در سرعتهای ۸۰ یا ۹۰ کیلومتر بر ساعت، سامانه ABS با نیروی قابل قبولی (و البته صدای بسیار واضحی) وارد مدار میشد و ساندرو را مجبور به توقف میکرد. در کل افزایش ناگهانی سرعت در وضعیت خودکار امری دستنیافتنی است اما کاهش ناگهانی آن، شدنیتر مینماید.
در همین اثنا، عملکرد سامانه تهویه در کمترین قدرت و خنکترین وضعیت، به حدی بود که در گرمای ظهر و بعدازظهر تهران، اتاق نه گرم بود و نه سرد؛ دما دقیقاً در نقطه مرزی بین این دو قرار داشت. با قرار دادن سوییچ در نقطه دوم و افزایش شدت، هوا کمی به سمت خنک بودن رفت. پس از چند ساعت و نزدیک شدن به انتهای آزمایش، دمای اتاق مناسب و خنک بود، اما به حد انتظار نمیرسید.
اگر بخواهیم به سامانه تعلیق ساندرو نمره بدهیم (از ۲۰)، بیشتر از ۱۴ نصیبش نمیشود. عملکرد آن متوسط بوده و میتواند در رانندگی معمول روزمره نسبتاً راضیتان کند. در ناهمواریهای سطحی چیز خاصی حس نمیکنید، اما با ممتد شدن دستاندازها یا پیچدرپیچ شدن مسیر حرکت کمی آزاردهنده ظاهر میشود. تصمیم گرفتیم به یکی از پارکهای جنگلی تهران رفته و در جادههای باریک و گردنهای آن چالشی جدید برای هاچبک رنو بسازیم.
در همین حین به ۳ نکته بسیار خوب برخوردیم: اولین مورد بازخورد جالب جعبهدنده به تختگاز کردن بود. ابتدای مسیر ورودی پارک که شیب صعودی داشت، شروع به حرکت کرده و پدال را تا انتها پایین بردم. دور پیشرانه تا ۵۶۰۰ دور بالا رفت و درنهایت تعویض انجام شد. بهشخصه چنین عملکردی را (که در بیشتر نمونههای خودکار وجود دارد) بسیار میپسندم و معتقدم برای مسیرهای اینچنین، فوقالعاده کاربردی است. دومین نکته، دید همهجانبه بسیار خوب و تسلط به اطراف که موجب کنترل بهتر خودرو و افزایش اعتمادبهنفس راننده میشد. مورد آخر هم واکنش بهتر و سریعتر جعبهدنده در حالت دستی نسبت به فرمانهای تعویض سبک و سنگینِ پیدرپی بود که حقیقتاً فراتر از حد انتظار ظاهر شد و کمی با آدرنالین خونمان بازی کرد!
تعادل عمودی اتاق در پیچها، با توجه به رانندگی مانوری و پرفشار، کمی آزاردهنده بود اما نسبت به کلاس خودرو قابلهضم به نظر میرسید. رفتار جعبهدنده و نحوه پاسخدهی به پدال گاز مناسب بود اما شتابگیری و چابکی مورد نیاز حس نمیشد. برعکس، در سرپایینی ترمزها راضیمان کردند و نمره قبولی گرفتند. اگر سفتی و گنگی فرمان و پدالها نبود، مطمئناً تجربه سواری بسیار بهتری حاصل میشد. بهراستیکه دریافت اطلاعات خوب و کافی از سطح مسیر حرکت بهوسیله فرمان، نکتهای حیاتی است! البته در کنار همه اینها، فریادهای مهیب پیشرانه نیز حس بسیار بدی القا میکرد. ساندرو با مهیبی بلند پیچها را پشت سر میگذاشت، دقیقاً مثل کسی که پیوسته فریاد میزند “تمامش کنید!”. علیرغم اینکه درمجموع حس متوسطی به عملکرد ساندرو در فشار زیاد و مسیر پیچدرپیچ داشتیم، اما همین حس که خودرو پس از خروج از پارک، انگار از مصیبت خلاص شده و نفس راحتی میکشید باعث میشد تا دیگر هرگز هوس همچون کاری به سرمان نزند. باور بفرمایید چنین نکاتی که گفتنشان شاید کمی عجیب به نظر برسد، در حسی که شما نسبت به خودرو پیدا میکنید واقعاً مؤثرند.
با ورود دوباره به بزرگراه و قبل از پیوستن به مسیری پرترافیک، توانستم با استفاده از حالت دستی کمی گردوخاک کنم. علیرغم تأخیر جعبهدنده در پاسخدهی، چالاکی در رگهای ساندرو جریان یافت و پتانسیل بیشتری برای مانور از خود نشان میداد. دندهها را در دورهای بالاتر تعویض میکردم و برای اولین بار آن حس دلچسب رانندگی را کمی چشیدم. حقیقتاً رانندگی با ساندرو در حالت دستی حس بهتر، لذتبخشتر و پویاتری داشت که البته شاید بر اساس معیارهای گوناگون افراد، این جمله در نظر همه مثبت تلقی نشود؛ چراکه بسیاری از مردم تنها آرامش میخواهند و دوری از هرگونه هیجان. به لطف آینههای جانبی بسیار خوب و نیز فراخی میدان دید، رانندگی در حالت خستگی و ترافیکِ سنگین، واقعاً آسان بود. ساندرو هر چیزی هم اگر کم داشت، از این نظر واقعاً توجهم را جلب کرد. با اینهمه، سروصدای زیاد کابین بیش از پیش اذیتمان میکرد و ترجیح میدادیم هرچه زودتر از شر آن خلاص شویم! شخصاً، زیبا نبودن و کیفیت پایین اتاق از طرفی و مجموعه پدال و فرمان نامناسب از طرف دیگر باعث میشد پس از گذراندن چند ساعت با ساندرو، از رسیدن به پایان کار، زیاد ناراضی نباشم و البته کمی هم احساس راحتی کنم. درست است که هدف از ساختن آن، تولد یک هاچبک معمولی روزمره بوده، اما خب در روزمره هم باید حداقل کمی زیبایی و چابکی فنی چشم و دلتان را نوازش کند تا از خودرویی که درون آن نشستهاید زده نشوید! شاید اگر روی زیبایی بصری و تواناییهای حرکتی آن نیز کار میکردند، نقاط قوتَش، ازجمله همین موردی که چند خط قبل بدان اشاره شد، بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند.
کلام پایانی
رنو ساندرو، یک هاچبک بسیار معمولی برای استفادههای اولیه روزمره است. اگر فقط در همین حد میخواهید، گزینه مناسبی برایتان خواهد بود. هیچ عملکرد فنی خاصی در آن به چشم نمیخورد. شتابگیری ناامیدکننده، ترمزهای مطلوب، ظاهر و اتاق کسالتآور، عدم هرگونه زیبایی بصری، تعادل و هندلینگ متوسط، سروصدای زیاد و ممتد، سواری نسبتاً نرم، جعبهدنده نهچندان دلچسب و در یک کلام، معمولی و عادی بودنِ بیش از حد را میتوان بهعنوان ویژگیهای اصلی آن برشمرد. این دورگه فرانسوی-ایرانی در بازار خودروی کشور، با برخی چینیها نظیر امویام X22 و نیز پژو 207i و تندر ۹۰ ایرانیزه شده رقابت میکند و نسبت به قیمتش اصلاً ارزش خریدن ندارد. نمونههای دستدوم و سالم خودروهای رده بالاتر و چینیهای نو قطعاً بدان میچربند و نسبت به بهای پرداختی، منطقیترند. شاید در ظاهرش کمی خوی کراساوور گونه ببینید، اما با التفات به وضعیت تعلیق و هندلینگ به نظر نمیرسد خارج از جاده زیاد دوام بیاورد. در یک جمله، ساندرو بهترین گزینه برای افرادی است که خودرویشان همچون خودکارشان است؛ از مرکب خود تنها کاربرد حملونقلی میخواهند و هیچگونه حس (قلبی و…) خاص یا دید دقیق و نکتهبین نسبت به آن ندارند.
در نهایت از مالک خودرو آقای فرید عطارزاده از بابت اعتماد به مجله پدال و نیز آقای حسین شاوردی جهت انجام هماهنگیهای نهایی تشکر و قدردانی میکنیم. از هموطنان عزیز هم دعوت مینماییم در صورت تمایل برای انجام آزمایش رانندگی و انتشار گزارشی از خودروی خود، با پدال تماس حاصل فرمایند.
پیش از پایان، توجه شما را به مشخصات فنی رنو ساندرو خودکار جلب میکنم.
طول / عرض / ارتفاع / فاصله بین دو محور (میلیمتر): ۴۰۲۰ / ۱۷۴۶ / ۱۵۳۴ / ۲۵۸۸
وزن خالص (کیلوگرم): ۱۱۴۶
مصرف سوخت: ۸.۳ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر ترکیبی
حجم مخزن سوخت: ۵۰ لیتر
ابعاد رینگ و لاستیک: ۶۵/۱۸۵ – رینگ ۱۵ اینچی آلومینیومی
پیشرانه: ۴ سیلندر خطی با ۱۶ سوپاپ
حجم پیشرانه: ۱۵۹۸ سیسی
بیشینه قدرت: ۱۰۵ اسب بخار در ۵۷۵۰ دور بر دقیقه
سقف گشتاور: ۱۴۰ نیوتنمتر در ۳۷۵۰ دور بر دقیقه
جعبهدنده: ۴ سرعته خودکار
حداکثر سرعت: ۱۷۰ کیلومتر بر ساعت
شتاب ۰ تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت: ۱۱.۵ ثانیه (طبق اعلام شرکت سایپا!)
فرمان: دنده شانهای، مجهز به تقویتکننده هیدرولیکی (!)
سامانه تعلیق (جلو/عقب): مستقل مکفِرسون با بازوی جناقی / پیچشی با مقطع H و فنر مارپیچ
ترمزها (جلو/عقب): دیسکی تهویه شونده / کاسهای
قیمت در بازار ایران: حدود ۸۰۰ میلیون تا یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان
از شما دعوت میکنیم بررسی ویدئویی رنو ساندروی دست دوم را ببینید. لطفاً در کانال یوتیوب ما هم عضو شده و کامنت بگذارید.
تماشا در یوتیوب:
تماشا در آپارات:
جواد
۱۶ مهر ۱۳۹۶از سایت پدال بعیده…به نظرم ساندرو ماشین با اصالت و مناسبیه ماشینای داخلی کلا چینیه بنده پارس دارم ۱۱ تا مار کرده گریبکس نیس که انگار دستگاه شخم زنیه
حامد
۱۷ مهر ۱۳۹۶به نظر من این بررسی منصفانه نبود. من ساندرو دارم و سروصدا نداره، دندهها خیلی خوب عوض میشه، فرمان اصلا سردرگم نیست، سواری اون از تولیدات وطنی دیگه بهتره. قیافهاش هم به نظرم چندان بد نیست…
سعيد
۲۶ آبان ۱۳۹۶با سلام
به عقیده من با در نظرداشتن بازار خودرو و محدودیت های آن قضاوت منصفانه ای از رنو ساندرو نشده و کاملا قرض ورزی صورت گرفته است.
با تشکر
fereydoon
۲۷ آبان ۱۳۹۶به نظر بنده با این وضعیت بد کیفی خودروها دیگه ظاهر و اپشن چندان اهمیت نداره مهم اینه خودروی با کیفیتی باشه مثل همین ساندرو استپ وی که البته امکاناتشم بد نیست
رضا
۲۰ آذر ۱۳۹۶به نظر من کاملا ماشین خوبیه هم سیستم هندلینگ عالی و فرمان نرم بیصدا بودن اتاق از مزایای این ماشین هستش کاملا مشخصه با غرض ورزی در مورد ساندرو صورت گرفته
علی
۸ دی ۱۳۹۶ساندرو و ال ممد یکی اند به درد روستا میخوره تا شهر. چینیا فقط اسمشون بد رفته.کیفیتشون از تولیدات داخلی بهتره. من ال ممد داشتم فروختم h320 گرفتم… شتابش کمتره ولی حس رانندگیش ۱۰۰ برابر ساندرو و ال ممده
محمود حریری
۱۲ دی ۱۳۹۶این چیزی که نویسنده محترم به شبرنگ روی سپر عقب تعبیر کرده اند ، چراغ مه شکن عقب هست
هیوندای
۱۴ بهمن ۱۳۹۶نویسنده عزیز وگرامی یا الکی دوتا عکس گذاشتی که من ساندرو را امتحان کردم یا اصلا تا حالا ساندرو را ندیدی من هم قبل از سوارشدن این خودرو همچین حسی به این خودرو داشتم اما وقتی سوار شدم نرمی این خودرو از هزار تا محصولات چینی وایرانی وکره ای بیشتره سروصدا یی که میگی موتورش داره احتمالا ماشین اون طرف که سوار شدی مشکل داشته وگرنه اصلا سروصدا نداره حالا در مورد ظاهرو آپشن تا جایی میشه حرفات را قبول کرداما ازنظر فنی ساندرو در برابر خودرهای کره ای وچینی حرف برای گفتن داره ماشین خود بنده هیوندای النتراست از نظر نرمی موتور بهتر از هیوندای هم هست.خنک کردن کولرش هم عالیه ولی حیف که تهویه اتوماتیک روی این خودرو بسته نشده وگرنه تو سربالایی با کولر خیلی عالی عمل می کنه .از نظر فرمانی هم سفت نیست چون هاچ بک طراحی شده برای عدم واژگون شدن سرپیچ ها یه کمی سفت طراحی شده اما خسته کننده نیست در مورد گیربکسش هم نه روی حالت اتوماتیک ونه روی حالت دستی گیجی وگنگی وجود ندارد . شما بیطرفانه صحبت نکردی نویسنده همیشه باید بیطرف صحبت کنه واز سایت پدال درخواست دارم که به شما دیگه اجازه نظردهی در مورد خودروهای دیگر را ندهند.
رضا
۱۶ بهمن ۱۳۹۶دوستان در مورد تفاوت ساندرو اتومات و تندرپلاس اتومات از لحاظ کیفی کدوم مورد رو پیشنهاد میکنید؟
ممنون میشم اگر نظریه کارشناسی از لحاظ کیفیت خودرو بهم بدین
راهنما
۵ اسفند ۱۳۹۶بنده خودم نمایشگاهی هستم وهردو خودرو را حداقل 1000کیلومتر تجربه کردم و ان شالله بتونم تجربیاتم را بدون غرض وهدفی به شما انتقال بدهم .اول از همه ساندرو یک خودروی هاچ بکه درصورتی که تندر90پلاس یه خودرو سدان با صندوق جادار می باشد که شما باید ببنید هنگام مسافرت می تونی با صندوق ساندرو کنار بیا ی یانه چون بعضی ها به فکر این هستن روی این خودرو باربند ببنند در صورتی که این خودرو به دلیل شکل تخم مرغی که داره آیرودینامیکی خیلی بالایی دارد ودرصورت بستن باربند علاوه بر افزایش مصرف سوخت از سرعت وشتاب خودرو به شدت کاسته می شود پس باید ببینی صندوق ساندرو کارت را راه می اندازه یانه اگه این با این گزینه کنار اومدی می رویم گزینه بعدی . گزینه دوم:توی شاسی در قسمت جلو ساندرو تغییراتی جزئی انجام گرفته که خشکی تندر90را نداره پس می تونیم باز برتری را به ساندرو بدهیم.گزینه سوم: ساندرو یه خودرویی که نمی گم خیلی زیبا شده ولی به نسبت تندر90حتی پلاسش کمی زیباتروبه روزتر جلوه می دهد.گزینه چهارم:تندر90پلاس به دلیل داشتن صندوق عقب وبهره گیری از ترمز کاسه ای عقب البته در هر دوخودرو ضعیف تر از ساندرو عمل میکنه .گزینه پنجم :گیجی تندر90درسرعت های بالا به دلیل عدم آیرودینامیکی خودرو می باشد(همه تندرسوارها می دونند) این گیجی در ساندرو کم تر شده یا می تونم به جرات بگم کاملا رفع شده .گزینه ششم واخرین گزینه:بازار دست دوم ساندرو داغ تر از تندر90 می باشد اما این را هم بگم که تندر90هم بازار دست دوم خوبی دارد . اما در آخر باید خاطر نشان کنم خرید این دو خودرو به سلیقه شخصی بر می گرده هردو از کیفیت بالایی برخوردارند واین چیزها فقط جزئی می باشند وفرق زیادی بین این دو خودرو وجود ندارد وباید این را هم بدونیم که ساندرو به نحوی همان تندر90است پس اگه تندر 90بد باشه اون هم بده وبالعکس .ان شالله توانسته باشم راهنماییت کرده باشم.
سعید
۱۸ بهمن ۱۳۹۶با سلام و خسته نباشید خدمت مسئولین سایت پدال
در مورد این مقاله نتونستم ساکت بشینم و نظاره گر اظهارات بسیار مغرضانه و هدفمند نویسنده باشم این مقاله رو وقتی خوندم از همان ابتدا با تندی شدیدی مواجه شدم که هرگز تو سایت پدال ندیده بودم انگار که نویسنده مشکل شدید شخصی با این ماشین داره تا جایی که پژو 206 رو به ساندرو ترجیح میده که بسی جای تعجب داره چون ایشون یا ایران زندگی نمیکنه یا از سال 89به این طرف 206 سوار نشده من در عجبم که سایت پدال با این تجربه و دقت و کیقیت بالا مجوز نشر چنین مقاله ی ضعیف و چرندی رو داده
رضا
۱۰ فروردین ۱۳۹۷کسایی که میگن این بررسی ایراد داره احتمالا یا خودشون مالک این خودرو هستن یا طرفدار این برند. دوستان این خودرو یکی ارزانترین ها در دنیا بوده و برای قشر کم درآمد تولید شده ولی اینجا قیمت بالا 40میلیون خورده!!! بدبختی آخه یکی دوتا نیست :))
رضا
۳ مرداد ۱۳۹۷ما داریم با آشغالایی مثل 206 و 207 و خودروهای چینی مقایسش می کنیم نه با گلف و شورلت در مقایسه با آشغالای بازار ایران صد برابر بهتره
حسین
۱۷ خرداد ۱۳۹۷دو ایراد رنو ساندرو فضای بار کم و مصرف سوخت در نسخه اتومات هستش ولی از همه جهات و مخصوصا فنی و هندلینگ نمره بالایی میگیره .
مرتضی
۱۶ آبان ۱۳۹۷من یه پراید داشتم فروختم ،یه ساندرو خریدم .
الان پشیمانم پیش خودم میگن کاش پراید مو اتومات میکردم ،انقدر پول بابت این ساندرو نمیدادم
علیرضا
۱۳ بهمن ۱۳۹۷فکرکنم چندنفر نشستن ومغرضانه نظراتشون در مورد ساندرو نوشتن و یا این اطلاعات ماشینهای چینی را به اشتباه برای ساندرو نوشتن. من 7ماهه این ماشین دارم وبسیار راضی و خرسندم.