ظاهرش به گونهای است که انگار در سر میز یک ناهار پرچرب ایتالیایی و توسط مشتی کاغذ و قلم بیارزش طراحی شده اما به هرحال، لامبورگینی LM002 نقطه آغاز شاسی بلندهای پرفورمنس-بالا به شمار میرود. در حقیقت این خودرو زمینی را شخم زده و آماده نموده است که اینک سایر خودروهای بلند مرتبه شیک، محبوب و سریع از دل آن به ثمر نشستهاند. از این مهمتر، این خودرو بذر شاسی بلند جدید لامبورگینی یعنی اوروس را کاشته است و به کل پروژه مذکور اعتبار بخشیده است. برخی نسبت به این گونه شاسیبلندهای چند منظوره انتقاداتی دارند و فرصتی فراهم شد تا بتوانیم یکی از آنها را در معدنی متروکه مورد بررسی قرار دهیم تا به منتقدان ثابت کنیم که اشتباه مینمایند.
حرکت در مسیرهای گل آلود و عبور از پیچ های تند و لغزنده به واسطه سیستم تعلیق نرم و پیشرانه وام گرفته شده از لامبورگینی کانتاش، به خوبی صورت میپذیرد.
این خودرو مجهز به پیشرانهای با توان خروجی ۴۵۰ اسب بخار بوده و دارای امکاناتی همچون سامانه چهارچرخ محرک، سه عدد دیفرانسیل خود قفلشونده، چهار عدد لاستیک بزرگ ران-فلت و پوشش داخلی چرمی است. جای تعجب ندارد که افرادی همچون سرهنگ قذافی، سیلوستر استالونه، مایک تایسون و پابلو اسکوبار زمانی جزو مالکان این خودرو بوده باشند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که لامبورگینی به همراه یک پیمانکار دفاعی ایالات متحده، یک پیشرانه V8 کرایسلر را در قسمت عقب نوعی بدنه بزرگ آفرودی به منظور به خدمت گرفتن در ارتش ایالات متحده، در هم آمیختند و نام چیتا را بر آن نهادند اما به دلایلی این طرح مورد قبول واقع نشد و خودروی هاموی جای آن را گرفت. این ماجرا ضربه بزرگی به اعتبار لامبورگینی زد و موجب شد تا این شرکت به حال خود رها شود.
در سال ۱۹۸۱، لامبورگینی مجددا پروژه را به جریان انداخت و این بار از یک موتور کوچکتر در بدنه ای مشابه استفاده نمود و نام آن را لامبورگینی میلیتاریا نامبر۱(LM001) نهاد. اما این خودرو هم چندان مورد توجه واقع نشد. کارشناسان شرکت در پی علت عدم محبوبیت این محصول گشتند و فهمیدند که سایرین با پیشرانه آویزان شده از عقب خودرو مشکل دارند؛ بنابراین نه تنها جایگاه موتور را به جلو انتقال دادند، بلکه پیشرانه یکی از معروفترین خودروهای محبوب آن دوره یعنی گونه V-12 با حجم ۵.۲ لیتر، به کار رفته در لامبورگینی کانتاش را با نمونه قبلی جایگزین نمودند. هدف از تولید این خودرو در بدو امر، استفاده به عنوان یک وسیله نقلیه نظامی بود اما زمانی که مسئولین دست اندرکار به عدم تناسب پیشرانه مذکور با شرایط جنگی پی بردند، نسخه شهری آن را روانه بازار نمودند.
نسخه غیر نظامی به کابین مملو از چرم ایتالیایی، کفپوش ضخیم، شیشه های برقی، استریو سقفی، سیستم تهویه و یک دست تایر مخصوص پیرلی، مجهز شده بود. اگر به قدرت بیشتر نیاز دارید، بهتر است بدانید یک نسخه فوق داغ از این خودرو موسوم به L804 وجود دارد که از پیشرانه ۷.۲ لیتری وی۱۲ استفاده شده در قایق های پرقدرت درجه یک، بهرهمند شده است.
با وجود ابعاد بزرگ اتاق، فضای داخل کابین این خودرو به طرز مضحکی فشرده به نظر میرسد. در هر چهار گوشه یک صندلی وجود دارد و تونل عریض و طویل سامانه انتقال قدرت تعبیه شده مابین صندلیها، فضای بسیاری را اشغال نموده است. راننده بایستی با فرمان غیرقابل تنظیم این لامبورگینی کنار بیاید و مجموعهای از دکمههای رنگی سیستم انتقال نیرو به همراه اهرم های تعبیه شده سامانه چهارچرخ محرک در کنار پای سمت راست راننده، شما را نسبت به تغییر وضعیت سیستم انتقال نیرو از دو به چهارچرخ محرک و بالعکس تشویق مینمایند اما به دلیل آنکه به جهت قفل نمودن چرخهای جلو نیاز به آچار شلاقی بود، از خیر آن گذشتیم و به صورت دیفرانسیل عقب به رانندگی با LM002 پرداختیم.
استارت زدن پیشرانه V-12 مصادف میشود با بلند شدن صدایی مضحک، زمخت و خشن از اگزوز خودرو. گوشها میگویند کانتاش اما چشمها جور دیگر میبینند.
چیزی در حدود ۳۸۰ پوند پول را میتوان از طریق باک ۲۹۰ لیتری این خودرو، به راحتی و در طی چند دقیقه سوزاند.
عملکرد مجموعه فرمان دقیق نیست و اصطلاحا گیج میزند، اهرم تعویض دنده هم گویا متعلق به دورانی دیگر است. پدال کلاچ سفت پایین میرود و عملکرد ترمزها با وجود بهرهگیری از دیسکهای بزرگ خنک شونده دو کالیپره در جلو و کاسهای ۱۲.۳ اینچی در قسمت عقب، کاملا اسفناک توصیف میشود. در عوض جانمایی پدالها و موقعیت رانندگی در جایگاهی مناسب صورت پذیرفته است.
دریفت زدن با این خودروی ۳۵ ساله در سرعتهای حدود ۱۳۰ کیلومتربرساعت بسیار هیجانانگیز و دلپذیر بود اما نکتهای که زیاد ما را خوشحال نکرد، به خالی شدن باک ۲۹۰ لیتری این خودرو پس از مدت زمانی نسبتا کوتاه مربوط میشد که واقعا نگران کننده است. لامبورگینی LM002 برخلاف هیکل بزرگش، با چابکی فراوان مسیرهای مختلف آغشته به گل را پشت سر میگذارد. این خودرو در آفرود عالی عمل میکند.
منبع: topgear
we dont pray for love // we just pray for cars
۲۹ بهمن ۱۳۹۶از اون ماشیناس که نمیشه باهاش مهربون بود بالاخره مهار یه گاو وحشی گاوباز باتجربه هم میخواد ///// واقعا عجب گاویه
ساسان
۲۹ بهمن ۱۳۹۶عجب ابهتی داره..خیلی زیباست…منتظر تست آفرود اروس هستم..تویوتیوب گشتم چیزی نبود
الف.ی
۲۹ بهمن ۱۳۹۶همیشه دنبال خوندن یه مقاله با زبان فارسی از این خودرو بودم
ممنون پدال
جنوب
۲۹ بهمن ۱۳۹۶ژن خوب
امان از ژن خوب
با عرض تسلیت برای هواپیمای خفته در دنا
Navajo
۲۹ بهمن ۱۳۹۶یه شاسی بلند واقعی …
دنیای خودرو به فرمان گیج و اینجور چیزا هنوز نیاز داره !
به هر حال سروکله زدن با یه بچه بانمک اهمق خیلی لذت بخش تر از یه فیلسوف و روشنفکر هست … !
یاس ی
۳۰ بهمن ۱۳۹۶جناب نواجو حرف دل منو زدی ، الان ماشینها انقدر الکترونیکی شدن چندتا دکمه میزنی فرمون میگیری و از تپه بالا پایین میری ، آفرود لذتش به اینه که کنترل اوضاع دستت باشه اونوقت اگه رفتی و سالم برگشتی مردی، نمیگم از ماشینهای آفرود امروزی خوشم نمیاد ولی الان میبینی طرف نشسته پشت رنجروور ی دکمه میزنه فرمون سفت میچسبه ماشین عین بز کوهی از کوه بالا میره ولی مثل گروههای آفرود صخره نورد آمریکایی که ازماشینهای قدیمیتراستفاده میکنن اگه از کوه بالا بری لذتش چندین برابر هستش.
Amir
۲ فروردین ۱۴۰۳لامبورگینی طرح هامر