هیولای مخوف رضوانی

منم با روباه پیر موافقم .،
هر کسی زحمت بکشه و البته اگه با کمی شانس تو مکان و زمان مناسبش هم قرار داشته باشه به نتیجش هم میرسه.
ایرانی ها درسته که نسبتن باهوشن { البته وقتی که صحبت از منافع شخصی باشه! } و از پس برداشتن تمام موانع موجود بر سر راه خود ! در راه رسیدن به هدف مطلوب { حالا به هر قیمتی که باشه ! } بر می آیند اما دیگه سوپر اسپایدر من نیستن .،
ایرانی ها از این لحاظ باهوشن که واسه رسیدن به هدفشون که همانا منافع شخصی هست از هیچ کاری فرو گذار نمیکنن.، حتی آدم فروشی ،
اما صحبت از کار گروهی یا منافع جمعی که میشه همه میندازن گردن هم و همه خسته میشن.، مثه من که همیشه خسته هسم..
خلاصه هماهنگ نیستن ،
مثلا کمپین ! دیدی طاقت نیاوردن ؟!
زرتی رفتن خریدن..
حقشونه اینا اصن،، ماها این همه نرفتیم بخریم اما اینا به همه ماها از پشت خنجر زدن و دریدند مارا اینها با آنها..
“اینا” هم مردمه ما داریم آخه ؟!.، “اینا” حقشونه هرچی سرشون بیاد.. ببین با کیا شدیم اینا..!
البته هنوز به درستی مشخص نیست “اینا” کیان.!. در چه نواحی زندگی میکنند و به چه زبانی صحبت میکنند و از چه چیزی تغذیه میکنند..
آخه ماها که نبودیم ، شماها هم که نبودین ،، پس حتمن یا “اینا” بودن یا “اونا”.
به هر حال هرکی هستن اینا ما که نیستیم از اونا.. ما همه چیمون درست و انسانی هست.، “ماها” همیشه چوب کارای “اینا” رو میخوریم …. همیشه کارای سخت واسه ماهاست..، “من و شما” ..
اه اعصابم خورد شد باز،،
بیخیال .. با اجازتون من برم ،
باید ۲۰۶ صفری که تازه گرفتم رو ببرم نمایندگی .،
آخه یکم صدا میده موتورش و دنده چهار هم درست جا نمیره ، البته مهم نیست.. کی حالا میزنه چهار،.! فوقش اگه لازم شد از ۳ پر گاز میپرم ۵.،به همین راحتی.
از این بدترش هم رفتم قبلا ! هر چیزی یه راهی داره بلاخره،،

یکم هم روغن کم میکنه .، البته بعضی وقتا فقط!
یکم هم صدا زوزه میده تو سرعت بالا.، یه ناله ی عجیب و البته جگرسوز که بغض گلوی آدم رو میگیره.. گویی داره از درداش برات میگه…
به هر حال سرگرم کنندس.، رانندگی بدون هم صحبت کسل کنندست. واسه همین درستش نکردم !
من آدم همزاد پنداری هسم.، حس کردم اگه پیداش کنم و ببین این صدای ناله از کجاست شاید غرورش بشکنه و دیگه روش نشه واسم درد دل کنه و تو خودش بریزه و یه روز سر ریز شه و منفجر شه..
بگذریم ، یکم هم آب کم میکرد که البته بعد از ۱ ماه نشون اینو اون دادن بلاخره یکی شانسی فهمید از کجاس!. . نگو بنده خدا داشته تو گود نشتی روغن رو میگرفته که ناگهان قطره ای جوشان در پس یخه ایشان می افته و بعد از اندکی سوزش ، ذهن کنجکاو و مشوش ایشان رو به سمت منشا آب رهنمود میکنه و به این نتیجه درخشان میرسه که از بدنه سیلندرش بوده… !!!!! ))))))))(((((((
“رو بدنه سیلندرش یه ترک خورده بود که یه نشتی کوچیک به وجود آورده بود.،!!! در حد نیم الی یک لیتر در هر روز، { بسته به میزان استفاده } !”

از خوشحالی تو لباس زیرم نمیگنجیدم…
آخه دیگه کم کم میخواسم تمام قطعات ماشین رو از هم جدا کنم تا ببینم این قطره های مرموز آب که زیر ماشین جمع میشن از کجا تراوش میکنن که از جاهای مربوطه نیستند آخه.،!
خلاصه فرداش بردم نمایندگی و آنها نیز با احترام و تشکرات ویژه بابت اطلاع رسانی ، با دیدی کارشناسانه و فنی مشغول انجام آزمایشات گوناگون و عملیات های ویژه و تخصصی بر روی اتومبیل گردیدند،
از قبیل آزمایش فشار هوای لاستیک ،آزمایش اطمینان از سالم بودن فیلتر بنزین و روغن و فیلتر هوا و فوت کردن در آن ، آزمایش اطمینان از سالم بودن کمک ها با کمک نشیمن گاه و نشستن بر روی ناحیه موردنظر و بالا پایین شدن ، آزمایش آیروداینامیک و مقاومت در برابر هوا ، آزمایش دوام و استقامت در تصادفات و آزمایش پر باد بودن کیسه های هوا و یک فقره آزمایش لگد زدن به لاستیک ها که تا این لحظه هنوز متوجه نشدم چه ربطی داشتند این آزمایشات به صورت مساله { خصوصا آزمایش آخر ! } سرانجام به سراغ مشکل اصلی آمده و با نگاهی کارشناسانه و لبخندی ملیح و پدرانه فرمودند : چیزی نیست..
یکم آب کم میکنه فقط ..همین،،هه هه..
درین لحظه به مدت ۳۰ ثانیه نفس گیر در چشمان یکدیگر زل زده و به موضوعات پیرامون فکر میکردیم که ناگهان ایشان فرمودند : حالا اگه بخای درسش میکنیم.!،
دقایقی بعد فردی از قسمت انبار آمد و فرمود: با کمال تاسف و تاثر ناچارم به عرضتون برسونم فعلا سیلندر نداریم ! ،، درز گیر هم نداریم ! :|:
حالا چیزی نیست،. اگه بخواید میتونید یه هفته ماشینتون رو اینجا بزارید تا در اسرع وقت براتون یه سیلندر اصلی و شرکتی و فابریک با قیمت آزاد !؟ سفارش بدیم { حتما از چین منظورشه ، آخه میگه فابریک شرکتی.. }.
ناگهان در چشمام اشک شوقی جمع شد.،
با فلش بکی به گذشته و تجربیات ناگوار حاصل از ماشین سپردن ماشین به نمایندگی و خراب تر شدن آن ! و با تشکری ویژه از ایشان از درب گاراژ ، ببخشید ،، نمایندگی خارج شدم و کارت گارانتی رو دم در انداختم تو سطل زباله و با خودم عهد بستم که اگه موتور هم منفجر شد دیگه مزاحم اوقات شریف این خدمت گذاران به ملت نشوم،،
زیرا ماشین خودمه و مسولیتش هم با خودمه ،
انسان باید مسولیت پذیر باشه و از پس مشکلاتش بر بیاد و نباید گردن نمایندگیو بیمهو دولتو ملتو غیره بندازه ..
“اینا” خودشون به اندازه کافی مشکلات دارن.، ما دیگه نباید بیشترش کنیم.
“ماها” باید خودمون به فکر حل مشکلات خودمون باشیم..

ماشین هم آب و آتیشه.،
اینم به هر حال یه تَرَک کوچیک بیشتر نیست،،
تَرَکه دیگه.، واسه همه ممکنه پیش میاد،
ممکنه هر جایی بخوره..
گاهی هم دلش میخاد جاهای به خصوصی بخوره.،،
مثل بدنه سیلندر موتور !
حتما قضا و بلا بوده.. همین که به ماشین خورده باید خوشال بود،
ممکن بود به خودم بخوره..

البته الان دیگه هیچ مشکلی نداره و باهاش کاملا مچ شدم ، بهش خو گرفتم..،
روزی نیم لیتر الی ۱ لیتر { بسته به میزان استفاده } آب بهش اضاف میکنم ، کمی هم روغن .. هفته ای یه بار هم همه جاش رو چک میکنم و شص هفتاد تومن میرم تو خرج که کاملا هم طبیعیه البته،
ماهی یه بار هم لامپ ، لوازم ترمز ، فیوز ، تسمه ، وولبرینگ و دیسک صفحه عوض میکنم که بازم طبیعیه البته..
به هر حال همه جا هر ماشین صفری قائدتا تا روی فرم بیوفته به یه سری سرویسای اولیه نیاز داره تا بلاخره آب بندی بشه،،
ایتس اوکی.
هم اکنون با گذشت چند ماه از اون روز میتونم بگم یه احساس خوشنودی و شعف در استفاده از ماشینم دارم.. دیگه عادت کردم بهش و دوستای خوبی واسه هم شدیم..

راسی یادم رفت بگم ،،
یه تعمیرکار زبده بلاخره مشکل نشتی رو دید و یه چیزی از تو آت و آشغالای کف گود پیدا کرد و به زور چپوند توش و نشتی تا حد زیادی بر طرف شد.،
البته روز بعدش همون آب از قسمت رادیات بخاریش زد بیرون..
ظاهرا قسمتی از آب اضافه بر سازمان هست و باید به هر ترتیبی که شده خارج شه.
لذا بنده اون آشغالی که چپونده شده بود رو خارج نموده و دیگه مزاحمش نشدم تا راحت هر وقت و از هر جایی که دلش خواست خارج شه،
و تا به امروز در کنار هم راضی و خوشنود زندگی کردیم و با هم به تفاهم کاملی دست پیدا کردیم..

1