فرقی ندارد که سوار یک خودروی روباز قدیمی باشید یا یک خودروی اسپرت مدرن؛ حس سوار شدن بر خودروی کانورتیبل در هر دو حالت بسیار زیباست.
سواری گرفتن از آستون مارتین DB11 ولانته جدید نیز یک چنین حس خوشایندی را در دل سرنشینان خود ایجاد مینماید. DB11 در هر نوعش خودرویی است که همه دوست دارند درون یکی از آنها دیده شوند. با وجود برخورداری از رگه های سنتی، ظاهر ولانته کاملا مدرن به نظر میرسد. این خودرو، آستون مارتین را به سمت اهداف آتی خود پیش میراند.
در نمای جانبی طراحان تلاش نمودهاند تا خدشه ای به شکوه خودرو در مقایسه با نسخه کوپه به وجود نیاید. در نمای پشت نیز با وجود تغییرات اندک برای تعبیه محل جمع شدن سقف پارچهای، نقصانی نسبت به مدل کوپه وجود ندارد. آستون مارتینDB11 کانورتیبل هیکل ورزشکاری نسخه کوپه را حفظ کرده و در هنگامی که سقف پارچهای هشت لایه بسته باشد، از مشکلی موسوم به «ظاهر چتر خیس» رنج نمیبرد.
انسان باید دیوانه باشد تا سقف پارچهای این خودرو را جمع نکند و از رانندگی با آستون مارتین روباز خود لذت نبرد. در این صورت باید بدانید که ۱۴ ثانیه طول میکشد تا سقف DB11 جمع شده و ۱۶ ثانیه زمان هم برای باز شدن مجدد سقف نیاز است. در ضمن عملیات باز و بسته شدن سقف پارچهای این خودرو تنها در سرعتهای زیر ۵۰ کیلومتربرساعت امکانپذیر است.
این خودرو به عنوان یک گرند-تورر، کاملا مناسب مناطق گرمسیری است. برخلاف تفسیر اشتباه برخی از خودروسازان نسبت به پسوند GT، آستون مارتین DB11، ضمن حفظ ریشه های سنتی خود، از سواری نرم، کابین راحت و قدرت کافی پیشرانه بهرهمند شده است. پیشرانه V-8 چهار لیتری وام گرفته شده از مرسدس-AMG وظیفه تامین قدرت ۵۰۳ اسب بخاری و گشتاور ۶۷۵ نیوتنمتری ولانته را بر عهده دارد.
آستون سعی کرده تا استحکام نسخه کانورتیبل را تقویت نماید و به نظر میرسد که در این راه موفق بوده است. ما در حین سواری با این خودرو ذرهای لرزش را در خودرو احساس ننمودیم. ولانته در حدود ۴۴ کیلوگرم نسبت به نسخه کوپه سنگینتر است و آن هم به خاطر تغییرات ساختاری صورت گرفته در نسخه کانورتیبل است. البته وزن بیشتر تاثیر بسزایی در چابکی خودرو به وجود نیاورده است. کیفیت سواری نرم ولانته برای ما بسیار خوشایند بود و حتی در سفتترین حالت سیستم تعلیق تطبیقپذیر هم اثری از زمختی و ناآرامی مشاهده نمیشود.
اگرچه آستون مارتین تنظیمات شاسی را به طور مستقل از پیشرانه انجام داده اما هر دو گونه این تنظیمات در قالب سه حالت دینامیکی GT، اسپرت و اسپرت پلاس ارائه شده است. در حالت GT ترکیبی از سواری نرم، پاسخگویی صبورانه پیشرانه به پدال گاز و تعویض دنده تنبلوار و با طمانینه از جعبه دنده هشت سرعته را مشاهده میکنید که برای گشت و گذارهای عادی کاملا مناسب است. شدت صدای اگزوز در این حالت، به طرز خوشایندی اندک است.
اما در حالت های اسپرت و اسپرت پلاس شرایط به کلی متفاوت بوده و دقت پاسخگویی فرمان کاملا افزایش مییابد. همچنین از نرمی سیستم تعلیق کاسته شده و پیشرانه در این حالتهاست که به زندگی باز میگردد. پاسخگویی پیشرانه به پدال گاز کاملا افزایش نشان میدهد و جعبه دنده هشت سرعته اتوماتیک با چابکی و نشاط دوچندان وظیفه خود را انجام خواهد داد. صدای اگزوز در این حالت کاملا برجسته و غران است.
وقتی سقف ولانته جمع شده باشد، کابین مجلل آن برای همگان قابل درک است. طراحی داخلی ولانته در مقایسه با مدلهای قبلی آستون مارتین، بهبود یافته است و سیستم اطلاعات سرگرمی مبتنی بر COMAND، که در تعامل با مرسدس توسعه یافته است، بسیار مفید و کاربردی است. همچنین وضوح نمایشگر های آن در حد مطلوبی قرار دارد.
علی رغم همه نکات مثبت کابین، برخی از سطوح نوعی حس ارزان بودن را منتقل مینمایند. استفاده از چرم مشکیرنگ و تریم پیانو-بلک هم خیلی جذاب به نظر نمیرسد.
در آستون مارتین ولانته خبری از پیشرانه v-12 تویین توربو ۶۰۰ اسب بخاری که در مدلهای کوپه نقشی اساسی ایفا میکند، نیست. علت این امر شاید مقررات زیست محیطی کشور چین و اتحادیه اروپا نهفته باشد. البته وزن کمتر پیشرانه هشت سیلندر و در نتیجه چابکی ناشی از آن را نیز نباید از قلم انداخت. به هرحال باتوجه به تجربه رانندگی که از ولانته و مرسدسهای مجهز به این پیشرانه کسب نمودهایم، در مقایسه با عملکرد پیشرانه ۱۲ سیلندر، کمبود انچنانی در پرفورمنس خودرو مشاهده نمیشود و کاملا جوابگوست.
در پایان شایان ذکر است که آنچه ولانته را در جاده برجسته میکند، نه تعداد سیلندرهای پیشرانه بلکه ظاهر زیبا و جذاب آن است. رانندگی در ولانتهی متعادل و قدرتمند میتواند به آرزوی هر کسی بدل شود.
Amirferrar
۸ اسفند ۱۳۹۶خیلی زیباست،کاش با موتور 12 سیلندر هم تولید میشد
net
۹ اسفند ۱۳۹۶ماشین ۱۰ یا ۱۲ سیلندر بدرد نمیخوره ماشین باید ۶ یا ۸ سیلندر باشه
شهاب شورلت
۸ اسفند ۱۳۹۶خدای من چقدر خوبه این من اگه جای یه امریکایی یا هر کسی که در کشورش این بود شبانه روز تلاش میکردم تا یه روز نسخه کانورتیبل طلایشا بگیرم
پهلوان مک لارن(دانیال)Surrey-England
۸ اسفند ۱۳۹۶تنها عیبش فقط طراحی داخلیشه که من اصلا حال نمیکنم،ولی در باقی موارد شاهکارهههههههه.
____________________
استون مارتین هم به باشگاهه درآمدی یک میلیارد دلاری در سال رسید.😎
درآمد سال پیش این کمپانی حول و حوش 825 میلیون دلار بود،که امسال این رقم به بیش از یک میلیارد و دویست میلیون دلار رسیده.
ظاهرا تو نمایشگاه ژنو هم استون مارتین سورپرایز((و شاید سورپرایزهایی)) برامون داره.
اندی پالمر گفته قراره یک نمایش بسیار ویژه داشته باشن.
البته بعدش با زیرکی گفته((کی میدونه،ما حتی ممکنه یک یا دو غافلگیری تو ژنو داشته باشیم))
احتمال نمایش ونکوئیش یا dbx خیلی زیاده،البته شاید قراره طرح نهایی والکیِری رو با مشخصات کاملش بیارن.😍((امیدوارم این آخری یکیش باشه))
#مدیریت پالمر
مانی
۸ اسفند ۱۳۹۶خیلی خوب کمپانیهای دوستداشتنی کوچیک که ماشینهای خاص و اشرافی تولید میکنن
از کمکهای تکنولوژیک کمپانیهای بزرگ و پیشرو استفاده کنن،هم هزینههاشون میاد پایین
هم قابلیت اطمینانشون میره بالا،حیفِ آستون بود که ورشکست بشه،البته بحران رو سپری کرده بود
و بدونه کمکِ مرسدس هم به مشکلی نمیخورد،کلا ماشینهای انگلیسی بر خلاف کشورشون خیلی
دوستداشتنی و تو دل برو هستن
moein
۹ اسفند ۱۳۹۶اذیت شدم اصلا وقتی این نظرات فوق کارشناسی شما رو میبینم
عزیزم جور دیگه هم میتونی تعصبت رو نشون بدی
مانی
۱۸ اسفند ۱۳۹۶برادرِ فهیم کارشناس به نظرت آستن چرا از موتورِ مرسدس استفاده کرد؟
به نظرت ماشینهای انگلیسی ماشین هایی زیبا با طراحی اشرافی نیستن؟
به نظرت آستن با تولید کمتر از ۱۰۰۰۰ دستگاه کمپانیه کوچیکی نیست؟
به نظرت مرسدس کمپانی بزرگ و پیشرویی نیست؟
تو که کارشناسی،تو که فهمیده هستی،تو که متعصب نیستی بگو
MoNsTeR
۹ اسفند ۱۳۹۶از الهه های زیبایی هستن ایشون❤️❤️