وحید امیری: وقتی سال ۲۰۱۴ یکی از آخرین مدلهای آئودی A4 رو تست کردم، هیچ جذابیتی تو این مدل نمیدیدم بهخصوص که با آمدن مرسدس سی کلاس جدید و نونوار شدن اون روزھای بامو؛ دیگه حسابی این مدل از چشم من افتاده بود. پیر شدن طراحی داخلی A4 نسل قبلی، که زمانی خطکش اندازهگیری کیفیت و طراحی داخلی این سگمنت بود دیگه خیلی به چشم میامد. یادم ھست که فکر کردم آئودی این دفعه چی میخواد از تو آستینش بیرون بکشه، اونم با این رقیبهای قلدر که تازه از خواب بیدار ھم شدن و دارن حسابی عرض اندام میکنن.
وقتی Virtual Cockpit جدید رو تو آئودی TT دیدیم، ھمه دلمون لرزید، هنوز در حال ناز و نوازش دسته دنده جدید کیو ۷ بودم که عکسهای A4 جدید اومد، ھم قد کشیده بود، ھم مثل بقیه اعضای خانواده رژیم گرفته بود، ولی شونه ھاش پهنتر شده بود، عضلاتش ھم قویتر بود، از ھمه اینها گذشته موتور ۲ لیتری بنزینی که دیگه حسابی از نفس افتاده بود، حالا با دستکاری سیستم توربو، تقریباً ۲۵۰ اسبی شده بود.
سرمست از این ھمه خبر خوب، لحظهشماری میکردم تا دستم به این مدل برسه؛ حالا ھمونطوری که منتظر بودم و تو رویاھام فرو رفته بودم؛ صدای کارمند شرکت کرایه ماشین با اون لهجه غلیظ آلمانی که به زور انگلیسی صحبت میکرد، منو از جام پروند، “ماشین آماده است” و من ھم آماده تر!
یه چیزی ھست که وقتی تو امریکای شمالی زندگی میکنی همیشه ازش محروم هستی، اونم لذت داشتن یه استیشن واگن آلمانی ھست، حالا وقتی آئودی استیشن واگن میسازه نمیدونم لعنتی چرا این ھمه خوشگل میشه، انوقته که خیلی دلت میخواد داشته باشیش. شانس من این بود مدلی که من داشتم ھم استیشن بود ھم دیزل. اصلاً تو اروپا ماشین تست کردن خوبیش ھمینه که چیزهای که ھیچوقت گیرت نمیاد رو تست میکنی.
آئودی خیلی ملایم و حساب شده طراحی خارجی این مدل رو نونوار کرده بود، به راحتی میشد تشخیص داد که این A4 ھست، هرچند ماشینی نبود که سرھا به طرفش بچرخند ولی هیچ ایرادی ھم نمیشه بھش گرفت.
وارد کابین که شدم باز ھم خوشحال شدم که ھم کاکپیت مجازی جزو آپشنھای ماشینم ھست. یک نجیبزاده واقعی هیچوقت تلاشی برای اثبات اصالت خودش که نمیکنه، بلکه از ھمون لحظه اول آشنایی باھاش میدونی که با کی طرف هستی. آئودی تو طراحی کابین جدیدش، ھمه چیز، از پلاستیک روی داشبورد تا آلومینیوم تراش خورده، ھمه حس یک فضای ناب و گرون قیمت رو داره.
ھمون لحظه اول که با دستگیره در دست میدی میفهمی که با یک نجیبزاده قرار ملاقات داری که اتفاقاً خیلی ھم فروتن ھست. تنظیم برقی صندلی، عوض کردن زبان MMI جدید، از آلمانی و وارد کردن آدرس هتل که حالا با نوشتن حروف روی پد دایرهای شکل چندکاره بسیار آسون تر از قبل ھست، ھمه و ھمه در فضایی که پر از بوی چرم ھست به راحتی انجام میشه، صدای کلیکهای دکمه ھا بسیار ارضاکننده ھست. صفحه فوقالعاده شفاف که حالا با داشتن گرافیک کارت Nvidia خیلی ھم سریع و نرم عمل میکنه لذت کار کردن رو بیشتر ھم میکنه و virtual cockpit که دیدنش همیشه لبخند رو لبت میاره!
بیشترین چیزی که بعد از حرکت به چشم میاد، سکوت عجیب داخل اتاق ھست! وقتی نرمی فوقالعاده فرمون ھم به اون اضافه میشه من رو مجبور کرد که بیاختیار نگاھم به ۴ حلقه وسط فرمون بکنم، چون انتظار رانندگی اسپرتیتری رو داشتم.
موتور دیزل جدید که حالا ۱۹۰ اسبی شده تورک بیشتر و از ھمه بھتر گیربکس ۷ دنده دو کلاچه که جای ۸ دنده رو گرفته، نشون از این داره آئودی یادش نرفته که چاشنی اسپرتی این مدل رو زیاد کنه.
نرمی زیادی فرمون منو یاد فرمونھای آمریکاییهای قدیمی میندازه، هرچند که میدونم با درگیر کردن دینامیک مد اوضاع بھتر میشه. در مُد کامفورت ھمه چیز خیلی آروم و بیصداست، مدلی که من دارم S-Line پکیج نداره که منو از فرمون سه شاخه فلت محروم میکنه.
سکوت داخل ماشین که حالا تو سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت ھم چندان زیاد نشده، منو یاد سکوت داخل اتاق ھتلھای ۵ ستاره بعد از یک روز سخت کاری میندازه.
موقع پارک کردن، داشتن دوربین HD و سیستم دید ۳۶۰ درجه کارو خیلی آسون میکرد. آئودی تو استفاده از تکنولوژی تو این مدل سنگ تموم گذشته، هرچند ماشین من خیلی از آپشنها رو نداشت، ولی لیست بلند بالای امکانات الکترونیکی تمومی نداره، از کروز کنترل با رادار که دیگه حالا ھمه دارن گرفته، تا سیستم رانندگی اتوماتیک که با توجه به اطلاعات نویگیشن سرعت رو سره پیچها تنظیم میکنه و تو ترافیک خودش رانندگی رو به عهده میگیره! ھمه قابل سفارش ھستن.
شاید باور نکنید ولی خیلی از این آپشنھا روی مدلهای A6، A7، و A8 هنوز قابل ارائه نیست. یک هفته بود که سواری داخل شهر و ترافیک روزمره رو تجربه میکردم، چیزی بهجز یک سواری لوکس و بیصدا از این مدل ندیدم.
مصرف سوخت پائین، بخصوص که در نبود سیستم کواترو و مدیریت گیربکس ۷ دنده که سریعاً دندهها رو به نرمی عوض میکرد، این مصرف از همیشه بھتر بود.
سیستم فنربندی که در عین نرمی قبل قبول، سر پیچها ھم رفتار بسیار خوبی رو از خودشون نشون میداد و جای هیچ شکایتی رو نمیذاشت، هرچند که این مدل با سیستم فنربندی قابل تنظیم ھم قابل سفارش ھست.
کابین شبها ھم حال و ھوای خودش رو داشت، نورپردازی LED که رد پاش ھمه جای ماشین ھست، فضای بسیار چشمنوازی رو برای شما درست میکنه، بعضی وقتا دلتون نمیخواد ترکش کنید.
گیربکس ۷ دنده خیلی سریعتر از گیربکس قبلی ۸ سرعته بود، زمان زیادی تا رسیدن به ۲۰۰ کیلومتر در ساعت نگذشت و موتور هنوز از نفس نیفتاده بود که، مسیر مستقیمی جلوم اومد و امیدوار بودم به حداکثر سرعت برسم، هنوز فرمون خیلی سبک نشده بود و به من این جرئت رو میداد که پامو از روی گاز برندارم، سرعتسنج دیجیتالی ۲۳۹ کیلومتر رو نشون میداد و از دور موتور میشد فهمید که تقریباً به آخر خط رسیدیم، چند کیلومتری با این سرعت ادامه دادم، تمام تمرکزم به خط سمت راست و چراغ راهنمای ماشینهای لاین بغلی بود، ولی انصافاً رانندههای آلمانی خیلی حواسشون ھست، ھمه ماشین ھایی که کندتر از من بودن قبل از نزدیک شدن بھشون راه رو باز میکردن، گارد ریل بغل شبیه یک خط سفید شده بود، و من فرمون رو دو دستی چسبیده بودم.
یه لحظه حس کردم که جسمی سیاه از پشت داره بھم نزدیک میشه، چراغ اعلام خطر تصادف از پشت ھم روشن شد، تو آینه متوجه شدم که یک بامو که بعداً فهمیدم M۶ بود با بیصبری قصد سبقت از منو داره، چنان بھم نزدیک شده بود که گرمی رادیاتورش رو پشت گردنم حس میکردم!! حسابی غافلگیر شده بودم، به آرومی پامو از گاز برداشتم و تغییر مسیر دادم، بامو که حالا انگار میخواست پرواز کنه از کنارم رد شد من ھم سعی کردم این بار از Slipstream اون استفاده کنم و از ۲۴۰ تا رد بشم مسیر ھم با یک شیب کم کمکم کرد و یادم ھست آخرین باری که جرئت کردم به سرعتسنج نگاه کنم ۲۴۶ کیلومتر رو دیدم. تازه فهمیدم که M۶ ھم مثل یک نقطه شده بود. کمی بعد حتی جرئت کردم که کروز کنترل رو ھم در سرعت ۲۲۰ کیلومتر روشن کنم، بارش آروم بارون ھم تنها باعث شد که کمی بیشتر حواسم باشه، ولی هیچ حس ناامنی به غیر خالی شدن سریع باک سوخت بھم دست نداد!
A4 با نمره قبولی کامل از تست حداکثر سرعت بیرون اومده بود. هرچند هنوز ھم نتونستم به سرعتی برسم که یکهتاز اتوبان باشم ولی حداقل تونستم به ۲۵۰ کیلومتر نزدیک بشم، جداً که آلمان بهشت عاشقان سرعت ھست! بعد از ورود به خاک بلژیک و روشن شدن علامت هشدار محدودیت سرعت، دوباره به کامفورت مد برگشتم، جادههای پر پیچوخم که از وسط مزرعههای سبز و شھرھای کوچیک رد میشد، بھترین جا برای آروم کردن ضربان قلب من بود، حالا نشانگر برد باک سوخت عدد ۴۷۵ کیلومتر نشون میداد درحالیکه من تنها ۲۰۰ کیلومتر مسیر رو اومده بودم! وقتش بود کمی ھم از مناظر دوروبرم لذت ببرم!
نویسنده: مهندس وحید امیری
مهدی
۲۲ شهریور ۱۳۹۷آئودی خیلی دوست داشتنیه
احمدرضا
۲۲ شهریور ۱۳۹۷چقدر زندگی ما فرق داره …
محمد مهدی
۲۲ شهریور ۱۳۹۷زندگی ما فرق نداره برعکس
ما ماشین معمولی مون پراید ان ها ائودی و بی ام و و از این کلاس ماشین ها
Mopar or No Car
۲۲ شهریور ۱۳۹۷تبریک میگم. بسیار زیبا، جذاب و در عین حال تخصصی و حرفه ای نوشتید جناب مهندس امیری. در واقع قابل قیاس با مقالات منتشر شده در مجلات معتبر خارجی.
ضمنا کل متن یک طرف، توصیف نزدیک شدن M6 هم تو اون سرعت بالا یک طرف.
نوید جهرمی
۲۲ شهریور ۱۳۹۷با تشکر از مهندس امیری بابت متن روان و ساده و کامل.
من ک خیلی از این مقاله لذت بردم.
A4 کنونی پکیج کاملی برا رقابت در این کلاسه. شخصا که به سی کلاس و سری 3 ترجیحش میدم(برای استفاده عمومی) اگه دنبال هیجان بیشتر و رانندگی بی نقص باشیم سری 3 داره میاد. به جای این نسلش که گرد کهنگی گرفته با وجود لیاقتی که هنوز داره، آلفارومئو جولیتا هم گزینه خوبیه.
وحید
۲۴ شهریور ۱۳۹۷خیلی ممنون که این همه لطف دارید امیدوارم بتونم با تستهای بیشتر در خدمتتون باشم