عرضهٔ یک رنجروور کاملاً جدید اتفاقی نیست که خیلی زودبهزود رخ دهد و بنابراین وقتی روی میدهد خبر بزرگی است. خودرویی که در اینجا میبینید نسل پنجم مدلی است که بیش از نیم قرن سابقه دارد و با معرفی هر نسل، جایگاه خود را در بازار بالاتر برده است. جدیدترین نسل رنجروور از همیشه شیکتر شده درحالیکه نسل قبلی حتی در زمان پایان عمر هم هنوز از خودروهای برتر کلاس خود بود. رنجروور جدید علاوه بر تجهیزات قبلی از تکنولوژیهای فراوانی هم بهره میبرد و با انواع مختلف پیشرانههای بنزینی، دیزلی و پلاگینهیبریدی ارائه میشود.
در اینجا ما مدل دیزلی D350 را داریم که از تکنولوژی هیبریدی خفیف هم برخوردار است؛ اما رنجروور جدید در بازار خودروی بیرقیبی نیست و یکی از بهترین رقبای آن، یک شاسیبلند بریتانیایی دیگر یعنی بنتلی بنتایگا است. این خودرو از همان فرمول لوکس و مجللی استفاده میکند که توسط رنجروورهای گذشته ایجاد شد اما بنتایگا این فرمول را با مزیت دستسازی بنتلی ارائه میکند که امکان ساخت خودرویی کاملاً سفارشی را برای خریداران فراهم خواهد کرد؛ اما آیا این برای پیروزی در این رقابت کافی است یا رنجروور هنوز هم دست بالا را دارد؟
رنجروور
نسل پنجم رنجروور در نسخههای استاندارد و کشیده با پیشرانههای بنزینی، دیزلی و پلاگینهیبریدی به بازار عرضه میشود و نسخهٔ تمام الکتریکی آن در سال ۲۰۲۴ عرضه خواهد شد. در این رقابت ما مدل دیزلی D350 با فاصلهٔ محوری استاندارد در نسخهٔ مجلل اتوبیوگرافی را داریم. این خودرو با قیمت ۱۲۲,۳۷۵ پوند، بیش از ۳۵ هزار پوند از بنتایگا ارزانتر است اما آپشنهای شخصیسازی فراوانی برای آن قابل سفارش است که میتواند قیمت را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد.
طراحی و مهندسی
یک دهه از زمان عرضهٔ نسل قبلی رنجروور میگذرد و کاملاً واضح است که تیم طراحی لندروور نمیخواستهاند به آن استایل نمادین و متمایز در نسل جدید خدشهای وارد کنند. البته در جلوی خودرو چراغها کوچکتر و جلوپنجره باریکتر شده است و در ورودی هوای پایینی هم دو نوار افقی کشیده شده است اما در کل رنجروور جدید بسیار شبیه نسل قبلی به نظر میرسد. تغییرات بزرگ اما در عقب خودرو روی داده است. در این قسمت، افزایش ارتفاع سپر از زمین خیلی خوشایند به نظر نمیرسد درحالیکه چراغها زیر تریمهای مشکی براقی پنهان شدهاند. همچنین راهنماها هم در نوار مشکی افقی در طرفین نوشتهٔ RANGE ROVER تعبیه شدهاند.
زیر این پوستهٔ آشنا اما رنجروور جدید اولین خودرویی است که از جدیدترین پلتفرم MLA جگوار-لندروور استفاده میکند. این پلتفرم با در نظر گرفتن ساخت مدلهای تمام الکتریکی طراحی شده اما رنجروور الکتریکی هنوز به بازار نیامده و در حال حاضر الکتریکیسازی این خودرو به سیستمهای هیبریدی خفیف ۴۸ ولت محدود میشود. مدل D350 از یک پیشرانهٔ لیتری شش سیلندر خطی توربودیزل استفاده میکند که به یک گیربکس هشت سرعتهٔ اتوماتیک متصل است. در این مدل سیستم تعلیق بادی و فرمان گیری چرخهای عقب هم بهصورت استاندارد ارائه میشود.
در داخل، رنجروور جدید از فضای کاملاً مجللی بهره میبرد که صاحبان نسل قبلی به آن عادت دارند اما حالا تکنولوژیها از همیشه بیشتر شدهاند. داشبورد خودرو به جدیدترین نمایشگر لمسی ۱۳.۱ اینچی لندروور مجهز شده، تنظیم سیستم تهویه و ماساژور صندلیها از طریق یک نمایشگر لمسی مجزا صورت میگیرد و تقریباً همهچیز بهصورت الکترونیکی قابل تنظیم است.
رانندگی
یکی از ویژگیهای برجستهٔ رنجروورهای قبلی موقعیت رانندگی عالی آنها بود که این ویژگی در نسل جدید دستنخورده باقیمانده است. این یعنی هنوز هم راننده دید واضحی از محیط اطراف دارد درحالیکه دوربینهای ۳۶۰ درجه با نمایش سهبعدی به عبور از قسمتهای تنگ کمک میکنند. یکی دیگر از موارد مفید در این خودرو آینهٔ عقب دیجیتالی است که در اصل برای دیفندر طراحی شده بود تا رانده بتواند بدون مزاحمت چرخ زاپاس، عقب را ببیند. این آینه در رنجروور هم در هر شرایط نوری دید واضحی را از عقب خودرو فراهم میکند.
با روش کردن شش سیلندر خطی دیزلی، آوای آرامی به گوش میرسد که در هنگام رانندگی همچنان باقی میماند. با فشردن بیشتر پدال گاز، صدای موتور کمی بیشتر میشود اما با وجود ۷۰۰ نیوتن متر گشتاوری که از دور ۱,۵۰۰ rpm در دسترس است، برای حرکت سریع نیازی به تحتفشار قرار دادن پیشرانه نخواهد بود. در کنار این پیشرانهٔ نرم، کابین رنجروور با راحتی فوقالعاده قرار گرفته که سروصدای باد و جاده در آن به حداقل رسیده است هرچند که رینگهای ۲۲ اینچی نمونهٔ آزمایشی ما سروصدایی را به داخل وارد میکردند. البته هرچند این رینگها آرامش کابین را برهم میزنند اما با وجود تعلیق بادی استاندارد هیچ خدشهای به سواری خودرو وارد نمیکنند.
رنجروور با توجه به ابعاد بزرگش در پیچها سرعت شگفتانگیزی دارد اما این خودرویی نیست که برای چابکی بالا ساخته شده باشد. هدف اصلی این ماشین ارائهٔ نهایت راحتی در پیمایشهای طولانی است و به دلیل سکوت بالای کابین، اگر توجه نداشته باشید بهراحتی ممکن است از سرعت مجاز تجاوز کنید. سیستم واکنش زمین رنجروور از حالتهایی برخوردار است که خودرو را برای مسیرهای مختلف تنظیم میکند و با توجه به تواناییهایی که از رنجروور سراغ داریم، قطعاً این خودرو فراتر از انتظار هر خریداری قابلیتهای آفرود خواهد داشت. در این خودرو همچنین یک حالت پویا هم وجود دارد که تعلیق را برای پیچهای تند سفتتر میکند. این باعث میشود رنجروور حس چابکی بیشتری داشته باشد هرچند که سیستم تعلیق خیلی خوب از پس کنترل وزن ۲.۵ تنی خودرو برمیآید.
کارایی و هزینههای نگهداری
هرچند رنجروور جدید کمی بیش از پنج متر طول دارد اما فضای سرنشینان را نسبت به فضای بار در اولویت قرار داده است. البته در این خودرو هنوز هم یک صندوق بار ۸۱۸ لیتری وجود دارد اما درب صندوق دوقسمتی دسترسی را دشوار میکند. البته این درب دوقسمتی بهصورت برقی باز میشود و صندلیهای عقب نیز بهصورت برقی و البته نسبتاً کُند جمع میشوند. برای این کار، دکمههایی در دیوارهٔ صندوق بار تعبیه شده درحالیکه امکان پایین آوردن تعلیق برای کاهش ارتفاع لبهٔ صندوق هم وجود دارد. محفظههای اشیاء در داخل خودرو نیز عالی هستند. خریداران رنجروور و بنتلی چندان نگران مصرف سوخت نیستند اما آمار و ارقام نشان میدهند که موتورهای دیزلی هنوز هم برای استفاده در شاسیبلندهای لوکسی مثل این مناسب هستند. البته مصرف میانگین ۸.۷ لیتر گازوئیل در هر صد کیلومتر در آزمایش ما خصوصاً با توجه به اینکه رانندگیهای بزرگراهی زیادی داشتیم خیلی رقم کمی نیست ولی بااینحال، رنجروور بسیار از بنتایگا با مصرف صدی ۱۴ لیتر کممصرفتر است.
بنتلی بنتایگا
بنتایگا پرفروشترین محصول بنتلی است و مثل رنجروور میتوان قیمت آن را از رقم پایهٔ ۱۵۷,۸۰۰ پوندی بسیار افزایش داد. در اینجا ما مدل بنزینی استاندارد V8 را آزمایش میکنیم (نسخهٔ دیزلی بنتایگا دیگر ارائه نمیشود) اما خودرویی که در تصاویر میبینید از نوع V8 S با تمرکز بیشتر روی راننده است.
طراحی و مهندسی
بنتلی برای پلتفرم بنتایگا از منابع گستردهٔ گروه فولکسواگن بهره برده است اما این شاسیبلند لوکس چیزی بیش از یک ریبج معمولی است. زیر پوست این خودرو پلتفرم MLB Evo قرار گرفته که با لامبورگینی اوروس و پورشه کاین مشترک است اما درحالیکه مونتاژ اولیهٔ بنتایگا در آلمان انجام میشود، خودروها برای رنگآمیزی و مونتاژ نهایی به کارخانهٔ بنتلی در کرو بریتانیا فرستاده میشوند. این یعنی بنتایگا از همان تخصص دستسازی بهره میبرد که باعث میشود محصولات بنتلی احساس خاصی داشته باشند.
بسته به خواست خریداران، بنتایگا با تودوزی چرمی دستدوز، تزئینات چوبی درجهیک در سراسر کابین و پانلهای فلزی دکمهها ارائه میشود. در کابین این ماشین همهچیز حس کیفیت فوقالعادهای دارد. بنتایگا با پیشرانههای V6 پلاگینهیبریدی، V8 و W12 ارائه میشود که خودروی آزمایشی ما موتور وسطی را دارد. این ۴ لیتری توئین توربو با ۵۵۰ اسب بخار قدرت و ۷۷۰ نیوتن متر گشتاور بسیار از موتور دیزلی رنجروور قویتر است اما در عوض مصرف سوخت و هزینههای نگهداری بالاتری هم دارد.
بااینحال، کسانی که به مصرف سوخت اهمیت میدهند میتوانند نسخهٔ پلاگینهیبریدی بنتایگا را انتخاب کنند که از قابلیت پیمایش تمام الکتریکی ۴۰ کیلومتری برخوردار است. پیشرانهٔ V8 این خودرو اما که از سیستم توقف حرکت برخوردار است، دقیقاً مثل رنجروور به یک گیربکس هشت سرعته متصل شده است که در اینجا هم بهصورت استاندارد با سامانهٔ چهارچرخ محرک و سیستم تعلیق بادی همراه است.
رانندگی
هرچند ترکیب قوای محرکهٔ بنتایگا و رنجروور شبیه به هم است اما شخصیتهای آنها کاملاً باهم متفاوت احساس میشود زیرا درحالیکه تمرکز اصلی رنجروور بیش از هر چیزی روی راحتی است، بنتلی حال و هوای اسپرتتری دارد. این خوی اسپرت با موتور V8 شروع میشود که نهتنها از موتور دیزلی رنجروور قویتر است بلکه صدای جذابتری هم دارد. این نیروگاه شتاب صفرتاصد ۴.۵ ثانیهای را فراهم میکند که نهتنها بیش از ۱.۵ ثانیه از رنجروور سریعتر است بلکه این کار را با صدای مستکنندهٔ V8 انجام میدهد.
تعویض دندههای گیربکس بسیار نرم هستند ولی درعینحال میتوان این کار را بهصورت دستی از طریق پدالهای باکیفیت پشت غربیلک فرمان انجام داد. این در حالی است که رنجروور برای اینکه نشان دهد روی راحتی تعصب دارد، حتی پدالهای تعویض دندهٔ دستی را هم ارائه نمیکند. همچنین فرمان دقیق به افزایش حس اسپرتی بنتایگا کمک میکند و ماشین در جادههای پیچدرپیچ نسبت به رنجروور اشتیاق بیشتری برای پیچیدن دارد. علاوه بر این، بنتایگا به لطف آنتیرول بار فعال، در تنظیمات پیشفرض خود روی دستاندازها در مقایسه با رقیب کنترل بیشتری دارد.
بهطورکلی، بنتایگا حتی در تنظیمات پیشفرض هم شخصیت اسپرتتری داشته و بیشتر از رنجروور روی لذت رانندگی تمرکز کرده است. البته این بدان معنا نیست که بنتلی نمیتواند سواری لوکس و راحتی داشته باشد زیرا اگر از طریق انتخابگر دوار پشت شیفتر حالت راحت انتخاب شود، نرمترین تنظیمات تعلیق بادی ارائه میشود که کاملاً با رنجروور برابری میکند. به لطف این سیستم، دستاندازها محو شده و راحتی چشمگیری در پیمایشهای طولانی فراهم میگردد. البته کمی سروصدای تایرها در داخل شنیده میشود اما اصلاً قابلتوجه نیست.
کارایی و هزینههای نگهداری
سیستم تعلیق هردو خودرو بهمنظور بهبود دسترسی به کابین، ارتفاع را کاهش میدهد. پایینترین تنظیمات رنجروور ارتفاع را ۵۰ میلیمتر کمتر میکند ولی هنوز هم کف خودرو برای سوار شدن افراد کوتاهقد کمی بالا خواهد بود. از سوی دیگر، هرچند ارتفاع بنتلی هم خیلی کاهش پیدا نمیکند اما بازهم به بلندی رنجروور نیست. برای هردو خودرو نسخههای کشیده ارائه میشود اما در نسخهٔ استاندارد رنجروور هم در طول و هم در فاصلهٔ محوری ۲۰ سانتیمتر کشیدهتر از بنتلی است درحالیکه نسخهٔ کشیدهٔ آن ۲ هزار پوند گرانتر است. برای این خودرو همچنین صندلیهای ردیف سوم هم قابل سفارش خواهد بود. نسخهٔ کشیدهٔ بنتایگا که بهتازگی معرفی شده ۱۸۰ میلیمتر طول بیشتری دارد اما از صندلیهای ردیف سوم در این خودرو خبری نیست. هرچند اینها خودروهای لوکس گرانقیمتی هستند که استهلاک و هزینههای نگهداری بالایی دارند اما رنجروور پس از سه سال استفاده ۶۴ درصد از ارزش اولیهٔ خود را حفظ میکند. این رقم برای بنتایگا هم ۶۱ درصد است که برای خودرویی که هفت سال است در بازار حضور دارد چشمگیر است.
نتیجه
مقام اول: رنجروور
رنجروور همواره استانداردهای جدیدی را برای شاسیبلندهای لوکس تعیین میکند و جدیدترین نسل آنهم همین سنت را حفظ کرده است. رانندگی و سواری این خودرو بسیار راحت، آرام و پالوده است و با برخورداری از تجمل فوقالعاده، چه هنگام رفتن به فروشگاه و چه پیمودن جادههای طولانی بینشهری احساس خاصی خواهد داشت. البته هرچند برای رانندگیهای طولانی انتخاب موتور دیزلی هنوز هم منطقی خواهد بود ولی نسخهٔ پلاگینهیبریدی چیزی است که ما خواهان آن هستیم.
مقام دوم: بنتلی بنتایگا
تفاوت اصلی بنتایگا با رقیب این است که بنتلی بیشتر روی راننده متمرکز است تا سرنشینان. البته بنتایگا از لحاظ تجمل داخلی چیزی کم و کسر ندارد اما تجربهٔ رانندگی آن بیش از رنجروور روی پرفورمنس تمرکز دارد. این خودروی فوقالعادهای است اما رنجروور احساس بهتری دارد و سیستم اطلاعاتی-سرگرمی بهتری را ارائه میکند.
مشخصات فنی
رنجروور D350 | بنتلی بنتایگا V8 | |
پیشرانه | ۳ لیتری I6 توربودیزل | ۴ لیتری V8 توئین توربو |
قدرت | ۳۵۰ اسب بخار | ۵۵۰ اسب بخار |
گشتاور | ۷۰۰ نیوتن متر | ۷۷۰ نیوتن متر |
گیربکس | ۸ سرعته اتوماتیک | ۸ سرعته اتوماتیک |
محور محرک | چهارچرخ | چهارچرخ |
شتاب صفرتاصد | ۶.۱ ثانیه | ۴.۵ ثانیه |
حداکثر سرعت | ۲۳۵ کیلومتر/ساعت | ۲۹۰ کیلومتر/ساعت |
مصرف سوخت | ۷.۹ لیتر ترکیبی | ۱۳.۰ لیتر ترکیبی |
تولید آلایندگی | ۲۰۸ گرم/کیلومتر | ۲۶۵ گرم/کیلومتر |
ظرفیت باک | ۸۰ لیتر | ۸۵ لیتر |
طول | ۵,۰۵۲ میلیمتر | ۵,۱۲۵ میلیمتر |
عرض | ۲,۰۴۷ میلیمتر | ۱,۹۹۸ میلیمتر |
ارتفاع | ۱,۸۷۰ میلیمتر | ۱,۷۲۸ میلیمتر |
فاصلهٔ محوری | ۲,۹۹۷ میلیمتر | ۲,۹۹۵ میلیمتر |
وزن خالص | ۲,۵۰۵ کیلوگرم | ۲۴۱۵ کیلوگرم |
ظرفیت بکسل | ۳.۵ تن | ۳.۵ تن |
دایرهٔ چرخش | ۱۰.۹ متر | ۱۲.۴ متر |
حجم صندوق بار | ۸۱۸ تا ۱۸۴۱ لیتر | ۴۸۴ تا ۱۷۷۴ لیتر |
قیمت پایه | ۱۲۲,۳۷۵ پوند | ۱۵۷,۸۰۰ پوند |
قیمت تستشده | ۱۲۲,۸۵۰ پوند | ۱۵۷,۸۰۰ پوند |
TML BN
۱۶ تیر ۱۴۰۱خب از آنجایی که از حجم موتور پیداست و همینطور قدرت و طراحی بنتایگا واسه حس اسپرت خیلی بهتره ولی رنجروور همونطور که در مقاله گفتید واسه سواری نرم و راحت و لوکس بودن خوبه من خودم نمیتونم دقیق انتخاب کنم ولی چون دوست دارم اس یو وی بیشتر لوکس باشه تا اسپرت رنجروور گزینه بهتری
JDM lover
۱۶ تیر ۱۴۰۱منم چون عاشق اسپرت بودن و ادرنالین هستم ، بنتایگا رو انتخاب میکنم
GMA
۱۶ تیر ۱۴۰۱جای آقا ماهان خالی
تا زیر این پست درباره رنجروور برامون بگن…
ehsan.fa
۱۶ تیر ۱۴۰۱به جا ماهان من یه سوال بپرسم ، فقط منم که فکر میکنم رنجروور زیادی ساده س و قیمتش رو نشون نمیده؟
محمد
۱۶ تیر ۱۴۰۱داداش تو جی تی ای و نید فور اسپید این تجربه هارو داشت
امیرحسین
۱۶ تیر ۱۴۰۱بنتلی رو انتخاب میکنم
مخوف تر
هجومی تر
ولی بیشتر سدان پسند هستم تا اس یو وی
Reza Waffen SS
۱۶ تیر ۱۴۰۱رنجروور گزینه مناسبی هستش بنتلی زیادی لوکسه
imperial
۱۶ تیر ۱۴۰۱بهترین پست پدال در این هفته😍=تست درایو و مقایسه
پدال جان لطفا لطفا مطالب مسخره که هیچ ارزشی نداره مثل افت و سقوط سهام فلان برند فراخوان فلان برند درگ های مسخره پوشش نده بیشتر تست درایو و مقایسه بزار خیلی عالی میشه. اگه میشه آمار فروش ماهیانه کشورهای آمریکا کانادا آلمان انگلیس فرانسه هلند ایتالیا سوئد نروژ و… رو هم بزاری عالی میشه. آمار فروش خودرو ها خاورمیانه و آسیا هم ماهانه یا هر 3 ماه یه بار بزای خوب میشه بشخصه دوست دارم آمار فروش خودروهای در کشورهای مختلف رو به صورت جدولی ببینم (20خودروی پر فروش و 20برند پرفروش) قدیم بعضی مواقع میزاشتی و الان دیگه نمیزاری. جدا از اینا لطفا تاریخچه ماشین های مختلف رو هم بزارید درمورد تکنولوژی های برخی خودروها هم مطلب بزارید. خیلی ممنون.
از بین این 2تا خودرو جذاب و کم نقص انتخاب من رنجرور هست. بنتلی هم بینظیر هست
Carlover
۱۶ تیر ۱۴۰۱انتخاب سختیه ولی چون اینجا اسپورت بودن رو بیشتر میپسندم پس بنتلی
مانی
۱۶ تیر ۱۴۰۱چه مقایسه آب دوغ خیاریی
لابد علت فروش کم و چندین و چند بار به مرز ورشکستگی رسیدسن رنجرور اینه که بهترینه
دژمن زمینش زده
علی ریحانی
۱۶ تیر ۱۴۰۱اعلام نتیجه واقعا رونالدینیو یی بود😁
کل مقاله داشت از بنتلی تعریف میکرد و بالاتر میدونست
یهو تو نتیجه مقام اول رو رنجروور اعلام کرد!
imperial
۱۶ تیر ۱۴۰۱ادمین دیروز مطلبی نوشتم در پست روش خودروها در آمریکا ولی منتشر نکردی. دوباره مینویسم لطفا منتشر کن.
2روز پیش در این پست👇کامنتی نوشتم در خصوص 7دهه پیش.
https://www.pedal.ir/bentley/earliest-bentley-in-existence-returns-to-isle-man/
دوستمون در خصوص بنز770کامنتی نوشتن یاد چندتا چیز افتادم اینجا میگم با اجازه.
البته قبلش یه چی دیگه بگم:
mohammadrashid@
جناب سوالی در شخصی شما پرسیدم دیروز اما جوابی ندادید. امکانش هست جواب بدید ممنون.
خب بریم سراغ بنز 770
مرسدس بنز ۷۷۰ که از آن با نام گروبر بنز (GROBER BENZ) و یا مرسدس بزرگ نیز یاد میشود، از گرانترین و لوکسترین خودروهای ژرمنی بود که مابین سالهای ۱۹۳۰ الی ۱۹۴۵ میلادی، توسط کمپانی مرسدس بنز عرضه میشد. از این خودرو تنها به تعداد ۲۰۵ عدد ساخته شد و در طی پروسه تولیدش نیز دستخوش اصلاحات متعددی گشت. خودروی مذکور در دو سری متفاوت ارائه میشد که این دو، با کدهای داخلی W07 و W150 شناخته میشدندمرسدس بنز ۷۷۰ در حقیقت جانشین خودروی مرسدس TYP 630، محسوب میگردد. سری نخست این خودرو که با کد داخلی WO7 شناسایی میشد، از بهای بسیاری بالایی برخوردار بود و به همین سبب نیز عمده مصرفکنندگان آن را مقامات دولتی و حکومتی تشکیل میدادند، در میان مشتریان این خودرو، نامهایی همچون پائول فون هیندنبورگ رئیسجمهور رایش (آلمان)، هیرو هیتو امپراتور ژاپن و پاپ پیوس یازدهم هم مشاهده شده است. در این میان، شخص آدولف هیتلر هم از سال ۱۹۳۱ میلادی تا پایان حکمرانی خود، از این خودرو جهت رسیدگی به امور جاری و نیز ادای مراسم رسمی بهره میجست.
مرسدس بنز ۷۷۰ در سال ۱۹۳۸ میلادی دستخوش اصلاحات اساسی گردید. شاسی کاملاً جدید این خودرو از لولههای بیضیشکل تکوین یافته بود که پیرامونش، فنرهای حلقوی نصب شده بودند، سیستم تعلیق این خودرو نیز در جلو از نوع مستقل و در عقب هم از نوع محور د دیون (DE DION) بود. به لحاظ معماری، پیشرانه به کار رفته در این سری، کاملاً مشابه با نمونه WO7 بود و تنها با تنظیماتی که بر روی آن صورت گرفته بود، توان خروجی آن کمی بیشتر شد، بدین ترتیب که توان نسخه عادی آن با کمی افزایش به ۱۵۵ اسببخار در ۳۲۰۰ دور در دقیقه ارتقاء یافت و توان پیشرانه مجهز به سیستم توربو شارژ نیز با ۳۰ عدد افزایش، به ۲۳۰ اسببخار در ۳۲۰۰ دور در دقیقه، تغییر یافت. سیستم انتقال قدرت به کار رفته در این خودرو هم دارای ۵ دنده بود که ۴ عدد از آنها برای حرکت رو به جلوی این خودرو و یک عدد نیز برای عمل اوردرایو (OVER DRIVE) در نظر گرفته شده بود. طول بدنهاین سری هم با افزایش ۴۰۰ میلیمتری نسبت به سری نخستین آن، به ۶۰۰۰ میلیمتر افزایش یافته بود و فاصله بین دو محور آن نیز معادل ۳۸۸۰ میلیمتر بود.در آن زمان، مرسدس بنز ۷۷۰، گرانترین خودروی تولیدی در آلمان محسوب میشود و نکته جالب هم اینجاست که این خودرو فاقد لیست قیمت بود و این لیست هم تنها در صورتی ارائه میشد که مشتری آن را درخواست میکرد. در مجموع تا سال ۱۹۴۳ میلادی، ۸۸ دستگاه از این سری (W150) تولید شد و آخرین نمونه از آن نیز، در ماه مارس سال ۱۹۴۴ میلادی، به خریدار آن تحویل داده شد.
از آپشن های این ماشین میتونم به= صندلی عقب تمام مبله. سقف چرمی. محفظه بار در ردیف عقب شیشه بالا بر دستی(😁)حفاظ جداکننده ردیف عقب از راننده.
https://www.pedal.ir/wp-content/uploads/2015/06/mercedes-benz_770_grand_mercedes_1930.jpg
https://www.pedal.ir/wp-content/uploads/2015/06/mercedes-benz_770_1938_03.jpg
https://www.pedal.ir/wp-content/uploads/2015/06/mercedes-benz_770_grand_mercedes_1938_02.jpg
اما بریم سراغ امپریال…
اساس آنچه که سومین نسل امپراتوری 1934 شد جریان هوای کرایسلر بود. کرایسلر با خودروی جدید خود آرزوهای بزرگ و جسورانه ای داشت و با افتخار Airflow را به عنوان اولین خودروی تولید داخلی با اندازه کامل معرفی کرد که از ساده سازی به عنوان مبنای طراحی استفاده می کرد. اشکال صاف سوراخهای تمیزتری در هوا ایجاد میکرد و به معنای مقاومت کمتر بود. این به معنای عملکرد بهتر، عملکرد بسیار آرامتر و نمایهای کاملاً جدید برای خودروهای سایز کامل بود.پروژه جریان هوا در اواخر دهه بیست در مرحله طراحی خود بود، زیرا مهندسان کرایسلر آزمایش تونل باد را با کمک یکی از آقایان اورویل رایت انجام دادند. هدف نهایی این بود که بهترین و طبیعیترین اشکال مقاومت در برابر باد را کشف کنیم که هنوز هم میتوان آن را روی یک خودروی سواری اعمال کرد (زیرا نمیتوانست فقط بدنه هواپیما باشد). امروزه یک طراح بدون نفس آن را یک می نامد روش طراحی ارگانیک اما چنین اصطلاحاتی در آن زمان واژگان نبودند.تا آوریل 1930 بیش از 50 آزمایش با اشکال مدل مقیاس انجام شد. آنچه کرایسلر پیدا کرد این بود مد روز شکل رسمی دو جعبه به طور کلی اگر به عقب رانده می شد آیرودینامیک تر بود. در کنار آموزش در مورد ساده سازی، مهندسان روش های جدید ساخت و ساز را در نظر گرفتند. یک شاسی مجزا با یک بدنه ساخته شده در بالا، سنگین و ناکارآمد بود، حتی اگر آن چیزی بود که عموم به آن عادت داشتند (و می خواستند).
“اما تک بدنی چطور؟” کرایسلر گفت. وزن کمتر و سفتی بیشتر به معنای خودروی بهتر بود ، بنابراین آنها به آن روی آوردند.
ساختار unibody و بدنه آیرودینامیک پیشرفت هایی بودند که قبلاً در دنیای خودرو دیده نشده بود. Airflow و همتایانش بدنههای فولادی کامل با سازههای فولادی در زیر میپوشیدند، بدون اینکه درگیر سنتی درختان مرده باشند. کرایسلر از طراحی خود بسیار خرسند بود، که همچنین به توزیع وزن بسیار ایمنتری کمک کرد. ماشینهای دو جعبهای وزن زیادی روی چرخهای عقب داشتند، با بدنههای سنگین و موتورهایشان در پشت چرخهای جلو – مشکلی که در هنگام بارگیری کامل تشدید میشد. با حدود 75 درصد وزن در عقب، فنرهای برگ بسیار سفت لازم بود که سواری سخت تری را به همراه داشت. در شرایط کشش کمتر از ایدهآل، هنگامی که لاستیکهای عقب آزاد میشوند و سپس ماشین را مانند یک آونگ به اطراف میچرخانند، این به معنای بیش فرمانی خطرناک نیز بود.جریان هوا با حرکت دادن موتور خود به جلو، روی چرخ های جلو، این مشکل را برطرف کرد. این بدان معنی بود که محفظه سرنشینان نیز به جلو حرکت می کرد، بنابراین وزن در وسط متمرکز شد و هیچ کس روی اکسل عقب نشسته نبود. در نتیجه، جریان هوای رو به جلو کابین حدود 54 درصد وزن خود را روی چرخهای جلو قرار میداد که در هنگام بارگیری با افراد، توزیع وزن تقریباً 50:50 را ایجاد میکرد. نیازی به فنرهای عقب سخت نیست ، که باعث می شود کیفیت سواری و هندلینگ بسیار بهتر شود.پیشرفت آیرودینامیک “سری جریان هوای امپریال” در سال 1934 با شعار جدید “ماشین فردا امروز اینجاست” معرفی شد. پیشنهادات قبلی در زمینه ساخت خودرو از بین رفته بود، زیرا شکل کارخانه امپریال به یک کوپه دو در، سدان چهار در یا لیموزین چهار در بلندتر محدود می شد. زمانی که این خودرو عرضه شد، سه فاصله بین دو محور مختلف ارائه شد: CV با 128 اینچ، CX با 137.5 اینچ، و طولانی ترین CW با 146 اینچ. مدلهای CV از یک کرایسلر 324 اینچ مکعبی (5.3 لیتری) هشت خطی استفاده میکردند که برای اولین بار دقیقاً همان موتور مورد استفاده در همتای کرایسلر خود بود. خودروهای CV مقرون به صرفهتر از مدلهای امپراتوری قبلی خود بودند و از 1625 دلار یا کمتر از 34000 دلار شروع میشدند. CX قد میانی به سبک های بدنه چهار در به نام های سدان، لیموزین یا لیموزین شهری محدود می شد.
CX یک جهش مناسب در قیمت به 2,345 دلار (48,700 دلار امروزی) بود و فضای زیادی برای کرم سری CW ایجاد کرد. فاصله بین دو محور 146 اینچی CW با طول و قیمت عرضه شد، نام کامل آن Imperial Custom Airflow Series CW بود، زیرا نام سفارشی برای نشان دادن یک تریم برتر بازگشته است. مانند CX، CW بهعنوان سدان، لیموزین یا تاون لیموزین در دسترس بود، اما از بزرگترین 385 اینچ مکعبی (6.3 لیتر) هشت خطی استفاده میکرد. آن موتور یک لیتر بزرگتر از بزرگترین موتور موجود در کرایسلر ایرفلو بود. CW با وجود تمام ماهیت بزرگش، حتی 5000 دلار( یا 103900 دلار امروزی) را تنظیم کرد. گیربکس های پایه ایمپریالز سه سرعته دستی بودند ، در حالی که مشتریان دارای فاصله بین دو محور طولانی تر ، دستی 4 سرعته با سرعت بیش از حد دریافت می کردند.در اوایل دهه سی، امپریال در کلاس فوق لوکس (محافظه کارتر) در کنار رولزرویس فانتوم III، کادیلاک سری 90، پاکارد دوازده و مرسدس بنز 770 قرار داشت. 106 CX سطح متوسط و 67 CW سفارشی سطح بالا. با توجه به این ارقام، یک مشکل بلافاصله برای کرایسلر آشکار شد: اکثریت قریب به اتفاق مصرف کنندگان از ظاهر طراحی جریان هوا، در هر ظاهری، متنفر بودند. شکلهای رادیکال، توری بزرگ و فقدان صندوق عقب آنها را نادیده میگرفت. یک سال پس از جریان هوا ، کرایسلر نسخه جدیدی از مدل رایج ترین Six را با نام Airstream منتشر کرد. در حالی که اساساً یک تازه سازی سنگین بود، Airstream ظاهر معمولی کرایسلر داشت. کرایسلر امیدوار بود بتواند Airstream را به همراه مدلهای halo Airflow بفروشد و فروش بیشتری را افزایش دهد.
اما آنها مجبور نبودند چیزی را درام بیاورند، زیرا Airstream بلافاصله از Airflow پیشی گرفت. Airstream سنتی تر و در نتیجه جذاب تر بود و هزینه بسیار کمتری نسبت به Chrysler Airflow داشت، بسیار کمتر از Imperial مغرور. Airstream در سال اول خود پنج به یک و در سال 36 از 9 به یک فروش بیشتر داشت. در همین حال ، سری Imperial در سال 1935 به C-2 ، C-3 و CW تغییر نام داد و تا حد زیادی ادامه سال قبل با استفاده از مواد باقی مانده ساخته شده برای مدل مدل 1934 بود.
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34AirflowIntro/Page09-10-reg.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34AirflowIntro/Page05-06-reg.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34AirflowIntro/Page13-14-reg.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34AirflowIntro/Page11-12-reg.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34Airflow/03.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34Airflow/05.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34Airflow/07.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34Airflow/09.jpg
https://www.web.imperialclub.info/Yr/1934/34Airflow/16.jpg
اولا حتما عکس هارو ببینید جالبه. دوما یه نکته جالب در خصوص کرایسلر جریان هوا (airflow) این بود که در نسخه کشیده صندلی عقب گونه ای بود که شیشه کوچیک عقب نداشت و صندلی های عقبتر از شیشه ردیف دوم بود و خانم های ثروتمند توسط مردم بیرون دیده نمیشدن.(منظورم اون شیشه کوچولو هه هست که همه ماشینا دارن)هیچ ماشینی تو تاریخ حتی رولزرویس اینجوری نبوده اما کرایسلر به این ماجرا دقت کرد و اینکارو انجام داد مخصوص بانوان🦅
imperial= more than just a car
حالا اینکه بنز 770 بهتر بود یا کرایسلر airflow (در اون دوران امپریال نقش نسخه لوکستر airflow رو داشت)اونودیگه نمیدونم ولی جفتشون بشاهکار بودن در دوران خود
ادمین منتشر کن. خیلی ممنون.
javadhy
۱۶ تیر ۱۴۰۱بابت توضیحات ممنون شخصا در مورد امپریال اونقدر اطلاعات نداشتم خیلی لذت بردم از خوندن کامنتتون
واقعا انتظار این همه نوآوری رو از کرایسلر در اون زمان نداشتم
حیف که در طول زمان افول کرد
JDM lover
۱۶ تیر ۱۴۰۱بنتایگا انتخابمه
یوسف
۱۶ تیر ۱۴۰۱با احترام به بنتلی…. ولی اصلا ازطراحی قسمت جلو خوشم نمیاد…..
هیچ ماشینی در دنیا به شاه شاهان رنجرور نمیرسه
آرم@ن
۱۶ تیر ۱۴۰۱قطعا رنجروور
ارین صاحب جمعی
۱۶ تیر ۱۴۰۱حیف که آلمان و انگلیس دشمنان قسم خورده هم دیگه هستن و اگرنه اتحادشون تو خودروسازی واقعا بینظیره امیدوارم روزی با هم مشترک بشن چون واقعا بنتیگا و رنجروور یک خون آلمانی و انگلیسی دارن که یک هویت محسوب میشه اشرافیت انگلیسی زبان زده و پرفورمنس المانی 🇩🇪🇬🇧🇩🇪🇩🇪🇬🇧🇩🇪🇬🇧🇩🇪🇬🇧🇩🇪🇬🇧
GMA
۱۶ تیر ۱۴۰۱😐🤲
RezaRs
۱۶ تیر ۱۴۰۱همه اینا به کنار انقدری تو افرود قوی هست که خودش یه جنبه دیگشه تا ۹۰ سانتی متر اب واتر پروفه
Swedish Arrogant Tiger
۱۶ تیر ۱۴۰۱بنتایگا تو پرستیژ و لوکس بودن به رنجروور نزدیک هم نیست.
pedram7
۱۶ تیر ۱۴۰۱هردو جذابن ولی نمیدونم چرا رنجروور نظرم رو جلب کرد
Yasin
۱۶ تیر ۱۴۰۱طراحی قسمت پشت رنجروور اصلا قشنگ نیست بنظرم
انتخابم بنتایگا هست ترکیب لوکس بودن و اسپورت بودن. . . توی این کلاس کامل ترینه
javadhy
۱۶ تیر ۱۴۰۱بنتلی ماشین خاص تریه بخاطر کمتر بودنش در بازار و همینطور کیفیت ساختشم به خاطر دست ساز بودن خیلی بهتره هر چند رنجروور چیزی کم و کسر نداره و از اونور قابلیت آفرودی فوق العاده ای ارائه میده
در کل انتخاب بین این دو به سلیقه برمیگرده
بنتلی تلفیقی از لوکس و کمی اسپرته در حالی که رنجروور ماشین درون و برون جاده ایه در نهایت لوکس بودن
در کل بازم با همه این حرفا رنجروور چون از ظاهر این بنتلی خوشم نمیاد
Audi
۱۶ تیر ۱۴۰۱انتخاب یکی از این دو ماشین واقعا خیلی سخته
Hadi
۱۶ تیر ۱۴۰۱رنجرور انتخابمه 👌🏼😍
Clean energy (سلام فرمانده)
۱۶ تیر ۱۴۰۱پول مهم نباشه
بنتلی…
چون یکم اسپرت تره و واقعا لوکسه
ولی پول بیاد وسط رنجرور
ماکسیمیلیان
۱۶ تیر ۱۴۰۱سلام و درود!
هرچه از کرامات این نسل رنجروور گویم، ناکافیست.
با برطرف کردن نقیصههای پیشین خود، به خودروئی کم نظیر و کم رقیب مبدل شده است.
اشرافی بودن_کیفیت ساخت مناسب_یشرانه خوب و از همه مهمتر، توانایی افرود مثال زدنی، همگی از برتری های این خودرو هستند.
با سپاس، یا علی🌷
پدرام
۱۶ تیر ۱۴۰۱رنجروور به نظرم حس یک شاسی بلند رو بیشتر القا می کنه در مقابل بنتایگا بیشتر برای شتاب و لذت رانندگی هست که اگر بحث شاسی بلند مطرح باشه یعنی راحتی و آفرود رنجروور انتخاب بهتریه اما اگر بحث شتاب و کل کل بنتایگا مناسب تره
سید محمد
۱۷ تیر ۱۴۰۱طراحی داخلی بنتلی بنظرم اصلا به طراحی داخلی رنجروور نمی رسه
Peyman.JDM
۱۷ تیر ۱۴۰۱حس افرود بودن رو رنج روور بیشتر داره برای من
ارشک
۱۷ تیر ۱۴۰۱اینا دیگه بریتانیایی نیستن الان شدن هندی و آلمانی
Aliakbarkhoei
۱۸ تیر ۱۴۰۱هردو رو میخوام