شاید C-01 را یک موتورسیکلت تهاجمی از لوتوس بدانید؛ ولی این موتور، در واقع یک لوتوس نیست. این کمپانی، نام و امتیاز آن را از شرکتهای موتورسیکلت مسابقه آلمانی کودیوا و هولزر تهیه کرده و تنها نام لوتوس بر روی آن نقش بسته است. جالب است بدانید که این موتور، اولین وسیله نقلیه از این نوع با نشان لوتوس نیست و قبل از آن، لوتوس یک مدل دیگر نیز داشته است.


تنها چیزی که میخواستم، درک پتانسیل آیرودینامیکی ساختار طراحی یکپارچه بود. من طراحی را بر اساس ساختار تنظیم نکرده بودم … قبلاً تلاشهای در زمینه طراحیهای مبتنی بر ساختار با استفاده از مصالح آلومینیومی و پلاستیک فشرده صورت گرفته بود. طراحی پورشه با کانسپتی که در آن مصالح فایبرلم به کار رفته بود، عرضه شده بود. من قبلاً در زمینه طراحی هواپیماها و ماشینهای مسابقه فعالیت کرده بودم؛ بنابراین درک زیادی از آیرودینامیک داشتم و در طراحی خود، تنها همین موضوع را درنظر گرفته بودم و در مورد ساختار، دغدغه زیادی نداشتم.

در سال ۱۹۹۱، تجدیدنظرهایی که در قوانین UCI در مورد ابعاد و هندسه شرکتکنندگان صورت گرفت، باعث شد تا درها به روی طراحیهای یکپارچه باز شود. در یک اتفاق تصادفی، رودی تومان، راننده سابق فرمول ۲ و راننده تست لوتوس، از نزدیک با طرحی باروز در مغازهاش آشنا شد و بعدها نظر مسئولین لوتوس را به طراحی باروز جلب کرد.


راهحلی که باروز ارائه داد، استفاده از یک «آزمون کوچکتر» بود. در نتیجه، اولین نمونه مسابقهای لوتوس به یک دوچرخهسوار بریتانیایی دیگر سپرده شده تا با آن در مقدماتی مسابقات جهانی شرکت کند. وقتی این مدل در مسابقات ظاهر شد، مورد توجه دیگر تیمها قرار گرفت؛ ولی بازرسان UCI توجه چندانی به آن نشان ندادند ولی در نهایت، وزن و اندازه دوچرخه را اندازه گرفتند و برای استفاده در مسابقات المپیک به آن چراغ سبز نشان دادند. راهحل کوچک باروز نتیجه داده بود.

البته این دوچرخه برای مسابقات المپیک کاملاً آماده نبود. سرپرست آیرودینامیک و پروژه لوتوس، ریچارد هیل، هنگام بررسی نتایج تونل باد با چالشی جدی روبرو شدند. با فاصله زیادی که پاهای «بوردمن» از هم داشتند، نمونه اولیه باروز، ضعیفترین وضعیت آیرودینامیک را نسبت به دوچرخههای معمولی داشت. هیل در این زمینه میگوید:
از لحاظ مفهومی، طرح باروز همهچیز را در خود داشت. پتانسیل زیادی برای کاهش نیروی درگ در حالتی که ورزشکار در وسط قرار گرفته وجود داشت و همینطور میتوانست نیروی محوری زیادی در هنگامی که باد با مسیر دوچرخه زاویه دارد، داشته باشد. نتایج آزمایشها، لوتوس را بر آن داشت تا تغییراتی در طراحی انجام دهد و بوردمن نیز در وضعیت دوچرخهسواریاش، تجدیدنظرهایی داشته باشد. به دنبال آن، در تمرین پیشفصل در بارسلونا، بوردمن توانست رکورد مسافت ۴ کیلومتر را ۴ ثانیه ارتقا ببخشد.
این طراحی، چند روز بعد نیز ارزش خود را نشان داد؛ جایی که بوردمن از سد قهرمان جهان، لمان، گذشت و پس از ۷۲ سال، مدال طلای دوچرخهسواری را به بریتانیا آورد. پس از آن بود که نگاه دوربینها و رسانه به سمت لوتوس و باروز جلب شد. همانطور که انتظار میرفت، ترکیب یک دید عالی و استعداد بینظیر در طراحی، تفاوت زیادی در نتیجه کار ایجاد کرده بود.

droidct
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳کمرت داغون میشه رواین بشینی که!! :D
رضا
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳تو خیابون آره ولی واسه قهرمان های جهان با قدرت بدنی بالا و داخل پیست های فوق استاندارد هیچ مشکلی نداره
7c
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳توی لباس دوچرخه سوارس لای پاها یک لایه از جنس سلیکن هستش برای همین زینو اصلا احساس نمی کنید من خودم دوچرخه سوار حرفه ایم که می گم
sadegh
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳نمیدونم چرا، ولی با عکس یکی مونده به آخری خیلی حال کردم
رضا
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳108 مال دهه 90 بوده!!؟؟؟
خیلی پیشرفته بوده واسه اون سال
PEUGEOT
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳خیلی با دوچرخه لوتوس حال کردم
طراحی فوق العاده ای داره
امید
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳افرین به این همه خلاقیت و تکنولوژی
مصطفی
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳جون می ده واسه مسابقه.
parham
۹ اردیبهشت ۱۳۹۳باهاش جون میده بزنی تو خیابونا!