تست رانندگی با ب‌ام‌و X6 M50d مدل 2016

وقتی که کمپانی ب‌ام‌و برای نخستین بار مدل ایکس ۶ را معرفی کرد، بسیاری از کارشناسان صنعت خودرو گفتند که این اتفاق می‌تواند زنگ پایان دوران این برند را به صدا در آورد. باید اذعان کرد، این یک سرمایه‌گذاری بزرگ در یک بخشی از بازار بود که تا زمان معرفی هیچ‌گاه وجود خارجی نداشت. سریعاً به سال ۲۰۱۶ بیایید، دیگر کسی نیست که به این تصمیم مقامات ب‌ام‌و بخندد. کمی این مدل قدرتمند ب‌ام‌و X6 M50d را بررسی کنید و مردم شروع به گاز گرفتن زبان‌های خود خواهند کرد.

دلیل این موضوع نه‌تنها به ظاهر زیبای خودرو، بلکه به آنچه زیر کاپوت آن خوابیده است ربط پیدا می‌کند. با یدک کشیدن عنوان قدرتمندترین موتور دیزلی ۳ لیتری جهان، به همین راحتی نمی‌توان از کنار ب‌ام‌و X6 M50d گذشت.

واقعیت را باید گفت، من چندین بار تجربهٔ رانندگی با این هیولا را داشته‌ام، فقط با نگاه کردن به مشخصات فنی آن روی کاغذ، نمی‌توانید درک کنید که موتور این خودرو چقدر سریع، نرم و قدرتمند است. این امری غیرعادی است و شما نمی‌توانید به آن توجه نکنید یا بی‌خیال آن شوید. و درحالی‌که نسخهٔ جدید آن امسال قرار است وارد بازار شود، خودروی تستی ما مجهز به نسخهٔ قدیمی این موتور سه توربو دیزلی که از آن با نام N57 یاد می‌شود است.

بله، درست خوانده‌اید: موتور M50d نه‌فقط یکی یا دو عدد، بلکه سه توربوشارژر دارد که کنار هم کار می‌کنند تا ۳۸۱ اسب بخار نیرو و ۷۴۰ نیوتن‌متر گشتاور را به چهار گوشهٔ این خودرو انتقال دهند. در طراحی این هیولای سه توربو، مهندسان اطمینان حاصل کردند خودرو را طوری بسازند که رانندگی با آن حس و حال رانندگی با یک خودروی بنزینی را بدهد، به هر صورت، آن‌ها موفق شدند.

در روی کاغذ، حداکثر گشتاور حول‌وحوش ۲۰۰۰ دور در دقیقه ارائه می‌شود و شما ممکن است فکر کنید که وقتی به این دور موتور را رد کردید، موتور خودرو کم خواهد آورد. خوب، در واقعیت، خودرو حس و حال یک مدل توربوی بنزینی را دارد که گشتاور آن را در دور موتورهای مختلف به طور مساوی پخش می‌کند. صادقانه بخواهیم بگوییم حین رانندگی با این خودرو به هیچ وجه حس کم آوردن موتور به شما دست نمی‌دهد و این ایکس ۶ به راحتی و بدون دردسر قادر است سرعت خود را تا ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت افزایش دهد.

هر چند، باید اشاره کنم که این تجربهٔ من از رانندگی با ایکس ۶ فقط در حالت‌های رانندگی Eco Pro و Comfort بوده است. این حالت‌های رانندگی برای ارائهٔ تجربهٔ رانندگی قدرتمند همراه با راحتی و آسایش طراحی شده‌اند و این امر را به بهترین نحو ممکن نیز ارائه می‌دهند. خودرو را در حالت اسپرت قرار دهید و به‌زودی متوجه چند موضوع خواهید شد. تعویض دنده‌ها بسیار قوی می‌شوند و اینجاست که شروع به احساس کردن قدرت موتور خواهید کرد که با کششی که سیستم xDrive ارائه می‌نماید تجربه‌ای بی‌نظیر برای شما به ارمغان خواهد آورد.

این را باید بگوییم که حالت‌های رانندگی اسپرت و اسپرت + برای این طراحی شده‌اند که بتوانید از حداکثر قدرت خودرو استفاده نمایید. در کنار تعویض دنده‌های خشنی در این حالت‌ها وجود دارد، گاهی اوقات متوجه خواهید شد که صفحه کیلومتر خودرو به رنگ قرمز در می‌آید و صداهای ساختگی موتور داخل کابین پخش می‌شود. برخی ممکن است با این موضوع مشکل داشته باشند، ولی به نظر ما انجام چنین کاری بسیار عاقلانه به نظر می‌رسد، زیرا راننده می‌تواند بدون نگاه کردن به عقربهٔ دور موتور و چشم برداشتن از جاده از وضعیت آن با خبر شود.

شاید از نگاهی دیگر این‌گونه بتوان برداشت کرد که، این‌گونه باید با این خودرو رانندگی کرد. نکته اینجاست که، شما باید رانندهٔ ماهری بوده و احتمالاً باید در یک پیست حضور داشته باشید. در تست ما رسیدن به سرعت صد کیلومتر بر ساعت ۵٫۲ ثانیه زمان نیاز دارد، هر چند به نظر می‌رسد این یک پیش‌بینی محافظه‌کارانه است، زیرا به نظر من این خودرو بسیار سریع‌تر است. استارت حرکت با این خودرو به‌سادگی کیک خوردن است و پس از به راه افتادن احتمالاً باید حواستان خیلی جمع باشد، این خودرو بسیار سریع است.

سر پیچ‌ها حرکت کنید و بادی رول به حداقل ممکن می‌رسد، اینجا به این فکر می‌افتید که چگونه مهندسان ب‌ام‌و توانسته‌اند قوانین فیزیک طبیعت را دور بزنند، مخصوصاً وقتی بدانید این هیولای آلمانی ۲٫۲ تن وزن دارد. مقداری از این تعریف و تمجید باید خرج سیستم تعلیق ام اسپرت شود که به معنای واقعی کمک‌فنرها را سر پیچ‌ها به‌منظور مقابله با نیروهای وارده سفت می‌کند.

نکتهٔ شگفت‌انگیز در مورد خودرو این است که این ایکس ۶ به همان اندازه که اهل حرف می‌باشد، اهل عمل نیز هست. طراحی ظاهری درتریم M Performance بسیار فوق‌العاده است، اگرچه ما خیلی رنگ سادهٔ خاکستری آن را دوست نداشتیم، ولی کاملاً عاشق تمامی خطوط طراحی بدنهٔ آن شدیم. طراحی بخش جلویی این خودرو بسیار چشم‌نواز می‌باشد، مخصوصاً باوجود آن چراغ‌های جلو که نمایی شوم و ارعاب آور به خودرو بخشیده است. خطوط موجود در دریچه‌های ورودی هوا که در پکیج M Performance به رنگ خاکستری دیده می‌شود را نیز در نظر بگیریم، طراحی زیبای آن به‌خوبی تکمیل می‌گردد. ب‌ام‌و اعلام کرده که ایکس ۶ پس از ورود ایکس ۵ به بازار دوباره بازگشته است، بااین‌حال قطعاً و بدون شک ایکس ۶ قلدرترین مدل این سگمنت می‌باشد.

برخی حتی می‌گویند که M50d حتی ظاهری بهتر از X6 M دارد، هر چند در این مورد می‌توان ساعت‌ها بحث کرد، ولی همین نکته که این دو خودرو با هم مقایسه می‌شوند نشان از طراحی زیبای این خودرو دارد. نگاهی به عقب خودرو بیندازید، متوجه سپر عقب M Sport که دو سر اگزوز را به زیبایی هر چه تمام‌تر در خود جای داده است و همچنین چراغ‌های عقب جدید آن خواهید شد که ظاهری بسیار شیک‌تر د مقایسه با مدل قدیمی خودرو به آن داده است.

بگذارید یک اعتراف کنم، در ابتدا از نظر من انتخاب نام‌هایی مانند M550d یا M50d برای مدل‌های ب‌ام‌و کمی اغراق‌آمیز بود، ولی با گذشت چند سال و دیدن عملکرد آن‌ها، معلوم شد که فلسفهٔ پشت پردهٔ این اسامی چه بوده است، اکنون با شنیدن این نام‌ها چیزی جز عملکرد قوی، طراحی زیبا و تجهیزات و تکنولوژی‌های بی‌نظیر از ب‌ام‌و انتظار نمی‌رود.

همان‌گونه که قبلاً گفتیم، درحالی‌که موتور ۳ لیتری سه توربوی فعلی N57S که روی خودروی تستی ما نصب شده بود خیلی هم موتور قوی و پرقدرتی نیست، قرار است ب‌ام‌و به‌زودی آن را با موتور رکورددار B57 در ردهٔ موتورهای دیزلی ۳ لیتری از نظر میزان قدرت جایگزین نماید. اوایل همین سال بود که ب‌ام‌و این موضوع را اعلام کرد و گفت که آن را برای اولین بار می‌توانیم روی مدل جدید ب‌ام‌و 750d ببینیم.

برخلاف مدل قبلی‌اش، این مدل جدید از یک نظر شبیه به بوگاتی شیرون خواهد بود. می‌توانید حدس بزنید چه چیزی خواهد بود؟ این دو خودرو تنها مدل‌های تولیدی در دنیا هستند که از چهار توربو در موتورهای خود استفاده می‌کنند. درست شنیده‌اید، موتور جدید B57S نه سه عدد، بلکه ۴ توربو خواهد داشت و خروجی‌های آن معادل ۴۰۰ اسب بخار نیرو و ۸۰۰ نیوتن‌متر گشتاور خواهد بود. ب‌ام‌و ادعا می‌کند که آن‌ها می‌توانستند خروجی بیشتری از این موتور به دست بیاورند، ولی گیربکس خودرو به‌نوعی دست آن‌ها را در میزان خروجی گشتاور بسته است. فقط تصور کنید…

ولی یک تغییر در موتور چیزی را در اصول طراحی بدنهٔ X6 M50d تغییر نمی‌دهد. از آن جمله می‌توان به فضای سر محدود در صندلی‌های عقب و یک صندوق عقب نسبتاً کوچک که هنگام مسافرت شما را اذیت می‌کند اشاره کرد، هر دوی این‌ها بهایی هستند که ب‌ام‌و به قیمت ایجاد یک طراحی زیبای بدنه که همه جا توجه‌ها را به سوی خود جلب می‌کند پرداخت کرده است. چیزی که باید اینجا به آن اشاره کنیم این است که بهبودها و به‌روزرسانی‌های قابل‌توجهی در مقایسه با نسخهٔ اولیهٔ ب‌ام‌و X6 در این مدل انجام شده است. مدل جدید حدوداً ۱۱ میلی‌متر فضای آرنج بیشتری در قسمت جلو دارد و این در حالی است که این افزایش در قسمت عقب فقط به ۱ میلی‌متر محدود شده است. فضای سر نیز هم در قسمت جلو و هم در قسمت عقب بهتر شده است.

در تئوری، ما یک افزایش ۴۰ میلی‌متری در جلو و ۱۵ میلی‌متری در عقب داریم، که هر دوی آن‌ها داخل چنین خودرویی بسیار محسوس می‌باشند. در دنیای واقعی، شما فضای زیادی هم در قسمت عقب و هم در بخش جلویی کابین خواهید داشت. اگرچه فضای سر به اندازهٔ ایکس ۵ زیاد نیست، فضای پاها در این خودرو بسیار بهتر می‌باشد. دلیل آن این است که در ایکس ۶ در مقایسه با برادر خود، صندلی‌ها ارتفاع کمتری داشته و به سوی عقب خودرو کشیده شده‌اند.

اکنون که بحث صندلی‌ها داغ است اجازه دهید به این نکته اشاره کنیم که در ب‌ام‌و X6 M50d صندلی‌های M Sport به‌صورت استاندارد وجود دارند. این صندلی‌ها کیفیت بسیار بالایی داشته و روکش چرم آلکانترا و قسمت میانی پارچه‌ای ظاهری شیک به آن‌ها داده است. خودروی تستی ما مجهز به آپشن صندلی‌های راحتی بود که بسیار نرم‌تر هستند و تنظیمات زیاد و متفاوتی دارند. اگر وضع جیبتان خیلی خوب نیست یا صندلی‌های سفت‌تر را ترجیح می‌دهید، بهتر است به همین کیت استاندارد بسنده کنید.

وضعیت طراحی و کیفیت کابین ایکس ۶ فعلی بسیار بهتر از نسل E71 قبلی می‌باشد. طراحی لایه‌ای داشبورد در کنار نورپردازی محیطی و کیفیت بالای مواد اولیهٔ به‌کاررفته به نظر می‌رسد کار خود را کرده‌اند، ازاین‌رو بیراه نگفته‌ایم اگر بگوییم این کابین یکی از بهترین‌هایی می‌باشد که این روزها ب‌ام‌و در مدل‌های خود عرضه کرده است. ایکس ۶ و ایکس ۵ جدید را می‌توان هم‌ردهٔ مدل‌های سری ۷ و سری ۶ ب‌ام‌و دسته‌بندی کرد.

از نظر به درد بخور بودن کابین و طراحی آن، خیلی انتظار بالایی از این خودرو نداشته باشید. فضای صندوق عقب به خاطر طراحی شیب‌دار سقف محدود می‌باشد و هنگامی‌که صندلی‌ها بالا باشند فقط فضایی ۵۶۰ لیتری را در اختیار راننده قرار می‌دهد. درصورتی‌که صندلی‌های عقب را بخوابانید این میزان به ۱۵۲۵ لیتر افزایش پیدا می‌کند ولی باز هم قرار دادن چمدان‌های بزرگ به دلیل مکانیسم عجیب و غریب درب عقب، کار مشکلی خواهد بود. همین داستان در مورد دیگر فضاهای کوچک داخل کابین نیز صدق می‌کند. پنل درب‌های جلویی بزرگ بوده و می‌توان اشیائی مانند بطری آب و برخی چیزهای کوچک دیگر را در آن جا داد، کنسول مرکزی را نیز برای قرار دادن مواردی مانند دسته کلید، کیف پول و غیره استفاده کرد.

بیایید رو راست باشیم، مشتریانی که قصد خرید ب‌ام‌و ایکس ۶ را دارند باید از قبل ایرادهای آن را هم بدانند. سگمنت کوپه بیشتر به طراحی ظاهری اهمیت می‌دهد تا به درد بخور بودن فضای کابین و سگمنت اسپرت اکتیویتی کوپهٔ ب‌ام‌و نیز حتی در نسخهٔ جدید خود از این قانون پیروی می‌کند.

در بین مدل‌های ایکس ۶، M50d تنها نسخهٔ دیزلی قدرتمندی است که می‌توان خریداری کرد. فکر نکنید می‌خواهم دو مدل دیگر این مجموعه یعنی xDrive30d و xDrive40d را کم‌ارزش جلوه دهم. ولی اگر بخواهم رک و روراست باشم، خودرویی که به اندازهٔ ایکس ۶ ظاهری خوب و با ابهت دارد را باید با بهترین و قدرتمندترین موتوری که ارائه می‌کند خریداری کرد. مدل M50d اگرچه قیمتش از نود هزار یورو آغاز می‌شود، ولی بسیاری از تجهیزاتی که در مدل‌های دیگر به صورت آپشن عرضه می‌شوند در آن به صورت استاندارد وجود دارند، مواردی که برای خریداری تمامی آن‌ها باید پول یک مدل پایه xDrive30d را پرداخت نمایید. از آن جایی که بسیاری از کشورهای اروپایی از سیستم مالیاتی استفاده می‌کنند که حجم موتور خودروها را نیز در نظر می‌گیرد، از نظر بسیاری از افراد X6 M50d را با آن موتور سه لیتری‌اش بسیار ارزان می‌دانند و از نظر آن‌ها این خودرو کاملاً ارزش خرید را دارد. از این رو این‌که ب‌ام‌و این مدل را در آمریکا نمی‌فروشد بسیار تأسف‌آور است. شاید تعجب کنید ولی بهتر است بدانید در اروپا، تقریباً اکثریت مدل‌هایی که در خیابان‌ها مشاهده می‌کنید مدل‌های M50d هستند.

بیایید مقایسه کنیم؛ X6 xDrive50i یک موتور ۴٫۴ لیتری توربو دوقلوی V8 با ۴۵۰ اسب بخار نیرو دارد که بسیار سریع شتاب می‌گیرد و فقط X6 M را می‌توانید پیدا کنید که از آن قوی‌تر است. هر چند، این مدل به هیچ وجه به اندازهٔ M50d مصرف سوخت بهینه‌ای ندارد. از بسیاری جهات شاید این دو خودرو شبیه هم باشند، ولی از نظر میزان مصرف سوخت به هیچ وقت مانند یکدیگر نیستند.

درحالی‌که همه می‌دانیم، فردی که بیش از صد هزار دلار برای خرید یک خودرو خرج کند، پر کردن باک آن برایش مشکلی نخواهد بود، ولی میزان مصرف سوخت چیزی است که با گذر زمان موضوعی آزاردهنده می‌شود. خودروی تستی ما از آنچه ما از یک خودروی ۲٫۲ تنی ۳۸۱ اسب بخاری داشتیم کم‌مصرف‌تر بود و با یک بار پر کردن باک آن توانستیم مسافتی ۷۰۰ کیلومتری را طی کنیم. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، داخل شهر مصرف سوخت خودرو چیزی حول‌وحوش ۱۱ لیتر به ازای هر صد کیلومتر بود، در اتوبان نیز مصرف آن ۷ لیتر در هر صد کیلومتر می‌باشد که واقعاً خیره‌کننده است.

درنهایت، آیا این یک پکیج کامل است؟ مصرف سوخت آن کاملاً مانند یک خودروی دیزلی است، قدرت و عملکردی مشابه یک خودروی بنزینی هشت سیلندر را دارد و ظاهر آن توجه همه را به سوی خود جلب می‌کند. نمی‌توان این خودرو را دوست نداشت، مگر نه؟

خرید یک ب‌ام‌و ایکس ۶ چیزی است که شما آن را با کمک قسمت راست مغز خود انجام می‌دهید. ارتباط شما با این خودرو باید چیزی فراتر از اعداد و منطق باشد، شما باید عاشق حس و حالی باشید که ظاهر و همچنین رانندگی با آن به شما می‌دهد. در این بخش، بدون شک این خودرو شما را ناامید نخواهد کرد. درست است، اگر قدی بالای ۱۸۰ سانتی‌متری دارید در صندلی‌های عقب راحت نخواهید بود، هنگام سفر چمدان‌های زیادی نمی‌توانید در قسمت عقب خودرو جای دهید، ولی چه کسی به این موارد اهمیت می‌دهد، مگر نه؟

ما انسان‌ها، معروف هستیم به این‌که تصمیمات اشتباهی را با دانستن پیامدهای آن می‌گیریم فقط به خاطر این‌که آن چیز را دوست داریم. در مورد ایکس ۶ هم همین مورد صادق است، مهم نیست چقدر ایراد و کمبود دارد. خلاصه کلام این‌که ایکس شش یک زیبای تمام‌عیار است که در یک آن واحد می‌تواند آدرنالین خونتان را افزایش دهد.

منبع: bmwblog