نورمن تیمز “Norman E. Timbs” یک مهندس با استعداد مستقر در لسآنجلس که بهعنوان مهندس در مسابقات Indy 500 کار بر روی طراحی بخشهای فنی خودروهایی مانند Blue Crown Specials indy car را انجام میداد که باعث شد این خودرو سه سال متوالی برنده این مسابقات شود. تیمز برای تیمهای دیگر حاضر در این مسابقات مانند howard keck نیز حضور داشت ( این تیم توسط هوارد برایتون کک “Howard Brighton Keck” تاجر آمریکایی تأسیس شد و موفق شد در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ قهرمان این مسابقات شود). همچنین تیمز برای Tucker (تیم مسابقهای Tucker که توسط پرسون توماس تاکر “Preston Thomas Tucker” و هری میلر “Harry Miller” بین سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۹ فعالیت میکرد) بهعنوان یک مهندس جوان نیز کار میکرد، و علاوهبرآن در بخش مهندسی برند مشهور هالیبرند “Halibrand” تولیدکننده افسانهای رینگهای مسابقهای کار میکرد، و بسیاری از محصولات اولیه این شرکت از جمله اکسل عقب معروف با قابلیت تعویض سریع را طراحی کرده است. همچنین او در توسعه خودرو سه چرخ دیویس “Davis three wheeler” نیز نقش داشت. اما علاوه بر اینها علاقهمندان او را بهخاطر پیشگامی در استفاده از سیستم فشار منفی در زیر خودروهای مسابقه موسوم به “ground effect” (اثر زمینی) میشناختند. (اثر زمینی یا ground effect مبحثی در علم آیرودینامیک است که به ایجاد نیروی روبهپایین و چسبندگی خودرو بر روی سطح جاده کمک میکند و برای اولینبار در خودروهای مسابقهای indy 500 و فرمول ۱ به آن پرداخته شد.)
تیمز یک مهندس با استعداد و با تواناییهای زیاد بود و با تمام این موفقیتها اما همیشه رؤیای ساخت خودروی خود را در سر داشت و از طرفی نیز به آیرودینامیک علاقهمند بود، و همین علاقه باعث شد تا تحت تأثیر خودروهایی مانند Auto Union Type C Streamline 1937 و مرسدس بنز W25 Avus Streamline 1937 قرار بگیرد که در مسابقات grand prix حضور داشتند و به دلیل طراحی آیرودینامیک توانستند در سال ۱۹۳۷ به سرعت شگفتانگیز ۲۴۸.۴۰ مایل (۴۰۰ کیلومتر) در ساعت دست پیدا کنند و به سلاطین بیبدیل مسابقات اروپا در آن زمان تبدیل شده بودند.
با تأثیرپذیری از چنین شاهکارهایی نورمن تیمز در اواسط دهه ۱۹۴۰ کار طراحی خودروی موردنظر خود را شروع کرد و پس از کشیدن چندین طرح دقیق و ساخت نمونههای گِلی آنها در مقیاس ۱:۴، سرانجام به یک طراح نهایی رسید. سپس او کار ساخت شاسی را با جوش دادن مجموعهای از لولههای فولادی “chromoly” پنج اینچی درجه یک هواپیما شروع کرد که امروزه و با کمک تجهیزات مدرن نیز کار آسانی نیست، اما در دهه ۱۹۴۰ این مهندس با استعداد موفق به انجام این کار شد. پس از آن تیمز ساختار ۱۱۷ اینچی (۲۹۷ سانتیمتری) را به سیستم تعلیق فورد در جلو مجهز کرد، درحالیکه برای عقب، یک محور چرخشی مستقل سفارشی ساخت کمپانی پاکارد را در نظر گرفت.
تیمز برای ساخت بدنه خودرو یک اسکلت چوبی ساخت که در آن زمان برای ساخت بدنه از جنس آلومینیوم کاری رایج بود. تیمز کار ساخت بدنه خودرو را به “Emil Diedt” که یکی از بهترین اتاقسازهای مستقل آن زمان در ایالت متحده بود سپرد، امیل بدنه خودرو را از حدود ۱۰۰ ورق آلومینیوم جداگانه ساخت و آنها را به یکدیگر متصل کرد، تا در نهایت بدنه زیبای خودرو شکل بگیرد. تیمز برای ساخت این خودرو ده هزار دلار هزینه کرد و پس از دو سال و نیم کار بیوقفه بر روی آن، سرانجام خودرو در سال ۱۹۴۸ رونمایی شد.
بدنه طراحی شده توسط تیمز دارای خطوط نرم و سیال و عاری از پیچیدگی خاصی بود که باعث میشد خودرو بسیار زیبا و چشمنواز باشد. بخش کابین خودرو با الهام از خودروهای مسابقهای یاد شده تاحدامکان به جلو خودرو نزدیک بود و با وجود طول بدنه ۵.۳ متری تنها ظرفیت دو سرنشین را داشت و همچنین برخلاف سایر خودرو های آمریکایی در آن زمان موتور در بخش عقب خودرو قرار گرفت! علاوه بر تمام اینها بدنه دارای ساختاری یکپارچه بود، بهگونهای که خودرو فاقد کاپوت و حتی در بود. خودرو تیمز در واقع از دو بخش تشکیل شده بود، بخش جلو ثابت و بدون هیچ قسمت بازشویی و بخش عقب متحرک که با فشردن یک دکمه به لطف یک پایه هیدرولیکی و برای دسترسی به موتور و لاستیک زاپاس باز میشد. تیمز تمام تمرکز خود را بر روی آیرودینامیک بودن خودرو گذاشته بود و از همین رو تزیینات بدنه تنها به یک جلوپنجره ساده، سپرهای کرومی، پنل پله مانند در هر طرف، یک جفت چراغ جلوی ساخت پاکارد و چراغهای عقب کوچک برگرفته از یک فورد مدل ۱۹۳۸ میشد. زیبایی بدنه خودرو را در کنار رنگ طلایی و تودوزی چرم قهوهای روشن تصور کنید که باعث میشد بیش از پیش خاص به نظر بیاید و چشمان همه را به خود خیره کند. پیشرانه خودرو یک نمونه straight-8 ساخت بیوک به قدرت تقریبی ۲۰۰ اسب بخار بود که این قدرت از طریق یک گیربکس سه سرعته به چرخهای عقب منتقل میشد.
در ابتدا Streamliner تنها برای حضور در نمایشگاهها و گردهماییهای مختلف مورد استفاده قرار میگرفت و همچنین به دلیل خاص بود خودرو گزارشهای متعددی از آن در مجلات معتبری مانند Motor Trend، Mechanix Illustrated و Popular Mechanics به چاپ رسید. اما در سال ۱۹۵۲ خودرو توسط یک افسر نیروی هوایی به نام جیم دیویس “Jim Davis” اهل منهتن کالیفرنیا خریداری شد و گفته میشود که او بارها در حال رانندگی با این خودرو در ساحل منهتن دیده شده است. جیم دیویس با خودرو در نمایشگاه Motor Life سال ۱۹۵۴ حضور پیدا کرد. در آن زمان رنگ خودرو به سفید تغییر پیدا کرده بود. از آن نقطه به بعد، داستان خودرو مبهم میشود. ظاهراً دههها در مقابل یک رستوران در لسآنجلس پارک بوده و بچهها از آن بهعنوان سرسره استفاده میکردند، و سپس آن را به یک فضای محصور در صحرای کالیفرنیا منتقل کردند و همین موضوع باعث شد تا خودرو به دست فراموشی سپرده شود.
اما در سال ۲۰۰۲ خودرو در وضعیت اسفناکی و در همان پارکینگ واقع در صحرا پیدا شد و با همان وضعیت در حراجی Barrett Jackson که در موزه پترسن “Petersen” برگزار میشد به قیمت ۱۷,۶۰۰ دلار توسط گَری و دایان سرونی “Gary Cerveny & Diane Cerveny” اهل مالیبو، کالیفرنیا خریداری شد. نکته جالب این است که گری در ابتدا قصد داشت تا یک فراری برای دایان بخرد و درحالیکه منتظر خودروی فراری بود، به طور اتفاقی دست خود را بلند کرد و این خودرو ناشناخته و تک ساخت را خرید. گری در این باره میگوید که: “آن زمان من چیزی در مورد این خودرو نمیدانستم و خیلی ناگهانی تصمیم به خرید آن گرفتم”. او در ابتدا تصور میکرد که بازسازی خودرو در زمان کوتاهی انجام میشود اما با کندوکاو در تاریخچه آن، متوجه شد که خودرویی در دست دارد که میتوان گفت یکی از مهمترین خودروهای تاریخ است که توسط یک مهندس حرفهای که در طول عمرش توجهی که سزاوارش بود را دریافت نکرد ساخته شده است.
بااینحال اما گری بسیار خوششانس بود زیرا توانست پسر تیمز را پیدا کرد که خوشبختانه او وسایل پدرش مانند نقشهها و بریدههای مقاله و عکسهای ویژه این خودرو را نگه داشته بود و این موضوع به بازسازی این خودرو کمک شایانی کرد. گری خودرو را برای بازسازی به Dave Crouse در کمپانی Custom Auto در لاولند کلرادو سپرد، و پس از هفت سال بازسازی خودرو به بهترین و دقیقترین شکل ممکن به پایان رسید، و بلافاصله پس از پایان بازسازی در Amelia Island Concours d’Elegance 2010 و در کلاسی تحت عنوان Motor Trend Cover Cars، به نمایش درآمد. Buick Streamliner طی هشت سال بعد به طور مداوم مورد استفاده قرار میگرفت و در رویدادهای مختلف در سراسر آمریکا به نمایش درآمد. اما متأسفانه، این اثر هنری، همراه با خانه گری و مجموعه ۷۶ خودروی کمیاب او، در نوامبر ۲۰۱۸ در آتشسوزی از بین رفت. با وجود این اما شاسی این خودرو تا حد زیاد از آسیب به دور ماند و به لطف همین موضوع خودرو بار دیگر مورد بازسازی قرار گرفت و احتمال میرود تا به امروز بازسازی این جواهر به پایان رسیده باشد، تا شاهد حفظ یکی از زیباترین و خاصترین خودروهای تاریخ باشیم.
M.83
۸ شهریور ۱۴۰۲بسی فانتزی
(Ali(chevynova
۸ شهریور ۱۴۰۲ماشالاه اصالت
ماشالاه بیوک
ماشالاه طراحی
فرشاد
۸ شهریور ۱۴۰۲دیرکردی
بیوک خیلی وقته شکسته
mercedesamg
۸ شهریور ۱۴۰۲خودروی جالبیه،خصوصا اون نحوه باز شدن درب محفظه موتور،یکی از دوستان توی یه تاپیک دیگه کامنت زده بود که در آینده باید کاپوت خودروها حذف و پشت خودروها کشیده تر بشه،داداش یکم دیر آینده رو پیشبینی کردی
MOHAMMAD.DEMON
۸ شهریور ۱۴۰۲اسمشون Norman Tibbs بود نه تیمز
ولی در زمانی که تونلی بادی وجود نداشت خودروی به اصطلاح امروزی longtail ساخته بود
درست زمانی که همه فکر میکردن خودرو هایی با زاویه های شکسته و تیز بسازن
50 سالی جلو تر فکر میکرده
سجاد عباسی
۹ شهریور ۱۴۰۲حرف b خونده نمیشه
فرهاد
۸ شهریور ۱۴۰۲اصالت اگه ماشین بود 😍🔥
Enzo Ferrari 2008
۸ شهریور ۱۴۰۲این چیه شبیه کرم شده
❤BMW❤
۸ شهریور ۱۴۰۲https://www.pedal.ir/wp-content/uploads/2023/08/916479.jpg
از آینده نیس ؟
آرش
۹ شهریور ۱۴۰۲طراحی فوق العاده ای داره ولی نمای عقبش انگار برای الان طراحی شده خیلی جالبه
یوسف
۹ شهریور ۱۴۰۲واقعا زیباست….. زیباتر از این وجود نداره….
همایون
۹ شهریور ۱۴۰۲خودروی زیبایی هستش بخصوص که از دوتا اسطوره الهام گرفته یعنی خودروهای مسابقه ای بنز و آئودی در سال ۳۷ و چقدرهم این دوتا اسطوره زیبا هستن جالبه بدونید بنز اونموقع با موتور v12 و ۷۲۰ اسبی سرعت ۳۶۴ کیومتر در ساعت داشت و اتویونیون یا همون آئودی با موتور v16 و ۵۵۰ اسبی سرعت ۴۰۰ کیومتر درساعت که واقعا واسه اونموقع شاهکاره و جالب اینه که اینا سرعت ۴۰۰ کیومتر رو با لاستیکهای نازک و با تکنولوژی اونزمان رو تجربه کردن در حالی که وقتی بوگاتی ویرون ساخته شد میشلن براش لاستیک مخصوص واسه تحمل سرعت ۴۰۰ کیومتر رو ساخت
مجتبی .
۹ شهریور ۱۴۰۲آقای عباسی خیلی متشکرم. عالی بود.
مهدی
۹ شهریور ۱۴۰۲ای کاش آمریکایی ها برگردن به کاپوت کشیده و چراغ گرد