در طول تاریخ خودروسازی، صدها مدل خودرو در کلاسهای مختلف و بازارهای هدف متفاوت تولید و روانه بازار شدهاند. بسیاری از این خودروها در این صنعت تأثیرگذار بودهاند و باعث ایجاد پیشرفت و یا روند رو به رشد خودروسازی شدهاند و بسیاری نیز شکست خوردهاند و شاید امروزه به دست فراموشی سپرده شده باشند. بسیاری از این خودروها در نسلهای مختلف تولید شدند و امروزه نیز در بازار حضور دارند و بسیاری نیز هستند که برخلاف روزهای خوش گذشته دیگر در بازار جایی ندارند و تنها نام و افتخارات آنها باقی مانده است. این هفته به سراغ یکی از این نامهای پرافتخار رفتهایم. شورولت شِوِل (chevelle) که قطعاً یکی از محبوبترین خودروهای آمریکایی و یکی از نمادهای خودروهای ماسلکار به شمار میرود.
پس در ادامه با ما همراه باشید تا پس از مروری بر تاریخچه شورولت شِوِل به خودروی مورد بررسی بپردازیم.
شورولت شِوِل برای اولین بار در آگوست سال ۱۹۶۳ معرفی و یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۶۴ روانه بازار شد. این خودرو بر روی پلتفرم A-body جنرال موتورز و برای پر کردن خلأ نبود یک خودروی سایز متوسط در سبد محصولات شورولت ساخته شد. شِوِل درواقع به جنگ رقبای سرسختی نظیر AMC Rambler و فورد Fairlane که هر دو چند سالی زودتر پا به این بازار گذاشته بودند میرفت.
شِوِل از همان سال اول در کلاسهای کوپه، کوپه کانورتیبل، سدان و استیشن واگن و همینطور یک وانت با نام El Camino تولید میشد تا نویدبخش آغاز جنگی تمامعیار با رقبای خود را بدهد. شِوِل فهرست کاملی از انجینهای شش و هشت سیلندر به خریداران ارائه میکرد. قویترین نمونه مربوط به مدلهای super sport یا SS میشد که درواقع مجوز ورود شِوِل به بازار خودروهای عضلانی و ماسلکار بود.
در ابتدا برای نمونههای SS انجین ۲۸۳ اینچ مکعبی هشت سیلندر با کاربراتور چهار دهنه با قدرت ۲۲۰ اسب بخار در نظر گرفته شده بود، اما در اواسط سال ۱۹۶۴ یک پیشرانه ۳۲۷ اینچ مکعبی با دو قدرت ۲۵۰ و ۳۰۰ اسب بخاری نیز قابل سفارش بود. قدرت این موتور در سال ۱۹۶۵ به ۳۵۰ اسب بخار افزایش یافت. گیربکسهای مورد استفاده در نمونههای SS شامل دو نمونه چهار سرعته دستی و دو سرعته اتوماتیک میشد. از اواخر سال ۱۹۶۴ نمونههای SS، با تریم لوکسی با نام Malibu و با کد Z-16 نیز قابل سفارش بودند که دارای آپشنهایی نظیر قطعات تزئینی کرومی، رینگ ۱۴ اینچی، صندلیهای چرمی متفاوت و آپشنهایی از این دست میشد.
با شروع سال ۱۹۶۶ شِوِل با یک فیسلیفت همراه بود که تغییرات ظاهری نظیر جلوپنجره جدید، تغییر در فرم سپرها، تغییر در فرم سقف در بخش عقب و تغییرات ظاهری دیگری میشد. شِوِل دارای سه تریم ۳۰۰، ۳۰۰ Deluxe و malibu بود و انجین ۲۸۳ اینچ مکعبی هشت سیلندر ۲۲۰ اسب بخاری بهعنوان موتور پایه در نظر گرفته شده بود. همچنین شورولت در این سال اقدام به عرضه یک مدل خاص از شِوِل کرد، این مدل از یک انجین ۳۹۶ اینچ مکعبی هشت سیلندر سود میبرد که با سه قدرت مختلف شامل ۳۲۵،۳۶۰ و ۳۷۵ اسب بخاری در دسترس بود. این انجین تنها برای مدلهای کوپه و کانورتیبل در نظر گرفته شده بود و بهعنوان یک مدل پرفورمنس با نام SS 396 که دارای مشخصههای ظاهری منحصربهفردی نیز بود بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ بهصورت تولید انبوه در دسترس بود و پس از آن به یکتریم سفارشی تبدیل شد.
همچنین در این سال نمونههای سدان با نام مالیبو عرضه میشدند. شِوِل در سال ۱۹۶۷ یعنی آخرین سال تولید نسل اول بار دیگر دستخوش تغییراتی شامل تغییر در فرم کلی نمای جلو و همینطور جلوپنجره و سپر و بازطراحی چراغهای عقب میشد. علاوه بر این در این سال ترمزهای دیسکی جلو بر روی تمام مدلها بهصورت استاندارد نصب میشد. انجینهای مورد استفاده نیز بدون تغییر باقی ماندند و یک گیربکس ۳ سرعته اتوماتیک به لیست گیربکسهای انتخابی اضافه شد.
نسل دوم شول با طراحی کاملاً متفاوت نسبت به نسل قبل در سال ۱۹۶۸ روانه بازار شد. خودرویی با ظاهری عضلانی و خشن با کاپوت کشیده و فرم بدنه فستبک که قصد تسخیر بازار را داشت؛ اما طراحی داخلی خودرو با دیگر مدلهای جنرال موتورز که بر روی پلت فرم A-body ساخته شده بودند دارای وجه اشتراکهایی بود؛ مانند نسل اول، شِوِل در کلاسهای مختلفی ازجمله کوپه، کوپه هاردتاپ، کوپه کانورتیبل، El Camino، سدان و استیشن واگن که خود دارای چهار تریم مختلف بودند تولید میشد.
البته در این نسل مدلهای سدان و استیشن واگن با پسوند مالیبو در دسترس بودند. همچنین نمونههای قدرتمند SS 396 نیز در کلاسهای کوپه، کانورتیبل و El camino سعی در به چالش کشیدن رقبا را داشتند. قدرت انجین ۳۹۶ در این نسل بدون تغییر باقی ماند و موتورهای جدید نسل دوم شامل نمونه شش سیلندر ۲۵۰ اینچ مکعبی ۱۴۰ اسب بخاری، ۳۰۷ اینچ مکعبی هشت سیلندر ۲۰۰ اسب بخاری و نسخهٔ ۳۲۷ اینچ مکعبی هشت سیلندر میشد.
در سال ۱۹۶۹ شورولت دست به تغییرات جزئی در شِوِل زد که شامل تغییر در جلوپنجره و تغییر در چراغهای عقب از حالت افقی به عمودی، میشد. همچنین تریم ۳۰۰ Deluxe بهعنوان نمونه پایه در نظر گرفته شد و نمونه ۳۰۰ بهطور کامل کنار گذاشته شد؛ و از همه مهمتر نمونههای SS 396 در این سال به یک پکیج سفارشی برای مدلهای کوپه، کانورتیبل و El camino تبدیل شد که علاوه بر انجین ۳۹۶ اینچ مکعبی دارای مشخصههای ظاهری نظیر نشان SS، پنل مشکی بین چراغهای عقب، کاپوت با دو هود میشد؛ اما در این سال تعداد ۳۲۳ دستگاه مدل SS مجهز به انجین ۴۲۷ اینچ مکعبی با قدرت ۴۲۵ اسب بخار و گشتاور ۶۲۴ نیوتن بر متر نیز تولید شد که امروزه جز نمونههای ارزشمند به شمار میروند.
شِوِل در این سال با مدلهای سدان به خدمت نیرو پلیس نیز درآمد و موفقیتهای این خودرو باعث شد تا از رقبای خود پیشی بگیرد و به یکی از محبوبترین خودروهای بازار تبدیل شود. سال ۱۹۷۰ بار دیگر شاهد فیسلیفت در مدل شِوِل بودیم که عمده تغییرات در نمای جلو و عقب خودرو اتفاق افتاد. نمونههای SS همچنان در دسترس بودند و برای مدلها SS 396 از انجین ۴۰۲ اینچ مکعبی توربوجت با قدرت ۳۵۰ اسب بخار و دارای مشخصاتی نظیر جلوپنجره مشکی، خطکشی بدنه، سیستم تعلیق ارتقا یافته، رینگ مخصوص ۱۴ اینچی میشد و یک انجین ۴۵۴ اینچ مکعبی با دو کد LS5 به قدرت ۳۶۰ اسب بخار و با کد LS6 که مجهز به یک کاربراتور چهار دهنه Holly با توان تولید ۴۵۰ اسب بخار نیز در دسترس بود. مدل پایه نیز با نام Chevelle در دسترس بود و تریم ۳۰۰ Deluxe نیز کنار رفت.
برای سال ۱۹۷۱ شورولت استایل بدنه را حفظ کرد اما این بدان معنا نبود که خودرو دستخوش تغییرات نشده باشد. در نمای جلو چراغهای گرد دوتایی در هر طرف جای خود را به چراغهای گرد تکی و راهنماهای نسبتاً بزرگ در گوشه سپر دادند و به همین ترتیب جلوپنجره و سپر نیز با تغییراتی همراه بودند و در بخش عقب نیز چراغ مربعی جای خود را به چراغهای گرد دوتایی در هر طرف دادند. به دلیل آغاز بحران سوختی و جدی گرفته شدن قوانین زیستمحیطی در این سال شاهد کاهش قدرت انجینهای شورولت بودیم، بهعنوانمثال قدرت موتور ۴۰۲ اینچ مکعبی از ۳۵۰ به ۳۰۰ اسب بخار کاهش یافت.
همچنین جنرال موتورز تمام زیرمجموعهها را وادار به بازنگری در عملکرد انجینهای خود کرد. سال ۱۹۷۲ شِوِل با تغییرات کمی در جلوپنجره و راهنماها همراه بود و همچنان شاهد کاهش قدرت موتورها بودیم. شِوِل در این سال عنوان دومین خودرو سال را از آن خود کرد، اما این موفقیت را بیشتر مدیون نمونههای کوپه و کوپه کانورتیبل بود زیرا مدلهای سدان در مقایسه با رقبا محبوبیت چندانی نداشتند. قویترین نمونه در این سال مربوط به موتورهای ۴۵۴ اینچ مکعبی بود که دارای قدرت ۲۷۰ اسب بخار بود که بهوضوح شاهد کاهش قدرت موتورها در این سال بودیم.
شورولت قصد داشت نسل سوم را در سال ۱۹۷۲ معرفی کند اما به دلیل اعتصاب در برخی از کارخانههای GM یک سال به تعویق افتاد و در سال ۱۹۷۳ انجام شد. شِوِل با یک استایل و ظاهر کاملاً متفاوت رونمایی شد. طراحی بدنه به نیمه فستبک تغییر شکل داده بود و همین امر باعث افزایش فضای کابین بهخصوص در بخش عقب شده بود.
در نسل سوم مدلهای کانورتیبل و سدان هاردتاپ کنار گذاشته شدند، مدلهای کوپه هاردتاپ نیز با یک مدل جدید با نام colonnade Hardtop جایگزین شد. این مدل دارای شیشه در بدون قاب و ستونهای ثابت B بود تا خودرو بتواند در بخش ایمنی سرنشینان موفق ظاهر شود. این سبک بدنه در ابتدا مورد انتقاد خریداران قرار گرفت اما با گذشت زمان توانست فروش خوبی را به ثبت برساند.
در این سال تمامی پیشرانهها دستخوش تغییراتی شده بودند تا آلایندگی تولیدی آنها کمتر شود. یک نمونه ۲۵۰ اینچ مکعبی شش سیلندر خطی به قدرت ۱۱۰ اسب بخار بهعنوان موتور پایه در نظر گرفته شده بود و قویترین پیشرانه انجین ۴۵۴ اینچ مکعبی با قدرت ۲۴۵ اسب بخاری بود. گیربکسها نیز به سه گزینه سه سرعته دستی بهصورت استاندارد، چهار سرعته دستی توربو هیدروماتیک و سه سرعته اتوماتیک بهصورت سفارشی محدود میشدند. در نسل سومتریم Deluxe بهعنوان تریم پایه، تریم Malibu بهعنوان تریم میان رده و تریم Laguna بهعنوان تریم لوکس در نظر گرفته شده بود.
مدل SS در این سال به یک سری محدود به تریم مالیبو تبدیل شده بود و حتی امکان سفارش آن بر روی مدلهای استیشن واگن نیز فراهم شد. سری SS دارای مشخصههای ظاهری نظیر جلوپنجره مشکی با نشان SS، خطکشیهای بدنه، قاب چراغهای عقب مشکی، رینگ ۱۴ اینچی رالی میشد و با دو پیشرانه ۳۵۰ و ۴۵۴ اینچ مکعبی در دسترس بود؛ اما مدل SS در پایان سال ۱۹۷۳ بازنشسته شد و خودرو برای سال ۱۹۷۴ دچار یک فیسلیفت شد. تریم Deluxe حذف شد و Malibu بهعنوان نمونه پایه در نظر گرفته شد و لوکسترین تریم نیز با نام Malibu classic قابل خریداری بود. در این سالتریم Laguna به Laguna S-3 تغییر نام داد و درواقع بهعنوان یکتریم لوکس اسپرت در نظر گرفته شد و تنها بر روی مدلهای کوپه در دسترس بود تا جایگزینی برای مدلهای خاطرهانگیز SS باشد. Laguna S-3 در نمای جلو دارای جلوپنجره شیبدار و متفاوت، خطکشیهای روی بدنه، سپرهای کرومی، کرکره شیشه عقب، سیستم تعلیق ارتقا یافته بود و با پیشرانههای ۳۵۰ و ۴۵۴ اینچ مکعبی قابل سفارش بودند.
پیشرانهها پایه نیز همچنان نمونه ۲۵۰ اینچ مکعبی شش سیلندر بود. مطابق انتظار در سال ۱۹۷۵ نیز chevelle با تغییرات ظاهری هرچند اندک شامل جلوپنجره مشبک با نوارهای کرمی عمودی، قاب چراغهای کرومی و تغییر چراغهای عقب از دو چراغ گرد به نمونههای مربعی همراه بود. موتورها بدون تغییر باقی ماندند و همچنان نمونه ۴۵۴ اینچ مکعبی با قدرت ۲۳۵ اسب بخار بهعنوان قویترین پیشرانه در دسترس بود اما از اواسط سال ۱۹۷۵ این پیشرانه کنار گذاشته شد و نمونه ۴۰۰ اینچ مکعبی بهعنوان قویترین پیشرانه قابل سفارش بود. در این سال بر روی تمام مدلها مبدل کاتالیزور بهصورت استاندارد نصب میشد.
برای سال ۱۹۷۶ تریم Malibu Classic دوباره دستخوش تغییراتی شد و نمای جلو با یک جلوپنجره جدید و همچنین چراغهای دوتایی مربعی که روی هم قرار گرفته بودند تغییر شکل داد، این در حالی بود که دیگر تریمها همچنان با تک چراغ گرد در جلو عرضه میشدند. در این سال یک پیشرانه هشت سیلندر ۳۰۵ اینچ مکعبی به قدرت ۱۴۰ اسب بخار به لیست پیشرانهها اضافه شد و همچنین در پایان این سال مدل Labuna S-3 کنار رفت.
در سال ۱۹۷۷ تغییرات بسیار کمی بر روی تریم Malibu Classic اعمال شد و خودرو همچنان در سه کلاس کوپه، سدان و استیشن واگن در دسترس بود اما تعداد پیشرانههای قابل سفارش به سه عدد کاهش یافت و شامل یک نمونه ۲۵۰ اینچ مکعبی شش سیلندر و دو نمونه ۳۰۵ و ۳۵۰ اینچ مکعبی هشت سیلندر میشد. این سال آخرین سال تولید Chevelle بود و از سال ۱۹۷۸ خودرو به مالیبو تغییر نام داد تا بار دیگر شاهد از میان رفتن یکی دیگر از نامهای ماندگار صنعت خودرو باشیم.
شورولت Chevelle 1972
خودروی مورد بررسی ما مدل ۱۹۷۲ یعنی آخرین سال تولید نسل دوم شِوِل است. در نگاه اول پیش از ابعاد خودرو این رنگ سبز جذاب آن است که توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند و نکته جالب در مورد این رنگ فابریک بودن آن است!
به همین ترتیب بدنه خودرو نیز کاملاً بینقص بوده و خودرو در بهترین حالت ممکن قرار دارد. تمامی قطعات تزئینی نمای بیرونی کامل و فابریک بوده و از این حیث شاید بتوان گفت این خودرو یکی از بکرترین شِوِل ها و یا حتی یکی از بکرترین خودروهای کلاسیک کشور است.
در حین ورود به کابین اولین نکتهای که جلب توجه میکند کیفیت بینظیر کابین است که در کمال تعجب بهصورت فابریک بوده و کاملاً بدون نقص است. روکش چرم صندلیها همچنان کیفیت خود را حفظ کرده و راحتی وصفناپذیری دارند. داشبورد و فرمان خودرو نیز کاملاً سالم و بینقص بوده و ایرادی به آنها وارد نیست و در کل خودرو از حیث سلامت ظاهری و بدنه چه در بخش بیرونی و چه در کابین در بالاترین حد ممکن قرار دارد.
خودروی مورد بررسی ما کوپه هاردتاپ بوده و این نوید را میدهد که شیشههای کوچک بخش عقب نیز قابلیت پایین آمدن را دارند تا سرنشینان عقب نیز بتوانند ویو خوبی نسبت به فضای اطراف داشته باشند. هرچند که فضای سرنشینان عقب به دلیل فرم فستبک سقف بهخصوص در بخش فضای سر کم بوده اما در کل قابل قبول است.
خودروی مورد بررسی ما مجهز به پیشرانه ۲۵۰ اینچ مکعبی یا ۴۱۰۰ سیسی شش سیلندر است که درواقع پیشرانه پایه مورد استفاده در شِوِل به شمار میرود؛ اما این بدان معنی نیست که خودرو در بخش سواری و شتاب دچار ضعف باشد. سواری خودرو کاملاً نرم و لذتبخش بوده و به دلیل وجود پیشرانه شش سیلندر در آرامش کامل انجام میگیرد.
شتاب گیری خودرو نیز قابل قبول بوده و پیشرانه کاملاً از پس وزن و ابعاد خودرو برمیآید؛ اما نکته مهم در مورد خودرو سیستم تعلیق بینظیر آن است که سواری نرم و لذتبخش را برای سرنشینان به ارمغان میآورد و تجربهای کاملاً متفاوتی را به شما ارائه میدهد. در پایان تست باید بگویم که این خودرو یکی از بهترین خودروهایی است که تا به امروز مورد بررسی قرار دادهایم و خاطرات این روز هیچگاه از ذهن ما پاک نخواهد شد. در پایان از جناب آقای علی زاهدی که وقت و خودرویشان را در اختیار ما گذاشتند کمال تشکر را داریم.
نویسنده: سجاد عباسی
عکاس: ابوالفضل ابراهیمی
فرامرز
۲۴ خرداد ۱۴۰۱اون جگریه چه جیگریه
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱((در حین ورود به کابین اولین نکتهای که جلب توجه میکند کیفیت بینظیر کابین است که در کمال تعجب بهصورت فابریک بوده و کاملاً بدون نقص است. روکش چرم صندلیها همچنان کیفیت خود را حفظ کرده و راحتی وصفناپذیری دارند. داشبورد و فرمان خودرو نیز کاملاً سالم و بینقص بوده و ایرادی به آنها وارد نیست و در کل خودرو از حیث سلامت ظاهری و بدنه چه در بخش بیرونی و چه در کابین در بالاترین حد ممکن قرار دارد))
وقتی میگم شورلت دوام داره به خاطر این میگما . موتورم که براتون نگم بعد ۵۰ سال تازه داره اب بندی میشه
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱یه سوال اقای عقیلی ببخشید گیربگس ین نمونه th300 (سه دنده اتوماتیک) بود؟
در ضمن دوستان این تیپ ماشینی که زحمت کشیدند بررسی کردند تیپ پایه و حالت خانوادگی داره . تیپ های بالا مثل ss super sport که سرعتی بودند با گیرکبس ۴ دنده دستی که کنسولی بود( یعنی بین صندلی ها قرار داشت مثل ۴۰۵ و پراید و اینا ) عرضه میشد و صندلی ها هم و تیکه بودن و در سرعت های بالا بهتره که صندلی ها مثل ماشین های جدید دو تکه باشه که توی پیچ ها یهو از این ور ماشین نرید اونورش و صندلی ها کاملا شما رو در بر بگیره .اما در کل راحتی صندلی نیمکتی مثل مینی که لطق کردند بررسی کردند بیشتره و برای خانواده بهتره.
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱اقای عقیلی ایا میتونیم این جواهر دو در رو زیارت کنیم؟ ایا قابل زیارت اینو هستیم؟ اگر میتونیم پس اگه میشه شماره تلفنی یا ادرسی چیزی از صاحب این تکه طلای ۵ متری لطف میکنید اگه میشه؟ اگه بشه دوست دارم بیام تهران برای اولین بار ۲ تن طلای ۲۴ عیار رو با هم ببینم .
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱اقای عقیلی جساراتا ما رو قابل نمیدونید جواب پیاممونم بدید .
javadhy
۲۴ خرداد ۱۴۰۱من از مدال ۱۹۷۰ اش از همه بیشتر خوشم میاد
رخ جلوش خداست قشنگ
بخصوص با انجین ls6 با ۴۵۰ اسب قدرت
فکر کن ۵۰ سال پیش ۴۵۰ اسب قدرت
Erfan
۲۴ خرداد ۱۴۰۱معذرت میخوام شما مصرف سوخت مدل ۴۵۰اسب بخاری رو میدونید؟و اینکه ظرفیت باک چقدر بوده و چه مسافتی رو میتونسته طی بکنه
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱مصرف موتور ۴۵۰ اسب بخاری یا همون ۵۰۰ اسبی که با بحران شد ۴۵۰ اسب در حدود ۳۰ یا ۳۳ لیتر بوده و باک این ماشین هم ۲۰ گالون معادل ۷۶ لیتر هست .
Erfan
۲۴ خرداد ۱۴۰۱خب پس عملا این ماشین حدود ۲۵۰کیلومتر میرفته که با توجه به اینکه اون دوران پمپ بنزین هم نبوده خیلی نمیشده فکر کنم ازش برای مسافت های طولانی استفاده کرد
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱این ماشین اسپرته اصلا برای مسافرت نیست .اره نسخه های چهار درش خوبه . یا مثلا همین نسخه دو در شیش سیلندر ولی کسی با موتور بیگ بلاک خیلی مسافرت نمیره . ته تهش از تهران تا شمال .
javadhy
۲۴ خرداد ۱۴۰۱حالا وایپر که آمریکایی بازه توی ماشین های آمریکایی از من بیشتر اطلاعات داره
۳۰ تا ۳۳ هم درست بود ولی من یه چک کردم مصرفش از حدود ۲۵ تا همون ۳۰ ۳۳ تا هست
و واقعا ماشین پرمصرفیه ولی اگه شتابو مسافت چهارصد مترشو در نظر بگیری با ۴۵۰ اسب قدرت برای اون سال اوکیه
تازه redline 5600 داره فکر نکنم به جز با رانندگی خشن به ۳۰ تا ۳۳ برسه
تازه این ماشین با لاستیک درست حسابی تایم ۱۲.۵ هم توی چهارصد متر زده که عدد فوق العاده خفنیه
https://www.heacockclassic.com/wp-content/uploads/Chevelle-LS6-vs-Hemi.jpg دیدن این عکس هم خالی از لطف نیست
راستی وایپر موتور ۷.۴ لیتری ls6 با ۴۵۰ اسب(حالا تو گفتی ۵۰۰ ولی من یکی دوتا جا دیدم روی داینو ۴۸۵ اسب میداد ولی بازم قطعی نمیتونم بگم زیاد به داینو اعتماد ندارم)روی نسخه کانورتیبل هم قرار گرفت؟
سوال دیگه اینکه چرا انقدر نسخه های تمیز کانورتیبل شول گرونن؟(با اینکه شدیدا ارزش داره)
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱چاکرتم . من گفتم برای شما زحمت نشه خودم جسارت کردم جواب نوشتم .
نسخه های کانورتیبل کلا گرونه چون خیلی خاصه کلکسیونرا هم مبیشتر دنبال همین نسخه های خاصن . مثلا نسخه های کانورتیبل باراکودا یا رودرانر یا جی تی او و… میدونید چقدر گرونن چون خیلی خاصن . اره برترین موتور ها روی کانورتیبل بوده . مثلا یه باراکودا بود کانورتیبل رنگش کلا زنگ بود فقط موتورش استارت میخورد کلا ماشین داغونی بود فکر میکنم ۱ میلیون دلار و ۴۰۰ یا ۱۴ میلیون دلار فروش رفت .
Aboalfazl demon
۲۴ خرداد ۱۴۰۱شول ۶۹ . چارجر ۶۹ . ماستنگ ۶۹
بهترین ماسل کارهای تاریخ
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱توصیه میکنم پونتیاک جی تی او جاج با اون رم ایر پر تکنولوژی iv ram air رو هم بهش اضافه کنید .
مبارز
۲۵ خرداد ۱۴۰۱نام خودروهای این شرکت، از نام راننده موفق سوئیسی؛ لوئی شور.له گرفته شدهاست. او در سال ۱۸۷۸ در کشور سوئیس از پدر و مادر فرانسوی زاده شد و سپس در آنجا به کار در یک شرکت مورس پرداخته و سپس با برادران خود، بنامهای آرتور و گاستون تصمیم گرفت به کانادا مهاجرت کند.
وی سپس وارد ایالات متحده گردید. در شهر نیویورک امکان کار بر روی خودروها و کامیونهای کارخانه ویلیام والتر برای لوئیس فراهم آمد. او سپس شروع به کار در کارخانههای پرشمار کرد و توانست خود را بهعنوان یکی از بهترین رانندگان مسابقات نشان دهد و همین امر باعث شد، تا توجه ویلیام سی. دورانت – مؤسس شرکت جنرال موتورز – به وی جلب شده و دورانت او را به عنوان راننده جنرال موتورز استخدام کند.
لوئی شوروله و ویلیام دورانت، خودرو جدیدی به سبک خودروهای فرانسوی طراحی نموده و نام آن را شوروله گذاشتند. در سال ۱۹۱۱ نمونه کلاسیک و شش سیلندر این مدل برای عرضه به بازار ایالات متحده، تولید شد. در سوم نوامبر آن سال، کارخانه شورلت موتور تأسیس شد و ۲٫۹۹۹ دستگاه از این خودرو را، در همان سال تولید کرد.
شرکت میسون موتور که پیشتر تحت نظارت دورانت بود، به شورلت واگذار گردید و در سال ۱۹۱۳ این دو شرکت در هم ادغام شدند. در ۱۹۱۳ خودرو چهار سیلندر بیبی در دو مدل یک سرنشینه و مدل سلطنتی، در رنگهای آبی و سفید تولید شد. طرح رنگ آمیزی این خودرو، از روی کاغذ دیواری هتلی که دورانت در فرانسه در آن اقامت داشت، الهام گرفته شده بود.
در سال ۱۹۱۳ لوئی شوروله و دو نفر دیگر، بنامهای وی. آر هفلر و جیبویز تصمیم گرفتند، تا کارخانه تولید موتورهای هوایی شورلت را تأسیس کنند. اما این کارخانه در همان آغاز کار، ورشکست گردید و در سال ۱۹۴۱، لوئیس شورلت به صورتی مرموز، کشته شد و راز قتل او در پردهای از ابهام باقیماند.
در سال ۱۹۱۴ نام شرکت به مکسول موتور تغییر کرد و در شهر نیویورک تعداد ۵٫۰۰۵ دستگاه خودرو تولید شد و در همین سال، مدل دیگری نیز به نام شورلت ۴۹۰ و با قیمت ۴۹۰ دلار به بازار عرضه شد.
طی دو سال شمار ۷۰٫۷۰۱ دستگاه از این خودرو به فروش رفت و در سال ۱۹۱۷ اولین خودرو اسپورت بدون سقف این شرکت نیز ساخته شد. در ۱۹۱۸ شورلت شروع به تولیدات تجاری مانند کامیون کرد.
در ۱۹۱۹ شرکت شورلت به دو بخش شرکت دورانت و بخش جنرال موتورز تقسیم شد و تا قبل از جنگ جهانی دوم، معادل ۱۴۹٫۹۰۴ دستگاه خودرو تولید نمود.
در ۱۹۲۱ یعنی پس از جنگ به علت کمبود سرمایه پنج میلیونی، شرکت شورلت تا مرز سقوط و ورشکستگی پیش رفت، اما پیش از آن در سال ۱۹۱۱ نیز با این وضع مواجه شده بود، که با مدیریت خوب ویلیام دورانت در مدتی کمتر از ده سال، به یکی از بزرگترین کارخانجات خودروسازی جهان تبدیل گشت.
یکی از بزرگترین مشکلات شرکت، در ۱۹۲۳ برگشت خوردن موتورهای هواپیمای تولیدی شورلت بود، که ضرری بزرگ به شورلت وارد ساخت. در سال ۱۹۲۷ خودروی جدید شورلت، توانست از نظر تعداد تولیدات مقام نخست را، در صنعت، به خود اختصاص دهد. این وسیله نقلیه به تعداد یک میلیون و هزار و هشتصد و هشتاد دستگاه تولید شد.
در ۱۹۲۹ طرح جدیدی از یک خودروی شش سیلندر و طرحی چهار سیلندر از همین خودرو، به منظور کاهش قیمت، ارائه و از آن به تعداد ۱٫۳۲۸٫۶۰۵ دستگاه تولید شد.
در سال ۱۹۳۵ شورلت، تولید ده میلیونمین خودرو خود را جشن گرفت. در ۱۹۳۶ سامانه ترمزهای شورلت به صورت هیدرولیک درآمد. در ۱۹۳۹ شرکت با تولید ۱۵ میلیونامین خودروی خود، شورلت سایتیشن را به بازار عرضه کرد.
قبل از آغاز جنگ جهانی دوم، شرکت رکورد فروش خودرو در سال را، شکسته و در ۱۹۴۱ رقمی معادل ۱٫۴ میلیون فروش را، در بازارهای جهانی خودرو، به نام خود ثبت کرد.
در آن سال، یکی از خودروهای کوپه شرکت نیز، در چند مسابقه اتومبیلرانی، موفق به کسب مقام شد. در سال ۱۹۴۸ دبلیو. اف آرمسترانگ، یکی از مدیران موفق جنرال موتورز سرپرستی شورلت را به عهده گرفت.
با ورود این مدیر جدید، سبک تولید خودروها، در کارخانجات شورلت دوباره تغییر و مدلهای دیگری از آن، را در ۱۹۵۰ به بازار عرضه کرد. بر اثر این سبک جدید، غیر از تغییرات در بدنه خودرو، تغییرات عمدهای در ساختار موتور و همچنین قیمت آن، حاصل شد.
از سال ۱۹۵۰ به بعد، بیشتر مدلهای شورلت، با گیربکس تمام خودکار بودند. یکی از کارهای مهم آرمسترانگ، تولید مدلهای بسیار ارزان قیمت بود، که در رشد اقتصادی شرکت شورلت اهمیت بسیار داشت.
همچنین در ۱۹۵۰ مهندس هارلی جی. ایرل، مدل شورلت کوروت را، طراحی و تولید کرد، که در سال ۱۹۵۹ در مدلهای شورلت کودیاک و شورلت ایمپالا، به بازار عرضه شدند.[۳]
علیرغم اینکه این دو مدل، نتوانستند مانند خودروهای مطرح این شرکت، فروش بالایی داشته باشند، اما با این حال تا سال ۱۹۶۹ تولید آنها ادامه داشت.
در ۱۹۶۲ شورلت نوا به عنوان مدلی برگرفته از شورلت کورنویر و ایمپالا طراحی و ساخته شد، در ۱۹۶۴ مدلی بزرگتر از آن، به بازار عرضه گردید. همچنین در همان سال، شورلت کاپریس با قیمت ۳٫۳۴۷ دلار در کنار شورلت نوا که قیمتی معادل ۲٫۰۲۸ دلار داشت، به معرض با ورود این مدیر جدید، سبک تولید خودروها، در کارخانجات شورلت دوباره تغییر و مدلهای دیگری از آن، را در ۱۹۵۰ به بازار عرضه کرد. بر اثر این سبک جدید، غیر از تغییرات در بدنه خودرو، تغییرات عمدهای در ساختار موتور و همچنین قیمت آن، حاصل شد.
از سال ۱۹۵۰ به بعد، بیشتر مدلهای شورلت، با گیربکس تمام خودکار بودند. یکی از کارهای مهم آرمسترانگ، تولید مدلهای بسیار ارزان قیمت بود، که در رشد اقتصادی شرکت شورلت اهمیت بسیار داشت.
همچنین در ۱۹۵۰ مهندس هارلی جی. ایرل، مدل شورلت کوروت را، طراحی و تولید کرد، که در سال ۱۹۵۹ در مدلهای شورلت کودیاک و شورلت ایمپالا، به بازار عرضه شدند.
AMANTE
۲۴ خرداد ۱۴۰۱۴۵۰ اسب بخار اصلا بگیم ۳۰۰ اسب بخار بدون هیچ سیستم الکترونیکی و…. خودتی و ماشین و مهارت ات توی رانندگی، حتی فکر کردن بهش هم باعث بالا رفتن آدرنالین بدنت میشه.
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱به خدا ۴۰۰ اسب بخار نیست . ۵۱۵ اسب بخار داشت توی سال ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ خدا لعنت کنه مالیات رو .
.
.
.
اون زمان شتاب در حدود ۴ ثانیه شما فرض کن .اگر بحران نفتی نبود و توی دهه هفتاد اینجوری نمیشد و اینقدر قدرتا کم نمیشد قطعا قطعا قطعا هیچ خودروسازی ای نمیتونست در برابز امریکا دوام بیاره . شاید بنز میتونست . .
یعنی رسما شما فرض کن با کاربراتور توی اون زمان اینا ۵۰۰ ۶۰۰ اسب داشتن بعدش میای توی سال ۱۹۷۵ میبینی عه عه عه موتور ۴۵۴ شد چن اسب؟ ۲۳۰ اسب . بعد طرف میاد میگه عههههه نگا کن ۷۵۰۰ سی سی فقط ۲۳۰ اسب هر هر هر امریکایی بی دقته بی مهندسیه هیچکی نمیگه اقا همین موتور قبل بحران تا ۵ سال قبلش بیش از ۵۰۰ اسب داشت . اقا همین موتور ۳۵۰ بیوک کامارو پونتیاک بلیزر و…. توی سالای ۷۵ ۷۶ ۷۸ اینا از ۵۷۰۰ سی سی فقط ۱۶۰ اسب میگرفتن . خوب هیچکی نمیاد بگه همین موتور ۳۵۰ های پرفورمانس قبل از بحران ۳۷۰ اسب داشت . راستی اولین موتوری که به ازای هر کیوبیک اینچ یک اسب بخار داشت . موتور ۲۸۳ شورلت از نوع اسمال بلاک بود توی سال ۱۹۵۷ . اره ۱۹۵۷ . فقط ۴۶۰۰ سی سی داشت فقط ۴۶۰۰ سی سی ولی قدرت عظیم ۲۸۳ اسب بخار داشته .شما فرض کن در حدود ۶۵ سال پیش .
.
.
.
انجینهای بلوک کوچک شورلت از مشهورترین موتورهای تولیدی در دنیا هستند. تولید انها از سال 1955 و با مدل 265 اغاز شد. دو سال بعد در سال 1957 حجم ان به 283 اینچ مکعب (4.6 لیتر) افزایش یافت که به کمک انژکتورهای مکانیکی روچستر، نخستین انجینی بود که به ازای هر اینچ مکعب حجم موتور، یک اسب بخار تولید می کرد. از این موتور در شورلت کوروت و بل ایر استفاده می شد. بعدها استفاده از این موتور در مدلهای دیگر نیز رواج پیدا کرد و جایگزین V8 265 اینچی قدیمی شد. افزایش حجم موتورهای بلوک کوچک شورلت ادامه داشت و در نهایت به 400 اینچ مکعب (6.6 لیتر) رسید. اما هیچ کدام، مانند مدل 350 در خط تولید باقی نماندند. این موتور هنوز در خط تولید کمپانی GM در تولوکای مکزیک تولید می شود البته تنها برای بازارهای خاص و برخی کشورها و از سال 2004 اتومبیلهای تولیدی GM دیگر از انجین 350 استفاده نمی کنند. تیراژ تولید انجین 350 واقعا شگفت انگیز است: بیش از 90 میلیون دستگاه! که از اغاز تولید تاکنون با سیستم های سوخت رسانی کاربراتوری، انژکتوری مکانیکی و سیستمهای انژکتوری الکترونیکی تولید شده اند.
از سال 1955 تا 1974 موتورهای بلوک کوچک به نام توربوفایر V8 شناخته می شدند. اگرچه زیرمجموعه های جنرال موتورز همچون بیوایک، کادیلاک، الدزمبیل و پونتیاک انجینهای V8 مختص خود را طراحی و تولید نموده اند ولی در طی سالیان دراز این انجین 350 شورلت بوده که به عنوان انجین استاندارد کمپانی GM شناخته شده است و تا به حال تمامی کمپانیهای تابع جنرال موتورز به جز ساترن از ان استفاده نموده اند. 350 V8 جنرال موتورز همچنین در لیست 10 انجین برتر قرن بیستم قرار دارد. کمپانی شورلت انجین 350 را تا به حال دو بار در شرایط بدون یک قطره اب و روغن و با دریچه ی گاز کاملا باز(فول تراتل) ازمایش کرده است.موتور در بار اول 1 ساعت و 15 دقیقه و بار دوم 2 ساعت دوام اورده است.
.نسل اول
در طول دوران تولید که از 1955 اغاز و تا سال 2003 برای خودروهای سواری ادامه داشت، طراحی اولیه ی بلوک کوچک شورلت تقریبا بدون تغییرات قابل توجهی باقی ماند. تولید موتور 350 هنوز هم برای کاربردهای افترمارکت ادامه دارد. هم برای تعویض با موتورهای فرسوده و غیرقابل استفاده و هم برای استفاده در خودروهای مسابقه ای و High Performance. در هر حال انجین های بلوک کوچک با تغییرات هرچند کوچکی در طول حیات خود روبه رو بوده اند که در زیر انها را ملاحظه می کنید:
1955- اولین سال معرفی انجینهای بلوک کوچک با مدل 265 اینچی(4.3 لیتری). همانطوریکه در ان زمان متداول بود در طراحی موتور هیچ امکانی برای تعبیه ی فیلتر روغن وجود نداشت.
1956- مدل مجهز به فیلتر روغن معرفی شد که از یک فیلتر کوتاه که در یک کنیستر قرار داشت استفاده می کرد.
1957- در این سال موتور فقط با دسته موتورهای در قسمت جلو به بازار امد، برامدگی دسته موتورهای جانبی وجود داشت ولی درل کاری نشده بود.
1962- در ریخته گری دیواره های بلوک سیلندر تجدیدنظر شد تا اجازه ی افزایش قطر سیلندر به 4 اینچ را داشته باشد
1968- قطر یاطاقان شفت اصلی از 2.30 اینچ به 2.45 اینچ، و قطر یاطاقان گژن پین از 2.00 اینچ به 2.10 افزایش یافت. این افزایش اندازه ها، اجازه ی استفاده از میل لنگ ریخته گری شده به جای انواع قبلی که از نوع فورج کاری شده بودند را می داد. علاوه بر این کنیستر فیلتر روغن نیز تغییر کرده بود تا امکان استفاده از فیلترهای پیچ شونده را داشته باشد. محل جمع شدن روغن از جلوی اینتیک به دو طرف درسوپاپ منتقل شده بود.
1987- طراحی درسوپاپ به خاطر بالا امدن لبه ی محل اتصال سرسیلندر تغییر کرد، محل قرارگیری جاپیچها از دور درسوپاپ به روی خط مرکزی ان منتقل شد.(از این طراحی در شورلت کوروت 1985 و انجین 4.3 لیتری شورلت در سال قبل استفاده شده بود.)
همینطور زاویه ی قرارگیری اتصالات دو پیچ مرکزی در دو طرف اینتیک نیز از 90 درجه به 73 درجه کاهش یافت. ارتفاع برامدگی محل نصب تایپیت ها نیز برای نصب تایپیت غلطکی افزایش یافت. سرسیلندرهای الیاژی مورد استفاده در کوروت همچنان از پیچهای با حالت قرارگیری قائم استفاده می کردند.(دو پیچ مرکزی به اینتیک متصل می شدند.) همچنین تمامی کاربراتورها کنار گذاشته و با سیستم تزریق سوخت TBI(Throttle-Body Injection) جایگزین شدند.
1996- از این سال اخرین تغییرات در نسل اول موتورهای بلوک کوچک داده می شد که این تغییرات تا پایان تولید تا سال 2003 ادامه پیدا کرد. تمامی انجینهای تولیدی 1997 تا 2003، از نوع ورتک مورد استفاده در تراکها و خودروهای سنگین بودند. سرسیلندر موتورهای ورتک مورد بازنگری قرار گرفته و طراحی مجراهای ورود بنزین و خروج دود و همچنین اتاقک احتراق بهبود یافته بود که انجینهای LT1 در نسل دوم، شباهت فراوانی با این مدل داشتند. بار دیگر الگوی پیچهای اتصال اینتیک به سرسیلندر تغییر کرد. برای هر سرسیلندر از 4 پیچ به جای مدل 6 پیچ قبلی استفاده شد که تاثیر محسوسی در افزایش راندمان موتور داشت.
انجینهای SB2 و SB2.2
(بلوک کوچک/نسل دوم) تولید این موتورها از سال 1996 اغاز و تا به امروز تنها برای استفاده در مسابقات ادامه دارد. سرسیلندرها مجددا طراحی شده و قطر تایپیت ها کاهش پیدا کرده بود. ترتیب باز شدن سوپاپها نیز برای هر سرسیلندر تغییر کرده بود و الگوی ان از مدل E-I-I-E-E-I-I-E به الگوی جدید I-E-I-E-E-I-E-I تغییر کرده بود و به همین خاطر میل سوپاپ ها مجددا طراحی شدند.
بلوک کوچکهای اولیه
اولین V8 بلوک کوچک جنرال موتورز، در سال 1955 معرفی شد که مدل 265 اینچی مورد استفاده در کوروت بود. قدرت و حجم موتور این انجین در نهایت به 375 اسب بخار(280 کیلووات) و 327 اینچ مکعب (5.4 لیتر) رسید و پس از ان از نمونه های بلوک بزرگ در کوروت استفاده شد. انجینهای بلوک کوچک اگرچه قدرت کمتری نسبت به بلوک بزرگها داشتند ولی همچنان پرطرفدار باقی ماندند. به دلایلی همچون هزینه های کمتر نگه داری و تیون و قابلیت اطمینان بالا
265
اولین موتور بلوک کوچک شورلت، توسط گروهی به سرپرستی اد کول در کمپانی شورلت طراحی شد و فاصله ی میان انجینهای پرقدرت و ضعیف شورلت کوروت را پر کرد. حداکثر قدرت ان عدد فوق العاده ی 250 اسب بخار(186 کیلووات) بود. از طراحیهای اولیه بر روی کاغذ تا تولید نمونه ی نهایی موتور 265 تنها 15 هفته به طول انجامید. علاوه بر اندازه های کوچک، انجینهای بلوک کوچک به خاطر ساخت به روش جدید ریخته گری با ماسه ی تر شناخته می شدند.
در این موتور قطر سیلندر(3.75 اینچ) از کورس پیستون(3 اینچ) بیشتر بود که این باعث اصطکاک کمتر و فشار کمتر به میل لنگ می شد.حداکثر میزان فضادهی برای افزایش قطر سیلندر 4.4 اینچ بود که این انجین را برای سالیان دراز قابل استفاده می کرد. طراحی ان به صورت سوپاپ رو و بلوک سیلندر از اهن ریخته گری بوده و مجهز به تایپیت هیدرولیکی و کاربراتور روچستر دو یا چهاردهانه بود. مدل تولیدی 1955 که در خودروهای سواری استفاده می شد حداکثر قدرت 162 اسب بخار را به کمک کارب دودهانه تولید می کرد یا خریداران می توانستند با اضافه پرداخت، مدل Power Pack را که مجهز به کارب چهاردهانه ی روچستر و اگزوز دابل بوده و میزان قدرت ان به طور محافظه کارانه ای 180 اسب بخار اعلام شده بود، سفارش دهند. همانطور که قبلا گفته شد در نخستین سال تولید این انجین هیچ پیش بینی برای نصب فیلتر روغن در بلوک سیلندر نشده بود. به همین دلیل در حین اسمبل موتور، یک فیلتر اضافه شونده بر روی هوزینگ ترموستات نصب می شد. به خاطر ناقص بودن عملکرد این فیلتر و احتیاج به روش بهتر برای فیلترینگ روغن، این انجین تنها در سال 55 تولید شد و در سال بعد یک مدل بهینه جایگزین ان شد.
شورلت کوروتهای تولیدی 1956 از سه ورژن گوناگون از موتور 265 استفاده می کردند. 210 اسبی، 225 اسبی با دو کارب چهاردهانه و یک مدل 240 اسبی که از میل سوپاپ با خیزش بلندتر بهره می برد.
283
انجین 283 اینچی (4.6 لیتری) V8 در سال 1957 معرفی شد. که در واقع همان مدل 265 منتهی با قطر سیلندر بیشتر (3.87 اینچ) بود. پنج مدل متفاوت از این موتور تولید شد که رنج قدرت انها از 185 تا 283 اسب بخار بود که بسته به مدل سیستم سوخت رسانی تغییر می کرد و طی سالهای 1958 تا 1960 همواره روند صعودی را طی می کرد.
انجین تولیدی 1957 از سیستم تزریق سوخت انژکتوری مکانیکی Ramjet استفاده می کرد که باعث به وجود امدن نسبت معروف 1 اسب بخار به ازای هر اینچ مکعب حجم موتور می شد. که در زمان خودش قابل تحسین بود. در سال 1961 قدرت انجین 283 به 315 اسب بخار رسیده بود
کمپانی شورلت در خلال سالهای 1967-1969 یک موتور ویژه ی مخصوص مسابقات ترنس ام به حجم 302 اینچ مکعب تولید کرد. میزان قطر و کورس پیستون به ترتیب 4 و 3 اینچ بود. اگرچه انیجن 283 نیز از میل لنگ با کورس 3 اینچ استفاده می کرد ولی به خاطر استفاده از اهن ریخته گری عملکرد و توانایی کمی از خود نشان می داد. میل لنگ استفاده شده در انجین 302 از فولاد فورج کاری شده بود. از این موتور تنها در نسل اول کاماروی Z28 استفاده شد و میزان قدرت ان نیز 290 اسب بخار اعلام شده بود که عدد واقعی چیزی در حدود 360 اسب بخار بود! این موتور یکی از سه بلوکی بود که در سالهای 1968 و 1969 اندازه ی یاطاقان های ثابت ان از 2.3 به 2.45 اینچ رسید.
307
یک مدل 307 اینچی در سالهای 1968 تا 1973 تولید شد که قطر و کورس موتور 3.875 و 3.25 اینچ بود. این موتور جایگزین مدل 283 شد که در دهه ی 60، 200 اسب بخار قدرت در دور 4600، در استاندارد SAE Gross و 300 پاوندفوت گشتاور در دور 2400 تولید می کرد. مدلهای سالهای بعد که تحت قوانین کنترل الایندگی تولید می شدند تنها 115 اسب بخارnet SAE تحویل می دادند که یکی از پایین ترین نسبتهای قدرت به حجم موتور در تاریخ است! کمپانی شورلت هیچگاه یک مدل High Performance از این موتور را تولید نکرد. البته این کار را انجام داد اما نه برای استفاده در خشکی که برای استفاده ی کمپانی Outboard Marine Corporation که قدرت انها به 235 و 245 اسب بخار در استاندارد SAE Gross می رسید. این مدلها بسته به سالهای مختلف تولید از درسوپاپهای الومینیمی کوروت و کاماروی Z28 و کاربراتورهای کوادروجت روچستر استفاده می کردند. شورلت همچنین مدلهای دیگری از انجین 307 OMC به قدرتهای 210، 215 و 225 اسب بخار SAE Gross تولید کرد.
یکی از بزرگترین افسانه هایی که درباره ی انجین 307 وجود دارد در مورد درصد بسیار پایین نیکل استفاده شده در تولید بلوک سیلندر است. به هر حال تعدادی از 307های تولیدی از جمله مدلهای با شماره تولید 3970020 با پسوند VxxxxTHA (xها تاریخ تولید هستند) که کدهای 010 و 020 بر روی کاور زنجیر تایم انها حک شده، دارای درصد بالای قلع و نیکل در بلوک سیلندر هستند.
327
انجین 327 در سال 1962 معرفی شد که قطر و کورس پیستون ان 4 و 3.25 اینچ بود. رنج قدرت ان بسته به انتخاب کاربراتور یا انژکتور،میل سوپاپ،سرسیلندر،پیستون و اینتیک از 250 اسب شروع و به 375 اسب بخار می رسید. در سال 1962 مدل مجهز به تایپیت خشک دانتف و کاربراتور چهاردهانه ی کارتر، 340 اسب بخار قدرت و 344 پاوندفوت گشتاور تولید می کرد و در صورت استفاده از سیستم انژکتوری مکانیکی روچستر قدرت و گشتاور ان به 360 اسب بخار و 352 پاوندفوت می رسید. در سال 1964 قدرت مدل کاربراتوری که اکنون به نام L76 خوانده می شد به 365 اسب بخار رسید و قدرت مدل انژکتوری (L84) هم به 375 اسب بخار افزایش یافت. که ان را تبدیل به قویترین انجین بلوک کوچک V8 و تک میل سوپاپ با تنفس طبیعی کرد و تا زمان معرفی مدل LS6 به قدرت 385 اسب بخار و گشتاور 385 پاوندفوت در سال 2001، این عنوان نزد انجین L84 باقی ماند.
در سال 1965 شورلت مالیبو SS از یک مدل 327 اینچی به قدرت 350 اسب بخار استفاده کرد که با کد L79 شناخته می شد و دارای منیفولد الومینیمی، کاربراتور squarebore ساخت هالی، درسوپاپ کروم، وزنه تعادل 8 اینچی و سوپاپ هوای 2.02 اینچی بود و تنها با یک گیرباکس چهار سرعته قابل سفارش بود. از این انجین همچنین در خودروهای اپل ادمیرال، اپل دیپلمات و اپل کاپیتان استفاده شده است.
400
انجین 400 اینچی بلوک کوچک در سال 1970 معرفی شد و تولید ان تا 10 سال ادامه پیدا کرد. دارای قطر سیلندر به میزان 4.125 اینچ و کورس پیستون ان 3.75 اینچ بود. قدرت مدلهای ابتدایی به 265 اسب بخار می رسید و تنها با کارب دودهانه به فروش می رسید. در سال 1974 یک مدل با کاربراتور چهاردهانه نیز تولید شد این در حالی بود که تولید مدلهای دودهانه در سال 1975 متوقف شد و سال بعد از ان نیز، اخرین سال استفاده از انجین 400 بر روی خودروهای سواری پلتفرم A-Body و B-Body شورلت بود. این موتور مشکلاتی در زمینه ی خنک کاری داشت و باید از سرسیلندرهای دارای مجراهای خروج بخار استفاده می شد. به خاطر طراحی خاص این موتور، مدلهای دارای کپه دوپیچ، قویتر و نیرومندتر از نمونه های با کپه ی چهارپیچ بودند. مدل 509 با کپه دوپیچ محبوبترین مدل انجین 400 شورلت است.
بلوک کوچکهای جدیدتر :
262
انجین 262 یک مدل V8 با زاویه ی 90 درجه و طراحی سوپاپ رو و دارای سرسیلندر و بلوک موتور اهنی می باشد. قطر سیلندر 3.67 و کورس پیستون 3.10 اینچ بوده و حداکثر قدرت و گشتاور ان در سال 1975 110 اسب بخار و 195 پاوندفوت می باشد. این انجین در سال بعد با انجین 305 تعویض شد. انجین 262 سومین نمونه ی 4.3 لیتری شورلت بود. دو موتور دیگر شورلت با حجم 4.3 لیتر، یکی موتور ورتک 4300 V6 بود که از بر اساس انجین 350 ساخته شده ولی دو سیلندر ان حذف شده بودند و دیگری انجین مشتق شده از سری LT1 بود که به نام L99 شناخته می شد و از قطر و کورس پیستون انجین 305 به میزان 3.736 و 3 اینچ، به همراه شاتونهای به طول 5.94 اینچ استفاده می کرد. از موتور 262 در خودروهای شورلت مونزا(1975-1976) و شورلت نوا(1975) استفاده شد.
267
موتور 267 در سال 1979 و برای استفاده در پلتفرم F-Body (کامارو)، G-Body (شورلت مونت کارلو، ال کامینو و مالیبوکلاسیک) و نیز در B-Bodyها (ایمپالا و کاپریس) تولید شد. انجین 267 از میل لنگ موتور 350 با کورس 3.48 اینچ و کمترین قطر سیلندر در موتورهای بلوک کوچک(3.5 اینچ) بهره می برد انجین V6 200 اینچی شورلت که سال قبل معرفی شده بود نیز از همین میزان قطر بهره می برد و بر اساس همین انجین پایه گذاری شده ولی سیلندرهای 3 و 6 حذف شده بودند.
انجین 267 با یک کاربراتور دوال جت 210 (که همان مدل کوادروجت بود ولی دهانه های پشتی ان حذف شده بودند)عرضه می شد. بعد از سال 1980 از کاربراتور با سیستم فیدبک الکترونیکی در موتور 267 استفاده شد. این سیستم در واقع به وسیله یک سنسور اکسیژن نصب شده در اگزوز، میزان اکسیژن گازهای خروجی را کنترل کرده و نسبت هوا و بنزین را تنظیم می کند. هنگام روشن کردن و گرم شدن موتور، سنسور درجه اب اطراف موتور، اطلاعات مربوط به درجه حرارت موتور را به مدول کنترل الکترونیکی (ECM) می فرستد. وقتی درجه حرارت به حد معمولی رسید، سنسور اکسیژن(EGO) شروع به کار کرده و ولتاژی تولید می کند که مقدار ان به مقدار اکسیژن اگزوز بستگی دارد. این سیگنال به مدول کنترل الکترونیکی فرستاده می شود. مدول کنترل الکترونیکی(ECM) اطلاعات رسیده از سنسور اکسیژن را همراه با اطلاعاتی که از سایر سنسورها گرفته است، مقایسه می کند. اطلاعات خروجی ECM به صورت به صورت سیگنال ولتاژی بوده و به عملگرها در کاربراتور فیدبک دار ارسال می گردد.
معمولا عملگر یا سولونوئید کنترل مخلوط هوا و بنزین، برای کنترل جریان بنزین بوده و یا وسیله ای برای کنترل مقدار هوای ورودی است. بنابراین اجرا کننده در پاسخ به سیگنال خروجی از ECM مخلوط هوا و بنزین را رقیق یا غلیظ می کند.
انجین 267 هیچ قطعه ی مشترکی با دیگر نمونه های مشابه تولیدی جنرال موتورز، همچون انجین 260 الدزمبیل یا 265 پونتیاک نداشت و در نهایت در سال 1982 به خاطر ناتوانی در تطابق با قوانین کنترل الایندگی از خط تولید خارج و پس از ان انجین 305 به عنوان موتور V8 پایه جایگزین ان شد.
305
نمونه های مختلف انجین 305 تولیدی GM، حجمی برابر 305 اینچ مکعب و قطر و کورس پیستون انها برابر 3.736 و 3.48 اینچ بوده است. موتور 262 اینچی GM برای استفاده در خودروهایی با فاصله ی بین دو چرخ بیش از 110 اینچ ضعیف به نظر می رسید، لذا مهندسان جنرال موتورز تصمیم گرفتند، قطر سیلندر را از 3.671 به 3.736 اینچ و کورس پیستون را هم از 3.10 به 3.48 اینچ افزایش دهند. به عقیده ی برخی از صاحبنظران، انجین 305 پایداری و استقامت محسوسی از خود نشان می داد ولی به خاطر قطر سیلندر کم و نبود لوازم افترمارکت همچون سرسیلندر، در جایی که انجین پرطرفدار 350 وجود داشت، گزینه ی مناسبی برای طرفداران موتورهای High Performance محسوب نمی شد. سیستمهای سوخت رسانی مورد استفاده در انجین 305 شامل کاربراتورهای دو و چهاردهانه، سیستم TBI، سیستم TPI و سیستم تزریق سوحت پی در پی (ورتک) بود.
بعد از سال 1996 استفاده از موتور 305 (با نام ورتک 5000) تنها به تراکهای سبک و SUVها محدود می شد.(خودروهای باری و مخصوص حمل و نقل تراک Truck نامیده می شوند)
سال تولید قدرت گشتاور نوع کاربراتور
1976 140 250 دودهانه
1977 145 245 دودهانه
1978 140 240 دودهانه
1978 160 235 چهاردهانه
1979 130 245 دودهانه
1979 125 235 دودهانه
1980 155 240 چهاردهانه
1981 150 240 چهاردهانه
(قدرت برحسب اسب بخار و گشتاور بر حسب پاوندفوت می باشد)
(انجین 125 اسبی 1979 مربوط به کالیفرنیا می باشد)
خودروهای استفاده کننده از انجین 305:
1977-1993 شورلت کاپریس (ایمپالا)
1977-1986 پونتیاک پاریزین
1976-1979 شورلت مونزا
1976-1979 شورلت نوا ( به اضافه ی سایر محصولات X-Body بعد از 1976)
1976-1992 شورلت کامارو
1976-1988 شورلت مالیبو، شورلت ال کامینو، شورلت مونت کارلو
1978-1992 پونتیاک فایربرد
1978-1980 الدزمبیل کاتلس( در کانادا 1978-1987)
1991-1992 الدزمبیل کاستم کروزر
1981-1987 پونتیاک گرندپریکس
1975-1979 بیوک اسکای لارک
1977-2003 تراکهای GMC و شورلت، SUVها و خودروهای ون
1991-1992 کادیلاک بروگهام
1978-1987 بیوک رگال
LG3
1976-1980 کاربراتور دودهانه و ضریب کمپرس 8.5 به 1
LG4
1980-1987
ورژن LG4 در مقایسه با مدل L69 ضعیفتر بود و در دو نوع 150 و 170 اسب بخاری و با گشتاور 240 و 250 پاوندفوت عرضه می شد. اضافه شدن سنسور ناک در سال 1985 اجازه ی بالاتر بردن ضریب کمپرس را به تولیدکنندگان می داد و یک سیستم تنظیم زمان جرقه نیز در ECM اضافه شده بود. در نتیجه قدرت از 150 اسب بخار در سال 1984 به 165 اسب بخار در سال بعد افزایش پیدا کرد.
L69
1983-1986
موتور L69 اخرین موتور با توان خروجی بالا(H.O) واقعی بود. این موتور از ضریب کمپرس 9.5 به 1 و سرسیلندرهای LU5 و سیستم انژکتوری کراس فایر و میل سوپاپ با طراحی بهبود یافته و کاتالیتیک کانورتر 4 اینچی متعلق به انجین 350 L83 که در کوروتهای 1982 و 1984 استفاده شده بود، بهره می برد. کار اسمبل این انجین با اگزوزهای 2.75 اینچی، کاربراتور چهاردهانه ی دوباره کالیبره شده مجهز به فیلتر هوای با دو ورودی، منیفولد هوای الومینیمی، فلایویل الومینیمی، فن خنک کننده ی الکتریکی و در نهایت سنسور ناک به همراه تایمینگ جرقه ی بهبودیافته به پایان می رسید و در نهایت قدرتی برابر 190 اسب بخار در دور موتور 4800 و گشتاور 240 پاوندفوت در دور موتور 3200 عرضه می کرد. برای انتقال این گشتاور در اکثر موارد از دیفرنسیال ضدهرزگردی با ضریب 3.73 یا 3.42 و گیرباکس پنج سرعته دستی T5 یا نمونه ی اتوماتیک 700R4 استفاده می شد. این انجین در گستره ی زیادی از دور موتور در خدمت راننده و اماده ی غرشهای ناگهانی بود.
LE9
1981-1986
این موتور ورژن مخصوص انجین H.O و برای استفاده در تراکها و ونها بود. در این موتور از پیستونهای تخت استفاده شده و ضریب تراکم ان 9.5 به 1 بود و به کمک میل سوپاپ 929 موتور 350 برای گشتاور بیشتر و سرسیلندرهای ریخته گری با شماره تولید 14022601 و سوپاپهای ورودی و خروجی 1.84 و 1.50 اینچی و اتاقک احتراق 58 cc، یک کاربراتور کوادروجت با تنظیم ویژه، یک دلکوی دوگانه ی گریز از مرکز/مکشی به همراه سنسور ناک و اگزوز با قابلیت خروج راحت تر دود، این موتور قدرت 210 اسب بخار در دور موتور 4600 و گشتاور 250 پاوندفوت در دور موتور 2000 تولید می کرد.
L03
1987-1995
انجین L03 ورژن ضعیفتر مدل LB9 بود و قدرتی برابر 170 اسب بخار و گشتاور 255 پاوندفوت تولید می کرد. (نمونه های مورد استفاده در تراکهای تولیدی 1993-1995، 190 اسب بخار در دور موتور 4400 و 275 پاوندفوت در دور موتور 2400 تولید می کردند). این انجین از سیستم TBI استفاده می کرد. در این سیستم یک انژکتور مرکزی وجود دارد که در هر دور چرخش موتور دو بار پاشش می کند.
LB9
1985-1992
این موتور در سال 1985 معرفی شد و اولین موتور بلوک کوچک شورلت بود که از سیستم TPI استفاده می کرد. اولین نمونه ی معرفی شده قدرتی برابر 215 اسب بخار و 275 پاوندفوت گشتاور بود ولی در طول سالهای تولید قدرت انجین LB9 از 190 تا 230 اسب بخار در نوسان بود. این موتور به عنوان یک اپشن در کاماروها و فایربردهای 1985-1992 وجود داشت.
350
هرچند تولید موتورهای بلوک کوچک در سال 1955 و با مدل 265 اغاز شد ولی بدون شک این انجین 350 بود که به نماد و نشان انجینهای بلوک کوچک شورلت تبدیل شد. ابعاد موتورعبارت بود از قطر سیلندر 4 اینچ و کورس پیستون 3.48 اینچ، که به اندازه های انجین 436 اسبی LS3 که امروزه تولید می شود بسیار نزدیکند. این موتور بیشترین استفاده را در بین موتورهای بلوک کوچک داشته. در انواع خودروها از قبیل استیشن واگنها و خودروهای اسپرت، وسایل نقلیه ی تجاری و حتی قایقها و در بهترین نمونه های تولیدی ان در هواپیماها استفاده شده است.
اولین استفاده از انجین 350 به سال 1967 و در خودروی شورلت کامارو و بعد از ان در سال 1968 و شورلت نوا باز می گردد که 295 اسب بخار در استاندارد Gross تولید می کرد. دیگر محصولات شورلت از سال 1969 استفاده از این انجین را اغاز کردند.
همانگونه که انتظار می رود، انجین 350 در نمونه های مختلفی تولید شده است ضعیفترین انها مدلهای تولیدی قبل از 1986 هستند کپه های چهارپیچ استفاده کرده و دارای دو جای مختلف برای گیج روغن بودند: مدلهای قبل از 1980 در سمت راننده و مدلهای بعد از ان در سمت شاگرد. این موتور تا سال 1981 در مکزیک و تحت نام Targetmaster 350 تولید می شد و بعد از ان تحت عنوان GM Goodwrench 350
ZQ3
1969، 1970، 1972-1975
ZQ3 انجین استاندارد کوروت در سالهای 1969 و 1970 بود. یک مدل 300 اسبی با ضریب کمپرس 10.25 به 1 و تایپیتهای هیدرولیکی و کاربراتور کوادروجت 4MV. این اولین بلوک موتوری بود که در سالهای 1968-1969 از کپه های ثابت 2.45 اینچی به جای نمونه ی قبلی 2.30 اینچی استفاده می کرد.
مدل تولیدی 1969 با ضریب کمپرس 8.5 به 1، 200 اسب بخار قدرت و 300 پاوندفوت گشتاور تولید می کرد. در سال 1973 10 اسب از قرت ان کم شد و در سال 1975 قدرت و گشتاور ان به 165 اسب بخار و 255 پاوندفوت کاهش پیدا کرد.
L46
1969-1970
این انجین به عنوان یک اپشن برای کوروتهای 69-70 بود و با ضریب کمپرس 11 به 1، قدرت 349 اسب بخار و گشتاور 380 پاوندفوت تولید می کرد.
LT-1
1970-1972
LT-1، نهایت انجین 350 بود که در سال 1970 و بر روی شورلت کوروت و کاماروی Z28 عرضه شد. این مدل از تایپیتهای خشک،ضریب کمپرس 11 به 1، میل سوپاپ با عملکرد بالا و کاربراتور چهاردهانه ی هالی با منیفولد هوای الومینیمی بهره می برد و قدرت 370 اسب بخار و گشتاور 380 پاوندفوت در SAE Gross تولید می کرد. سال بعد با پایین امدن ضریب تراکم به میزان 9 به 1، قدرت ان به 330 اسب بخار و گشتاور 360 پاوندفوت کاهش پیدا کرد و در سال 1972 که اخرین سال تولید انجین LT-1 نیز بود، قدرت ان در استاندارد SAE net به 255 اسب بخار و گشتاور ان به 280 پاوندفوت کاهش پیدا کرده بود.
پ.ن: این موتور با موتورهای سری LT1 که در دهه ی 90 عرضه شد اشتباه گرفته نشود.
L48
1967-1980
موتورهای با کد L48 نمونه های اصلی انجین 350 هستند. در سال 1967 و 1968 تنها در کامارو و نواهای تولیدی یافت می شدند ولی سال بعد تقریبا در هر مدلی از شورلت می شد انها را پیدا کرد; کامارو، کوروت، ایمپالا، شول و نوا . از سال 1975 تا 1980 تنها در شورلت کوروت قابل سفارش بودند. این انجین دارای میل سوپاپ هیدرولیکی، کاربراتور کوادروجت، پیستونهای ریخته گری، کپه های دوپیچ، شاتونهای Pink، بلوک سیلندر 0014 و سرسیلندر با کد 993 بودند. میزان قدرت این موتور از 300 اسب بخار (Gross) شروع و به 175 اسب بخار (net) ختم می شد. نمونه های مورد استفاده در شورلت کوروت 1971 با ضریب کمپرس 8.5 به 1، 270 اسب بخار قدرت و 360 پاوندفوت گشتاور در اختیار راننده قرار می دادند.
در سالهای 1976-1979 این انجین به صورت استاندارد و با 180 اسب بخار قدرت و 270 پاوندفوت گشتاور بر روی کوروت نصب می شد. در سال 1980 این اعداد به کمک ضریب کمپرس 8.2 به 1، به 190 اسب بخار و 280 پاوندفوت افزایش یافت.
در سال 1972 تنها راه دستیابی به یک شورلت نوا با موتور L48، سفارش ورژن سوپراسپرت(SS) بود. کاراکتر پنجم VIN این خودروها حرف K بود و 1972 تنها سالی بود که از روی شماره VIN امکان تشخیص SS بودن یا نبودن خودرو وجود داشت.
سال بعد، موتور L48 از سیستم Cold Air Induction استفاده می کرد و قدرت ان به 190 اسب بخار رسیده بود. تا سال 1975 قدرت انجین L48 سیر نزولی داشت و در این سال به 165 اسب بخار رسید.
L82
1973-1980
L82های مدل 1973 و 1974، ورژن با عملکرد بالای انجین 350 بودند و با ضریب کمپرس 9 به 1، 250 اسب بخار قدرت و 285 پاوندفوت گشتاور داشتند. در سال 1975 این اعداد به 205 اسب بخار و 255 پاوندفوت رسید. تا سال 1977، امکان سفارش این موتور وجود داشت و قدرت ان نیز 5 اسب بخار افزایش یافته بود. در سال 1978 عملکرد ان تا حدی بهبود یافت; 220 اسب بخار و 260 پاوندفوت. این اعداد در سال 1979، 5 اسب بخار و 10 پاوندفوت و در سال 1980، 10 اسب بخار و 15 پاوندفوت افزایش یافتند.
L81
1981
L48 تنها موتور 350 اینچی کوروت در سال 1981 بود که با ضریب کمپرس 8.2 به 1،190 اسب بخار و 280 پاوندفوت تولید می کرد. این انجین همانند مدل L48 تولیدی 1980 بود ولی کامپیوتر کنترل جرقه جایگزین سیستم خلائی شده بود.
L83
1982، 1984
در سالهای 1982 و 1984، انجین L83 تنها انجین کوروت به قدرت 200 اسب بخار و گشتاور 285 پاوندفوت و با ضریب کمپرس 9 به 1بود و نیز تنها با گیرباکس اتوماتیک عرضه می شد. در سال 1984 قدرت ان به 205 اسب بخار و گشتاور ان نیز به 290 پاوندفوت افزایش یافت. انجین L83 از سیستم انژکتوری کراس فایر(که از سیستم TBI به صورت دوگانه تشکیل شده بود) استفاده می کرد.
L98
1985-1992
مدل جدید انجین 350 به نام L98 از سیستم TPI استفاده می کرد که 230 اسب بخار قدرت و 330 پاوندفوت گشتاور تولید می کرد. این انجین استاندارد کوروتهای 1985 تا 1991 بود البته یک ورژن قویتر 250 اسبی نیز وجود داشت. دو مدل به قدرت 225 و 245 اسب بخار و گشتاور 330 و 345 پاوندفوت نیز در اپشن پونتیاک فایربردها و شورلت کاماروهای 1987-1992 وجود داشت. مدلهای تولیدی 1987 به خاطر ضریب کمپرس 9.5 به 1، 10 اسب و 15 پاوندفوت قویتر بودند. در سال 1991، ضریب کمپرس انجین L98 به 10 به 1 افزایش یافت ولی توان خروجی ان با مدلهای قبلی یکسان باقی ماند.
LM1
انجین LM1 نمونه ی پایه ی انجین 350 به همراه یک کاربراتور چهاردهانه(معمولا روچستر کوادروجت) در خودروهای سواری تا سال 1988 بود. از این سال انجین L05 جایگزین ان شد.
L05
انجین L05 در سال 1987 و برای استفاده در تراکهای GMC و شورلت در هر دو سری GMT400 و R/V همچون بلیزرهای K5، سابربن و پیکاپهای دو در و چهاردر کلاس C/K و تا سال 1996 استفاده شد. سایر خودروهایی که از این انجین استفاده می کردند:
1992-1993 بیوک رودمستر سدان و استیشن واگن
1991-1992 کادیلاک بروگهام (اپشنال)
1993 کادیلاک فلیت وود
1992-1993 شورلت کاپریس واگن (اپشنال)
1993 شورلت کاپریس LTZ
1992 الدزمبیل کاستم کروزر واگن (اپشنال)
انجین L05 در سال 1993 و برای خودروهای پلت فرم B-Body با سری LT1 جایگزین شد. در اواسط سال 1996 از سرسیلندر ورتک در این انجین استفاده شد.
L31
انجین L31 در سال 1996 جایگزین انجین مدل L05 شد که به نام انجین ورتک 5700 GEN 1 شناخته می شود و این اخرین تجسم انجینهای بلوک کوچک شورلت بود که از سال 1955 اغاز شد. تولید این انجین در سال 2005 و با تراکهای ساخت Kodiak/Topkick HD پایان یافت. خودروهای ولوو پنتا و مرکوری مارین هنوز با انجین L31 تولید می شوند و در انها از اینتیک با طراحی جدید بهره گرفته شده است.
این معرفی کامل موتور اسمال بلاک شورلت که از یک سایت ایرانی گرفته شده است .
اقا به طور کامل من بگم واقعا به طور قطع میشه گفت موتور های اسمال بلاک شورلت یکی از برترین موتور های جهان است که تا اواخر دهه ۹۰ هم همون اسمال بلاک های قدیمی با انژکتور تک نقطه ای یا (tbi (throttle body injection یا انژکتور کادیلاکی تولید میشد که سر سیلندر چدنی داشتن و بازدهی حجمی کم اما با دوام ترین بودن و بعدش این موتور تبدیل به ال اس شد که موتور ال اس از انژکتور efi و مانیفولد های جدید و همچنین سر سیلندر الومینومی و تاپیت های جدید تر و …. بهره میبرد . و خب اینقدر خوب بود که توی نسکار هم به کار میره هنوز .
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱فقط یه عشق ماشین میتونه اینو بخونه . ببخشید طولانی شد مطلب .
Shahrukh
۲۴ خرداد ۱۴۰۱داش وایپر ، یه بیوک لاکاغذی و دست نخورده و آآآآس ، الان چند فی میخوره؟
اگه موردی پیداشد بگیرم یا صبرکنم تا آخر تابستون تکلیف بنزین معلوم شه؟(چون متاسفانه احتمالا بنزین یه افزایشی بخوره ، و به تبع امریکایی ها خیلی بخوره تو سرشون)
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱بیوک اسسس و دست نخورده در حدود ۲۷۰ میلیون هست تا ۳۳۰ میلیون . ولی دیگه ۳۳۰ میلیون واقعا اسسس هستا . البته بستگی به تیپ ماشینم داره . وارداتی باشه یا ایرانی باشه b3 باشه b5 باشه . بستگی داره ولی بیشترین تیپش که تو ایرانم مونتاژ میشد تیپ b3 هست که اسسس اسسسش ۳۳۰ تومنه .
Shelby csx3015
۲۸ خرداد ۱۴۰۱تا آخر خوندم جناب وایپر
واقعا مهشر بود
من خودم بیوک دارم میدونم 350 چه الماسیه
meysam
۲۴ خرداد ۱۴۰۱داداش کامنتتو نخوندم از بس طولانی بود
ولی میتونستی در غالب یه مقاله تو پدال منتشرش کنی
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱اخه ۹۹ درصد کامنتم کپی پیست هست بعد اونجوری خیلی بد میشد . ضایع میشد دیگه . اینو من خودم از یه بلاگ به نام معرفی موتور های شورلت برداشتم .
البته اون بلاگ اصلا معروف نیست و بازدیدی نداره اگر پدال بیاد همینو با یه سری تغییرات بذاره تو سایت خیلی خوب میشه چون کسایی مثل من هم به این مطالب دسترسی پیدا میکنن . من خودم به طور کاملا اتفاقای این بلاگ رو چن ماه پیش پیدا کردم وگرنه خیلی بازدیدی نداره
Shahrukh
۲۴ خرداد ۱۴۰۱ارادت
حقیقتش هوس یه بیوک ، تَل اونی که دست خسرو دهاقینه کردم.
نقره ایه که هفته ای یه بار درش میاره😁نمیدونم مثل اون، دست بقیه برای فروش پیدامیشه یا همه رو بزک دوزک کردن تو این سالها
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱اقا من الان رفتم نمایشگاه ماشین های امریکایی تو شیراز کلا نا امید شدم .بیوک طرف داشت میگفت چون فابریکه ۵۰۰ میلیون . گفت بیوک هست بالای یه میلیارده . ینی رسما خودم ریختم برگامم ریخت . اصلا کلا ریختم .
Shahrukh
۲۴ خرداد ۱۴۰۱غمت نباشه،قیمتی که مالک میگه با قیمتی که فروش میره،خیلی فرق داره😁
طرف ایمپالای۷۶ تمیز رو از قبل عید تو دیوار داره میزاره.شروعش با۴۵۰ بود
الان ب سیصد هم راضیه،تهش نوشته تخفیف به مشتری واقعی😆
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱اره خب اینم هست . میگم راستی نظر شما چیه در واتساپ با هم در ارتباط باشیم؟ من هر کاری میکنم توی پدال نمیتونم به شما پیام خصوصی بدم
Shahrukh140
۲۴ خرداد ۱۴۰۱مخلصم
آی دی تلم، همین اسممه تو پدال
پدرام
۲۴ خرداد ۱۴۰۱نگا استیل گنگو
NAVID۰۰۹۸
۲۴ خرداد ۱۴۰۱بَهبَه
.
.
.
بَهبَه
خواندنش که جدا ، با دیدن عکسها میشه زندگی کرد !
تبریک میگم به آمِریکنفنها .
تبریک میگم به پدال که بعد از مدتی یه حالی داد به سایت از بس که خبر ایرانی چینی گذاشت این مدت ، مُردیم از بس انرژی منفی گرفتیم !
خوش به سعادت هرکسی که این خودروها را دارد و زندگی را زندگی میکند .
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱من اگه این جواهر به این زیبایی داشتم روی اسفالت نمی اوردمش روی فرش ابریشمی پهنش میکردمو هفته ای سه چهار تا واکس لاستیک میزدمش . نمیذاشتم کف لاستیکش یه وقت کثیف بشه 😂😂😂
viper2
۲۴ خرداد ۱۴۰۱خیلی خیلی ممنون از جناب عقیلی بابت این مقاله
.
خب من فکر میکنم در حدی نیستم که بخوام از این اسطوره از این جواهر و …. کامل تعریف کنم چون از الان تا ۵۰ سال دیگه اگر ۷ میلیارد ادم روی کره زمین هم این ماشین رو ستایش و پرستش کنند هنوز هم به اندازه کافی نیست .
.
.
.
فقط اقای عقیلی این ماشین رو شما توی ایران تست کردید و عکسای خارجی رو گذاشتید یا کلا این ماشین توی خارج از کشور بررسی شده؟
.
.
.
.
موتور ۴۵۴ همین الانش یکی از برترین موتور ها برای تقویت و درگ ماشین های قدیمی جی ام هست که صدای بسیار مهیب داره و موتور قدرتمندش میخواد ماشینای دور و برش رو بکشه تو دهنه کاربراتورش .
موتور ۴۵۴ شورلت همونطور که گفته شد به دلیل سختگیری های دولت و مالیات قدرتش از ۵۰۰ اسب بخار ،۴۲۵ اسب بخار اعلام شد . و گشتاورش هم فکر میکنم بالای ۷۰۰ نیوتون متر بود .
اما بعد از سال ۱۹۷۳ که این موتور روی ماشین هایی امثال بلیزر سیلواردو ۳۵۰۰ جمس سییرا کلاسیک و…. قرار گرفت قدرت این موتور خیلی کاهش پیدا کرد و همونجور که نویسنده ذکر کرده قدرتش به ۲۳۰ اسب بخار محدود شد که اونم به خاطر بحران نفتی بود . جی ام تغییراتی در بلوک سیلندر نداده بود ولی ضریب تراکم رو بسیار کاهش داده بود که این کار به وسیله یه سر سیلندر با سوپاپ کوچیکتر انجام میشد . اما با این حال این موتور اینقدر قدرتمند بود که بعد از سال ۱۹۷۳ هم گشتاورش میتونست لاستیک ها رو دود کنه و برای ماشین هایی که این نیروگاه رو داشتن میتونست در خیابان شگفتی بیافرینه . گشتاورش از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ ، ۵۲۱ نیوتون متر گشتاور تنها در دور ۱۶۰۰ بود !!! اره درست خوندید ۱۶۰۰ . حداکثر گشتاور ۵۲۱ نیوتون متر در دور ۱۶۰۰ .
این موتور یکی از با دوام ترین موتور های جی ام هست که متاسفانه دیگه از سری بیگ بلاک موتوری تولید نمیشه .
.
.
در رابطه با موتور ۴۰۰ شورلت .
د موتور ۴۰۰ شورلت به حجم ۶۶۰۰ سی سی .
یکی از قدرتمند ترین موتور های شورلت .
خب این موتور از سری اسمال بلاک هست دوستان! اره موتور ۴۰۰ شورلت از نوع اسمال بلاک هست که روی کاپریس های ۱۹۷۳ هم بود . موتور ۴۰۰ شورلت که روی بلیزر ها هم بود دقیقا دارای بلوک سیلندر ۳۵۰ هست که فقط جی ام استروکرش کرده و کورس سیلندر رو افزایش داده و کمی هم قطر سیلندر . و خب قطعا ادوات متحرک شامل پیستون و شاتون و میل لنگ و.. هم تغییر کردند . خب این موتور قطعا دوامش به اندازه موتور ۳۵۰ شورلت نیست چرا؟ چونکه موتور ۳۵۰ دیواره سیلندر خوبی داره و توی شرایط سخت هم موتور هیچیش نمیشه . اما وقتی شما اومدی استروکرش کردی و قطر سیلندر رو افزایش دادی قطعا اون لوله های اب رادیاتور قطرشون کم میشه و این خودش باعث میشه که دوام موتور کم بشه و نشه خیلی تقویتش کرد و هم ممکنه یه کوچولو جوش بیاره . اما خب جایی که امریکایی بازا بعضی وقتا دقت نمیکنند و اشتباه میشه . دوستان موتوز ۴۰۰ پونتیاک کامممملللاااااا با موتور ۴۰۰ شورلت فرق میکنه . موتور ۴۰۰ پونتیاک از نوع بیگ بلاک هست و خود پونتیاک بر اساس موتور ۳۹۶ شورلت که بیگ بلاک هست اونو ساخته و شورلت رسما هیچ نقشی تو ساخت موتور ۴۰۰ پونتیاک نداشته . موتور ۴۰۰ پونتیاک رو کنار موتور ۴۰۰ شورلت بذارید تا متوجه عرائض بنده بشوید . موتور ۴۰۰ پونتیاک طبق فرموده برخی کارشناسان برترین موتور پونتیاک هست چونکه این موتور هم از نوع بیگ بلاک هست و حجم موتور بالا داره هم نسبت به بقیه موتور های بیگ بلاک پونتیاک و اگر ۳۹۶ را در نظر نگیریم ؛ نسبت به بقیه موتور های بیگ بلاک جی ام قطر سیلندرش کمتره . یعنی یه جورایی بگم ۳۹۶ شورلتی و ۴۰۰ پونتیاکی بیس موتور بیگ بلاک جی ام هست . خب وقتی قطر سیلندر کمتر باشه بازم اون قضیه دوامه بیشتر میشه و موتور کمتر خراب میشه به همین لیل هست که بعضی از کارشناسان میگن موتور ۴۰۰ توی پونتیاک ها بهترین موتوره . البته اینم بگم تین که میگم دوام کم میشه نه این که هر روز تو تعمیر گاهی . نه . موتور های بیگ بلاک جی ام تا ۷۰۰ کیوبیک اینچ کیت استروکتر دارن و میکنن و میبرن مسابقه درگ .
Shelby csx3015
۲۸ خرداد ۱۴۰۱عالی
ممد ژانگولر
۲۴ خرداد ۱۴۰۱دیوونه کنندست این ماشین 👌
عاشق مدل کامارو SS هستم
Reza
۲۴ خرداد ۱۴۰۱از ماشین پیاده شی بخوای بری کاپوت رو باز کنی باید اسنپ بگیری🤣🤣
آمریکایی فن نیستم ولی خداییش این محشره💪💪
JDM lover
۲۴ خرداد ۱۴۰۱عجب چیز حقیه بمولا
خداوکیلی حال کردم ، محشره
Ilia2008
۲۴ خرداد ۱۴۰۱زیباست ، قدرتش برا یه ماشین سایز میان رده اون موقع خوب بوده
خیلی دوستش دارم 🙂
Ilia2008
۲۴ خرداد ۱۴۰۱زیباست ، قدرتش برا یه ماشین سایز میان رده اون موقع خوب بوده
خیلی دوستش دارم🙂
بهنام
۲۴ خرداد ۱۴۰۱روح و روانم شاد شد
راکی بالبوآ
۲۵ خرداد ۱۴۰۱به به
Shelby csx3015
۲۸ خرداد ۱۴۰۱ممنون از مقاله خوبتون
اگه امکانش هست یه مقدار اطلاعات درباره AC cobra 428 65_73 ارائه بدید
ممنون میشم
The 911
۲۹ خرداد ۱۴۰۱ارزشش از طلا هم بیشتره….. شورولت اون موقع با عشق ماشین میساخت ، ترکونده بود تو تکنولوژی…. حالا این هیولا رو با شورولت های الان که دارن میمیرن یا نسلشون منقرض میشه مقایسه کن….. زندگی تلخه
وحید اسماعیل نسب
۸ تیر ۱۴۰۱واقعا خودرو های امریکایی خیلی راحتن واین هم یکی از اون خودرو های زیبا و خاطره انگیزه
BMW
۱۵ خرداد ۱۴۰۲ارزشش برای من از آب طلا هم بیشتره اصلا جیگر آدم رو کباب میکنه از بس خوبه این ماشین وقتی دیگه آمریکایی باشه دیگه تموم شده است