مونتکارلو یکی از نامهای قدیمی در سبد محصولات شورلت است. این خودرو برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ بهعنوان یک کوپهٔ لوکس به بازار آمد و در چهار نسل تا سال ۱۹۸۸ به تولید رسید. سپس در سال ۱۹۹۵ نام مونتکارلو بار دیگر به سبد محصولات شورلت بازگشت اما این نسل درواقع نسخهٔ کوپه از سدان اقتصادی لومینا بود و مونتکارلو برخلاف چهار نسل اول، حالا به یک کوپهٔ دیفرانسیل جلو تبدیل شده بود. علاوه بر این، پرفورمنسی که روزگاری در این ماشین وجود داشت هم در نسل پنجم از بین رفت.
مونتکارلو در مسابقات نسکار هم موفقیتهای فراوانی کسب کرد و از زمان معرفی در سال ۱۹۷۰ تا خاتمهٔ تولید نسل چهارم در سال ۱۹۸۸، پیروزیهای بزرگی را هم در پیست و هم در بازار برای شورلت به همراه داشت؛ اما وقتی این ماشین در سال ۱۹۹۵ احیا شد، روی پلتفرم دیفرانسیل جلوی W-Body ساخته شده بود و فقط با پیشرانههای V6 به بازار آمد. البته در سال ۲۰۰۴ موتور V6 مونتکارلو در نسخهٔ SS به سوپرشارژر مجهز شد تا قدرت بیشتری تولید کند اما بااینحال بازهم هرگز نشانی از مدلهای کلاسیک V8 قدیمی نداشت. البته در زمانی که مونتکارلو بازگشت بازار علاقهای به خودروهای آمریکایی پرفورمنس سنتی نداشت و به همین دلیل برای مونتکارلو هم پیشرانههای V8 ارائه نشد.
در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ اما اوضاع بدتر شد و جنرال موتورز نهتنها به یک مونتکارلوی عملکرد محور نیاز نداشت بلکه در فروش ماسل کارهای خود هم دچار مشکل شد. به دلیل کاهش فروش شورلت کامارو و پونتیاک فایربرد، جنرال موتورز در آگوست سال ۲۰۰۲ به تولید این دو ماشین خاتمه داد و پلتفرم F-Body خود که زیربنای آنها از دههٔ ۶۰ بود را کنار گذاشت. فورد نیز همین رکود فروش را با موستانگ تجربه میکرد اما تصمیم گرفت با تاکتیک متفاوتی به این مشکل پاسخ دهد. ازاینرو، چند ماه بعد از خاتمهٔ تولید ماسل کارهای جنرال موتورز، فورد در ژانویهٔ سال ۲۰۰۳ در نمایشگاه دیترویت کانسپتی از نسل جدید موستانگ را رونمایی کرد.
این نسل که با کد S-197 شناخته میشد، شبیه هیچکدام از خودروهای مدرن زمان خود نبود چراکه در آن از طراحی و استایل رترو (نگاه به گذشته) استفاده شده بود و فوراً در کانون توجهات قرار گرفت تا جایی که بهعنوان مهمترین خودروی نمایشگاه دیترویت ۲۰۰۳ انتخاب شد؛ بنابراین حتی قبل از اینکه نسل پنجم موستانگ به تولید برسد، بدیهی بود که باعث تغییر در بازار خودرو میشود. موستانگ S-197 در سال ۲۰۰۵ راهی نمایندگیها شد و فروش بلافاصله رو به افزایش گذاشت بهگونهای که فروش موستانگ در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ بیش از ۲۵ درصد بیشتر از سال ۲۰۰۴ شد.
اما مثل همیشه، رقبای فورد سریعاً با خودروهای پرفورمنس خود به موستانگ جدید پاسخ دادند. در ابتدا دوج تصمیم گرفت با استفاده از پلتفرم دیفرانسیل عقب کرایسلر ۳۰۰، نام چارجر را زنده کرده و با طراحی بدنهای تهاجمی و همینطور استفاده از پیشرانههای V8 همی قدرتمند، آنرا بهعنوان یک ماسل کار چهاردر به بازار بفرستد زیرا بهوضوح مشخص بود که با عرضهٔ نسل پنجم موستانگ، بازار خودروهای آمریکا بار دیگر به خودروهای پرفورمنس هشت سیلندر تمایل پیدا کرده است؛ بنابراین جنرال موتورز هم مجبور شد به این تغییر رویهٔ بازار پاسخ دهد اما مشکل اینجا بود که در آن زمان جنرال موتورز غیر از اسیوویها و پیکاپهای خود، پلتفرم دیفرانسیل عقب دیگری در اختیار نداشت؛ بنابراین این شرکت باید به محصولات خود در بازارهای خارج از ایالاتمتحده فکر میکرد.
پس از رونمایی کانسپت موستانگ S-197، بلافاصله برنامههایی برای واردات کوپهٔ هولدن مونارو از استرالیا به ایالاتمتحده و تغییر برند آن به پونتیاک GTO در نظر گرفته شد. بدین ترتیب در سال ۲۰۰۴ پس از سالهای غیبت، GTO دوباره به بازار بازگشت اما به موفقیت چندانی دست نیافت زیرا فروش آن حتی به فروش نسل چهارم موستانگ هم نزدیک نبود؛ بنابراین به خاطر تقاضای پایین برای GTO، عرضهٔ آن در سال ۲۰۰۶ پایان یافت و بازهم سبد محصولات جنرال موتورز از یک کوپهٔ اسپرت برای رقابت با موستانگ خالی شد. البته از قبل برنامههای برای ساخت نسل جدید کامارو در دست اجرا بود اما شورلت در طول توسعهٔ این پروژه به خودرویی نیاز داشت که تا زمان آماده شدن کامارو بتواند رقیبی برای موستانگ باشد.
بنابراین جنرال موتورز تصمیم به ساخت یک پیشرانهٔ پرفورمنس کمهزینه گرفت که بتواند در سینهٔ یکی از محصولات موجود قرار گیرد. برای این کار پیشرانهٔ ۵.۳ لیتری V8 که در تراکها مورداستفاده قرار میگرفت انتخاب شد. در ابتدا بلوک این موتور بجای آهن از آلومینیوم ساخته شد و سپس برای افزودن پرفورمنس، از برخی قطعات موتور کوروت در آن استفاده شد. جنرال موتورز قصد داشت از این موتور بهصورت عرضی در محصولات دیفرانسیل جلو استفاده کند و به همین دلیل با کاهش طول میللنگ و همینطور جابجایی واترپمپ، پیشرانه اصلاح و از طول آن کاسته شد تا بتواند به شکل عرضی در سینهٔ خودروها جای گیرد. این موتور LS4 نام گرفت و حدود ۳۰۰ اسب بخار قدرت تولید میکرد. خودروهای پلتفرم W-Body تنها محصولاتی محسوب میشدند که این موتور بزرگ میتوانست زیر کاپوت آنها نصب شود.
در آن زمان چهار خودرو شامل شورلت ایمپالا، شورلت مونتکارلو، پونتیاک گرند پری و بیوک لاکراس روی این پلتفرم ساخته میشدند و جنرال موتورز که قصد داشت به بازار رو به رشد سدانها و کوپههای V8 وارد شود، همهٔ آنها را به موتور LS4 مجهز کرد تا پرفورمنس را به این برندها تزریق کند. نسخهٔ فیسلیفت شدهٔ نسل ششم مونتکارلو در نمایشگاه لسآنجلس ۲۰۰۵ رونمایی و در نسخهٔ SS این پیشرانهٔ V8 جایگزین موتور V6 سوپرشارژ قبلی شد. این اولین مونتکارلوی V8 از سال ۱۹۸۸ محسوب میشد. مونتکارلو SS مدل ۲۰۰۶ که علاوه بر تجهیز به موتور V8، بهروزرسانیها و تغییرات دیگری را هم تجربه کرده بود، قرار بود بهعنوان رقیبی برای نسل پنجم موستانگ راهی بازار شود. این کوپهٔ اسپرت با ۳۰۳ اسب بخار قدرت و ۴۳۸ نیوتن متر گشتاور، ظرف ۶ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت میرسید.
روی کاغذ همهچیز خوب به نظر میرسید زیرا محصولات پلتفرم W-Body که حالا به موتور LS4 مجهز شده بودند، کوپه و سدانهای قدرتمند هشت سیلندر و سریعی بودند و این دقیقاً همان چیزی بود که بازار میخواست؛ اما دراینبین یک مشکل عمده وجود داشت که آن انتقال قدرت به چرخهای جلو بود. در این خودروها، پیشرانهٔ سنگین V8 به همراه گیربکس، شافتهای انتقال قدرت و دیفرانسیل همگی روی محور جلو قرار داشتند و این دماغهٔ آنها را بشدت سنگین کرده بود تا جایی که در هر چهار ماشین، چرخهای جلو بیش از ۶۰ درصد از وزن خودرو را تحمل میکردند. به همین دلیل فروش هیچکدام از محصولات W-Body با موتور LS4 حتی نزدیک به فروش موستانگ هم نرسید.
دراینبین، با توجه به اینکه مونتکارلو SS محور محرک اشتباه و قیمتی تقریباً یکسان با موستانگ GT داشت، شکی وجود نداشت که تقریباً هیچ امیدی به رقابت با اسب سرکش فورد ندارد. به همین دلیل، مونتکارلو در بین چهار خودروی W-Body سومین خودروی کمفروش بود و طی دو سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ کمتر از ۱۵ هزار دستگاه از آن به فروش رسید درحالیکه فروش موستانگ در سال ۲۰۰۶ به ۱۶۶ هزار دستگاه رسیده بود؛ بنابراین تولید مونتکارلو هم به دلیل فروش پایین و هم به دلیل برنامههای جنرال موتورز برای احیای کامارو، سرانجام در ژوئن ۲۰۰۷ برای همیشه خاتمه یافت و یکی دیگر از نامهای بزرگ شورلت هم به تاریخ پیوست.
بدین ترتیب موستانگ به مدت سه سال تقریباً بدون رقیب یکهتازی میکرد تا اینکه دوج در سال ۲۰۰۸ چلنجر را احیا کرد و کامارو هم در سال ۲۰۰۹ به بازار بازگشت. بااینوجود، هرچند محصولات W-Body با موتور LS4 فروش خوبی نداشتند اما اینها تقریباً آخرین سواریهای جنرال موتورز محسوب میشدند که زیر کاپوت خود پیشرانهٔ V8 داشتند. همچنین بااینکه مونتکارلو در سال ۲۰۰۷ از سبد محصولات شورلت کنار رفت تا فضا برای کامارو باز شود اما این نام دوستداشتنی در دو سال آخر زندگی خود دوباره مثل گذشته به یک خودروی پرفورمنس واقعی تبدیل شد.
یانکی
۷ دی ۱۳۹۸سیاستهای جنرال موتورز بعضی وقتها اعصاب خورد کن میشه.الان کدیلاک به چند نوع پلتفرم دف عقب عالی دست رسی داره به جای اینکه بیاد xt6 رو که حریف آویاتور هستش رو پلتفرم ct6 با موتور وی8 بسازه که لرزه بندازه به تن همه میاد رو پلتفرم دف جلو اون عروسک رو میسازه.کاش گشایشی که بعد مارچیونه تو کرایسلر افتاد تو جنرال موتورز هم با اخراج بارا بیوفته
حميدرضا
۷ دی ۱۳۹۸حد در حد موستانگ اون زمان نبوده انصافا موستانگ در طول عمر خودش یه ماشین همه فن حریف و خیلی خیلی کار درست بوده چه موقعی که به عنوان پونی کار معرفی شد و چه الان که تقریبا یه ماشین عضلانی هست