در نمایشگاه خودروی پاریس ۲۰۱۲ این شانس را داشتیم که با والتر دسیلوا (رئیس بخش طراحی گروه فولکسواگن تا سال ۲۰۱۵) در مراسم شب فولکسواگن گفتگویی داشته باشیم. این شرکت در آن زمان نسل جدید آئودی A3 و سئات لئون را معرفی کرده بود و بسیاری از خودروهای آن تا حد زیادی شبیه به یکدیگر به نظر میرسیدند. در آن زمان از دسیلوا در این مورد سؤال کردیم و او موضعی بسیار تدافعی بر خود گرفت.
اما به نظر میرسد امروزه بسیاری از خودروسازان دیگر نیز در وضعیتی مشابه فولکسواگن قرار گرفتهاند. وضعیتی که برخی از آن بهعنوان ماتروشکا در خودروها یاد میکنند. ماتروشکا که به آن عروسک تودرتوی روسی هم گفته میشود، مجموعهای از عروسکها با ابعادی از بزرگ تا کوچک است که چهرهای مشابه یکدیگر داشته و در داخل هم قرار میگیرند. بااینحال به نظر میرسد امروزه استراتژی چهرهٔ خانوادگی در صنعت خودروسازی به یک مُد تبدیل شده است؛ اما آیا استفاده از این استراتژی بیشازاندازه شده است؟ در تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال با تعدادی از اشخاص کلیدی در صنعت خودروسازی صحبت کردهایم.
اما پیش از شروع مطلب مهم است یادآوری کنیم که طراحی خودروهای مشابه در سگمنتهای مختلف در راستای هویت کلی برند، کار اشتباهی نیست. این چیزی است که موجب میشود یک خودرو بدون نگاه به لوگوها و نشانها شناخته شود و انسان دریابد که این خودرو ساخت چه شرکتی است که این امر یکی از جنبههای بسیار مهم در صنعت خودروسازی مدرن است. یک طراحی خودرو در IED (موسسهٔ طراحی Europeo di در سائوپائولو) بنام «Fernando Morita» در این رابطه میگوید:
«این روند تنها در صنعت خودروسازی بکار نمیرود. با توجه به تنوع فزایندهای از برندهای مختلف خودروسازی در بازار و همچنین تعامل مردم با این برندها، ارائهٔ یک زبان طراحی مشترک در محصولات، پیوند عاطفی بیشتری بین خودروسازان و خریداران آنها ایجاد میکند».
این در حالی است که خودروسازان چینی هم بهتازگی اهمیت ایجاد یک هویت برای برند را درک کردهاند. بهعنوانمثال، شرکت چری «Sergio Loureiro»، «Hakan Saracoglu» و «James Hope» را بهعنوان طراح استخدام کرده است که Loureiro برای پژو-سیتروئن، بامو، جنرال موتورز و مرسدس بنز کار کرده، Saracoglu در پروژههایی چون پورشه ۹۱۸، باکستر و کیمن کار کرده است و Hope نیز طراح ارشد فورد بوده و بهعنوان پدر نسل پنجم موستانگ شناخته میشود.
خودروسازان کرهای نیز پیشازاین با استخدام طراحان موفق با رزومهٔ قابلتوجه، راهی مشابه چینیها را طی کردهاند. کیا در سال ۲۰۰۶ پیتر شرایر را بهعنوان یکی از موفقترین طراحان دنیا استخدام نمود. او یکی از تنها سه طراحی است که تابهحال توانستهاند دکترای افتخاری از کالج سلطنتی هنر لندن را کسب کنند. دو نفر دیگر نیز سرجیو پینینفارینا و جور جتو جیارو هستند.
پیتر شرایر در گفتگو با ما گفته است:
«من همیشه در بحث در مورد طراحی گفتهام که اگر این کار آسانی بود، هرکسی میتوانست آنرا انجام دهد. من نمیخواهم در مورد کار افراد دیگر بخصوص رقیبان اظهارنظر کنم اما بله استفاده از طراحی مشابه در تمامی محصولات یک خودروساز خطرناک است. ما همیشه وجود شخصیت در هریک از خودروها را دنبال میکنیم. بهعنوانمثال استینگر بهراحتی بهعنوان یک کیا قابلتشخیص است درحالیکه مثلاً میتوان ریو را هم از دیگر ساختههای کیا تشخیص داد. بههرحال من در طراحی چیزی را میخواهم که قابلتشخیص باشد نه کاملاً مشابه».
شرایر طراحی است که توانسته هویتی برای برند کیا ایجاد کند بدون آنکه شخصیت خودروهای این شرکت به خطر بیفتد. وی در این رابطه میگوید:
«این چیزی است که من در دستور کار خود قرار دادهام. ما به یک چهره یا بهعبارتدیگر به یک امضا برای برند کیا نیاز داشتیم و من آنرا با پوزهٔ ببر ایجاد کردم. البته ما هماکنون در حال ایجاد تغییراتی در این امضا هستیم و در محصولات مختلف آنرا نازکتر، ضخیمتر، عریضتر یا… میکنیم. این جلوپنجره را من در اولین کانسپت خود در کیا با نام Kee در نمایشگاه فرانکفورت ۲۰۰۷ ارائه کردم. ما هنوز در حال ایجاد یک میراث هستیم. کیا شرکت جوانی است و در حال توسعۀ میراثی در طراحی هستیم که تنها ۱۰ سال از ایجاد آن گذشته است. همچنین ما قصد داریم در خودروهای کیا عناصر طراحیای را توسعه دهیم که فوراً قابلتشخیص هستند مانند خم هافمیستر در سدانهای بامو».
البته ممکن هنگامیکه هیچ امضا یا میراثی وجود نداشته باشد، است طراحی خودرویی با ظاهر نوآورانه راحتتر باشد اما این بدان معنا نیست که میراث گذشته مانع از ایجاد عناصر جدید میشود. تا جایی که به گفتهٔ شرایر چشمپوشی از میراث در طراحی اشتباه خواهد بود و این عنصری قوی در هویت یک برند است.
«Luiz Alberto Veiga» طراح دیگری است که از سال ۲۰۰۵ در کنار شرایر در گروه فولکسواگن کار میکرد تا زمانی که کیا این طراحی برزیلی را هم به استخدام خود درآورد. قبلاً هردوی آنها در مرکز طراحی فولکسواگن در Potsdam کار میکردند. به نظر ویگا، یک استراتژی طراحی موفق در یک شرکت به استعدادهای تیم طراحی آن شرکت بستگی دارد. وی دراینارتباط میگوید:
«این کار بسیار دشواری است. در ایجاد یک زبان طراحی واحد، این خطر وجود دارد که تمامی خودروها شبیه یکدیگر شوند که این برای طراحان محدودیت ایجاد میکند. دستیابی به نتایج خوب در ساختاری امکانپذیر است که در آن طراح ارشد مقام بالایی در سلسلهمراتب شرکت داشته باشد. در حالت ایده آل، طراح ارشد باید بالاتر از سرمهندس قرار گرفته باشد و مستقیماً به رئیس شرکت گزارش دهد؛ بنابراین در این حالت، این طراح ارشد است که تصمیمگیریهای نهایی طراحی را انجام میدهد. بهعنوانمثال پیتر در کیا در سطح رئیس شرکت قرار دارد بهطوریکه حتی رئیس کیا هم نمیتواند تصمیمگیریهای شرایر را زیر سؤال بَرد».
با توجه به گفتههای ویگا، شرکتی با ساختاری غیرازاین، روند پیچیدهتری برای تیم طراحی خواهد داشت چراکه مثلاً در این صورت طراح بجای ایجاد و تمرکز روی پروژههای اصلی باید به دنبال دستور از سوی مقامات بالاتر باشد. وی در ادامه گفته است:
«بهعنوانمثال فولکسواگن شرکتی با ساختاری سنتی و زنجیرهٔ تصمیمگیری پیچیده بود. من بهعنوان یک طراحی باتجربه در این شرکت محدود به پیروی از پارامترها و تصمیمات اتخاذشده در جلسات مقامات ارشد فولکسواگن بودم. این رویه در آغاز بسیار دشوار بود که نقد طراحیهای خارجی و داخلی محصولات گروه فولکسواگن نیز از نتایج آن بود؛ اما از سوی دیگر امروزه این رویه تقریباً از بین رفته است و جریان کار خیلی بهتر از قبل شده است. با آزادی خیلی بیشتر».
«John Jullens» مدیر شرکت Strategy& PwC نیز در موردبحث ما میگوید:
«وقتی در ایجاد یک زبان طراحی، تعادل وجود نداشته باشد ممکن است به ارائهٔ خودروهایی بسیار شبیه به هم بینجامد؛ اما درعینحال باید هر شرکت برای خود یک نماد در طراحی ایجاد کند. مثلاً خودروسازان آمریکایی قبلاً تنها با ریبج کردن، خودروهای مشابهی را با برندهای مختلف به بازار عرضه میکردند؛ اما امروزه بهوضوح این روش کار نمیکند. خریداران خواستار تغییراتی بسیار بیش از اینها هستند؛ بنابراین برای پاسخ به این تقاضا، راههای هوشمندانهتری مانند ایجاد تغییرات در پیشرانهها، قطعات و پلتفرم وجود دارد. روشی که فولکسواگن در انجام آن بسیار موفق بوده است».
حال با توجه به این تغییرات، جالب خواهد بود که دوباره به دیدار والتر دسیلوا برویم. اگر ما امروز همان سؤال سال ۲۰۱۲ را از او بپرسیم، مطمئناً با تغییراتی که طی این پنج سال در فولکسواگن روی داده و آزادی بیشتری که در ساختار سازمانی آن به وجود آمده است، پاسخ بسیار متفاوتی دریافت خواهیم کرد.
منبع: Motor1
reza
۱۲ اسفند ۱۳۹۵به تازگی این عکس رو که مرتبط با زبان طراحی هم هست دیدم خیلی جالب بود
سیر تکاملی خودرو ها:
http://uupload.ir/files/kxog_4767fd364a8.jpg
اینجا هم گذاشتم به اشتراک بزارید!
سعید(تهران)
۱۲ اسفند ۱۳۹۵عکس عالی بود ولی فقط همین نیست، کاش فقط همین بود که طراحی پراید تغییری نکرده، متاسفانه نمیشه با عکس نشون داد که پراید مدل ۷۳ تبدیل به چه آشغال بی کیفیتی توی سال ۹۵ شده…
پرسپولیس
۱۴ اسفند ۱۳۹۵این عکس بسیارعالی بودوبه جا
M.K karimi
۲۷ شهریور ۱۴۰۰عجب عکس سمی بود 🤣 متن رو که خوندم گفتم الان میخواد چه چیزی باشه دیدم پرایده :))))
(ali (CHEVY NOVA
۱۲ اسفند ۱۳۹۵این چیز جدیدی نیست که ماشینها دارن شبیه هم میشن
در گذشته هم همین روال بود
شما تو اینترنت سرچ کنید packard 1956 و mercury 1956 و gaz chaika 1960ظاهر 3 ماشین عین هم هستش و هر کدوم برا یه کمپانی هستن و مورد اخری ساخت روسیه و 2 مورد اول ساخت امریکا هستش واز این مثالها بالای 20 تا میتونم براتون نام ببرم که بوده
بنظرم تازه الان به مراتب شباهت ها کم تر شده نسبت به گذشته و اگر هم شباهتی باشه بین مدلهای مختلف یک کمپانی هست نه چند کمپانی و امروزه کمپانیهای مختلف یه هویت خاصی برا خودشون دارن در طراحی هاشون
حمیدرضا
۱۲ اسفند ۱۳۹۵واقعا جالب بود خیلی از شرکت ها الان باظاهرشون مشخص میکنه برای چه برندی هستن مثل شرکت های کره ای و آمریکایی ولی شرکت های آلمانی عملا شورشو در اوردن خیلی محصولاتشون شکل همه به نحوی که تشخیص مدلا عملا در برخی موارد غیر ممکنه خصوصا در مورد شرکت مرسدس و آئودی
فقط تویوتا و هوندا
۱۲ اسفند ۱۳۹۵و بی ام و و پورشه :))
جی تی ار
۱۷ مهر ۱۳۹۶خیر. بی ام و هر مدلش کاملا مجزا از مدل های دیگر است…
Madjid
۱۲ اسفند ۱۳۹۵من عاشق همین سبک آلمانی ها هستم که شما ازش متنفری .
بخصوص اصالتی که در طراحی های آئودی و پورشه موج میزنه.
.
ماشین های پورشه ، بنز ، آئودی ، BMW رو در کنار محصولات هوندا و تویوتا به 100/000 نفر نشون بدی بهت قول میدم 99/999 نفرشون به ماشین های تویوتا و هوندا نگاه هم نمیکنن.
فقط تویوتا و هوندا
۱۲ اسفند ۱۳۹۵مقایسه ی هوندا و تویوتا با بنزو بی ام و و آئودی ذاتاً اشتباهه. تویوتا و هوندا ماشینای غیر لوکسن درحالیکه اونا لوکسن.هیچ وقت نباید این دوتا رو با هم مقایسه کرد. بنز و بی ام و رو باس با لکسوس مقایسه کرد که در این صورت شاید باز اکثر مردم بگن بنز و بی ام و و …، ولی اون وقت درصد 99.999 شما میشه مثلاً 60 به 40. همین الان اگه لکسوس rx بیاد ایران، حاضرم شرط ببندم که 90 درصد نگاه ها میره به سمت لکسوس نه bmw x4. یا مثلاً لکسوس GS در مقابل بی ام و سری 5 و بنز e class. همونطور که تو نمایشگاه تهران هم همین RX یا GS بیشتر مردمو به سمت خودش جذب کرده بود تا سری 7 و کلاس E. طوری که دور ماشینای لکسوس جای سوزن انداختن هم نبود و نتیجش هم شد دزدی سر دنده. البته یه چیزی هم که هست شاید در نگاه اول این باشه و به مرور زمان برعکس شه. چون به نظر من طراحی های آلمانی موندگارترین طراحی ها تو دنیا هستن. لذا شاید همین لکسوس ها بعد از چندین سال جذابیت اولشونو از دست بدن و آلمانی ها نه.
Omid
۱۳ اسفند ۱۳۹۵درمورد آئودی حتما باید طرف اهل ماشین و مجلات و سایت های خودرویی باشه که بتونه تفاوت مدل هاشو تشخیص بده! جدیدا مرسدس و بی ام و هم همینطور شدن
مثلا سری 7 خیلی شبیه سری 5 هست فقط بزرگتر
یا کلاس C جدید بنز شبیه کلاس S هست ولی جمع و جورتر!
یه زمانی بود که طراحی هر مدل منحصر به فرد بود و طرفدارای خودشو داشت
shirko
۱۲ اسفند ۱۳۹۵در جواب حمید رضا باید گفت ، تمام المانی ها رو نباید با هم مقایسه کرد ،در بینشون فقط محصولات بنزه که شدن شبیه هم دیگه در ابعاد مختلف!!!!
ASA
۱۲ اسفند ۱۳۹۵بنز رو نمیشه گفت اما پورشه دقیقا همونه که بود!
KING 918 (سلطان اشتوتگارت)
۱۲ اسفند ۱۳۹۵رفیق عزیز میشه یه توضیحی هم بدی که چرا بنز نه ولی پورشه اره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پورشه فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط فقط مدل های 911 به هم شباهت دارن که اون هم قابل تشخیص هست بین مدل های کاررا و تارگا GT3 و توربو نمیدونم چرا دوستان گیر الکی به پورشه میدن
کجای 911 شبیه 918 ست کجای کاین شبیه کاررا جی تی شده کجای باکستر شبیه پانامراست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ASA
۱۲ اسفند ۱۳۹۵من از هردو کمپانی خوشم نمیاد اما تا حالا اکثر پورشه ها چهارتا چراغ گرد داشتن
Madjid
۱۲ اسفند ۱۳۹۵.
چلنجر هم 50 ساله طراحیش دست نخورده .
چلنجر هم مثل 911 دقیقا همونیه که بود.
چون هر دوتاشون اصالت دارن.
محمد حسین
۱۳ اسفند ۱۳۹۵این دیگه از اون حرفهاست !
خب با این منطق که تقریبا همه ماشین ها شبیه هم هستن چون 4 تا چرخ دارن !
ASA
۱۳ اسفند ۱۳۹۵چلنجر اسمش یکی بود و طراحیش فرق نداشت
مدلش فرق نداشت
————
اما مدل های مختلف پورشه شبیه به هم هستن، البته بعضیاشون
———–
درضمن، همه آدما شبیه همن چون چهارتا دست و پا دارن، اما باهم فرق دارن چون دست یکی قطور تره، دست یکی نازک تر!
Matin
۱۲ اسفند ۱۳۹۵بهعنوانمثال پیتر در کیا در سطح رئیس شرکت قرار دارد بهطوریکه حتی رئیس کیا هم نمیتواند تصمیمگیریهای شرایر را زیر سؤال بَرد».???
mehran.Jy
۱۲ اسفند ۱۳۹۵من طراحی جدید بنز رو زیبا میدونم، گرچه ابهت قبل رو نداره( به سی کلاس های قبل توجه کنین)
ولی بزرگ ترین عیب طراحی جدید اینه که چراغ های دوقلو زیبای کلاس ای رو که تو نسل قبل آورده بود داخل یه چراغ ( و من با اونم در عین زیبایش خیلی مشکل دارم)رسما حذف کرد و به سی کلاس برد اصلا!!!.
با این کار به تاریخ و اعتبار کلاس ای لطمه زد. اون چراغ دوقلو جذاب ترین نماد اون کلاس بود که با دوتا طرح برا دو نسل کلا حذفش کرد.
امیر
۱۵ فروردین ۱۳۹۶دقیقااااا موافقم
BMW
۱۲ اسفند ۱۳۹۵فقط مرسدس خیلی خراب کرده تنها مدل مرسدسو که با قطعیت میشه گفت چیه G کلاسِ من چند وقت پیش که یه خبر راجبه کراس اور مرسدس بود اول که عکسو دیدم فکر کردم a کلاس بعد که متنو خوندم فهمیدم چیه!پورشه ام که حسابش جداس اونو همینطوری میپسندن! البته پورشه فقط طراحی پانمرا نسل قدیمش بد بود که تو نسل جدید به بهترین شکل ممکن برطرفش کرده
Mehran
۱۲ اسفند ۱۳۹۵معذرت میخام اینو میگم ها ولی بنز زبان طراحیش یه خورده برا ما سنگین و غریبه منم مدلای جدیدش سخت از هم تشخیص میدم یا اصلا تشخیص نمیدم ولی مطمئنم یه سال دیگه که چشم بهش عادت کنه هم من هم شما به همون راحتی که مدلای ۲۰۰۵و۲۰۰۶ رو از هم تشخیص میدیم اینا رو هم میشناسیم.بنزه بنز
خسرو
۱۳ اسفند ۱۳۹۵این طراح ها یه کاری کردن که همه عشق ماشینا موندن توش ولی از کارخودشون مطمعنا دفاع میکنن / یعنی چی که از 2متری هم سخت میشه مدلارو تشخیص داد (مرسدس) /این هیچ توجیهی نداره اقایون ه طراح و قطعا پایین اومدن هزینه سنگین طراحی هر سگمنت دلیل اول و اخره برای کمپانی ها/ بقیش دیگه توجیه و قصه / حیف از مرسدس ..
یاسین
۱۳ اسفند ۱۳۹۵من به شخصه یکی از زبان طراحی هایی که دوست دارم جگواره
ماشین یه طراحی خیلی زنده داره در عین اینکه یه حس لوکس بودن داره یه طعم اسپرت بودن و وحشی بودنم انتقال میده
علیرضا
۱۴ اسفند ۱۳۹۵چرا اینقدر بعضیا متعصبن آخه بابا بنز هم اشتباه میکنه الان بنز رو با خودش مقایسه کنید نه شرکت دیگه ای والا قبلا هم ما بنز رو از فاصله میدیدم می فهمیدیم بنزه و خوبیش این بود که حتی میفهمیدیم چه مدل بنزیه الان باید نزدیکش بشی پشتشو بخونی طراح بنز اول سی کلاسو طراحی کرد بعدش زوم صفحه رو زیاد کرد شد اس بعد یه کم کمش کرد شد ای!!این قضیه قضیه همون لباس پادشاهه که همه میگفتن به به ولی یه بچه که ذهنش رو با اسم های بزرگ پر نکرده بود فهمید لباس تن پادشاه نیست پورشه هم تو 911 بیشتر مشکلش اینه که باید یه تغییری بده خیلی ساله طراحیشو عوض نکرده یا تو پانامرا طراحی خارجیش در حد فیس لیفت بود وگرنه تفاوت چهره مدلاش مشهوده
امیر احمد
۳ مهر ۱۳۹۷عزیزان بعد از یک مدت استفاده از یک زبان طراحی اون دیگه حس جذابیت و زیبایی قبل رو ایجاد نمی کنه برای همین شرکت ها مجبور می شن زبان طراحی رو هر چند سال یکبار عوض کنن حالا هر چی بین مدل هاتفاوت بیشتری باشه این تعویض باید زودتر صورت بگیره و این یعنی یک اعصاب خوردی برای کار کنان اون شرکت برای همین سعی میکنن تفاوت ها رو در مقیاسی از تفاوت نگه دارند که نه خیلی قدیمی بشه و نه خیلی مشابه
ali
۲۷ خرداد ۱۳۹۸زبان طراحی سایپا هم مشخص شده
یعنی توی کوییک و رهام
آرم سایپا وسطه و دو خط جانبی بهش متصل نیستند
mm.y@rlou
۱ اردیبهشت ۱۴۰۰زبان طراحی واقعا اصالت یک خودرو ساز رو نشون میده