دوجهفته نامه

بررسی دوج چارجر دیتونا 392 مدل 2020 در تهران

تلفیق راحتی، هندلینگ، قدرت و صدای گوش‌نواز!

در دورانی که خودروهای برقی روزبه‌روز در حال افزایش هستند، و برندهای خودروسازی یکی پس از دیگری محصولات بنزینی خود را با نمونه‌های برقی جایگزین می‌کنند، اما عشق به خودروهای بنزینی و در رأس آنها ماسل کارهای آمریکایی مجهز به پیشرانه‌های حجیم هشت سیلندر همچنان شعله‌ور است. خودروهایی که سال‌ها حکومت کرده و تا به امروز با چالش‌های زیادی دست‌وپنجه نرم کرده و ثابت کرده‌اند که لایق احترام هستند و همچنان حرفی برای گفتن دارند. یکی از این خودروهای خاطره‌انگیز دوج چارجر است که تا امروز هفت نسل مختلف را تجربه کرده و همچنان در حال به چالش کشیدن رقبای خود است. این هفته فرصتی دست داد تا با یکی از بهترین نمونه‌های گذر موقت چارجر وارد شده به کشور ملاقاتی داشته باشیم که پس از بررسی کوتاه تاریخچه آن را می‌خوانید.

نام چارجر برای اولین بار در سال ۱۹۶۴ و با معرفی کانسپت Dodge Hemi Charger از سوی دوج مورد استفاده قرار گرفت. البته هدف از ساخت این خودروی مفهومی تنها معرفی موتور کاملاً جدید Hemi 426 بود، و داستان چارجر یک سال بعد و با معرفی کانسپت Charger II در نمایشگاه شیکاگو آغاز شد. این کانسپت با فرم بدنه فست بک دارای طراحی بسیار زیبا و چشم‌نواز بود و به همین دلیل نمونه تولیدی شباهت و وجه اشتراک زیادی با نمونه کانسپت داشت. نسل اول چارجر در اول ژانویه سال ۱۹۶۶ روانه بازار شد. این خودرو که بر روی شاسی B-Body کرایسلر ساخته شده بود علاوه بر طراحی فست بک بی‌نظیر دارای المان‌های زیبای دیگری مانند چراغ‌های مخفی شونده جلو که پشت جلوپنجره بزرگ و یک‌تکه قرار می‌گرفت و همچنین چراغ‌های یک‌تکه و سراسری عقب بود که باعث می‌شد این کوپه ۲+۲ خودرو بسیار خاص و منحصربه‌فردی به نظر برسد.

هدف کرایسلر از معرفی چارجر، حضور در کلاس خودروهای عضلانی و نیمه لوکس و رقابت با خودروهایی نظیر شورولت Chevelle، پونتیاک GTO، اولدزموبیل ۴۴۲ بود که همگی پیش از چارجر پا به عرصه رقابت گذاشته بودند. هرچند که چارجر به‌عنوان یک کوپه گران قیمت و مجلل علاوه بر رقبای یاد شده، بخشی از بازار کوپه‌های لوکسی مانند اولدزموبیل تورنادو (Oldsmobile Toronado) و فورد تاندربرد (Ford Thunderbird) را نیز تحت و شعاع قرار داد. کرایسلر برای این خودرو لیست بلندبالایی از انجین‌های هشت سیلندر در نظر گرفت بود که شامل، یک نمونه ۳۱۸ اینچ مکعبی (۵.۲ لیتری) به قدرت ۲۳۰ اسب بخار و گشتاور ۴۶۱ نیوتن بر متر به‌عنوان موتور پایه، ۳۶۱ اینچ مکعبی (۵.۹ لیتری) به قدرت ۲۶۵ اسب بخار و ۵۱۵ نیوتن بر متر، ۳۸۳ اینچ مکعبی (۶.۳ لیتری) ۳۲۵ اسب بخار و ۵۷۶ نیوتن بر متر گشتاور و در نهایت ۴۲۶ اینچ مکعبی (۷ لیتری) Hemi به قدرت ۴۲۵ اسب بخار و گشتاور ۶۶۴ نیوتن بر متر می‌شد.

برای این خودرو سه گیربکس، سه سرعته دستی، سه سرعته اتوماتیک و چهار سرعته دستی قابل سفارش بود. علی‌رغم موفقیت این خودرو در فروش اما نسل اول چارجر تنها دو سال بر روی خط تولید قرار داشت و در سال ۱۹۶۸ نسل دوم چارجر روانه بازار شد. نسل دوم با تغییرات ظاهری گسترده‌ای پا به عرصه رقابت گذاشته بود و می‌توان گفت خودرو کاملاً متحول شده بود. دیگر خبری از بدنه فست بک نبود و خودرو به یک کوپه با طراحی کشیده و بسیار عضلانی و البته با ظاهری خشن تبدیل شده بود. هرچند که جلوپنجره یک‌تکه و چراغ‌های مخفی شونده از نسل قبل به عاریت گرفته شده بود.

همچنین گفتنی است که دوج برای طراحی این خودرو از تونل باد استفاده کرده بود و این موضوع خود نوید یک رقیب سرسخت برای دیگر برندها را می‌داد. پیشرانه‌های نسل قبل به این مدل منتقل شدند و علاوه‌برآن یک نمونه شش سیلندر خطی ۲۲۵ اینچ مکعبی (۳.۷ لیتری) ۱۴۵ اسب بخاری و یک نمونه ۴۴۰ اینچ مکعبی (۷.۲ لیتر) ۳۷۵ اسب بخاری نیز اضافه شدند.

دوج نسل دوم چارجر را نیز روانه مسابقات نسکار (nascar) کرد؛ اما به دلیل عملکرد ضعیف‌تر نسبت به رقبا دوج تصمیم گرفت تا برای سال ۱۹۶۹ یک مدل اختصاصی با نام Dodge charger 500 با طراحی آیرودینامیک تر را روانه رقابت‌ها کند؛ اما این پایان کار نبود و در همین سال دوج و پلیموث دیگر برند زیر مجموعه کرایسلر با معرفی دو خودروی افسانه‌ای چارجر Daytona و پلیموث Road Runner Superbird با طراحی بی‌نظیر و آیرودینامیک منحصربه‌فرد و با استفاده از انجین‌های ۴۲۶ و ۴۴۰ اینچ مکعبی به سلاطین بی‌بدیل مسابقات در آن سال تبدیل شدند. نسل دوم چارجر هر سال در نمای بیرونی و امکانات رفاهی دستخوش تغییرات و بروز رسانی‌هایی می‌شد و در نهایت در اواخر سال ۱۹۷۰ به کار خود پایان داد.

نسل سوم چارجر در سال ۱۹۷۱ از راه رسید. طراحی خودرو علی‌رغم حفظ اصالت اما با تغییرات گسترده‌ای همراه بود و شاید زیبایی دو نسل قبل خود را نداشت؛ اما چهره خودرو همچنان گیرایی لازم را داشت و به‌عنوان خودرویی عضلانی لایق احترام بود. فرم بدنه نیز در بخش عقب نیمه فست بک شده بود. گویی داج برای طراحی نسل سوم دو نسل قبل را با یکدیگر ترکیب کرده بود. پلت فرم خودرو نیز برای مطابقت با مقررات جدید ایمنی مورد بازنگری قرار گرفته، و اصلاح شد بود. به دلیل قوانین زیست‌محیطی انجین ۴۲۶ همی تنها در سال ۱۹۷۱ قابل سفارش بود و پس از آن کنار گذاشته شد و پیشرانه‌های دیگر نیز شامل ۲۲۵ اینچ مکعبی شش سیلندر و نمونه‌های هشت سیلندر ۳۸۳ و ۴۴۰ اینچ مکعبی و یک نمونه خاص ۴۴۰ اینچ مکعبی مجهز به سه کاربراتور دو دهنه موسوم به Six Pack با قدرت ۳۸۵ اسب بخار می‌شد. البته در سال ۱۹۷۲ موتور ۳۱۸ اینچ مکعبی بار دیگر به‌عنوان موتور پایه برای چارجر در نظر گرفته شد و انجین ۴۰۰ اینچ مکعبی نیز جایگزین ۳۱۸ شد و مطابق انتظار ۴۴۰ سیکس پک نیز حذف شد؛ اما موتور ۴۴۰ همچنان در دسترس بود. لیست پیشرانه‌ها در سال ۱۹۷۳ تغییری نکرد؛ اما در سال ۱۹۷۴ یک نمونه ۳۶۰ اینچ مکعبی هشت سیلندر به قدرت ۲۰۰ اسب بخار به این لیست اضافه شد. در سال ۱۹۷۱ داج مدل کوپه کرونت (Coronet) را کنار گذاشت و همین امر باعث افزایش فروش چارجر شد.

علاوه بر این چارجر همچنان جذابیت خود را حفظ کرده بود و از همین رو مورد توجه خریداران بود هرچند که به زیبایی نسل‌های قبلی خود نبود. علاوه بر مدل‌های R/T و Super Bee مدل ۵۰۰ نیز در این نسل عرضه می‌شد؛ اما تفاوت این مدل تنها به تغییرات ظاهری خلاصه می‌شد و خبری از عملکرد فنی بالاتر نبود. مطابق انتظار داج هر سال چارجر را به‌روز نگه داشت و در نهایت در سال ۱۹۷۴ نسل سوم نیز به کار خود پایان داد.

دوران افول چارجر با معرفی نسل چهارم در سال ۱۹۷۵ آغاز شد. جایی که دیگر خبری از طراحی‌های عضلانی و زیبای نسل‌های قبل نبود و چارجر به یک کوپه نیمه لوکس با ظاهری معمولی تبدیل شده بود. در این نسل داج مانند دیگر برندهای آمریکایی در آن زمان، تمرکز خود را بر روی افزایش راحتی و همین‌طور نصب آپشن‌های رفاهی بر روی خودرو گذاشته بود. در بخش پیشرانه، شاهد انجین‌های ۳۱۸، ۳۶۰ و ۴۰۰ اینچ مکعبی V8 بودیم که به ترتیب قدرت‌هایی معادل ۱۵۰، ۱۸۰ و ۱۹۰ اسب بخار تولید می‌کردند. گیربکس‌ها نیز شامل سه نمونه، سه سرعته دستی، سه سرعته اتوماتیک و چهار سرعته دستی می‌شد. تا سال ۱۹۷۸ لیست پیشرانه‌ها تغییری نکرد؛ اما قدرت آنها هر سال کاهش می‌یافت. با ادامه افزایش قیمت بنزین و کاهش شدید فروش، چارجر در پایان سال ۱۹۷۸ از خط تولید خارج شد.

 

معرفی نسل پنجم چارجر در سال ۱۹۸۱ یک شوک بزرگ بود. دوج چارجر را به‌عنوان یک کوپه هاچ‌بک دیفرانسیل جلو با الهام از دوم Omni دیگر هاچ‌بک این کمپانی اما با ابعادی بزرگ‌تر و مجهز به پیشرانه ۲.۲ لیتری SOHC تنفس طبیعی و توربو روانه بازار کرد. گیربکس‌های در نظر گرفته شده برای این خودرو نیز پنج سرعته دستی و سه سرعته اتوماتیک بود. اوضاع برای چارجر بدتر هم شد و در سال‌های بعد انجین‌های ۱.۶ لیتری ۶۴ اسب بخاری و ۱.۷ لیتری ۷۰ اسب بخاری نیز به لیست انتخاب‌ها اضافه شد. اما دوج امیدوار بود تا چارجر بتواند با ماستنگ و کاماروهای آن سال‌ها رقابت کند، به همین دلیل به سراغ شلبی رفت و با کمک این کمپانی نام‌آشنا توانست مدل Shelby Charger را در سال ۱۹۸۳ معرفی کند.

 

شلبی توانست از پیشرانه ۲.۲ لیتری توربو چارجر ۱۴۲ اسب بخار قدرت و ۲۲۰ نیوتن بر متر گشتاور بیرون بکشد. مدل‌های Shelby Charger با تغییرات ظاهری نیز همراه بودند که آنها را از دیگر مدل‌ها متمایز می‌کرد، هرچند دیگر خبری از جذابیت سه نسل اول در این خودرو نبود. در نهایت نسل پنجم چارجر در سال ۱۹۸۷ به کار خود پایان داد و تا سال ۱۹۹۹ دیگر خبری از چارجر نبود. اما در این سال دوج با معرفی یک کانسپت دوباره نام چارجر را زنده کرد. بازگشت یک نام پر افتخار اتفاق خوشایندی بود؛ اما یک اشکال وجود داشت. این کانسپت یک خودروی سدان سایز متوسط بود. هر چند خودرو دارای طراحی زیبا و الهام گرفته شده از نسل اول چارجر بود؛ اما علاقه‌مندان این خودروی عضلانی را دلسرد کرد. با وجود این اما دوج تصمیم خودرو را گرفته بود و در نهایت نسل ششم چارجر به‌عنوان یک خودروی سدان در سال ۲۰۰۶ روانه بازار شد.

نمونه تولیدی بر روی پلت فرم LX کرایسلر توسعه پیدا کرده بود و در طراحی آن وجه اشتراک بسیار کمی با کانسپت معرفی شده در سال ۱۹۹۹ دیده می‌شد. چارجر سدان در نسخه‌های SE به‌عنوان مدل پایه مجهز به یک پیشرانه ۲.۷ لیتری V6 و گیربکس پنج سرعته اتوماتیک، SXT مجهز به یک پیشرانه ۳.۵ لیتری شش سیلندر V شکل، R/T با یک موتور ۵.۷ لیتری Hemi V8 و در نهایت نسخه SRT8 مجهز به پیشرانه ۶.۱ لیتری همی ۴۲۵ اسب بخاری عرضه شد که البته نسخه SRT8 علاوه بر دارا بودن قوی‌ترین پیشرانه بالاترین سطح امکانات را نیز داشت. برای اولین بار سیستم چهار چرخ محرک (AWD) برای چارجر در دسترس بود. سیستم چهار چرخ محرک ابتدا فقط در پکیج R/T موجود بود. بااین‌حال، از سال ۲۰۰۹ سیستم چهار چرخ محرک برای نسخه‌های SE و SXT نیز قابل سفارش بود. همچنین دوج در سال ۲۰۰۶ نسخه Daytona و در سال ۲۰۰۷ نسخه Super Bee که هر دو مجهز به پیشرانه نسخه SRT8 بودند را نیز روانه بازار کرد که هر دو این مدل‌ها تا سال ۲۰۰۹ بر روی خط تولید دوج قرار داشتند. با وجود این که چارجر در نسل ششم بر خلاف پیشینیان خود یک خودروی سدان بود؛ اما با تکیه بر توانایی‌های فنی و البته ارائه کلاس جدیدی تحت عنوان سدان عضلانی خیلی زود در دل هواداران خودروهای آمریکایی جای گرفت. نسل ششم تا سال ۲۰۱۰ بر روی خط تولید قرار داشت و پس از آن جای خود را به نسل هفتم داد.

نسل هفتم چارجر در سال ۲۰۱۱ با یک طراحی خارجی و داخلی  جدید و بهبود یافته معرفی شد. فرم کلی خودرو حفظ شده بود؛ اما تقریباً تمام بخش‌های بدنه دستخوش تغییرات شده بود. طراحی جدید چراغ‌ها جلو در کنار جلوپنجره جدید باعث می‌شد چهره خودرو تهاجمی‌تر از نسل قبل خود به نظر برسد. همچنین در نمای عقب نیز شاهد بازگشت چراغ‌های یک‌تکه بودیم. یک انجین ۳.۶ لیتری با قدرت ۲۹۲ اسب بخار ۳۵۰ پوند فوت گشتاور به‌عنوان پیشرانه پایه در نظر گرفته شد. در این سال SRT8 تولید نشد و از سال ۲۰۱۲ این مدل دوباره به خط تولید بازگشت. همچنین در سال ۲۰۱۲ یک گیربکس ۸ سرعته اتوماتیک جدید بر روی چارجر نصب شد. سیستم چهار چرخ  محرک (AWD) نیز به جز نسخه SRT8 بر روی تمامی مدل‌ها قابل‌نصب بود. علاوه بر این در سال ۲۰۱۳ نسخه Daytona مجهز به پیشرانه ۵.۷ لیتری Hemi بار دیگر بر روی خط تولید قرار گرفت؛ اما تنها در همان سال تولید شد. برای سال ۲۰۱۵ چارجر با یک فیس لیفت همراه بود که باعث شد نمای جلو و عقب خودرو کاملاً متحول شود. این تغییرات باعث شد تا طراحی خودرو آیرودینامیک تر از قبل شود.

سیستم تعلیق، ترمزها و طراحی نمای داخلی نیز مورد بازنگری قرار گرفت. همچنین در این سال دوج مدل بی‌نظیر Hellcat مجهز به پیشرانه ۶.۲ لیتری ۷۰۷ اسب بخاری را معرفی کرد. بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ مدل Super Bee با استفاده از پیشرانه مدل SRT8  و خط‌کشی‌های روی بدنه که یادآور مدل‌های کلاسیک این خودرو بود در دسترس بود. همچنین بین سال‌ها ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ دوج مدل دیتونا را به رقابت بازگرداند و این بار این مدل با دو پیشرانه ۵.۷ لیتری و ۶.۲ لیتری موسوم به Daytona 392 در دسترس بود. چارجر Hellcat برای سال ۲۰۱۹ بروز رسانی شد؛ اما این پایان کار نبود در ۲۰۲۰ دوج با معرفی Hellcat Widebody و در سال ۲۰۲۱ با معرفی Hellcat Red Eye به قدرت ۷۹۷ اسب بخار این مدل را به اوج خود رساند. همچنین نسخه Scat Pack Widebody نیز در این سال معرفی شد. دوج در ژانویه ۲۰۲۲ و در حاشیه رونمایی از کانسپت تمام برقی Charger Daytona SRT اعلام کرد که انجین‌های هشت سیلندر همی شامل ۵.۷، ۶.۴ و ۶.۲ لیتری در پایان سال ۲۰۲۳ بازنشسته خواهند شد، و طبق شنیده‌ها احتمالاً از سال ۲۰۱۴ شاهد تولید چارجر مجهز به پیشرانه برقی خواهیم بود.

بررسی نمای بیرونی

بدون اغراق می‌توان گفت طراحی بیرونی چارجر بعد از فیس‌لیفتی که در سال ۲۰۱۵ تجربه کرد به زیباترین و پخته‌ترین حالت خود در دو نسل اخیر رسیده است. همان‌طور که گفته شد خودروی مورد بررسی ما مدل ۲۰۲۰ بوده و به‌این‌ترتیب با خودرویی زیبا و با ابهتی روبه‌رو هستیم. نمای جلوی خودرو با بهره‌گیری از چراغ‌های LED با طراحی کشیده در کنار جلوپنجره مشکی رنگ به همراه ورودی‌های هوای روی سپر بسیار تهاجمی و خشن به نظر می‌رسد. همچنین فرم و شیب دماغه خودرو علاوه بر طراحی آیرودینامیک به هر چه بیشتر خشن نشان‌دادن نمای جلو کمک می‌کند. در کنار تمام اینها، کاپوت کشیده و عضلانی با ورودی هوای نسبتاً بزرگ، نمای جلو خودرو را تکمیل می‌کند. در بخش کناری شاهد طراحی نسبتاً ساده‌تری هستیم و تنها خط منحصربه‌فردی که یادآور نسل‌های اول و دوم چارجر است این بخش را از سادگی خارج می‌کند. نکته حائز اهمیت دیگر در نمای کناری طراحی زیبای رینگ‌های ۲۰ اینچی خودرو است. بخش زیادی از نمای عقب خودرو را چراغ یک‌تکه و بزرگ خودرو تشکیل می‌دهد که همخوانی بی‌نظیری با سپر عضلانی و نمای کلی خودرو دارد و در نهایت اسپویلر و اگزوزهای کرومی تکمیل‌کننده نمای عقب است.

خودرو مورد بررسی ما نسخهٔ Daytona 392 است. مدل‌های دیتونا به‌صورت فابریک دارای ویژگی‌های ظاهری منحصربه‌فردی نظیر خط‌کشی و نوشته Hemi روی کاپوت، سپر جلوی متفاوت، رینگ‌های اختصاصی، خط‌کشی روی صندوق با نوشته Daytona و بال عقب می‌شود که برخی از این ویژگی‌ها شامل، نصب کاور با طرح فیبر کربن بر روی کاپوت، حذف خط‌کشی روی صندوق و بال عقب بزرگ‌تر نسبت به نمونه فابریک به سلیقه مالک تغییر پیدا کرده است. علاوه بر این خودرو دارای قطعات آیرودینامیکی خاصی نظیر لیپ فیبر کربنی زیر سپر جلو، لیپ رکاب‌ها مزین به نوشته SRT8، دیفیوزر، بالچه نصب شده بالای شیشه عقب و لیپ های زیر سپر عقب می‌شود. در کل می‌توان گفت که نمای بیرونی چارجر مشابه هیچ سدان دیگری نیست و طراحی کاملاً متفاوت و گیرا در کنار چهره تهاجمی دارد که تمامی بخش‌های آن در هماهنگی و هارمونی کامل با یکدیگر طراحی شده‌اند. در کنار اینها ابعاد بزرگ خودرو شامل ۵۱۰۰ میلیمتر طول، ۱۹۰۵ میلیمتر عرض، ۱۴۶۷ میلیمتر ارتفاع و فاصله محوری ۳۰۴۸ میلیمتری چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند، و همچنان می‌توان این خودرو را یک ماسل کار تمام‌عیار دانست.

 

بررسی کابین

با ورود به کابین و نشستن بر روی صندلی راننده، فرم خاص و ارگونومی خوب صندلی اسپرت خودرو، بدن شما را کاملاً در بر می‌گیرد، و این اولین نکته‌ای است که توجه شما را به خود جلب می‌کند. باتوجه‌به ابعاد بزرگ بدنه، درون کابین با فضای بزرگ و راحتی روبه‌رو هستیم که برای سرنشین‌ها با هر قد و اندازه‌ای مناسب به نظر می‌رسد. فرمان خودرو نسبتاً بزرگ بوده و دارای طراحی سه‌شاخه است که در آن ترکیبی از چرم، آلومینیوم و پلاستیک به‌کاررفته است. همچنین بر روی آن شاهد انبوهی از دکمه‌ها در کنار شیفترهای تعویض دنده نصب شده در پشت فرمان هستیم. مرکز فرمان نیز با عبارت SRT مزین شده است.

نکته دیگر در مورد کابین قاب فلزی است که نشانگرهای آنالوگ به همراه مانیتور ۸.۴ اینچی موجود در کنسول میانی و خروجی‌های سیستم تهویه‌مطبوع کنسول میانی درون آن جای گرفته است که باتوجه‌به رنگ مشکی داشبورد باعث تضاد و درعین‌حال جذابیت کابین شده است. همان‌طور که گفته شد خودرو دارای یک نمایشگر ۸.۴ اینچی لمسی است که در بالاترین بخش کنسول میانی نصب شده و با استفاده از آن می‌توان تمام تنظیمات لازم از جمله تنظیمات حالت‌های مختلف رانندگی شامل Auto,Custom,Sport و Track را انجام داد. دکمه‌های مربوط به سیستم صوتی، سیستم تهویه‌مطبوع و سایر تنظیمات از جمله فعال و غیرفعال کردن آپشن‌هایی نظیر کنترل کشش، پارک خودکار و هشدار رانندگی بین خطوط قرار دارد.

در ادامه دکمه استارت قرمزرنگ که در سمت راست راننده و تقریباً در کنسول میانی نصب شده است و نوید یک استارت پر سروصدا را می‌دهد. در کنسول میانی خودرو دسته دنده فیبر کربنی بسیار زیبا و خوش‌فرم خودرو دیده می‌شود. نوشته Hemi 392 و Daytona نیز در جای‌جای کابین از جمله روی صندلی، کنسول میانی و روی داشبورد دیده می‌شود. در بخش عقب نیز فضای کاملاً مناسب و صندلی‌های راحت در دسترس سرنشینان قرار دارد و همچنین خروجی‌های تهویه‌مطبوع، کلید فعال و غیرفعال کردن گرمکن صندلی و دو پورت USB نیز در دسترس سرنشینان عقب قرار دارد.

خودروی مورد بررسی ما در فول ترین حالت ممکن قرار دارد و تمامی آپشن‌های ممکن از جمله صندلی‌ها با قابلیت تنظیم برقی و دارای حافظه و همچنین گرمکن و سردکن، حافظه تنظیم ستون فرمان، رادار نقطه کور، ترمز اضطراری، سیستم حرکت بین خطوط، کروز کنترل تطبیقی، آینه الکتروکرومیک، اتوپایلوت، سیستم کمک پارک عقب (Park Sense) ، سیستم صوتی هارمن کاردن و امکانات رفاهی دیگر می‌شود.

طراحی کلی کابین چارجر همچون نمای بیرونی خاص و منحصربه‌فرد است و البته کاملاً کاربردی و عملکرد محور طراحی شده است. باتوجه‌به گذشت سه سال از زمان تولید خودرو اما همچنان صندلی‌ها و سایر بخش‌های تودوزی که از ترکیب چرم و سوئیت (suede) ساخته شده‌اند کیفیت خود را حفظ کرده است. علاوه بر صندلی‌ها، داشبورد و سایر اجزای پلاستیکی خودرو و دکمه‌ها نیز کاملاً بی‌نقص و بدون آسیب هستند که خود نشان از کیفیت بالای کابین دارد.

 

 

مشخصات فنی

همان‌طور که از نام خودرو مشخص است، این ماسل کار چهار در دارای پیشرانه ۳۹۲ اینچ مکعبی یا ۶.۴ لیتری (۶۴۱۷ سی‌سی) است که به‌صورت تنفس طبیعی قادر است تا ۴۸۵ اسب بخار قدرت و ۶۴۴ نیوتن بر متر گشتاور تولید کند. شاید این اعداد و ارقام به‌خودی‌خود برای به‌آتش‌کشیدن خیابان‌ها کافی باشد؛ اما مالک به این قدرت بسنده نکرده و با اعمال تغییراتی از جمله تنظیم مجدد ECU خودرو، نصب فیلتر هوای اسپرت برند afe و تغییرات دیگر قدرت خودرو را افزایش داده است. به گفته مالک این نیروگاه عظیم بر روی داینو عدد ۶۳۰ اسب بخار را نشان داده که رقمی چشمگیر برای این خودرو است. گیربکس خودرو همچنان بدون تغییر باقی‌مانده وهمان نمونه هشت سرعته اتوماتیک ساخت ZF است ‌که وظیفه انتقال قدرت به چرخ‌های عقب را بر عهده دارد. شتاب صفر تا صد این خودرو در نمونه‌های فابریک عدد ۴.۷ ثانیه را نشان می‌دهد که باتوجه‌به افزایش قدرت در نمونه مورد بررسی امکان رسیدن به زمان ۴ ثانیه نیز وجود دارد. باتوجه‌به افزایش قدرت برای ایمنی بیشتر ترمزهای فابریک خودرو با ترمزهای برمبوی غول‌پیکر ۱۵.۴ اینچی مجهز به کالیپر شش پیستون در جلو و چهار پیستون در عقب که بر روی مدل‌های هلکت نصب می‌شود، تعویض شده است.

 

 

صحبت پایانی

دوج چارجر در دو نسل آخر خود به‌عنوان یک سدان عضلانی کاملاً بی‌رقیب بوده است. این خودرو به‌خوبی مشخصه‌های یک سدان خانوادگی را با روح اسپرت تلفیق کرده است، هرچند نباید انتظار یک خودرو لوکس را از آن داشت بااین‌حال اما سواری خودرو بسیار لذت‌بخش بوده و هندلینگ خودرو نیز راضی‌کننده است، و هر زمان که پا را بر روی پدال گاز فشار دهید آماده است تا تمام قدرت موتور را در اختیار شما قرار دهد و شتاب خودرو شما را شوکه خواهد کرد. در کنار قدرت زیاد صدای بی‌نظیر این خودرو را نیز در نظر بگیرید که با شنیدن آن به هر بیشتر فشردن پدال گاز ترغیب خواهید شد. فراموش نکنید چنین عملکردی را در یک سدان با وزن تقریباً دو تن (۱۹۸۳ کیلوگرم) تجربه خواهید کرد. اما گفتنی است که رسیدن به مهارت رانندگی با این خودرو نیاز به زمان دارد، زیرا باتوجه‌به ابعاد خودرو و همچنین کاپوت بلند و کشیده دید جلو خودرو نسبتاً محدود است. البته دوربین دید عقب در هنگام پارک‌کردن خودرو به کمک شما می‌آید. در کل چارجر را می‌توان یک سدان جوان‌پسند با عملکرد، هندلینگ، و سواری عالی دانست که توان به چالش کشیدن هر خودرو اسپرت دیگری را دارد. در پایان از آقای محمد برای در اختیار قراردادن وقت و خودرویشان کمال تشکر را داریم.

عکاس: سجاد عباسی

 

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۴۸ رای

سجاد عباسی

کارشناس مکانیک خودرو، علاقه‌مند به خودروهای کلاسیک

مطالب مشابه

‫۱۷ دیدگاه‌ها

  1. امیر

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (692 ديدگاه)

    این همون ماشینی که سالار برسی کرد ، صفر تا صدش تو شرایط تهران ۷/۵ ثانیه هست و علتش اینه که این ماشین یه تیونینگ ناقص و غیر اصولی روش انجام شده !! نسخه استوک همین مدل حداکثر ۵ ثانیه تایم میده ( تو یوتیوب تست شتاب چارجر ۳۹۲ زیاد هست و نسخه استاندارد معمولا شتابی بین ۴/۵ تا ۵ داره ) ولی سالار از کیفیت ساخت و سیستم صوتیش خیلی تمجید کرد و تو یه قسمتی از برسیش هم : با یه جنسیس کوپه تو پیچ های لواسون کل کل میکنه که نتیجش خیلی خنده دار بود ! ( بنده جنسیس بدجوری 🔞🔞 شد ) 😂

    موافقم 81
    مخالفم 10
    1. R/T

      ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
      سوابق: (962 ديدگاه)

      آره
      همه برگاشون ریخت که ۷.۵ ثانیه زد

      موافقم 51
      مخالفم 1
  2. نشناسی بهتره

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (501 ديدگاه)
    1. 😐

      ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
      سوابق: (4 ديدگاه)

      احتمالا بخواطر بررسی خودروی آمریکایی اومدن بکننشون تو گونی

      موافقم 35
      مخالفم 3
  3. Vr6

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (62 ديدگاه)

    دقیقا همین رو فکر کنم سالار ریویوز آورده بود ، ممنون از نویسنده و عکاس متن بابت این مطلب مفید .

    موافقم 35
    مخالفم 1
  4. ali_x76

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (394 ديدگاه)

    این ماشین فابریکی ۴۸۵ اسبه، با ۱۵ درصد تلفات باید حداکثر ۴۱۵ اسب سرچرخ (با بنزین و فشار هوای ایران) بده.
    با کارهایی که کرده از جمله ریمپ، فیلتر اسپرت و «تغییرات دیگر» که احتمالا پورت پولیش و حذف کاتالیست و شاید میل سوپاپ اسپرت تر باشه، ۳۰ درصد افزایش توان هم در نظر بگیریم میشه ۵۴۰ اسب سرچرخ.
    حالا میگن این ماشین ۶۳۰ اسب سرچرخه، که یعنی باید حدودای ۷۲۰ اسب سر فلایویل داشته باشه که بیشتر از هلکت سوپرشارژه.
    هیچی دیگه…
    کاش فیلم داینو + لیست لوازم رو هم میذاشتن.

    موافقم 56
    مخالفم 1
    1. Eldorado1974

      ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
      سوابق: (22 ديدگاه)

      اونی که سر فلایویل و چرخ محاسبه میکنن گشتاوره عزیز

  5. Saeed

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (213 ديدگاه)

    اقا سجاد عباسی ممنونم از مطلب خوبتون ♥️

    موافقم 26
    مخالفم 1
    1. سجاد عباسی

      ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
      سوابق: (130 ديدگاه)

      ممنون از لطف و توجه شما

      موافقم 5
      مخالفم 1
  6. محمد

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (1485 ديدگاه)

    این همون ماشینی نیست که سالار ریویوز بررسیش کرد؟ واقعا که نود درصد بلاگر های خودرویی ایران بیسواد هستند ،هرکس از خونه قهر می‌کنه یه موبایل دست میگیره دور ماشین میچرخه و خودرو شناس میشه ، توی هر ویدیو با رانندگی دیوانه وار به قول خودش ماشین رو تست می‌کنه ، تو کشور های دیگه یکبار این حرکت هارو بزنی و تو اینترنت پخش کنی چند ماه زندان و جریمه نقدی منتظرته ، نمی‌دونم چرا کسی باهاش کاری نداره ، با این ماشین و اون آئودی رسما داشت مردم رو به کشتن میداد

    موافقم 61
    مخالفم 16
  7. amir-mr

    ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (401 ديدگاه)

    ممنون بابت مقاله ی خوبتون

    شب منو ساخت دمتون گرم اقای عباسی

    موافقم 17
    مخالفم 1
    1. سجاد عباسی

      ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
      سوابق: (130 ديدگاه)

      خوشحالم که مطلب مورد توجه شما بود
      ممنون از شما

      موافقم 3
      مخالفم 1
  8. شاهرخ

    ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (11 ديدگاه)

    اون‌ماشینی که سالار برسی کرد نسخه ۲۰۲۰ نبود فقط فیس لیفت شده بود من یه قرمز همین مدل دارم فیس ماشین رو این شکل کردم ولی اصلا قابل مقایسه با چلنجر نیست اون جنسیس هم اگه گاز میداد به راحتی میگرفتش

    موافقم 7
    مخالفم 15
  9. Gtc فقط ایتالیایی آلمانی انگلیسی شعبه ۲

    ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (322 ديدگاه)

    این همون ماشینی نیست که سالار گند زد بهش

    موافقم 15
    مخالفم 2
  10. حسین

    ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (109 ديدگاه)

    اون دکمه آبیه که بقل دکمه تنظیم نور چراغ جلو هست چیه ؟ آرم srt هم روشه.

  11. JaMsHiD

    ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
    سوابق: (2753 ديدگاه)

    سالار این ماشینو تست کرد
    صفر تا صدش از بنز AMG SLA45 بدتر بود !
    و اینکه تو ذات این ماشین رام نشدنی بودن و سرکشی کردن هست که خودش به دلیل برای تایم بدش بود

    موافقم 1
    مخالفم 1
  12. کبلایی

    ۲۵ شهریور ۱۴۰۲
    سوابق: (1 ديدگاه)

    والا اول سلام و خسته نباشید میگم بابت این مقوله و دوم اینکه ما امسال رفتیم کربلا و جای جای عراق پر این ماشینا بود دوج چارجر دوج چلنجر یا این یکی که گفتید واقعا پشمای ما ریخته از اینکه اونجا دوج چارجر براشون یه تاکسیه یا چندتا ماشین شبیه بنتلی و رولزرویس یعنی شبیه بودن ولی ازشون بعنوان تاکسی استفاده میشد . عجیبه ماشینهایی که توی عراق بعنوان تاکسی هستن اینجا تو ایران بعنوان خفنترین ماشین ها یاد میشن واقعا عجیبه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفاً از نوشتن به‌صورت پینگلیش، اجتناب نمایید. نظرات حاوی توهین، عبارات غیراخلاقی، سیاسی، مطالب غیر مرتبط، اسپم، ترول و تبلیغاتی پذیرفته نمی‌شوند. برای تغییر آواتار خود می‌توانید از سایت گراواتار استفاده نمایید.

دکمه بازگشت به بالا