نسل بعدی این خودرو آنقدر خوب بود که تمام توجهات را از آن دور کرد اما هیچچیز زیبایی خلوص مکانیکی آن را انکار نمیکند.
فراری در سال ۲۰۰۲ از نسل تازه گرنتورر خود با طراحی آشنا و پیشرانه قدرتمند ۱۲ سیلندر V شکل رونمایی کرد. این خودرو عملا همان ۵۵۰ مارانلو بود که اینبار دستخوش بهبودهای جزئی طراحی از پینینفارینا شده بود. ازجمله تغییرات 575M مارانلو در مقایسه با نسل گذشته میتوان به بازطراحی فضای داخلی خودرو، استفاده دیسک ترمزهای بزرگتر، آیرودنامیک بهبودیافته، پیشرانه قدرتمندتر و سیستم فنربندی تطبیقپذیر اشاره کرد.
قلب تپنده این خودرو ۴,۵۵۰ میلیمتری را یک واحد ۵.۷ لیتری تنفسطبیعی F133 فراری تشکیل میداد که ۵۱۵ اسب بخار قدرت و ۵۸۸ نیوتن متر گشتاور تولید میکرد و خروجی حاصل را از طریق یک جعبهدنده ۶ سرعتی دستی به چرخهای عقب منتقل میکرد. از آنجا که وزن خام بدنه ۵۷۵ مارانلو از ۱,۸۵۳ کیلوگرم فراتر نمیرفت، نسبت قدرت به وزن کمتر از ۰.۳ داشت که با توجه به عملکرد امروزی سوپراسپرتها چندان چشمگیر نیست.
فراری در این مدل به ابداعی جدید دست زد و دو نمونه جعبهدنده را در اخیتار خریدارانش قرار داد. یک نمونه معمولی ۶ سرعتی و دیگر یک نمونه خودکارشده دستی F1 که توسط مجموعه «گراتزیانو ترنسمیسیون» توسعه یافته بود. به اینترتیب، فراری تکیهای خوب پیدا کرد تا بتواند ۵۵۰ را با نام تازه و بهبودهای جزئی دوباره بر سر زبانها بیاندازد. حرف M در نام این خودرو هم اشاره به همین مسئله دارد.
در سال ۲۰۰۵، فراری از پکیج فرمانپذیری GTC و نسخه بیسقف سوپرامریکا رونمایی کرد که تنها ۵۵۹ دستگاه از آن تولید شد. خروجی پیشرانه این مدل هم از ۵۱۵ به ۵۴۰ اسب بخار افزایش یافته بود. نهایتا در سال ۲۰۰۶، سوپرGT جدید فراری با نام 599GTB فیورانو رونمایی شد و به تولید 575M مارانلو خاتمه داد. ایتالیاییها در میان سالهای تولید این خودروی زیبا، ۲,۰۵۶ دستگاه از آن را روانه بازار کردند.
در همان سال، برند زاگاتو با همکاری فراری یک نسخه ویژه را با نام 575GTZ رونمایی کرد که تنها ۶ دستگاه از آن در جهان وجود دارد. این نمونه تفاوت فنی با خودروی پایه نداشت اما از طراحی ویژه زاگاتو بهرهمند شده بود.
فراری در میانه تولید 575M مارانلو اعلام کرد که نسخه مسابقهای این خودرو را برای رقابت در مسابقات استقامت توسعه خواهد داد. نتیجه تلاش مهندسان این خودروساز به نام GTC (با پکیج فرمانپذیری اشتباه نشود) معرفی شد که از یک پیشرانه ۶ لیتری V12، میلهبندی ایمنی کابین، فاصله بیشتر چرخهای عقب، پنلهای بدنه ازجنس فیبرکربن، بال بزرگ مسابقهای، اسپلیتر و دیفیوزر موتوراسپرت سود میبرد. جعبهدنده ۶ سرعتی اکسترک این خودرو در مقایسه با نمونه اصلی سبکتر بود و با همراهی سایر تغییرات، وزن 575GTC را به ۱,۱۴۸ کیلوگرم رساند. این خودرو دو بار به مقام اول کلاس خود رسید.
در ادامه میتوانید ویدئویی زیبا از حرکت و صدای بینظیر 575M مارانلو تماشا کنید.نظر شما درباره این خودرو چیست؟
hellcat
۵ تیر ۱۴۰۳فراریو مدل های انزو و 458 بلند کردن لامبورگینیو هم گالاردو و مورسیه لاگو بقیه مدل ها کمتر مثل فلان خواننده که چنتا از اهنگاش ترکوند و معروف شد بی ام و هم فقط با ام 3 ای 46 موستوانتد سر زبونا افتاد.
! i M α η δ υ α R
۵ تیر ۱۴۰۳توی فیلم ، 1 Bad Boys خوش درخشید …
ما چه ذوقی می زدیم …
دوره ویدیو لای پارچه پیچیدن و یواشکی و با ترس و لرز از این خونه به اون خونه بردن …
هیچ وقت آن بعد از ظهر تابستانی را فراموش نمی کنم که با پدرم نشستیم توی فیات 131 سفید رنگمان و رفتیم شهریار مغازه دوستش …
آقای ف از دوستان پدرم بود و نمایندگی لوازم صوتی و تصویری داشت . ما یک تلوزیون سیاه و سفید 14 اینچی نارنجی رنگ داشتیم که داستان مفصلش را اینجا برایتان گفته ام :
تلوزیون را هم با خودمان بردیم و مطابق معمول اینجور وقتها پدرم حرفی در مورد کاری که
می خواست بکند نمی زد .
آقای ف با احتیاط از پشت پیشخوان مغازه اش یک جعبه سیاه رنگ عجیب و غریب بیرون آورد . جعبه ای که اسمش را برای اولین بار می شنیدم :
ویدیو …
ویدیو آنروزها یک کالای ممنوعه بود . یک چیزی که نگهداشتنش اگر مثل نگهداشتن مشروب و مواد مخدر خطرناک نبود ، کم مخاطره تر هم نبود .
هیچ وقت یادم نمی رود اولین صحنه هایی را که از آن جعبه عجیب و غریب دیدم .
تلوزیون سیاه و سفید چهارده اینچ ما هیچ ورودی برای تصویر نداشت . یعنی مثل امروز نبود که پورت یو اس بی و فیش سه تایی آئودیو ویدیو و ای وی وجود داشته باشد .
آقای ف که از نظر فنی چیزی از یک مهندس الکترونیک کم نداشت از ویدیو سیمی کشیده بود و سر سیم ها را لخت کرده بود و سیم ها را وصل می کرد به زیر پیچ هایی که آنتن سرخود تلوزیون به آن وصل می شد . حالا که فکر می کنم این فرآیند که تصویر از توی ویدیو برود توی آن سیم ها و بعد از زیر پیچ های آنتن برود توی تلوزیون انقدر عجیب و باور نکردنی است که انگار بخواهید با چند تا سیم و یک بلندگو خودتان یک تلفن بسازید .
دقیقا یادم هست اولین تصاویری که از ویدیو پخش شد . البته آنروزها من هیچکدام از خواننده ها را نمی شناختم و اگر هم اسمشان را شنیده بودم عکس و تصویرشان را ندیده بودم .
فیلم مربوط بود به کنسرت مرحوم فرزین خواننده …
روی صحنه داشت آواز می خواند و من چنان از دیدن مردی که گردن بند طلا به گردن داشت و زن هایی که با موی باز می رقصیدند متحیر و متعجب شده بودم که فراموشم نمی شود .
حتی ترانه هایی را هم که می خواند خوب یادم هست .
قسمت میدم … پشت سر من … من مسافر … گریه نکن گریه نکن گریه نکن ….
یا : تو را از بین صدها گل جدا کردم … تو سینه جشن عشقت رو به پا کردم … برای لحظه پایان تنهایی … تو تنها اسمی بودی که صدا کردم … عشق من … عشق من …
عشق ممممممن … عشششششششق من ….
و باورنکردنی ترین اتفاقی که ممکن بود بیافتد ، این بود که فرزین روی صحنه شروع کرد به صحبت و از خواننده جوانی گفت که به تازگی از ایران آمده بود و بعد با صدای بلند گفت : لیلا فروهر
و لیلا به روی صحنه آمد و فرزین را بوسید و من چشمهایم چهارتا شد . برایم قابل هضم نبود که چرا یک زن و مرد غریبه دارند همدیگر را می بوسند و همانجا به پدرم گفتم : بابا ! پس چرا این خانومه رو بوس کرد ؟ و بابا و آقای ف هم از سوال من زدند زیر خنده …
یادم نمی رود ویدیو را توی چادرشب پیچیدیم و چنان با ترس و لرز تا خانه رفتیم که انگار توی صندوق عقب ماشینمان جنازه حمل می کنیم .
اولین سری ویدیو هایی که وارد ایران شد نوع مخصوصی از vhs می خوردند که اصطلاحا به آنها فیلم کوچیک می گفتند . بعدها این ویدیو ها جای خودشان را دادند به فیلم بزرگ که vhs هایی که داخلشان می گذاشتیم کمی بزرگ تر بودند .
انواع و اقسام مارک های مختلف ویدیو در بازار وجود داشت که البته همگی ممنوع بودند و قاچاقی وارد ایران می شدند .
PANASONIC ،SONY ،AKAI ، AIWA ، HITACHI و PHILIPS… که معمولا برندهای مشهور ژاپنی بودند که در ایران مشهور بودند و استفاده می شدند . آن وقت ها کره ای ها هنوز وارد بازار لوازم صوتی نشده بودند و خبری از LG و SAMSUNG نبود .
خاطره انگیزترین فیلم های عمرم را با همان ویدیوی فیلم کوچیک دیدم . کارتون کتاب جنگل و سیندرلا و لوک خوش شانس و سفید برفی و هفت کوتوله و فیلم های سیاه و سفید قدیمی که فردین قهرمان بلامنازعشان بود . سلطان قلب ها ، چرخ و فلک ، گنج قارون و ….
این فیلم ها را تحت نظارت شدید والدینمان می دیدیم . ساده ترین صحنه های فیلم با سانسور شدید مواجه می شد و فیلم را می زدند جلو یا اینکه داد می زدند : بچه ها ! چشمهاتون رو ببندید . خانم های مینی ژوب پوشیده اینجور وقتها تند تند می رقصیدند و بوسه های آرام و عاشقانه انقدر کمدی و خنده دار می شد که ….
تمام لذت شیطنت آمیز و شرارت بار ما بچه ها این بود که یواشکی بنشینیم فیلم ها را با دور تند تا آخر بزنیم شاید آخرش چند تا شوی خارجی گذاشته باشند .
این هم از اختراعات خلاقانه ایرانی ها بود که روی یک VHS چند بار فیلم ضبط می کردند که هرچند باعث افت کیفیت تصویر می شد اما یک خوبی داشت که اگر فیلم اولیه زمانش طولانی تر بود ممکن بود با تمام شدن فیلمی که روی آن ضبط کرده بودند هنوز بخش هایی از فیلم قبلی مانده باشد و چه هیجانی داشت کشف انتهای این فیلم های اولیه …
چه دنیایی داشتیم با ابرقهرمان های نامیرای فیلم های اکشن
آرنولد که بزرگترین مسلسل دنیا توی دستش مثل هفت تیر سبک بود .
راکی بالبوآ که همیشه با صورت زخم و زیل و داغان مشت آخر را می زد و برنده می شد .
فرانکی که با یک ضربه ی پا ، سیاه ترین و زشت ترین حریف را نقش زمین می کرد .
بروسلی که یک تنه و با دست خالی از پس صد مرد شمشیر بدست بر می آمد
جکی چان که با دست ، مگس را روی هوا هزار تکه می کرد
و رامبو با آن هد بند مشکی و تیر و کمان نارنجک اندازش لشکری را حریف بود .
و چه کیفی می داد تماشای شوهای ایرانی
چقدر ذوق می کردیم که مثلا شوی هفتاد را که شب عید سال 1370 توی لس آنجلس ضبط شده بود بعد از چهارماه می توانیم توی تابستان ببینیم و این ذوق را با دیگران سهیم می شدیم و با افتخار می پرسیدیم : فلانی ! شوی هفتاد رو دیدی ؟
خدمتتان گفتم که داشتن ویدیو چقدر خطرناک بود و مردم خودشان بیشتر خودشان را
می ترساندند . ما یک میز تلوزیون داشتیم که مادرم هر وقت خانه نبودند قفلش می کرد که من فیلم هایش را نگاه نکنم و یک پارچه بزرگ مشکی هم همیشه رویش بود که اگر میهمان می آمد می انداختیم رویش تا معلوم نشود که ویدیو داریم .
اما داشتن ویدیو و رد و بدل کردن فیلم انقدر همه گیر و عادی شد که حساسیت های اولیه از بین رفت و من چقدر غصه خوردم که نتوانستم به دوستانم بگویم که ما خیلی خیلی قبل از این که آنها ویدیو داشته باشند ویدیو خریده بودیم اما مخفی اش می کردیم .
سرانجام دولتمردان به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی شود با ارعاب و ترس جلوی مردم را گرفت و موسسه فرهنگی رسانه های تصویری اولین موسسه ای بود که فیلم های ویدیویی مجاز را در اختیار مردم قرار داد . کلوپ های ویدیویی پر بودند از قفسه های فیلم های VHS
فیلم هایی که تلوزیون صد بار پخشش کرده بود . فیلم هایی که جمشید هاشم پور با سر تراشیده و یک تفنگ توی دستش نقش اول همه آنها بود و فقط اسم فیلم عوض می شد .
یادش به خیر …
برای دیدن همین فیلم های مزخرف چنان شور و شوقی داشتیم که نگو
شناسنامه هایمان را گرو می گذاشتیم پیش صاحب کلوب تا یک شب فیلمش را قرض بگیریم و چقدر هم اصرار داشتند که اگر سر ساعت فیلم را پس ندهید یک شب دیگر به قیمتش اضافه
می شود . آنهم چه فیلم هایی … پر از ترک و خش و وقت تحویل دادن فیلم هم باید کلی قسم و آیه می آوردیم که فیلم از اولش همینجوری بوده است .
با همه گیر شدن CD ، دوران ویدیو ها تمام شد و جز خاطرات شیرین و شیطنت ها و ترس هایش چیزی باقی نماند .
خاطره ای که اگر اینجا نمی نوشتمش معلوم نبود بعدها خودم هم به یادشان بیاورم .
friendly fire
۵ تیر ۱۴۰۳داداش برو رمان بنویس
! i M α η δ υ α R
۵ تیر ۱۴۰۳نوشته مال من نیست …
مال یه وبلاگ نویسه …
abbas
۵ تیر ۱۴۰۳تموم شد…
خیلی تاثیر گذار بود
احسان
۹ تیر ۱۴۰۳دادش با نوید نسبتی که نداری
زیزیگولو
۵ تیر ۱۴۰۳موتورای ۱۲ سیلندر نحوه ی دورگرفتنشون و غرش و زوزه کشیدنشون و همینطور سرعت گرفتنشون چه تو پیست و چه تو جاده خیلی لذت بخش هستش 👍
Mohammad
۵ تیر ۱۴۰۳رخش مارانلو
مجید
۵ تیر ۱۴۰۳فیلمبرداری سینماتیکش خیلی عالی بود و من رو برد تو خاطرات بچگیم و NFS های نسل ۶
𝐀𝐥𝐢
۵ تیر ۱۴۰۳روزمو ساخت
Scuderia Ferrari
۵ تیر ۱۴۰۳رانندگی با یه فراری V12 گیربکس دستی و RWD چه لذتی میتونه داشته باشه
اخبار جدید از مارانلو زیاده ، امیدوارم پوشش داده بشن
افتتاح کارخانه و خط تولید جدید ، بازدید مردم از خط تولید ، ملاقات عموم با رئیس و مدیرعامل فراری !!!!
بعد میگن مدیران فراری مغرورن 😅😅
محمدهادی
۵ تیر ۱۴۰۳مارانللو؛
من عااشقش بودم
ابهت و زیبایی زبان فراری رو میشه تو این مدل لمس کرد
joojoo
۵ تیر ۱۴۰۳روحی که این ماشین داره رو توی F12 berlinetta و ۴۵۸ ایتالیا دیدم….
این حس توی 812 برام کمرنگ تر شد و توی دودیچی چیلیندری واقعا این روح مارانلو رو اصلا نمیبینم
Mohammad
۵ تیر ۱۴۰۳تو یه پست دیگه هم گفتم
چیلیندری ادای احترامی بود به مدل های کلاسیک فراری یعنی ۳۶۵gtb و دیتونا ، اگه طراحی چیلیندری غیر از بود هیچ شباهتی با مدل های نام برده شده نداشت
گاس فرینگ
۵ تیر ۱۴۰۳خودم بیشتر یاد مدل های دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ فراری میفتم که تا حدودی تاثیرات طراحی ژاپنی رو داشتن
ولی اسم ۱۲ چیلیندری به نظرم زیاد جالب نبود
مهدی
۵ تیر ۱۴۰۳من هنوز خالص ترین فراری رو 360 cs و بعد ۴۵۸ میدونم
Scuderia Ferrari
۵ تیر ۱۴۰۳دو مدل دوست داشتنی و V8 NA رو من اضافه میکنم که دیگه در تاریخ فراری تکرار نمیشن (اون طراحی و صدای دلنشین)
F430 اسکودریا و ۴۵۸ اسپشیاله که دیوانه وار دوستشون دارم
maranello550
۶ تیر ۱۴۰۳عشق دوران بچگیم