هیوندای

آزرای بدشانس و راننده عصبانی [ویدئو]

پارکینگ های طبقاتی یا پارکینگ های مراکز تجاری گاهی اوقات راننده ها را کلافه می کنند؛ شلوغ بودن پارکینگ از یک طرف و پیدا کردن جای پارک هم از طرف دیگر مزید برعلت شده تا راننده ها به نقطه جوش برسند به خصوص آنهایی که خودروهای بزرگتری دارند، درست مثل راننده این تراک عریض و طویل . . .

[jwplayer mediaid=”۸۳۵۸۹″]

در این ویدئو که ظاهرا در برزیل گرفته شده، می بینیم که راننده این تراک حدود ۳۰ دقیقه (باتوجه به ساعت فیلم) تلاش می کند تا خودروی اش را کنار آزرای جدید پارک کند اما چون موفق نمی شود به سراغ یک راه حل ساده تر می رود: اگر جایی برای پارک ندارید، خودتان جای پارک بسازید!

هرچند از نحوه رانندگی و آرامشی که راننده تراک بعد از تصادف دارد، می توان حدس زد که عمدا این کار را کرده اما از این به بعد راننده آزرا هم یاد می گیرد که خودروی اش را همیشه درون خطوط رنگی مشخص شده پارک کند!

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

مطالب مشابه

‫۷۳ دیدگاه‌ها

  1. Carbonado Aventador

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (4514 ديدگاه)

    از تعجب نمی دونم چی بگم!!!!!!
    فقط اگه پراید بود کتلت شده بود!!!!!!!

  2. vahid jinpachi

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (847 ديدگاه)

    خیلی با حال بود ..

    باز هم کامنت اولم……؟!

    1. علیرضا

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (165 ديدگاه)

      خیلی باحال بود؟؟؟
      ماشین خودت هم بود همینجوری با ولع میگفتی “خیلی باحال بود”؟ فقط تصور کن بیای و ببینی ماشینت به این روز افتاده.
      متاسفم برات

      1. مک میسل

        ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (2706 ديدگاه)

        مگه ماشین مال تو بود علیرضا؟؟؟؟؟یا علی صاحابش اومد،الفرار!

      2. مصطفی

        ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (350 ديدگاه)

        علیرضا ماشین مال تو بود؟

        1. vahid jinpachi

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (847 ديدگاه)

          اقایون اگه این ماشین مال من بود ….

          با کمر بندم یه خورده باراننده ی تراک حرف حساب می زدم….؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

      3. علیرضا

        ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (165 ديدگاه)

        عزیزان مگه حتما باید ماشین خودمون باشه که از این واقعه دلگیر شیم؟

        1. vahid jinpachi

          ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (847 ديدگاه)

          شما خیلی خودت رو ناراحت نکن….

      4. میثم "سوبارو"

        ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (1772 ديدگاه)

        علیرضا ناراحت نشو. ژیانو عشقه.

        1. علیرضا

          ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (165 ديدگاه)

          وحید جان داداش قبول کن که بد نوشته بودی دیگه. جدا تو اون لحظه خیلی دلم برای صاحب ازرا سوخت. نه به خاطر اینکه ماشینش ازرا بود، کلا هر ماشینی که بود.

          ممنون میثم جان :)))
          بله از این حرکات اعصاب خرد کن تو خیابونای ما که به کرات دیده میشه. یکی بیخیال حرکت میکنه و راه به کسی نمیده، یکی تا راهنما میزنی سرعتشو دوبل میکنه، و…
          کلا باید تصور کنی که بین مشتی دیوانه داری رانندگی میکنی تا اعصابت آروم بمونه

      5. میثم "سوبارو"

        ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (1772 ديدگاه)

        تجربه ثابت کرده بعضیا واقعا مستحق این کارن. البته این که خیلی پیش پا افتاده بود نباید این کارو میکرد. ولی بعضی وقتا تاوان بیخیالی بعضیا رو افراد دیگه میدن. اونوقته که اگه برات راه داره باید طرفو …سوت … کنی.

  3. vahid jinpachi

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (847 ديدگاه)

    مثل این که قسمت نبود کامنت اول باشم….

    1. Behnam

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (133 ديدگاه)

      به امید خدا یه همت کنی برا مطالب بعدی موفق میشی :)

  4. Behnam

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (133 ديدگاه)

    !!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ …

  5. reza

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (64 ديدگاه)

    هاها :)

    وقتی داش میرفت همچین با احساس رضایتم به کارش نگاه میکرد .

    آزرا یکم اومد بود اینور خط قشنگ فرستادش تو دیوار تا دیگه نیاد اینور خط!!!

  6. Ehsan

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (1251 ديدگاه)

    اگر دقت کنید آزرا هم درون خطوط رنگی پارک شده ، اون راننده تراک هم بی عرضگی خودش رو در رانندگی به گردن بقیه نباید بندازه ، نمیتونی پارک کنی یک جای پارک دیگه پیدا کن در نهایت هم حالم بهم میخوره از چنین آدمهایی
    اینجور ادم ها مثل اونهایی میمونند که بالگد به آینه های ماشین های نو میزنند یا با کلید روی ماشین ها بخصوص نو خط میاندازند ، فقط یک روانی چنین کاری رو میتونه انجام بده

    1. CIFEX

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (81 ديدگاه)

      دقیقا همینطور که میگی

    2. مک میسل

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (2706 ديدگاه)

      ازارا گوشت کوبیده شد!

      1. مک میسل

        ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (2706 ديدگاه)

        حالا فک میکنین راننده ازارا بیا ببینه چه فکری میکنه؟

        1. Ehsan

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (1251 ديدگاه)

          لِه لِه میشه ، اصلا داغون

        2. مک میسل

          ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (2706 ديدگاه)

          حالا خوب شد ماشینه یارو تراکیه،نیسان ابی نبود!وگرنه الان ازارا رو باید میبردش قبرستون ماشینا!نه؟

    3. حسین

      ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (248 ديدگاه)

      اگه راننده نیسان بود با یه فرمون جاش میکرد

  7. vahid jinpachi

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (847 ديدگاه)

    Behnam عزیز.از این که امید دادی یه دنیا ممنون….

  8. شاهین

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (4696 ديدگاه)

    نمیدونم چی بگم واقعا :|
    از یه طرف هم نمیدونم چرا این همه آستانه ی تحمل خیلیا کم شده.سر چیزای خیلی ساده با هم دعوا میکنن.سر جای پارک،سر نگاه کردن به هم O-o
    سر بوق زدن،سر راه ندادن،سر بد پیچیدن
    خلاصه اینکه گذشت کردن کار خوبیه.من یادش گرفتم…

    دو تا داستان دارم یکیش طنز،یکیش تلخ.
    موندم کدومو بذارم که لذت ببرین.خودتون بگین.

    1. ASTON MARTin

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (1346 ديدگاه)

      تلخه رو بگو شاهین جان
      واقعا بات موافقم! متاسفانه همه اینو قبول داریم که ملت بسیار بد فرهنگ و *** داریم
      مخصوصا در زمینه ی رانندگی
      به شخصه ممکن نیست که یه روز با ماشین برم بیرون ولی با اعصاب آروم برگردم! خداییش خودم که اصلا اعصاب تیکه و بوق زدن های بی مورد بقیه رو ندارم! اخرش تو این راه یا کشته میشم یا یکیو میکشم بعد کشته میشم :| خوش بحالت که هنر آرامش رو یاد گرفتی
      اصلا راز اینو بگو!

      1. vahid jinpachi

        ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (847 ديدگاه)

        این اتفاقات به علت زیر فشار بودن و مشکلات زندگی اتفاق می افته …..

        هر دو داستان رو بگو ….

        1. شاهین

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (4696 ديدگاه)

          اینو از یه سایت کپی کردم.تلخ تر از این هم بود ولی بی خیال…

          مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد.

          مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود.

          در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان، انگشتان دست خود را از دست داد.

          وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید: پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند؟

          مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین ..

          و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود:

          ( دوستت دارم پدر ! )

        2. CIFEX

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (81 ديدگاه)

          زیبا بود شاهین
          دمت گرم

        3. مک میسل

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (2706 ديدگاه)

          شاهین خیلی دلم گرفت
          !!!!!!!!!!!!!!

        4. شاهین

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (4696 ديدگاه)

          ممنون دوستان
          آره منم غمگین شدم.
          یه داستان طنز هم گذاشتم که رفته واسه بازبینی! :)
          ممنون میشم که تایید بشه تا دوستان یه کم لبخند رو لباشون بشینه 3>

        5. ASTON MARTin

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (1346 ديدگاه)

          وحید موافقم : |

          شاهین جان بسی زیبا بود! من خودمم یه داستانیو چند سال پیش که الان دوباره به خاطرم اومدش . داستان بدین شرح:

          روزی مردی با ماشین از محله ای عبور میکرد…
          روزی مردی با ماشین از محله ای عبور میکرد…ناگهان یک سنگ محکم به ماشینش برخورد کرد.مرد بلافاصله ترمز کرد و ازماشین پیاده شد.او پسر بچه ای را دید که سنگ پرتاب کرده بود.مرد او را باعصبانیت گرفت و به شدت تکان داد و سرش داد زد که چرا؟ چرا؟ برای چی سنگ پرت میکنی؟ پسربچه باناراحتی از مرد عذرخواهی کرد… وگفت نمیدانستم چه کار کنم چون هیچ ماشینی نمی ایستاد!!!! مجبورشدم اینکار رو بکنم و بعد زد زیرگریه.اوبه سمت یک ماشین اشاره کرد و گفت برادرم از روی صندلی چرخدارش افتاده روی زمین و من نمیتوانم به تنهایی او را روی صندلی اش بنشانم. من به کمک احتیاج داشتم. به من کمک کنید تا اورا روی صندلی اش بنشانم.مرد نگاهی به پشت ماشین انداخت و پسربچه ی فلجی رادید که روی زمین افتاده و دستهایش زخم شده. اوبه سرعت بطرف پسربچه رفت.
          او را از زمین بلند کرد وروی صندلی اش نشاند.پسربچه تشکر کرد و به طرف برادرش رفت و ویلچر او را هل داد و از آنجا دور شد…

          مرد همانجا ایستاد و به آنها نگاه کرد.
          او با خود گفت :
          (( در زندگی نباید انقدر با سرعت حرکت کرد که کسی مجبور
          شود با پرت کردن سنگ توجه شما را جلب کند. ))

          البته با آخرش موافق نیستم :دی

        6. مصطفی

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (350 ديدگاه)

          اههههههههههههههههههههههههه…

          هههههههاااااااااااااااا…

          شاهین اشکمو دراوردی داداش…

          خیلی قشنگ بود…

        7. Ahmad..F12

          ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (2542 ديدگاه)

          شاهین داداش اشکمونو در آوردی!!!!!!!!!!!

    2. MoahmmadTSR

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (323 ديدگاه)

      دقت کردی وانت هیچ چیش شند!!!

  9. MoahmmadTSR

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (323 ديدگاه)

    جای پراید خالی بود!

    1. vahid jinpachi

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (847 ديدگاه)

      شاهین جان اینا چیه ….دیگه …غم عالم اومد توو دل عالم …

      شادش کن …

      1. شاهین

        ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
        سوابق: (4696 ديدگاه)

        وحید جان این “شادش کن” رو باحال اومدی دمت گرم! :lol:
        یاد این خواننده های عروسی افتادم که هی بهشون میگن آقا شادش کن! :)
        این داستان هم کپیه،لازم به ذکر هستش که تو این نوشته به جای اسم شخص من X گذاشتم تا خدایی نکرده کسی ناراحت نشه.
        مخلصم

        سالها پیش در یکی از مدارس، پسربچه ای به نام X همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشد هیچکدام از معلمان او را
        دوست نداشتند روزی خانم احمدی مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرد اما مادر بجای اصلاح
        فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کند، بیست سال بعد خانم احمدی بعلت ناراحتی قلبی دربیمارستان بستری
        شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت، عمل خوب بود، هنگام به هوش آمدن، دکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند
        میزد میخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشت با دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان
        خود را به حرکت در می آورد انگار دارد تشکر میکند اما رنگ صورتش در حال تغییر بود کم کم صورتش در حال کبود شدن بود تا اینکه
        با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باخت ، دکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است ، وقتی به عقب برگشت
        X نظافتچی بیمارستان را دید که دوشاخه دستگاه کنترل بیماران قلبی را درآورده وشارژر گوشی خود را به جای آن زده است ،
        نکنه یه موقع فکر کردین X دکتر شده و از این حرفا ، نه بابا اون … رو چه به این حرفا !
        :))))))))))))))))))))))))))))

        1. vahid jinpachi

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (847 ديدگاه)

          یه ضرب المثل شیرازی هست که میگه : بعد از افطار همه چیز میشه خورد الا تکون…..

          به هر حال ممنون شاهین جان …….شادش کن گلم ….

        2. Ehsan

          ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (1251 ديدگاه)

          دمت گرم شاهین جان خیلی باحال بود :-D

        3. مک میسل

          ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
          سوابق: (2706 ديدگاه)

          عالی بود.

  10. CIFEX

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (81 ديدگاه)

    این کار رو فقط 1 آدم روانی میتونه انجام بده
    البته راننده ازرا هم بد پارک کرده بود
    متاسفانه تو راننده های ما هم از هر دو مورد به وفور دیده میشه

  11. MoahmmadTSR

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (323 ديدگاه)

    فقط اگه ماشین من بود یاروششششششششششششششششششششششششش میکردم!

  12. Vahid

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (86 ديدگاه)

    بزار بگم چی شد، یارو اومد پارک کنه ، اونم با یه سلطون، دید نمیشه(البته میشد) و سختشه ، سوزش داد ، گفت چه معنی میده آزرا صوصول راه منو بند کنه؟! هیچی دیگه ، کلا آزرا رو پشم حساب کرد و همچین رفت روش که دیگه از این غلطا نکنه. خودشم بدون مزاحمو درد سر رفت پارک کرد. آخرشم یه نیگاه به آزرا کرد و گفت: نکبت!!!

  13. امیدبرتر

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (108 ديدگاه)

    راننده تراک رو درک میکنم.
    اگه جاش بودم با کلنگ میفتادم به جون آزرا!!

  14. جهانگير

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (147 ديدگاه)

    نامرد

    1. SAEED

      ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (197 ديدگاه)

      نامرد و البته عقده ای و بیشعور!
      طرف یکی جلو در خونش پارک میکنه 2 ساعت منتظرش میمونه چنین کاره مزخرفی انجام نمیده!چ برسه ب این ک ی پارکینگ عمومیه!

  15. احمدرضا

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (394 ديدگاه)

    تحمل سخته ولی تحمل کردن و راه دادن باعث نمیشه چیزی ازت کم بشه فقط باعث خوشحال کردن دیگران میشه پس تحمل کن …

  16. e36

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (917 ديدگاه)

    فکر کن ماشینی که دوسش داریو گرونرو یه عوضی مثل این داغونش کنه…

    1. مک میسل

      ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (2706 ديدگاه)

      همینو بگو!

  17. لاکی استریک

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (191 ديدگاه)

    تا جای اون راننده تراک نباشم نمیتونم نظری بدم اما در کل کارش اشتباه بود

  18. pouya

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (110 ديدگاه)

    بعد میگن ایرانیا بی فرهنگن

  19. ali

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (12 ديدگاه)

    حیف اون ازرا که اونطوری داغون شد…

  20. datsun

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (3946 ديدگاه)

    راننده پیکاپ کم داشته بدبخت راننده آزرا

  21. حمیدرضا

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (1 ديدگاه)

    باید دو طرف قضیه رو دید
    شاید هر شب آزرا تو جای پارک این بدبخت تو مجتمعشون میومده
    مثل همسایه ما
    من یه بار ساعت یک شب بعد از نیم ساعت تلاش بیدارش کردم
    یه بار ماشینم گیر کرد به ستون
    طرف فقط یه متر از سمت دیوار واسه خودش جا میزاره
    یه بارم جلو ماشینش گذاشتم و زنگ رو قطع کردم تا شنبه صبح
    بعدش آدم شد
    ولی هیچ وقت به فکر خط انداختن یا زدن بهش نیافتادم

  22. محمد

    ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (97 ديدگاه)

    خدایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  23. hamid3x

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (418 ديدگاه)

    راننده بی فرهنگ
    خیلی بی جنبه ای
    اعضا گروه داعش از تو با فرهنگ ترن

  24. احمد.ف

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (447 ديدگاه)

    بابا اینکه اولش داشت با سر می رفت تو جای پارک که!! چرا یهو همچین کرد؟ خوب برو یه جا دیگه پارک کن. یک گزینه دیگه هم اینه که از این سیستم‌های پارک خودکار می‌ذاشت رو ماشینش خودش پارک می‌کرد. :)

  25. Ahmad..F12

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (2542 ديدگاه)

    مردک دیوانه!!!!!!!!!!!!

  26. احسان(احسان سابق)

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (2876 ديدگاه)

    طرف سوار وانت شولت شده عقل و خرد رو باخته.راننده ازرا باید با نیسان گاوی بدون گلگیر بره دمار از روزگارش دربیاره

    1. مک میسل

      ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
      سوابق: (2706 ديدگاه)

      حال فکر کنین به جای شورولت،نیسان گاوی بود…..به جای اینکه مثل این فقط بقلش اسیب ببینه،هر دوطرفو میزد…….مخصوصا اون راننده های نیسان گاویی هایی که از این راننده هم بدترند!چی میشد!

  27. زیگما

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (3072 ديدگاه)

    نویسنده عزیز
    اسم این تراک عریض و طویل شورلت کلرادو میباشد :)

  28. ab12

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (89 ديدگاه)

    حیف که یه سایت اجتماعی وگرنه میگفتم با این ادمای حسود وعقده ای باید چه جور رفتار کرد که همیشه یادشون باشه به حقشون راضی باشن

  29. مجید

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (71 ديدگاه)

    اگه دقت کنین اولش وانت میره تو پارک بعد یهو نمیدونم چرا دنده عقب میکوبه به آزرا. خوشبختانه موقع ورود پلاک و مشخصات وانت توی دوربینها ظبط میشه قابل پیگیری هست و میتونه شکایت کنه و آدم روانی رو تنبیه خوبی کنه. جای پارک برای ماشین دیگه جز وانت به راحتی بوده

  30. امیر

    ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
    سوابق: (61 ديدگاه)

    امید وارم راننده وانته که انقد بی عرضه ست که نمیتونه ماشینشو پارک کنه دچار همچین مشکلی بشه و ماشینش له بشه. احمق :|

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفاً از نوشتن به‌صورت پینگلیش، اجتناب نمایید. نظرات حاوی توهین، عبارات غیراخلاقی، سیاسی، مطالب غیر مرتبط، اسپم، ترول و تبلیغاتی پذیرفته نمی‌شوند. برای تغییر آواتار خود می‌توانید از سایت گراواتار استفاده نمایید.

دکمه بازگشت به بالا