ویراستاران مجله «auto motor und sport» مرسدسبنز EQE 500 دوموتوری جدید را برای نخستینبار برروی دریاچه یخزده «آرژپلاک» در سوئد راندند.
میدانیم همانطور که پیشتر هم اعلام شده بود، مرسدسبنز در کنار نسخه AMG مدل EQE، به عرضه نسخههای چهارچرخ محرک دیگر آن نیز خواهد پرداخت. یکی از این نسخهها EQE 500 نام دارد که از دو موتور برقی با ۴۰۸ اسب بخار قدرت بود میبرد؛ به این ترتیب، مرسدسبنز «EQS 580» با تولید ۵۲۴ اسب بخار قدرت همچنان بهعنوان پرچمدار برقی این برند آلمانی شناخته میشود. هر دو خودروی نامبرده از پلتفرم یکسان «EVA2 برقی» استفاده میکنند. رئیس بخش سیستمهای برقی رانندگی در مرسدسبنز، «کریستوفر استارزینسکی»، میگوید:
ما تصمیمگرفتیم که EQE را بهعنوان خودرویی چابکتر و پویاتر طراحی کنیم.
کنترل قدرت در خودروهای با موتور احتراقی به آرامی و ازطریق موتور و ترمزها انجام میشود اما در خودروهای برقی و با استفاده از کنترل جریان، این کار به آسانی و بادقت و سرعت بیشتری انجام میشود. EQE حرکت خود برروی یخ را با یک لغزش بینقص آغاز میکند. فناوری ESP نیز در هر ثانیه ۲۰۰ بار در حرکت مداخله میکند.
ویراستار auto motor und sport میگوید که این خودرو به لطف قطعات و بهبودهای الکترونیکی، رانندگی روی یخ و برف را برای رانندگانش آسان میکند؛ انگار که یک راننده حرفهای این کار را انجام میدهد. قاعدتا راننده حرفهای با استفاده از مهارت خود به انجام این کار میپردازد؛ درحالیکه رانندگان EQE به لطف سیستم ساختهشده توسط مهندسان ماهر مرسدس به این نتیجه میرسند.
باید دانست که سیستم ESP هیچگاه کاملا غیرفعال نمیشود اما اگر آن را تا جایی که ممکن است خاموش کنید، آزادی عمل بیشتری خواهید داشت؛ هرچند که این مسئله نیازمند تجربه بیشتری نیز هست. پس از چند دور در مسیر مشخصشده روی دریاچه به نتیجهای یکسانی با سخنان استارزینسکی رسیدیم؛ EQE خودرویی بهمراتب چابکتر و مصممتر از EQS است.
اینکه مرسدسبنز تصمیم گرفته است تا خودروی خود را برای بررسی در چنین شرایطی به دست خبرنگاران حرفهای دنیای خودرو قرار دهد، حقیقتا حرکتی شجاعانه به شمار میرود. استارزینسکی میگوید که برای گرمسازی فضای داخلی کابین در آن دما، هیچ اقدامی از پیش انجام نشده است. کابین EQE تنها پس از ۴ دقیقه کاملا گرم میشود. این خودرو نیز درست مانند برادر بزرگتر خود، EQS، سیستم مدیریت حرارت چندجربانی استفاده میکند؛ این سیستم از گرمای هدررفته در موتور خودرو نیز برای گرمادهی استفاده میکند. دمای کابین EQE (به لطف استفاده این خودرو از گرمای یادشده) تا ۵ درجه سانتیگراد گرمتر از حالت عادی است. در کنار اینها، مرسدس EQE را به پمپ حرارتی نیز مجهز کرده است تا در گرمسازی کابین، سریعتر و بهینهتر کار کند.
مرسدسبنز EQE 500 نسبتبه EQS از باتری کوچکتری استفاده میکند. باتری این خودرو یک واحد ۹۰.۶ کیلووات ساعتی است درحالیکه EQS از یک واحد ۱۰۸ کیلووات ساعتی بهره میبرد. تفاوت در سیستم شارژ و نیرودهی به اینجا ختم نمیشود؛ نهایت قدرت شارژ EQE برابر ۱۷۰ کیلووات است اما پرچمدار برقی مرسدس از شارژ ۲۰۰ کیلوواتی نیز پشتیبانی میکند.
همانطور که ممکن است از ظاهرش هم متوجه شده باشید، EQE 500 با طول ۴.۹۵ متر، نسبتبه EQS با طول ۵.۲۲ متر خودرویی کوچکتر و جمعوجورتر محسوب میشود. این تفاوت در اندازه باعث شده تا فاصله محوری EQE و EQS نیز تحت تاثیر قرار بگیرد؛ چراکه فاصله چرخهای جلو و عقب در EQE به اندازه ۱۰ سانتیمتر کمتر است. درست است که این مسئله به چابکتر شدن خودرو کمک میکند اما از مصرف انرژی آن نمیکاهد و در نتیجه مسافت قابلپیمایش آن را نیز افزایش نمیدهد.
برای بهرهوری این خودرو از ضرایب آیرودینامیکی بهتر، باید انتهای آن تا حد ممکن دراز باشد؛ بنابراین مرسدس پرچمدارش را ۱۶ سانتیمتر بلندتر از EQE ساخته است تا جریان هوا در عقب خودرو را بهتر مدیریت کند.
شاید استفاده از باتری کمگنجایشتر در EQE باعث شود که برخی تصور کنند، این مدل از برادر بزرگش بسیار سبکتر است اما حقیقت چیز دیگری است؛ EQS از شاسی آلومینیومی بهره میبرد که وزن آن را تا اندازهای محسوس کاهش میدهد. EQE بهخاطر استفاده از شاسی فولادیاش تنها با اختلاف کمی از EQS سبکتر است.
اگر مرسدسبنز EQE 500 را از پیش گرم کنید و در فضایی سرد همانند سوئد هم باشید، خودرو مصرفی برابر ۲۵ کیلووات بر ۱۰۰ کیلومتر خواهد داشت که پیمایش مسیری تا ۳۵۰ کیلومتر را برای راننده ممکن میسازد. در دماهای بالاتر از صفر و گرم، احتمالا شاهد کاهش این مصرف نیرو تا ۲۰ کیلووات در ۱۰۰ کیلومتر باشیم که به افزایش گستره مسافت قابلپیمایش تا ۴۵۰ و حتی ۵۰۰ کیلومتر میشود.
ناگفته نماند که فضای بار EQE در مقایسه با فضای بار ۴۳۰ لیتری EQS، به اندازه ۱۸۰ لیتر کوچکتر و برابر ۲۵۰ لیتر است. این محدودیت بهخاطر طول صندوقعقب کوتاهتر EQE ایجاد شده است. با این وجود مرسدس موفق شده است تا فضای سرنشینان عقب را برای هر دو خودرو در یک اندازه حفظ کند. اگر EQE را با برادر بنزینی خود، کلاس E، نیز مقایسه کنید، به جادارتربودن آن پی خواهید برد.
نمردیم از ناخوشی
۲۸ اسفند ۱۴۰۰ای کیو اس مثل تسلا باید جلوشو اون سیاه رو بردارو او خوب تر میشه طراحیش
GMA
۲۸ اسفند ۱۴۰۰هرچی طراحی IX با گذر زمان قابل تحمل تر جلوه میکنه طراحی EQE منفور تر میشه، هیچ تناسبی نداره، EQS واقعا متناسب تر طراحی شده هرچند که چشمگیر نیست
R@m!n
۲۸ اسفند ۱۴۰۰من نمی دونم این گذر زمان یعنی چی هی تکرار می کنین اینجا ؟؟؟
یه طرحی زشته و نامتناسب گذر زمان چی رو عوض می کنه ؟؟ یه مثالی بزنم زمانی که سری ۷ نسل ۴ سال ۲۰۰۱ اومد که طراحش کریس بنگل بود و همین ون هویدوک هم کنارش بود یه هجمه بزرگی علیه بی ام و شد که ساختار کلاسیک ۴ چراغ رو گذاشت کنار و کاملا مدرن شد. اون زمان اون طراحی ۱۰ سال جلوتر از زمان خودش بود و خط مشی بی ام های بعدی شد. فقط کافیه طراحی s class و لکسوس ls رو باهاش مقایسه کنین مخصوصا در طراحی داخلی. اون طراحی نه رادیکال بود نه زشت بلکه دریچه ورود به نسل جدید طراحی بود. این طرح های جدید فقط برای پاک کردن میراثه بنگل هست و شده ماجرای اون آدمی که برای اثباته خودش به در و دیوار میزنه. مطمئنن تو آینده این طرحای جدید رو زیبا و آینده نگرانه خطاب نمی کنن.
یه موضوعی رو خیلیا توجه نمی کنن، ظاهر در اولویت خرید نیست برای اکثریت بلکه کیفیت و پرفورمنس و شرایط فروش در اولویت که تو این سه مورد بی ام و و تویوتا موفق هستن.