موتورسواری حال و هوای متفاوتی نسبت به رانندگی با خودرو دارد. شاید خودرودوستان بخش کوچکی از این حال و هوا را در خودروهای کانورتیبل تجربه کنند، و حتی رانندگی با اتومبیلهای روباز را بهتر از راندن موتورسیکلت بدانند، ولی من بهعنوان یک عاشق موتورسیکلت هیچ چیز را با راندن موتورسیکلت عوض نمیکنم. به نظر من مسافرت با موتورسیکلت بهترین نوع مسافرت است (البته با موتورسیکلتهای مخصوص این کار نه هوندا ۱۲۵).
البته مسافرت با موتورسیکلت سختیهای زیادی دارد، که اصلاً با نشستن در اتومبیل قابل مقایسه نیست، اما چیزهایی که آسان به دست میآیند در خاطر نمیمانند. حال سفرنامهای که در سایت درایومگ منتشر شد را در اختیار علاقهمندان قرار میدهم تا شما نیز در لذت مسافرت با موتورسیکلت سهیم باشید.
من دوست ندارم از زبان عامیانه در مقالههایم استفاده کنم، اما گویا برای این سفرنامه زبان عامیانه مناسبتر است.
این سفرنامه در چهار قسمت به شما خوانندگان پدال تقدیم میگردد.
موتورسیکلتها: دو دستگاه بیامو R1200 GS 2015 و R1200 GSA 2016
موتورسواران: ایونت ایوانا (Ionut Ivana) و کریستین پریدوا (Cristian Predoi)
سومین ایستگاهمون توی این سفر ماجراجویانه با موتورسیکلت، ترکیه بود. ما چند روز رؤیایی رو توی یکی از زیباترین مکانهای کرهٔ زمین گذروندیم. و اون جایی نیست جز، کاپادوکیا. برناممون برای ترکیه فرق میکرد. ما میخواستیم از یکی از خطرناکترین جادههای دنیا فیلمبرداری کنیم. جادهای که تو منطقهٔ ترابزون در شمال ترکیه قرار داره.
بعد از اون از کاپادوکیا(cappadocia)، ساحل تورکویز (turquoise) به معنی فیروزه و منطقهٔ نمک پاموکاله (pamukkale) به معنی قلعه پنبهای فیلمبرداری میکنیم. اما می دونید، بهترین نقشهها هم ممکنه خراب به شن.
بعد از دوش گرفتن توی مولداوی و دیدن قفقاز توی گرجستان، حالا نوبت ترکیه بود.
جادهٔ D915 اولین هدفمون بود. بعضیها می گن این خطرناکترین جاده روی زمینه، مخصوصاً موقعی که بارون میاد و مه همه جا رو می گیره. شانس ما هم بارون میومد، هم مه همه جا رو گرفته بود. ما تونستیم زنده بمونیم، اما نتونستیم اونجور که دوست داشتیم فیلمبرداری کنیم. برای ناهار کنار یه رستوران کوچیک توقف کردیم. (دقیقتر بخوام به گم یه کلبه بود) بعدش به راهمون ادامه دادیم تا به کاپادوکیا برسیم. همه جا تاریک بود و ما نزدیک یه روستا ایستادیم تا یکم استراحت کنیم. یهو یه مرد گولاخ با یه تفنگ گنده که به سینش تکیه داده بود ظاهر شد.
تصور کنید: یه جای دورافتاده توی ترکیه نصفه شب یهو یه مرد گنده با یه تفنگ بهتون نزدیک می شه.
“سلام دوستان” خیلی دوستانه آزمون استقبال کرد.
“سلام، اینجا نباید میایستادیم؟”
“نه نه اینجا یه پاسگاه پلیسه. بیاین چایی بخورین. اهل کجایین؟”
ما در مورد فوتبال، گردشگری و در مورد اینکه استانبول با اینکه بزرگه ولی به خاطر ترافیکش جای خوبی برای زندگی نیست حرف زدیم. بعدش ما از اونجا رفتیم که دنبال یه جا برای استراحت بگردیم. روز بعد ما به کاپادوکیا رسیدیم، یکی از قشنگترین جاهای دنیا.
پیشنهاد میکنم فیلم زیر رو تماشا کنید.
این داستان ادامه دارد…
منبع: drivemag
رها
۹ تیر ۱۳۹۶سلام
دوست عزیزمترجم، کاپادوکیه صحیح است. کاپادوشیا اشتباهه
حسین مقدسی
۹ تیر ۱۳۹۶تلفظ حرف C در cappadocia یه چیزی بین س و ش هستش میشه بصورت کاپادوکیا یا کاپادوکیه نوشتش ولی تلفظش اشتباه میشه تا جایی که من میدونم توی ترکی کاپادوشیا و توی انگلیسی کاپادوشا تلفظ میشه بحث کردن درموردش مثل بحث تلفظ صحیح اسامی خودروهاست ، پس میشه گفت حرف شما هم درسته. متشکرم که اینقدر به جزئیات متن دقت میکنید.
سعید(تهران)
۹ تیر ۱۳۹۶معذرت میخوام ولی من سه سال اینجا زندگی کردم، مقاله رو هم فقط به همین خاطر خوندم، کاپادوکیا به تلفظ افراد بومی منطقه صحیح است، c, در ترکی مثل ج خونده میشه ولی در این اسم قدیمی استثنا هست با تشکر
aston martin
۹ تیر ۱۳۹۶یه سفر نامه اروپایی با آئودی هم بود از هلند تا آلمان
تا قسمت هشت نوشته شد و بعد هم راه شد اونم بذارید دیگه
رها
۹ تیر ۱۳۹۶با تشکر بابت توضیحات، هدف فقط اصلاح بود کر می کنم در زبان فارسی کاپادوکیه شناخته شده تر است. با سپاس مجدد بابت زحمات شما که خواندنی و لذت بخش هم هست.
کاشکی مطالب سفرنامه ای و آفرودی بیشتر شود حتی مطالب سفرکویری گروه های هم وطن.