تعیین تعرفه جدید واردات خودرو

مگه قرار نشد تعرفه هر سال کاهش پیدا کنه ؟
اون از مسکن مهر اون از یارانه ها اون از انرژی هسته ای … و حالا دستاوردی جدید ! باید همین آشغال های داخلی رو بخرید و به هیچ وجه ماشین خارجی ارزون نمیشه ! آخه چند تا ماشین 1000 سی سی داریم ؟بیشتر ماشین ها بین 1500 تا 2500 هستن و این یعنی تعرفه ماشین سال آینده 2 برابر میشه !!!

هیوندای النترای فول تو دبی 60 ملیون تو ایران 100 103 ملیون خیلی نامردیه مگه ما حیوانیم ما هم دلمان میخواهد سوار شیم چرا باید این همه بکشن رو ماشین زهمتشو خارجی ها میکشن میسازن این ها سودشو میبرن….؟

واقعا همه حرفاتون منطقی هست اما کو گوش شنوا؟؟
من که به نوبه خودم این دو فرغون ساز خیانتکار رو تحریم کردم و به همه خانواده و فامیل هم توصیه کردم هر کار میخوان بکنن از اینها چیزی نخرند.
خودم هم در حال خرید یه کره ای دست دوم هستم و تا عمر دارم سوار آشغالهای این خیانتکاران جنایتکار نمیشم.

انگار کسی در این مملکت نمیخواد کشتار مردم در جاده ها توسط ارابه های مرگ
و الودگی چندین شهر کشور توسط خودروهای پر مصرف داخلی پایان یابد. ایا هشت
میلیارد دلار خسارت سالیانه توسط خودروسازان داخلی کم است؟امیدوارم این اقدام از سر نااگاهی باشد.!!

وقتی خود رییس جمهور از این خودروهای ملی سوار نمی شه
باید گفت:
از حال غریق خبر ندارد آسوده که در کنار دریاست

ما تا کی باید بابت بی لیاقتی این آقایون هزینه بدیم

سیاست گذاری ها اصلا منطقی نیست به چی فکر می کنن من نمی دونم

تنها چیزی که مهم نیست متضرر شدن اکثریت جامعست چون منافع عده ی خاصی باید تامین بشه

آقا از وقتی فرهنگمان عوض شده و دزدی شده زرنگی دیگه چه انتظاری دارید؟!
تو روز روشن جلوی خودتان هم با تغییر قانون قوانین بصورت رسمی دزدی می کنند
یادش بخیر ::: اگر رمان جذاب ” بادبادک باز” نوشته خالد حسینی – نویسنده توانای افغان و مقیم آمریکا- را خوانده باشید احتمالا با نویسنده این سطور هم نظرید که بیش از هر عبارت و دیالوگ دیگر دیدگاه پدر شخصیت اصلی داستان درباره ” دزدی” در یادها مانده است.

بیشتر کسانی که این داستان را خوانده اند آن بخش را بیش از هر قسمت دیگر در ذهن دارند چندان که در زمره باورهای آنان نشسته است:

« بابا گفت: فقط یک گناه وجود دارد. آن هم دزدی است. هر گناه دیگر هم نوعی دزدی است.می فهمی چه می گویم؟

مأیوسانه آرزو کردم کاش می فهمیدم و گفتم: نه، باباجون!

بابا گفت: اگر مردی را بکشی یک زندگی را می دزدی.حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی. حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی حق را از انصاف می دزدی.می فهمی؟»

این روزها که تشت رسوایی تخلفات اداری و مالی منتسب به مدیریت سابق سازمان تامین اجتماعی از بام به زمین افتاده و عالمگیر شده می توان به مقایسه واکنش افکار عمومی و ابراز انزجار آنان در این موضوع خاص با رفتارهای دیگری که پیش از این و از او در زمینه های مختلف سر زده بود پرداخت و با خالد حسینی داستان نویس، هم داستانی کرد و گفت:” فقط یک گناه وجود دارد. آن هم دزدی است. گناهان دیگر هم نوعی دزدی است.”

چرا که وقتی روزنامه نگاری بی گناه به حبس می افتاد یا خطایی مرتکب شده بود اما شدت مجازات او با جرم تناسب نداشت نیز حقیقتی ربوده می شد.

اکنون هم وقتی درباره هدیه های غیر متعارف پرسیده می شود و در پاسخ می شنویم امری عادی و معمول بوده است باز انگار به سرمایه اعتماد عمومی دستبرد زده شده است.

این روزها دوباره رمان بادبادک باز را دست گرفته و می خوانم.

گویا حق با بابای امیر بود

سلام خدمت دوستان عزیز،
دو روز پیش از بی پولی و نیاز به ماشین ناچار شدم به خریدن پراید فکر کنم که البته چیزی نمونده بود بخرم که یه سری مشکلات دیگه پیش اومد و نرسید ماشین مد نظرم رو بخرم،منی که تو تمام عمرم میگفتم پراید نمیخرم،و حتی از روندت این ماشین یه جورایی میترسم،ولی حالا تصمیم گرفتم باز هم صبر کنم که یا ارزون بشه یا پول بیشتری جور کنم و یه ماشین بهتر بگیرم،نا گفته نماند از بچگی پژو پدرم زیر پام بود و تا حالا پراید نداشتیم گرچه همون هم بخاطر نبود قطعات و تعرفه بالا ناچاریم سوار شیم

دم همه کسانی که این وضعیتو مثل من تحمل کردن و داشتن که بخرن و نخریدن گرم