در حاشیه شو تلویزیونی درباره وضعیت کنونی صنعت خودرو
شب گذشته در برنامه زنده گفتگوی شبکه خبر مناظرهای برگزار شد که به موضوع جذاب "قیمتگذاری در صنعت خودرو" میپرداخت. در این گفتگوی زنده که با حضور رضا شیوا رییس شورای رقابت و میرخانی رشتی مشاور انجمن خودروسازان ایران برگزار شد، دو طرف ضمن بررسی وضعیت کنونی حاکم بر صنعت خودروسازی و بازار خودروی ایران، درباره چشماندازهای آینده خودرو به بحث و گفتگو پرداختند. لب کلام رضا شیوا بهعنوان رییس شورای رقابت یک جمله بود و آن "تأکید ویژه به خودروسازان جهت پرهیز از افزایش قیمت خودروهای تولید داخل" بود و همه آنچه میرخانی رشتی برای آن زمین و زمان را به هم دوخت درخواست اعجابانگیز" افزایش 15 تا 20 درصدی قیمت محصولات بیکیفیت خودروسازان داخلی" بود. ازآنجاکه بحث قیمت خودرو، رکود بیسابقه حاکم بر بازار خودرو و کمپینهای ملی "نه به خودروی صفر" به موضوعی جذاب و مهم در سطوح مختلف اجتماعی تبدیل شده مناظره مذکور از اهمیت ویژهای برخوردار بود. کاملاً مشخص بود که این کمپینها کار خود را بهدرستی انجام داده است، یعنی هم بهدرستی افکار عمومی را برعلیه عملکرد ظالمانه خودروسازان داخلی در بسیج نموده و هم خودروسازان را نسبت به آیندهشان با مخاطره روبرو ساخته است. جالب اما شو تلویزیونی بود که دو طرف دعوا اجرا نمودند.
از یکسو رییس شورای رقابت در مقام یک اقتصاددان و بهعنوان تعیینکننده خطمشی قیمتگذاری در بازار خودرو سعی داشت تا ضمن حفظ وضعیت موجود اندکی از عیوب خودروهای تولید داخل را بازگو کند و از این راه، میانبری به قیمتهای کنونی و یا اندکی پایینتر برای خودروهای داخلی بزند و استراتژی نخ نمای "نه سیخ بسوزد و نه کباب" را از نو برای ایرانیان به اجرا درآورد که با دیوار دفاعی میرخانی رشتی روبرو شد. از دیگر سو این گارد بسته میرخانی رشتی بود که نه بزرگی به رضا شیوا تحویل داد. میرخانی که گویا در فضایی غیرواقعی و فاقد هرگونه استدلال منطقی سیر مینمود یکسره ره به خطا برد و ضمن تکرار ادعاهای عجیب در مورد کمپینهای مردمی در شبکههای اجتماعی کاهش قیمتهای داخلی را یکسره مردود دانست. کاملاً واضح بود که دو طرف پشت ظاهر تقابل در یک وحدت رویه هماهنگ شده قصهای دراماتیک را برای بینندگان مشتاق روایت میکنند.
بهعنوان یک اقتصادخوانده انتظار داشتم دکتر رضا شیوا مواضع دقیق و علمی مبتنی بر دانش اقتصاد را فدای توجیهاتی همچون قصه تکراری تولید ملی و بیکاری کارگران ایرانی در صورت کاهش قیمتها ننماید اما گویا درب همچنان بر همان پاشنه میچرخد و علاقه بیش از حد ایرانیها به میز و صندلی ریاست مانع از حقطلبی و مبارزه در جهت رفع فرایندهایی که در تضاد مستقیم با منافع مردم است میشود. همه میدانیم که طومار اقتصادهای ملی در دهه نود پیچیده شد و امروز ه روز دیگر نمیتوان کشوری در جهان یافت که صنعتی توسعه یافته و اهل صادرات داشته باشد و از سودای تولیدات ملی برای جهانیان قصه ببافد. بااینحال شبکه خبر دیشب از قول دو فعال حوزه خودرو ماجرایی تعریف نمود که در فضایی پیش از دهه نود سیر میکردند.
رضا شیوا هرجا که خواست از منافع مردم در مقابل خودروهای بیکیفیت و بسیار گران تولیدکنندگان داخلی دفاع کند با استراتژی "بهترین دفاع حمله است" میرخانی روبرو میشد و قافیه خود و مردم را بهسادگی هرچه تمامتر به حرفهای در ظاهر ترسناک رشتی میباخت که ای وای، اگر در بازار خودرو رقابت ایجاد شود کارگران اخراج میشوند و اقتصاد مقاومتی فلان میشود. مثلاً شیوا در جایی از مرگ بیست هزار ایرانی در جادهها گفت و این قضیه غمانگیز را بهترین دلیل برای بیکیفیت بودن تولیدکنندگان داخلی قلمداد کرد اما بازهم حریف را نیمهجان رها کرد و با پرهیز از بازگو نمودن همه حقایق اجازه داد میرخانی قصه شبانهاش را تکرار کند. میرخانی که میدید شیوا در مبارزه چندان پیگیر نیست با توسل به مظلومنمایی، قضیه بیکار شدن صد هزار نفر از کارگران ایرانی در اثر روی آوردن تولیدکنندگان داخلی به رقابت و قیمتگذاری مناسب را پیش میکشید غافل از اینکه نخستین فایده رقابتی شدن بازار، تولید خودروهای باکیفیت و گسترش مدلهای متنوع در عین قیمتهای متناسب است. میرخانی یکطرفه به قاضی رفت و با فراموش کردن یک نکته اساسی، با پایمال نمودن منافع 80 میلیون ایرانی به دفاع از حق صد هزار نفر از کارگرانی پرداخت که خود بزرگترین قربانیان صنعت خودروسازی هستند.
این رویه که از قبل نیز قابل پیشبینی بود استراتژی نخ نمای بیتوجهی به اقتضائات بازار و سندی بیبدیل برای محققان حوزه توسعه صنعتی در ایران بود. اتحاد ناپیدای دولت و صنعتگران انحصارگر داخلی بهخوبی مشخص بود و خود را بهترین شکل ممکن در جمله پایانی رضا شیوا بروز داد که خودروسازان قیمت را گران نکنند. این در حالی است که پس از گشایش هستهای و باز شدن درهای جهان به روی تولیدکنندگان و صنعتگران بهانههای واهی خودروسازان برای نبود قطعه و تحریمهای صنعتی رنگباخته و مردم به صورتی کاملاً طبیعی و عادی منتظرند تا همانگونه که قیمت خودرو پیش از تحریمهای غرب به یکباره و در اثر چند قطعنامه و کاغذپاره! سه برابر شد، یکسوم گردد و لااقل اگر یکسوم نمیشود، شرایط بهگونهای توسط دولت ترتیب داده شود که ضمن افزایش کیفیت و تنوع، خودروسازان کاهشی متناسب با شرایط حاضر را در قیمتها پدید آورند.
ماندهام که درباره چنین برنامهٔ جذابی چه بنویسم. بیش از این هیچ نمیگویم و تنها توجه مردم را به پاسخ میرخانی هاشمی درباره خواست عمومی برای کاهش قیمتها جلب مینمایم. گفته میرخانی که خود از مدیران سابق ایرانخودرو در دهه شصت و از مدافعان صنعت خودروی داخلی است دراینباره جالب است. این فعال صنعتی در اقدامی خلاف اخلاق، با توهمی خواندن انتظار مردم برای کاهش قیمت گفت:
هرکس که انتظار دارد قیمت خودروهای داخلی کاهش یابد متوهم است. این توقع بیجایی است که ما قیمت خودروها را کاهش دهیم چراکه با توجه به ضرر و زیان کنونی، در صورت کاهش قیمت بیشتر متضرر میشویم.
گویا تعریف توهم بهتازگی عوض شده است. کسانی که با پول مردم و از ماحصل 35 سال اخذ یارانه صنعتی قرار بود موجبات افتخار ملی و آسایش عمومی باشند در عین همه کمکاریها، گرانفروشیها و کمفروشی، خواست واقعگرایانه مردم را توهمی میدانند. اما بهراستی متوهم کیست؟ ما مردم پرایدسوار یا جماعت پراید ساز؟ ما متوهمیم یا ایشان؟
گویا دوستان آیات وحی را فراموش کردهاند که میگوید:
وای بر کمفروشان
دانلود گفتگو (42 دقیقه)