در نخستین سالهای ورود خودرو به کشورمان شاهد وقوع رخدادهایی بسیار جالب و خواندنی هستیم، رخدادهایی که بخشی از تاریخ این مرزوبوم به شمار آمده و در زمان خود بسیار تأثیرگذار بودهاند. در اینجا بنده پارهای از این رخدادها را که در سالهای ۱۳۰۰ الی ۱۳۲۰ شمسی روی داده، درج نمودم. رخدادهای مذکور از لابهلای صفحات کتاب بسیار ارزشمند «از ماشین دودی ناصرالدین شاه تا بنز الگانس» نوشته جناب آقای خسرو معتضد گلچین شده است.
نخستین برندهای وارداتی
«در دهه ۱۳۰۰، نخستین شرکت خارجی به نام فورد در دو دهنه مغازه در خیابان چراغ گاز نزدیک کوچه ناظمالاطبا گشایش یافت. یک دستگاه اتومبیل کروک دار در یکی از آن مغازهها به نمایش گذاشته شده بود. سپس شورولت و آنگاه بیوک و دوج در همین خیابان نمایندگی و فروشگاه خود را گشودند. گاراژهای حسینی، فولادی و خردشیشه در این خیابان قرار داشتند و مسافر و محموله میپذیرفتند.
بنا به تحقیقات و نوشتههای شادروان جعفر شهری، سواریهای فورد کروکی کلاچی با لاستیک توپر نخستین اتومبیلهای وارداتی بودند که با حداکثر سرعتی معادل چهل کیلومتر حرکت میکردند. این خودروها جعبه دنده نداشتند و در سربالاییها در میماندند و مردم باید آنها را هل میدانند و بالا میبردند. در سر پایینیها، به علت داشتن ترمز اهرمی و نداشتن ترمز روغنی و کمپرسی، مسافران را پیاده میکردند و با احتیاط از فراز و نشیب فرود میآمدند.
در سال ۱۳۰۸ هجری شمسی (۱۹۲۹ میلادی)، بیش از نود کارخانه اتومبیلسازی به ایران اتومبیل صادر میکردند. آمریکاییها در میان بیگانگان حاضر در ایران، نخستین صادرکننده اتومبیل و لوازم یدکی آن به ایران بودند و این در حالی بود که دهه اول قرن چهاردهم شمسی (۱۳۰۰) صدها دستگاه اتومبیل در جادههای خاکی و شوسه ایران در حال تردد بودند و سالیانه دو میلیون و پانصد هزار دلار اتومبیل و قطعات یدکی به ثروتمندان ایران فروخته میشد. اطلاعات، روزنامه عصر آن زمان، در مقالهای انتقادی نوشت: «شاید در هیچ مملکتی این همه مارکهای مختلف وجود نداشته باشد. در هیچ جای دنیا چنین آش درهمی پیدا نمیشود. این همه مارکهای مختلف نتیجه هوی و هوس مردم است. بسیار دیده شده که شخصی در طول سال شش قسم اتومبیل به شش مارک، عوض کرده بدون آنکه علتی جز پیروی از هوی و هوس داشته باشد.»
رانندگان و تعمیرکاران
«رانندگان آن اتومبیلها که زیردست هندیها، قفقازیها، شوفرهای انگلیسی، عرب و آسوری پرورش یافته بودند، مردمانی خشن، بدخلق و منتظر بهانه بودند که در موارد مختلف رفتارهای نادرست نشان میدادند، به زنان مردم نظر بد داشتند، اموال مردم را میربودند و بعدها آنان را تجلی کامل لومپن پرولتاریا (اوباش کارگر) خواندند. این رانندگان جاهل مآب، داش مشدی، بددهان و بدپیله بودند که زبان محاورهای خاصی به نام زبان شوفری داشتند. جراید و تأمینات سالهای ۱۳۰۰ الی ۱۳۲۰ پر از شکایت مردم از این افراد است. اسمهایی همچون اکبر هندل، اصغر زاپاس، عبدل کلاچ، ممد رادیاتور (چون زیاد جوش میآورد، بدین نام شهرت یافت)، اسمال دیزل، مشدی ممدلی با هوتول قراضهاش، اصغر دیزل، غلام پنچر که روی اینان گذاشته میشد، حکایت از آن میکرد که محبوبیتی در جامعه نداشتند.
اما در میان تعمیرکاران و افراد فنی که به کار تعمیر اتومبیلها و بهویژه صافکاری و مرمت بدنه و رنگکاری روی آورده بودند هنرمندانی پدید آمدند که بنا به گفته خارجیان در کار خود اعجوبه بودند. در میان آنان کسانی بودند که اتومبیل خرد شده و لهیده بر اثر تصادم را با صبر و حوصله صافکاری میکردند و با ضربات مداوم چکش و با فنون خاصی که خود میدانستند، آن را به شکل روز اول درمیآوردند. هنر خاص و توأم با بردباری این صنعتگران گمنام توجه آمریکاییها و اروپاییها را جلب کرده بود و همیشه اذعان داشتند که در اروپا چنین صنعتگران هنرمندی که این قدر دقت صرف مرمت خودروها بکنند وجود ندارد و اگر باشد، بهای بسیار گزافی برای دستمزد خود مطالبه میکنند.»
شرکت کازادما
یکی از معروفترین نمایندگیهای فروش خودروهای وارداتی در ایران سالهای ۱۳۱۰ شمسی، شرکتی به نام کازادما بود که شرح آن را در سطور ذیل از نظر میگذرانیم.
«سود سرشاری که از واردات اتومبیل به دست میآمد، شمار فراوانی از ثروتمندان و زمینداران ایرانی را به این رشته تجاری کشاند. یکی از قویترین شرکتهای واردکننده اتومبیل که در حدود سال ۱۳۱۰ تأسیس شد، شرکتی به نام «کازادما» بود که چند بازرگان متمول و رئیس پیشین نظمیه (شهربانی) ایران در رأس آن بودند و محل شرکت، میدان مخبرالدوله در تهران بود. کازداما مرکب از حروف اول نام چند تن از مؤسسان شرکت از جمله کازرونی، سرتیپ فضلالله زاهدی و چند تن دیگر بود. این شرکت واردکننده انحصاری فورد انگلیسی و آمریکایی بود.
فورد، علاوه بر خودروهایی به این نام، اتومبیل شورولت، اسکس، پلیموت و ویلیزنایت را هم عرضه میکرد. فروش سالیانه این اتومبیلها در دنیا به چند میلیون دستگاه میرسید؛ اما در ایران از ابتدا دلالها و واسطهها و ثروتمندانی که تنها تمکن مالی مشخصه آنان بود، این اتومبیلها را میخریدند و با سود سرشاری که گاهی معادل اصل قیمت خودرو بود، به خریداران میفروختند.
شگرد واردکنندگان اتومبیل مانند خانواده امینالدوله، خانم فخرالدوله (دختر مظفرالدین شاه)، اردکانی، فولادی، زاهدی، کازرونی، کهبد، وهابزاده و دیگران این بود که خودروها را پیش از ورود به بستگان و خویشاوندان و آشنایان خود به شکل صوری میفروختند و به این دستاویز که اتومبیلهای وارداتی همگی به فروش رسیده است، خریداران واقعی را به شرکتهای واسطه و عناصر حقیقی و حقوقی احاله میکردند. آن شرکتها و آن مالکان صوری که همگی از ایادی واردکنندگان بودند، با تکیه بر این اصل که مالکیت امری محترم و خدشهناپذیر است و مالک و یا خریدار میتواند هر قیمتی که خواست روی جنس خود بگذارد، مبالغ کلانی به بهای اصلی اتومبیل (به اضافه گمرک و عوارض ورودی که چندان نبود)، اضافه میکردند و خودرویی که در آمریکا و انگلستان سه هزار تومان تمام میشد و به بهای سه هزار و پانصد تا پنج هزار تومان و یا حداکثر شش هزار تومان وارد کشور میشد و باید مثلاً شش تا هفت هزار تومان به فروش برسد، به بهای هفت تا ده هزار تومان به دست مصرفکننده میرسید. در سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ این اتومبیلها حتی تا مبلغ ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان به خریداران عرضه میشد. بدین ترتیب، عدهای از افراد مرفه و ثروتمند بدون هیچ تلاشی و به دستاویز تجارت، کالایی که در تهیه و فراوری، تولید و عرضه آن کمترین سهمی نداشتند و زحمتی نکشیده بودند به بهای چند برابر به مصرفکننده ایرانی عرضه میداشتند و از این راه به ثروتهای هنگفت دست مییافتند.
اخلاف این عده و همگنانشان هرگز راضی نبوده و نیستند که اتومبیل ایرانی به آن درجه از تکمیل و مرغوبیت برسد که جای خودروهای خارجی را بگیرد؛ زیرا آنان به سود آسان، بیزحمت و بدون دردسر، بدون تقبل تأسیس کارخانه، حقوق کارمندان و کارگران، ابداع و خلاقیت و بیمه و بازنشستگی کارکنان دست یافتهاند و از خود میپرسند که چرا باید به زحمات و مشقات تولید تن در دهند و این در حالی است که تولید اتومبیلهای ممالک دیگر نیز رشدی تدریجی و فرایندی را پیموده و کشورهایی همچون ژاپن، ایتالیا و کره که در گذشته تولیداتشان بیارزش، نامرغوب و بیدوام شناخته میشد، بهمرور به این حد از کمال، مرغوبیت و استحکام رسیدهاند.»
سبقت از اتومبیل شاه و ولیعهد و شاهزادگان ممنوع
«از سال ۱۳۱۵ به بعد سبقت گرفتن از اتومبیل ولیعهد و شاهزادگان (سلسله پهلوی) ممنوع شد و هیچ اتومبیلی حق پیشی گرفتن از اتومبیلهای دربار را که بدون شماره بودند، نداشت. یک بار که منوچهر میرزا فرمانفرمائیان، پسر شاهزاده فرمانفرما (از شاهزادگان سلسله قاجار) ندانسته از اتومبیل ولیعهد پیشی گرفت، آژان موتورسوار که او را همراهی میکرد، جلوی اتومبیل منوچهر میرزا را گرفت. آژان پس از متوقف کردن اتومبیل شاهزاده جوان و بیخبر قاجار که از اروپا آمده بود، سوار آن شد و او را به اداره سرکلانتری و پلیس تهران در میدان توپخانه (سپه) برد و مدت یک شب در آنجا زندانی کرد و یک بار هم ضمن بازجویی از او پرسیدند که قصدش از سبقت گرفتن از اتومبیل ولیعهد چه بوده است؟
سرانجام با مراجعه بستگان متنفذ منوچهرمیرزا از او رفع اتهام شد و روز بعد مرخص شد و از وی التزام (تعهد) گرفته شد پس از آن از اتومبیل ولیعهد و شاهزادگان جلو نزند.»
منبع:
از ماشین دودی تا بنز الگانس، نوشته خسرو معتضد، نشر البرز، پاییز ۱۳۸۶
در همین ارتباط:
روایات جالب تاریخی از خودرو در ایران
Mohammadreza
۱۰ دی ۱۳۹۵خسرو معتضد ??
رامکال
۱۰ دی ۱۳۹۵محمد رضا خوبی پسر ؟
یک سوالی ازت دارم میگم تو هم مثل من بچه اهواز؟
اگر دوست داشتی جوابم رو بده.
میخوام ببینم اهوازی های سایت چند نفرند؟
دمت گرم کاکا.
Mohammadreza
۱۲ دی ۱۳۹۵نه رامکال جان من بچه تهه تهرانم شهرری زندگی میکنم
ali2240
۱۰ دی ۱۳۹۵حداقل از یه منبع معتبر نقل قول میکردی
این منبع سوراخه نم پس میده
خخخ
Mohammadreza
۱۲ دی ۱۳۹۵دقیقا علی جان آخه معتضد هم شد منبع
سعید
۱۰ دی ۱۳۹۵بچه ها یه سوال ذهنمو مشغول کرده؟
شنیدم که برا اینکه تهرونی ها سر و صداشون در نشه و آلودگی کم تر باشه ماشین های تهران رو با کیفیت تر میزنن.
من باورم نشد اما دیروز ماشین خودم و عموم رو امتحان کردم هر دو SLX مدل 94 داریم ورق بدنه ماشین من به شدت لق تر از اونه و صدای بستن درب کاپوت من صدای حلبی میده اما اون اصلا، جاهایی از بدنه من که با انگشت راحت فرو میره اون اصلاااااااا به راحتی من فرو نمی رفت.
باید امتحان کنید تا باورتون بشه خیلی جا خوردم واقعا تفاوت محسوس بود.
ما یزدیم و عموم اینا تهران
نیت دارم یه باسکول دقیق پیدا کنم و هر دو ماشین رو وزن کنم
نتیجه ش رو بهتون میگم
فک کنم این حرف صحت داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
silver
۱۱ دی ۱۳۹۵آقا سعید در اصل مقداری تفاوت بین ماشینای تولیدی ایران خودرو وجود داره
احتمالا مقایسه ای که شما انجام دادی بین دوتا ماشین با کارخونه متفاوت بوده ،چون ایران خودرو علاوه بر کارخونه جاده مخصوص کرج ، در خراسان و چند تا استان دیگه سایت تولید داره و کیفیت این ماشین ها ممکنه تفاوت داشته باشه ،
ولی اینی که شما میگی برای تهرانی ها رو سفارشی میزنن اینطور نیست .
تا جایی که بنده اطلاع داشتم کیفیت تولیدات کارخونه جاده مخصوص مقداری بیشتر از کارخونه خراسان بود(بخصوص در پژو پارس) ،از طرفی تولیدات این کارخونه برای کاهش هزینه های حمل و نقل به استان های اطرافش مثل تهران و قزوین و استان های شمالی فرستاده میشه و صرف نداره که این ماشینا رو به استان های دورتر بفرستن .
ولی درباره کیفیت بنزین چنین چیزی هست و بنزین کلان شهر های کشور با شهر های کوچکتر فرق داره و کیفیت مقداری بالاتره (بنزین های یورو ۴ و سبز رنگ)
دوستان درباره کیفیت کارخونه ها اگر اطلاعات کامل تری دارند خوشحال میشیم از اشتراک اونها چون اینا که گفتم مقداری قدیمی هستش .
Parker
۱۰ دی ۱۳۹۵.
کسایی که تو این 2 عکس هستند، احتمالا 40-50 سال پیش در گذشتند
فقط عکس هاشون مونده. از 99 درصد کسایی که تا به حال در روی زمین زندگی کردند که همین عکس هم نمونده . فراموش شدن و رفتن.
.
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من
رامکال
۱۰ دی ۱۳۹۵وای مجید دارم دیوونه میشم .
طبق معمول با دوستام رفته بودیم بیرون که یک خودروی آلمانی مثل انبوهیشون رو که توی اهواز میتونی ببینی دیدم منتهی این یکی
یک ب ام و m4 بدون سقف سفید رنگ بود .ووووووووووواااااااااااایییییی
مجید اگر بهت بگم که ملت فرمونشونم دیگه نمیدیدند و همه محو چراقاشو و وجودش شده بودند باورت میشه؟
لا کردار دیوونه کننده بود.
بطوری که پراید جلوییش که توش دو تا بانوی محترم نشسته بودند هی ازتوی آینه ب ام و پشتیشونو نگاه میکردند.
Scuderia italia
۱۰ دی ۱۳۹۵میدونم رامکال جان چقدر هیجان داری…
منم تجربه کردم…
m4 مخصوصا با دی لایت زیبایی خیره کننده ای داره.
راستی ، من خانمی که به خاطر ماشینم بهم توجه کنه ، نگاهش هم نمیکنم…😄😄😄
تو صندوق عقب هم راش نمیدم چه برسه به صندلی های ماشین…😆😆😆
اینقدر به ماشینم نگاه کنه تا چشماش از کاسه در بیاد!!!😬😬😬
کلا یکی از دلایلی که شاید هرگز ماشین توچشم نخرم، شاید همین نگاه مردم باشه.
قدرت چشم و چیزی که عوام بهش میگن چشم زدن، یک امر ثابت شدست و مـذهب و علم، هر 2 تاییدش میکنن.
دقت کن که ماشین خوب با ماشین توچشم فرق داره.
مثلا Lexus ES خیلی خوبه. ولی مثل Porsche Panamera تو چشم نیست.
حیفه آدم خودش و خونوادش رو در معرض آسیب نگاه مردم قرار بده.
.
من عاشق BMW هستم، اما به خریدش تا حالا فکر نکردم.
جون لامصب مثل آهنربا همه ی نگاه ها رو میکشه سمت خودش.
Ehsan
۱۰ دی ۱۳۹۵صدسال دیگه در مورد دوره ما مینویسن ملتی بودن که بخاطر ارابه های مرگ دو کارخونه مضخرف چه پولایی که نمیپرداختن و دولت هم ماشینای خارجی رو جوری به ملت قالب میکرد که سودش از خود کارخانه سازنده بیشتر میشد:|
ونوم
۱۰ دی ۱۳۹۵سه تا نکته جالب بودبه نظرم اول که مردم سربالایی هل میدادن سرپایینی پیاده میومدن در نتیجه کل مسیر رو باید زحمت میکشیدن بندگان خدا ….. دوم اون زمان هم که گمرک کم بوده بازم مردم با تبانی سود جوها ماشین رو تا دو برابر قیمت اصلی میخریدن…. سوم واقعا صافکارهای ایران بهترین هستن یه اشنایی صافکار بود رفته المان پول پارو میکنه همونطور متن نوشته باعث تعجب خارجی ها شده
Archi KHAN
۱۰ دی ۱۳۹۵“” در سال 1308 هجری شمسی (1929 میلادی)، بیش از نود کارخانه اتومبیلسازی به ایران اتومبیل صادر میکردند “”
عاغا نزارین این مطالب را !!! مسولیت اش با خودتونِ ها …
پ ن : البته خسروجان معتضد معرف حضور دوستان اهل نظر هستند …
هاشم
۱۰ دی ۱۳۹۵یعنی الان خودروهای وارداتی به چند برابر قیمت واقعیشون در ایران فروخته نمیشن؟
خودروهای مدل 2012 یا 2013 که الان در مملکت ما داره چند میلیارد فروخته میشه.
یا اشغالای وطنی که چند برابر قیمت واقعیشون فروخته میشن
DR . ADRENALiNE
۱۱ دی ۱۳۹۵این ویژگی رو (چند برابر فروختن ماشین ) برای نسل های بعد هم به ارث گذاشتن ?
احسان(احسان سابق)
۱۱ دی ۱۳۹۵انگار اون زمون هم ایرانیا موقع عکس گرفتن پیش ماشین از پهلو ژست میگرفتن
فیصل
۱۱ دی ۱۳۹۵حیف پدال که این مطلبو گذاشته از معتضد. 1929 میلادی 90 شرکت خودروسازی به ایران صادرات داشتن جناب معتضد؟؟؟؟؟؟؟
تاریخچه خودروسازهای ایرانی:
اولین خودرو در ایران سال 1902 م بدستور مظفر الدین شاه 2 دستگاه رنو از بلژیک وارد شد.
سال ۱۳۳۸ شرکت بازرگانی جیپ (پارس خودرو)کارخانه خودروسازی خود را تاسیس کرد جیپ ویلیز خودروی مهم جنگ جهانی دوم رو وارد کرد بعد جیپ شهباز و آهو و مونتاژ آریا شاهین نسل سوم رامبلر آمریکایی.سال 1352 شد جنرال موتورز ایران. اول اوپل کومودورو (شورولت رویال) سال 55 هم شورولت نوا و بیوک اسکای لارک مونتاژ (وارد) کردن
سال ۱۳۴۱ ایران خودرو و اولین پیکان 1346 وارد شد.
و در سال ۱۳۴۴ شرکت تولید اتومبیل سیتروئن ( از سال 54 اسمش شد سایپا) و مونتاژ ژیان و رنو در سال 1347
سام
۱۱ دی ۱۳۹۵اگر با دقت متن را می خواندید در آن نوشته شده است « در سال 1308 هجری شمسی (1929 میلادی) بیش از نود کارخانه اتومبیل سازی به ایران اتومبیل صادر می کردند»
دقت کنید! در متن نوشته شده که به ایران خودرو صادر می کردند نه آنکه در آن خودرو می ساختند.به یک معنی بیش از 90 برند مختلف از خودرو به ایران وارد می شدند.آنچه که شما در کامنت خود نوشتید تنها مربوط به برندهایی می شود که در ایران خودرو می ساختند،فکر نکنم که تمایز بین مفاهیم ساده ای چون صادرات و واردات نیاز به توضیح بیشتری از طرف بنده داشته باشد.