در قسمت قبلیِ مطلب معرفی خودروهای مجهز به موتور رادیال، به معرفی زونداپ تایپ ۱۲ پرداختیم و حال در قسمت دوم به بیان تاریخچه و معرفی یکی دیگر از خودروهای مجهز به موتور رادیال بنام Monaco Trossi میپردازیم.
«Augusto Camillo Pietro Monaco» یک مهندس برجستهٔ ایتالیایی درزمینهٔ ساخت خودروهای مسابقهای در اوایل دههٔ ۱۹۳۰ بود. وی در میانهٔ دههٔ ۳۰ ایدهٔ جالب و درعینحال عجیبی در سر داشت. او قصد ساخت یک خودروی مسابقهای گرند پری را داشت که در آن از موتور رادیال استفاده شود. آگوستو موناکو برای ساخت این خودروی گرند پری نیاز به سرمایه داشت به همین دلیل از یک مهندس/راننده بنام «Giulio Aymini» و یکی از مقامات فیات بنام «Senator Agnelli» کمک گرفت. وی امکانات فیات را برای ساخت این ماشین مسابقه در اختیار آگوستو موناکو قرار داد. بدین ترتیب پروژهٔ ساخت خودرو آغاز شد. در اولین قدم موتور رادیال آن ساختهشده و آزمایشات آن در تورین ایتالیا آغاز شد اما در این آزمایشها، موتور مشکلات فراوانی داشت و به همین دلیل سناتور آنیلی و فیات از حمایت از پروژه انصراف دادند.
بنابراین موناکو به دنبال دریافت کمکهای مالی از اشخاص دیگری رفت. وی توانست رانندهٔ مسابقه «Count Carlo Felice Trossi» که عضو موفقی از تیم آلفارومئو بود را جهت شراکت و تأمین مالی پروژه متقاعد کند. ساخت خودرو در کارگاه کانت تروسی که در شمال ایتالیا قرار داشت آغازشد و یکی از دوستان تروسی بنام «Count Revelli» نیز یک بدنهٔ ساده برای آن طراحی کرد. سرانجام ساخت خودرو در جولای ۱۹۳۵ به پایان رسیده و آزمایشات مقدماتی آن آغاز شد. برای نام این خودرو نیز از ترکیب نام آگوستو موناکو و کانت تروسی استفادهشده و نام Monaco Trossi برای آن انتخاب گردید.
موتور رادیال ۱۶ سیلندر دو زمانهٔ هواخنک که در جلوی خودرو نصبشده بود، ۴ لیتر حجم داشته و از دو ردیف ۸ سیلندر تشکیلشده بود که یکی در جلو قرار داشت و دیگری پشت آن نصبشده بود. منیفولد هوا در سیلندرهای عقبی و منیفولد دود در سیلندرهای جلویی نصبشده بودند. میللنگ موتور بهصورت سهتکه طراحیشده بود و محل اتصال آن از فلز دورالومین (یکی از اولین آلیاژهای آلومینیوم) ساختهشده بود. در پشت موتور، دو سوپرشارژر Zoller M 160 نصبشده بود که فشاری برابر با ۱۰ psi ایجاد میکردند. گازهای خروجی نیز از طریق دو منیفولد دود با چهار لوله در جلوی موتور تخلیه میشدند. این منیفولدها و لولهها، به دو لوله اگزوز طولانی متصل شده بودند که در زیر خودرو نصبشده و از پشت چرخهای عقب خارج میشدند.
این موتور رادیال بزرگ ۲۵۰ اسب بخار قدرت در ۶۰۰۰ rpm تولید میکرد. این نیرو توسط یک گیربکس ۴ سرعته به چرخهای جلو انتقال میافت. سیستم تعلیق خودرو برای هر چرخ بهصورت مستقل بود و از بازوهای دو جناقی و فنرهای افقی تشکیل میشد. شاسی از لولههایی به قطر ۴ سانتیمتر تشکیلشده بود که از فولاد و منگنز ساختهشده بودند. پنلهای بدنه نیز از آلیاژهای سبکوزنی ساختهشده و محکم به شاسی پیچ شده بود. در موناکو تروسی از ترمزهای کاسهای هیدرولیکی در هر چرخ استفادهشده بود که چنین چیزی برای اولین بار در این خودرو بکار رفته بود. وزن آن نیز در حدود ۷۱۰ کیلوگرم بود.
موناکو تروسی در مونزا مورد آزمایش قرار گرفت و توانست به سرعت ۲۴۰ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند. بدین ترتیب نام این ماشین در فهرست خودروهای گرند پری ۱۹۳۵ ایتالیا ثبت شد. بااینحال در آزمایشهای بعدی مشخص شد که دمای موتور بیشازحد بالا میرود؛ اما مسئلهٔ جدیتر از این، کم فرمانی شدید خودرو ناشی از توزیع وزن بسیار نامناسب ۷۵ درصد جلو و ۲۵ درصد عقب آن بود. این مشکلات بدون طراحی مجدد کلی خودرو قابل برطرف کردن نبودند و ماشین برای شرکت در مسابقات بیشازحد خطرناک بود. به همین دلیل و به خاطر دینامیک رانندگی وحشتناک، موناکو تروسی هرگز در مسابقات شرکت نکرد.
پس از مرگ کانت تروسی در سال ۱۹۴۹، خودروی مسابقهای موناکو تروسی او توسط همسرش به موزهٔ «dell’Automobile» در تورین ایتالیا اهدا شد و هماکنون در آنجا نگهداری میشود. در کل موناکو تروسی یکی از عجیبترین خودروهای مسابقهای گرند پری محسوب میشود که تاکنون ساختهشده است. خودرویی دیفرانسیل جلو و مجهز به موتور ۱۶ سیلندر رادیال که در نوع خود بینظیر است.
فورد
۱۵ مرداد ۱۳۹۵نسبت به اون زمان قدرت خوبی داشته
مجید.فقط لامبورگینی.
۱۵ مرداد ۱۳۹۵قدرتش نسبت به دهه ی 30 عالی بوده.
توزیع وزنش خیلی افتضاح بوده و باز ازون بدتر سیستم FWD خیلی کار رو بدتر کرده. وگرنه میتونست خیلی موفق باشه.
عام پوری
۱۵ مرداد ۱۳۹۵کاش شما بودی بهشون میگفتی ! :)
حميد
۱۵ مرداد ۱۳۹۵با این قدرت و وزن سنگین موتور در جلو راننده همش درگیر با فرمون بوده که از مسیر خارج نشه سر پیچها احتمالا ته ماشین متمایل به خارج شدن از جاده داشته
مجید.فقط لامبورگینی.
۱۵ مرداد ۱۳۹۵اینی که شما میگی میشه Oversteer همون بیش فرمانی. یعنی جلوی ماشین خیلی دور میخوره و سبکه و در عوض عقب ماشین چون خیلی سنگینه مثل گرز پرتاب میشه و از جاده خارج میشه. در ماشین هایی که عقبشون سنگینه و جلوشون سبک یا RWD هستن اتفاق میفته نه این.
بیش فرمانی برای رانندگان حرفه ای یک لذت محسوب میشه و BMW ازین نظر عالیه.
اما این ماشین Understeer داره یا کم فرمانی. یعنی اصلا نمیتونه دور بزنه و عقبش اصلا نمیچرخه. چون سبکه. جلوش هم محکم به زمین چسبیده و دور نمیخوره چون سنگینه. موقع دور زدن با سرعت بالا به جای سر خوردن کلا از جاده خارج میشه و مجبوری سرعتو خیلی کم کنی. اکثرا FWD ها کم فرمانی دارن.
حسین
۱۵ مرداد ۱۳۹۵فک کنم ساده ترین کار برای اصلاحش، فرمانپذیری چرخ های عقب هست!
اما اگر تو همون طرح اولیه ،دف عقب طراحی میشد بازم مشکل در این حد نبود!
احمد باقری
۱۵ مرداد ۱۳۹۵برای سال 1935، خیلی پیشرفت خوبی بود، حیف شد که برای توزیع وزن، کاری انجام نداده بودن.
مسعود
۱۵ مرداد ۱۳۹۵آخ اگه میشد در زمان سفر کرد و فقط یکی بره این ایده های ناب رو بنویسه بیاد .
تصور کنید چند مهندس دیگه نمونه هایی ساختن که دوام نیاورد یا کمتر جایی گزارش شد.
افشین
۱۵ مرداد ۱۳۹۵خسته نباشید دوستان گرامی خیلی زحمت میکشین ممنون از سایت عالی شما