نوربرگرینگ با بقیه پیستهای مسابقه دنیا متفاوت است. این پیست در زمانی ساخته شده که رقابتهای رانندگی سرعت با شرایط ایمن رانندگی چندان میانهای نداشته است. مکانهای پرش و بعد یک مسیر مستقیم به اندازهای که از خود میپرسیم:
چقدر دارم تند میروم؟!
۷۳ پیچ در نوردشلیف (Nordshlieffe) به علاوه ۱۱ تای دیگر در مسیر GP وجود دارند؛ امّا این پیچها چیزهایی نیستند که یادگیری پیست نوربرگرینگ را مشکل میکنند. چیزی در مورد این پیست وجود دارد که آن را چالشبرانگیزتر از هر پیست دیگری در دنیا میکند. بیل کاسول که برای رانندگی در این پیست، ۷۲ ساعت در آلمان آموزش دیده، تجربهاش از رانندگی در نوربرگرینگ را در ادامه ارائه کرده است.
من چند بار در نوربرگرینگ بودهام، البته دورهایی که با گرن توریزمو شرکتکردهام، حساب نمیکنم. تقریباً ۱۰ دور در یک خودرویی بودم که به محض رسیدن به آنجا کرایه کردم. سه روز برای یادگرفتن پیست در دورهای تمرینی محدود وقت داشتم. در طول آن ۳ روز متوجه شدم که سه چیز در مورد نوربرگرینگ وجود دارند که آن را با هر پیست دیگری در دنیا متفاوت میکنند.
طول پیست
مطمئناً طول مشکلساز است و همه آن را میدانیم. ولی این مشکل ناشی از سختی به خاطر سپردن ۱۷۰ پیچ (۸۴ تا به صورت رسمی) یا یادگرفتن خط مسیر نیست، بلکه به خاطر مسیر ۱۵/۲ مایلی (۲۴/۴ کیلومتری) در یک دور مسابقات ۲۴ ساعته است؛ به این معنا که برای تکرار گذشتن از یک پیچ میبایست ۱۰ دقیقه صبر کنید و دوباره آن را امتحان کنید. همانطور که میبینید، بعد از ۳ روز تمرین هنوز چیزهای زیادی بود که یاد نگرفته بودم.
در یک پیست مسابقه معمولی، ممکن است بعد از ۹۰ ثانیه دوباره همان پیچ را ببینید. در نتیجه، عضلات شما هنوز نحوه گذشتن از آن را به یاد خواهند داشت؛ زیرا چند ثانیه پیش از این اتفاق افتاده است. ولی در نوربرگرینگ، عضلات تا ۱۷۰ پیچ بعدی را رد کنند، نحوه گذشتن از پیچ نخست یادشان رفته. در نتیجه سرعت گذشتن از پیچها شاید تنها یک درصد بهبود پیدا کند و برای ارتقای آن میبایست تاجایی که فرصت دارید در پیست دور بزنید.
برخی از آموزشگاههای رانندگی برای حل این مسئله، پیست را به چند بخش تقسیم میکنند و به افراد اجازه میدهند که یک مسیر ۲ مایلی را تمام طول روز رانندگی کنند. ولی در نهایت میبایست تمام ۱۵/۲ مایل مسیر مسابقه را در کنار هم قرار دهید تا پیست نوربرگرینگ را نیز همانند دیگر پیستها کاملاً یاد بگیرید. فراموش نکنید که از تجهیزات کاهشدهنده استهلاک تایرها استفاده کنید. تایرهای شما میتوانند برای دور اول مناسب باشند، ولی بعد از ۸ دقیقه و قبل از اینکه به پیچ اول برسید، احتمالاً با تایرهایی صاف روبرو خواهید بود.
بخشهای با ریتم ثابت
وقتی سرعت میگیرید، نوربرگرینگ شرایطی متفاوت پیدا میکند؛ چیزی که برای همه پیستها صدق میکند. در یک پیست معمولی، وقتی سرعت ورودی به پیچها یکی پس از دیگری افزایش پیدا میکند، به این معنی است که با سرعت بیشتری وارد ناحیه ترمزگیری میشوید و باید زودتر ترمز کنید. ولی در پیست نوربرگرینگ چنین نیست. تمام طول مسیر، بخشهایی با ریتمهای با مقیاس زیاد در امتداد یکدیگر است. شما به سختی به چپ و سپس به راست دوباره در مسیر پیست قرار گرفتهاید که دوباره همین روند تکرار میشود. اندکی به سرعت خود اضافه میکنید و در همین حال میببینید که تنها چند اینچ با لبه مسیر فاصله دارید. اگر دیر بجنبید، خودرو به مسیر حرکت خودش ادامه خواهد داد و پیست نیز به همین ترتیب…
با سرعت ۱۱۰ مایل بر ساعت (۱۷۷ کیلومتر بر ساعت) در پیچ، پیست شما را پس میزند. این به معنای لغزیدن آرام به بیرون از مسیر نیست؛ بلکه پیست از کنار، شما را به آسمان پرت میکند. هنوز پایتان روی پدال گاز است که احساس میکنید زیر پایتان خالی شده است؛ درست حدس زدهاید، الان در هوا معلق هستید!
بالا و پایینهای مسیر
پایین دره، قبل از رفتن شما، حفاظ گذاری شده است و به نظر راحت و گذشتن از آن مشکلی نخواهد داشت. ولی به این صورت با سرعت پایین رفتن مانند هیچ چیز دیگری در مسابقات رانندگی نیست. سختی مسیر در پایین دره تمام نمیشود و یک سربالایی درست بعد از آن قرار گرفته است. سپس با عجله به سمت چپ میروید تا گارد ریلها را رد کنید و فکر میکنم دوباره به هوا تشریف ببرید! ولی این بار با سرعت بیشتر.
در نتیجه، نمیتوان پیست نوربرگرینگ را همانند دیگر پیستهای معمولی یاد گرفت. با یک سری دور زدنهای محدود نمیتوانید به این هدف برسید؛ زیرا فاصله دیدن هر پیچ ۹۰ ثانیه نخواهد بود (۶۰۰ ثانیه). به علاوه این فاصله را نمیتوانید کاهش دهید، زیرا پیست به شما اجازه این کار را نمیدهد و شما را پس میزند. همچنین بالا و پایینهای مسیر وضعیت شما را تحت تأثیر قرار خواهند داد.
این تصویر از فلانتزگارتن در دنده پنجم و فرود از یک سطح نسبتاً صاف است. همانطور که میبینید پروسه یادگرفتن پیست نوربرگرینگ ادامه دارد. وقتی در مسیر صاف قرار گرفتید، دوباره پرشها به پیچ بعدی شروع میشود. وضعیت پیست با سرعتگرفتن، تغییر زیادی میکند.
بعد از ۳ روز تمرین و ۶ ساعت مسابقه، کلاسهایم را با پیروزی در SP-8 تمام کردم و میتوانم بگویم که نوربرگرینگ را یاد گرفتهام. اشخاص محلی میگویند که تنها بعد از ۱۰۰۰ دور در پیست میتوانم چنین حرفی بزنم؛ ولی تعداد دورهای من قابلتوجه بود و برای من کارآیی داشت. برای مسابقه رؤیاییام، یعنی مسابقات ۲۴ ساعته نوربرگرینگ انتخاب شدم. بعد از ۵ سال مسابقه بدون یک شغل واقعی، هیچ پولی نداشتم و در همین حال، نتوانستم شرکتی پیدا کنم که به من کمک کند. بنابراین از این دور مسابقات کنار کشیدم و برای سال آینده برنامهریزی میکنم!
VAHID JINPACHI
۱ تیر ۱۳۹۳هر چی باشه از جاده های ایران خیلی بهتره…
شاهین
۱ تیر ۱۳۹۳به نظر من رانندگی حرفه ای یه علمه که بیشترش مربوط میشه به قوانین فیزیک.
نکته ی بعدی اینکه عکس اون BMW بدجوری منو تحت تاثیر قرار داد…
عرض دیگری نیست،ارادتمندم.
مک میسل
۲ تیر ۱۳۹۳رانندگی هم کالری میسوزونه.یه بار بابام یه کله رفتیم جنوب.وضنش کردم86 بود شده بود83.5
چاپلو. دوستدار فولکس واگن.
۲ تیر ۱۳۹۳جاااااااااان !!!
مانی
۱۲ خرداد ۱۳۹۴راننده های فرمولا وان ممکنه تو یه مسابقه تا 5 کیلو کم کنن
Mamas
۲۰ فروردین ۱۳۹۴یعنی حرف دل منو زدی ، چه رخی داره اون BMW لامصب سالاره اصن اشک جمع میشه تو چشام :(
MohammadTSR
۱ تیر ۱۳۹۳جاده چالوس هم همینه….!!!!!!
مک میسل
۲ تیر ۱۳۹۳رانندش خییلی حرفه ای بوده
امید
۱ تیر ۱۳۹۳حالا خوبه اونا چنین پیست هایی دارن اینجا ما چه پیستی داریم؟ که بشه گفت پیست
امید
۱ تیر ۱۳۹۳قیمت احتمالی پراید و تیبا
براساس فرمول قیمت گذاری شورای رقابت قیمت احتمالی پراید ۱۳۱ مجهز به کیسه هوا و با استاندارد آلایندگی یورو ۴ معادل ۲۰ میلیون و ۱۳۲ هزار تومان خواهد بود.
همچنین براساس این فرمول احتمالا قیمت جدید خودروی تیبا با استاندارد آلایندگی یورو ۴ و مجهز به کیسه هوا ۲۴ میلیون و ۱۸۳ هزار تومان خواهد بود.
البته هنوز شورای رقابت رسما قیمت جدید خودروهای داخلی را ابلاغ نکرده اما محاسبههای صورت گرفته براساس فرمول جدید قیمتهای فوق را برای این دو خودرو نشان میدهد.
من وقتی تیبا میخرم که قیمتش باشه 5 میلیون چون گاری بیشتر از این ارزش نداره مردشورببره این سایپا لعنتی با مدیرای بی مصرفشو و همچنین ایرانخودرو
البته اینم بگم اگه این گاری سازا هم نبودن به بهانه چیزای دیگه یه ماشینو 5 یا 6 برابر قیمت واقعیش بهمون میدادن شاید با تعرفه 300 درصد و عوارض و مالیات حق فلان نهادو…
Pmsh
۱ تیر ۱۳۹۳مگه رالی هم به عضله قوی احتیاج داره؟
eh.sun
۱ تیر ۱۳۹۳دستت درد نکنه من با ماشین دور 270 درجه زدم 3روز گردن درد داشتم
میدونستین اگه شخص عادی با ماشین فرمول1 با سرعت رانندگان واقعی بپیچه نخاعی میشه؟
رضا
۱ تیر ۱۳۹۳پس چی داداش
رانندگان فرمول 1 بعد از هر مسابقه 2-3کیلو از وزن بدنشون رو از دست میدن
یادمه چند سال پیش یه مسابقه استقامتی 3گانه(دو-شنا-دوچرخه سواری) برگزار شد که در کمال ناباوری جنسن باتن اول شد
Gheysar
۱ تیر ۱۳۹۳سلام
ترسناک ترین و سخت ترین پیست دنیا همین پیست نوربرگرینگ من خودم تو همین پیست چهار بار تصادف کردم. توصیه من به راننده هایی که می خوان توی این پیست برای اولین بار برونن اینه که خیلی خیلی دقت کنید. چون هر چقدر هم اعتماد به نفس داشته باشید این پیست اونو ازت می گیره.
امید
۱ تیر ۱۳۹۳قیصر جان ادرس دقیقشو بده میخام برم نوربرگرینگ
Gheysar
۲ تیر ۱۳۹۳سلام
حالا چرا یهو تصمیم گرفتی بری پبست نوربرگرینگ و اگه هم آدرس می خوای برو آلمان بگو می خوام برم پیست نوربرگرینگ و آدرس رو بهت میدن.
مهران
۱ تیر ۱۳۹۳اقا جون همین خیابونای ایرانو چند کیلومترشو ببندن و با چند تا لاستیک و یه ذره رنگ از لحاظ سختی رانندگی مطمئنا فراتر از نوبرگرینگ میشه. الکی این خارجیارو گنده نکنین
چاپلو. دوستدار فولکس واگن.
۲ تیر ۱۳۹۳احسنت !!!
محمد
۱ تیر ۱۳۹۳این پیست 1 استثناست
هر ماشین و وسوپراسپرتی رو میخاین محک بزنن تو این پیست تست میکنن
ازرکورد سوپر اسپورتا گرفته تا ….
مجتبی
۲ تیر ۱۳۹۳من 2000تا جاده میشناسم تو ایران این پیست باید جلوش لنگ بندازه جاده هراز و جاده چالوس رو که همه دیدن و …این اروپایی ها خیلی پاستوریزن اصن نصف مردم ایران رالی بازن توفیق اجباری باز بگید مسولان به فکر نیستند
ali
۲ تیر ۱۳۹۳پیست نوربر گرینگ پیست مرگ!
این پیست به دلیل ایمن نبودن سال هاست که در ان مسابقات رسمی برگزار نمی شه!
در این پیست رانندگان مشهوری چون نیکی
لئودا مجروح و کشته شدند!!
در ضمن بی ام و٫ m4کوپه با زمان ۷ دقیقه
و۵۲ ثانیه رکوردار این پیست هستند!!!
یه پسل باهوش
۲ تیر ۱۳۹۳من از بچگی تو بازی گرن تریسمو تو این پیست بازی کردم بهش می گفتیم پیست گراز
بخاطر شباهت نقشه اش با گراز
هه :)
اما رانندگی تو این پیست (منظورم واقعیش ) از رانندگی تو کوچه های اطراف حرم مشهد خیلی ساده تره
Arash
۳ تیر ۱۳۹۳من حفظمش!!! بخاطر اینکه توی گرن توریسمو 4 و 5 بالای 100 بار دور زدم توش :D با Mclaren SLR هم توش یه مرحله داشت باید فاصله 120 ثانیه ای با یه SL300 رو جبران میکردی! یادش بخیر
نوید
۳ بهمن ۱۳۹۳تونستی جبران کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Milad
۸ اسفند ۱۳۹۳من ویدئوهای زیادی از تاکسی های مخصوص این پیست دیدم (همون ب ام و M3 و M5 های معروفش) و تا حدودی با دیدن همین ویدئوها با پیچ هاش آشنا شدم…فکر کنم هیچ کس مثل Sabine (همون دختره آلمانی که تو چند قسمت top gear هم دیدیمش – یکی جدال سوپراسپورت های آلمانی و انگلیسی و دومیشم که جرمی میخواست با ون رکورد زیر8 دقیقه رو بزنه که سابینه زد ولی جرمی نتونست_ ) این پست رو نمیشناسه ، لامصب تو یکی از همین ویدئوها خیلی ریلکس و خونسرد پیچ ها رو رد میکرد ، مثل کف دستش این پیست رو میشناسه.
متین
۶ اردیبهشت ۱۳۹۴سلام …
پیست فوق العاده ای ، البته من بیشتر پیست GP همین پیستو دوست دارم (البته دوست داشتن این پیست به خاطر وجودش توی nfs shift 2 ! ) مخصوصا پیچ هاش که خیلی تکنیکیه و حتی با ماشین های GT3 هم رد کردنش سخته … شب خوش
shahab
۳۱ شهریور ۱۳۹۴دلم میخواد یه هفته برم اونجا با یه M4 و یه کانتینر لاستیک،ماشینو پیستو بترکونم و بیام
آیدین
۲۹ تیر ۱۳۹۵پیست بی رحمیه!دیروز یه کونیگزگ وان توش تصادف کرد و تقریبا نابود شد.شانسی که آوردن این بود که راننده زنده موند.
mm.y@rlou
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰واقعا جهنم سبزه