خودرو در آثار نویسندگان ایرانی

سه‌شنبه 8 دی 1394 - 08:05
مطالعه 7 دقیقه
writer
در ایران امروز، خودرو رل حساس و بسیار مهمی را در زندگی اقشار گوناگون جامعه ایفاء می‌کند، نقشی فراتر از یک وسیله حمل‌ونقل و یا ابزار ترابری صرف....
تبلیغات

در ایران امروز، خودرو رل حساس و بسیار مهمی را در زندگی اقشار گوناگون جامعه ایفاء می‌کند، نقشی فراتر از یک وسیله حمل‌ونقل و یا ابزار ترابری صرف. خودرو در کشورمان، علاوه بر کالایی مصرفی، کالایی سرمایه‌ای، فرهنگی، حیثیتی و... نیز هست و از آنجایی که به عنصر انحصار پیوند خورده و وجود همین واقعیت و دیوارهای بلند گمرکی منبعث از آن، بخشی عظیمی از اقشار ضعیف و میانه‌حال جامعه را از حق انتخاب مطلوب و دلخواهشان محروم نموده، حساسیت فراوانی نسبت به آن وجود دارد و اخبار و رویدادهایش، با دقت و اشتیاق زائدالوصفی پیگیری می‌شود. در این میان، جدا از رسانه‌های تخصصی، در آثار برخی از نویسندگان شهیر کشورمان هم به این مقوله، یعنی خودرو اشاراتی شده است که در اینجا پاره‌ای از آن‌ها می‌پردازیم.

نخستین نویسنده‌ای که قصد داریم به سراغ اش برویم، آقای حسن نراقی است که در کتاب جالب و خواندنی خود به نام «پی نکته‌هایی بر جامعه‌شناسی خودمانی» و در مبحث «بررسی فرهنگ اعتراض» همین کتاب، نکاتی چند را در باب مسائل مرتبط با خودرو بیان نموده که فارغ از هر نوع داوری، تنها به مرورشان اکتفا می‌کنیم.

«این روزها قطعاً خودتان بارها و بارها شاهد بوده‌اید که وقتی چند نفر دور هم جمع می‌شوند یکی از صحبت‌های جاری گله از کیفیت بسیار پایین اتومبیل‌های ساخت کشور است. روزنامه‌ها هم مملو ازاین‌گونه مطالب انتقادی است، یعنی تقریباً قبول کرده‌ایم که وقتی اتومبیلی نو از کمپانی خریداری کردیم معقولش این است که اول ببریمش به یک تعمیرگاه شناخته شده و طبق یک لیست پیشنهادی اقلامی را که تعمیرکار محترم ساخت وطنش می‌نامد از ماشین باز کنیم و با اقلام فرنگی، آن هم از نوع ترکی یا مالزیایی‌اش، تعویض کنیم. حالا چرا شرکت سازنده خودش این کار را نمی‌کند که به‌هرحال از کیسه این ملت دو بار هزینه نشود، آن مقوله دیگری است. ولی سؤال من این جاست که آیا از بین این‌همه خریدار ناراضی تا به حال یک نفر شده که همت بکند و وقت صرف کند و برود دادگستری و یک عریضه علیه همین کارخانه سازنده بنویسد؟ نه، بی‌خودی سرتان را تکان ندهید و بگویید چه فایده؟ آیا یک نفر تا به حال این کار را کرده که نتیجه نگرفته باشد و دیگران هم به تأسی از او از این کار سرباز زنند؟ باور کنید که از خیل این‌همه ناراضی مدعی اگر فقط یک درصد، تکرار می‌کنم فقط یک درصدشان به دنبال احقاق حقشان باشند ظرف مدت یک سال کارخانه درست می‌شود. باور کنید که اگر شرکت‌های بنز و تویوتا و ولو هم با چنین مشتریان مهربان! و تسلیم! روبرو بودند کیفیت کارشان از ما هم بدتر بود.

تازه این یک روی سکه است؛ روی دیگرش که قبلاً اتفاق افتاده، آگهی می‌کنند که فلان اتومبیل را که در اکثر مواقع نمونه تولیدی آن را هم ندارند، یعنی عملاً نمی‌توانند تولیدش را تضمین کنند و از تحویل آن اطمینان داشته باشند، پیش‌فروش می‌کنند. پس، ساخت اتومبیل معلوم نیست! رنگ معلوم نیست! قیمت معلوم نیست! تاریخ تحویل معلوم نیست! و... و...و...با این پیش‌شرط‌ها که مطمئناً در هیچ کجای دنیا نظیری بر آن نمی‌توانیم بیابیم. همین مردمی که این‌همه برای همین کارخانه‌ها نق می‌زنند و فیلسوف‌مآبانه سر تکان می‌دهند، با عجله می‌روند توی صف می‌ایستند و پول بی‌زبانشان را تسلیم می‌کنند. عجیب است که ما ازاین‌گونه رفتارهای اجتماعی متضاد کم نداریم و عجیب‌تر اینکه در مقابل این رفتارها چه انتظارات بزرگی که از خودمان و مسئولینمان نداریم؟»

نویسنده دیگری که به مبحث خودرو پرداخته آقای رضا امیرخانی است که در کتاب پربار و جذاب خود به نام «نفحات نفت» و در فصل اول آن (در آمد)، خودرو را از منظر مدیریت دولتی و نفتی حاکم بر آن بررسی نموده است که در اینجا بخشی از آن را مرور می‌کنیم:

«کارخانه پژوی فرانسه، در اوایل دهه هشتاد میلادی، بعد از تولید نسل درخشان 4 پژو شامل 504 و 404 در دهه هفتاد، رسماً به خِنِس می‌خورد و تولیداتش مقبول نمی‌افتد و در بازار رقابت به دلایل فراوانی ازجمله مصرف سوخت بالا کم می‌آورد. مدیران پژو دوره می‌افتند در دانشگاه‌ها و فقط در پلی‌تکنیک فرانسه،200 پروژه دانش جویی تعریف می‌کنند و شروع می‌کنند به تزریق پول در دانشگاه‌ها. ظرف مدت پنج سال، پژو 405 را تولید می‌کنند که اتومبیل سال کلاس بی اروپا می‌شود که همان، هنوز بعد بیست سال، سرجهازی صنعت خودروی ماست.

توضیح: خنس در لغت به معنای گرفتاری و درماندگی است و در سطور بالا به جهت حفظ امانت در متن، به همان صورت اصلی نوشته شده است.

همین را مدل کنیم و برگردانیم به وطن. فرض کنیم ایران‌خودرو مثلاً دچار بحران شود و تولیداتش در بازار رقابتی کم بیاورد... همین‌جا صبر کنیم. در کدام بازار رقابتی؟ رقابت با اتومبیل داخلی؟ شرایط تولید با مدیریت دولتی در همه کارخانه‌ها شبیه به هم است، قبلاً رقیب بودند، حالا که در دولت مهرورزی رفیق هم شده‌اند! و با این رفاقت چه جای رقابتی می‌ماند؟ دوباره فرض کنیم که این بار در رقابت با اتومبیل خارجی؛ اصالتاً در ورود خودرو خارجی، چیزی وجود دارد به اسم تعرفه گمرکی و این تعرفه جوری تنظیم می‌شود که ایران‌خودرو در بازار رقابتی کم نیاورد!

پس بگذار همان قصهٔ تولید علم بومی فرانسوی برای طراحی پژو 405 را مدل نکنیم و جور دیگری برش گردانیم به وطن. فرض کنیم ایران‌خودرو به هر دلیلی به خاطر تولیدات ضعیفش – خدابه‌دور، فرض مثل – دچار مشکل شود و خریدار پیدا نشد... البته خریدار با چیزی به اسم ستاد تنظیم بازار خودرو وادار خواهیم کرد تا تو صف بایستد و خودرو را با سلام و صلوات تحویل بگیرد.

به هر رو فرض محال که محال که محال نیست. فرض محال (!) کنیم به دلیل ضعف کیفیت تولید، کسی محصول ایران‌خودرو را مثل پژو 504 دهه هفتاد فرانسه نخرد. حالا منتظریم تا مثل همان دوره فرانسه، ایران‌خودرو برود در امیرکبیر و شریف و صنعتی اصفهان و...پروژه پخش کند و... اما در عمل چه اتفاقی می‌افتد؟

هیچ! مدیر ایران‌خودرو می‌رود خدمت مقام اجرائی بالادست. توضیح می‌دهد که ایران‌خودرو سه برابر کارخانه‌های هم‌ارز کارگر استخدام کرده است – تا ضریب اشتغال کشور را بالا ببرد و اصلاً شهرکی درست شده است به نام پیکان شهر برای اسکان همین نیروها. این کارگران به دلیل مطالبات معوقه، همین روزهاست که بریزند و جادهٔ تهران – کرج را رسماً ببندند و این یعنی بحران شهری و بحران شهری هم یعنی مطبوعات و مطبوعات هم یعنی تضعیف نظام و... خلاصه کلام، مقام اجرایی بالادست هم که حوصله این‌همه براندازی را ندارد، کمی شیر نفت ورودی به ایران‌خودرو را باز می‌کند و جلو این‌همه بحران را به سر انگشت تدبیر می‌گیرد!

بعد باز هم اتومبیل بی‌کیفیت آلوده‌کنندهٔ محیط زیستی می‌سازیم، با قیمتی بسیار بالاتر از قیمت جهانی. قیمت جهانی را هم با تعرفه‌های واردات – که برای صیانت از تولید داخل بالا برده‌ایم – تغییر می‌دهیم. آیا این‌همه بحران است؟ نه ... وقتی قیمت خودرو افزایش پیدا کرد و دست کم دو برابر قیمت جهانی شد، با توجه به درآمدمان، می‌خواهیم تا ریال آخر از آن استفاده کنیم، پس بحث تعویض خودروهای فرسوده هم می‌شود بحث روز و خود بحث خودروهای فرسوده حنجره‌ها را می‌خراشد و آلودگی‌اش بافت ریه‌های یک نسل را...»

منابع:

کتاب پی نکته‌هایی بر جامعه‌شناسی خودمانی، نوشته حسن نراقی، نشر اختران، چاپ اول 1383

کتاب نفحات نفت، جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی، نوشته رضا امیرخانی، نشر افق، چاپ اول 1389

نوشته: سام کاویانی

نظرات

تبلیغات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.