جوانکی ماشین باز اندر کف یک کفخواب!
از قدیم گفتهاند که: “عاشقی بد دردیه…!” منتها اگر ماشین باز باشی اینجا دردهایت استخوان سوزتر خواهد بود…
البته این وسط پرانتزی باز بکنم و بگویم که فلاسفه روی همین لفظ “ماشین باز” اختلاف عقیده دارند و فردی که ما به عنوان یک ماشین باز در کشورمان میشناسیم فرسنگها با ماشین بازهای آن ور آبی فاصله دارد! فیالواقع اگر ماشین بازهای آنطرف بفهمند که ما به چه کسی میگوییم ماشین باز، دستهدسته سوار آئودی A6 آوانت شده و به ناکجا آباد خواهند رفت!
حالا پس از اینکه به درد ماشین بازی وطنی مبتلا شدید بدانید خوشبختانه تا حد زیادی این مرض مُسری نیست! خودتان میمانید و حسرتی سوزان! جوان باشی، اهل اینترنت هم باشی، از قضا دوستدار ماشین هم باشی و خوشبختانه در پدال هم بچرخی محال ممکن است که از دیدن جدیدترین خودروهای روز دنیا و پیشرفتهای روزانهی این صنعت افسرده و پژمرده و غمگین و… نشوی!
طنز تلخ ماجرا اینجاست که وقتی دست از بوگاتی و لامبورگینی و… میشویی و با خودت میگویی “لافراری” (یعنی فراری نداریم!)، میخواهی لااقل خودت را با خودروی سال همین چند وقت پیش اروپا (باور بفرمایید همین چند سال پیش بود!) دلخوش کنی میبینی که شپشها ته جیبت کشتی کج میگیرند! جلل الخالق! این را دیگر چه کنیم؟! این جوانک بخت برگشته حق ندارد از درد ماشین بازی ناکام شود؟ خیلی از جوانان از جمله من توانایی خرید یک خودروی بسیار سادهی متعلق به عهد تیر و کمان را نیز ندارند. آنوقت وقتی به یکی از نمایندگی خودروهای خارجی رفته بودم دیدم مشتری عزیز از فروشنده میپرسد دو دیفرانسیل یعنی چه! (نگاهی عمیق به دوربینی که آنجا نبود انداختیم).
زحمتی که یک جوان برای خرید خودرو و پیوستن به صنف ماشین بازها باید بکشد را رستم در هنگام عبور از هفتخوان نکشید! با وجود هزینههای گزاف زندگی امروزی خرید خودرو به یک اولویت یکی مانده به آخر تبدیل شده است. اولویت آخر برای خیلی از جوانان ازدواج است! شاید باورتان نشود اما برخی ماشینشان را از همه چیز و کس بیشتر دوست دارند.
حالا به قسمت کمی تا قسمتی شیرین ماجرا میرسیم، جوانک عزیز و ماشین باز ما با قرضوقوله و مقدار زیادی پاچه خواری نسبت به پدر گرامی توانسته یک خودروی دست چندم داخلی بخرد. تا یکی دو هفتهی اول همهچیز به خوبی پیش میرود. اما کمکم شیرینی ماجرا محو شده و تلخیها رو میشوند. هزینهی بنزین، روغن و فیلتر و… یک به یک نمایان میشوند. یک لحظه…
آخر عزیزان! مگر ما انسان و بالأخص جوان نیستیم؟ دل نداریم؟ تا کی پوستر ببینیم و اعداد مربوط به موتور (نگویید موتور بگویید پیشرانه) را حفظ کنیم؟! کلاً اوضاع برای ماشین بازهای عزیز شده دو سر باخت. خودرو سوار نشوند دلشان پنچر میشود و اگر هم سوار شوند جیبشان پنچر!
شمار خانهای ماشین بازی از دست ما در رفته است.
در اخبار میخوانیم هر روز جوانانی در اثر سرعت زیاد، انرژی جنبشی فراوان و… تصادف کرده و جان عزیزشان از بین میرود. درست است که انسان خودش باید عاقل و بالغ و … باشد اما خب جوان، جوان است و جویای نام و پر از انرژی و این هیجان باید جایی خالی شود!
ما کار به جوانهایی که سرگرمیهای جانبی غیرمجاز دارند نداریم، ما فقط سرمان توی کار خودمان که همانا ماشین بازی است گرم میباشد و لاغیر. این جوانک ماشین باز برای انجام حرکات محیرالعقول (مخصوصاً با خودرویی که اول اسمش با (“پ” شروع شده و با “د” پایان مییابد) نیاز به پیست دارد! اما پیستم آرزوست. لااقل در شهر ما و کیلومترها آنطرف تر چیزی دیده نمیشود. در تلویزیون هم از بس مسابقات بسیار هیجان انگیز کلاسهای مختلف استاندارد، جی تی و آزاد را دیدهایم که همه را حفظ شده و علاوه بر افتخار ماشین بازی به منصب کارشناس مسابقات ارتقا درجه یافتهایم. البته همینجا میگویم که نداشتن پیست بهانهای برای به خطر انداختن جان خود و دیگران نیست.
دیگر نمیخواهم بیش از این بنویسم چون همهی شما عزیزان همهچیز را بهتر از من میدانید. اما… اما آدمی به امید زنده است. امیدوارم تکتک شما به خودرو و هر چیزی که آرزویش دارید برسید.
پسر با صدای خشمگین مادر که میگوید: “ذلیلمرده پاشو برو نون بگیر لنگ ظهر شد” از خواب برمیخیزد. نگاهی از روی تأمل به لامبوی پونز شده به دیوار میاندازد و با خود میگوید: “بالاخره یه روزی میخرمت…”
پایان…
امین
۳۰ شهریور ۱۳۹۵ایران ، شکنجه گاه ماشین بازها و عشق ماشین ها
king 918
۳۰ شهریور ۱۳۹۵شانس بد خوابش هم نمی بینیم
:-(
سامان اذری
۳۰ شهریور ۱۳۹۵با قانون کار 800 هزارتومنی ماشین بازی که هیچ دوچرخه بازی هم برامون حرامه
uss zumwalt DDG-1000
۳۱ شهریور ۱۳۹۵سامان جان دمت گرم
Pagerrari LaZonda SV
۳۱ شهریور ۱۳۹۵شما رو نمیدونم.
ولی من هیچوقت تا حالا افسوس نخوردم.
و هر وقت به عکسای ماشینا و اعداد و ارقام نگاه میکنم فقط لذت میبرم.(اگه پاگانی،فرراری، کادیلاک باشه که لذت چند برابره)
کلی کلیپ هم دارم.صدای اگزوز و دریفت.و… که باشون زندگی میکنم.
هیچ وقت خودم رو پشت یه ماشین تصور نکردم و نمیکنم……
بیاید فقط لذت ببریم.
حسین
۲۹ مرداد ۱۳۹۸خیلی اوقات این افسوس و حسرت خوردن باعث میشه تورو تکون بده و بهت توهین کنه و بگه که بلندشو و دستبکار شو و برای چیزی که میخوای تلاش کن وزحمت بکش و آرزوهاتو بکن داشته هات،هیچ چیزی تحته هیچ شرایطی غیر ممکن نیست
هرچیزی تحت هررایطی با تلاش و تمرین بدست میاد
امیرحسین ق.
۳۰ شهریور ۱۳۹۵سلام خدمت همه ی دوستان عزیز پدال
در جواب دوستمون امین یک خاطره براتون نقل میکنم نظر خودم رو میگم. شما هم اگر دوست داشتید نظر بدین. خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم.
امیرحسین ق.
۳۰ شهریور ۱۳۹۵دایی بنده یک معلم زحمتکش هست. به قول خودش 27 سال زحمت کشیده و جون کنده. برای هر ریال پولش زحمت کشیده و الان از گچ تخته آسم هم گرفته. با دو بچه ی دانشگاه آزاد در آستانه ی بازنشستگی (53 سالگی ) تونسته یک مزدا 3 بخره. قبل از این یک پراید صبا مدل 80 داشت و حتی یکبار هم در ظرف 15 سال تصادف نکرده بود ( رانندگیش بی نظیره ) . همتون میدونین جنس مذکر از قدیم به اسب و ماشین علاقه ی خاصی داشته و داره. ایشون هم ماشینی رو بینهایت دوست داشت و خیلی مراقبش بود. صندلی هاش رو همون روز اول روکش کرده بود ، کف پوش خریده بود و … .
25 شهریور قسمت شد خانوادگی رفتیم پارک. داییم هم مثل ما ماشینش رو کنار خیابون در یک موقعیت مناسب پارک کرد. سه ساعت بعد شنیدم از بلند گوی پارک اسمش رو اعلام کردن. فکر کرد شاید ماشینش رو بد جایی پارک کرده. با هم رفتیم تا جابجاش کنیم. همینطور که نردیک میشدیم از دور چراغ گردون ماشین راهنمایی رانندگی دیده شد. سرعتمون رو بیشتر کردیم و با جمعیتی روبرو شدیم که دور ماشین جمع شده بودن. بعد از کنار زدن جمعیت با صحنه ای روبرو شدیم که نمیشد باور کرد.
یک جوون 22 ساله با دوستش سوار پژو RD در یک خیابون شهری که حداکثر سرعت 50 کیلومتره به گفته ی شاهدان با سرعت 120 کیلومتر جوری به ماشین زده بود که
یکی از سرنشینان RD فوت کرد.
خودش به شدت زخمی شد.
ماشین دایی بیچاره ی من جوری داغون شده بود که حتی در های جلو هم باز نمیشدن. از عقب اصلا نمیشد تشخیص داد ماشین مزدا 3 هست.
ماشین دایی من ( با وجود دنده و ترمز دستی ) جوری به ماشین جلویی خورده بود که اون هم داغون شده بود. یک بچه هم همون موقع بین ماشین ها بوده و جفت پاش له شدن و به احتمال زیاد باید قطع بشن.
تا ساعت 4 صبح درگیر تصادف بودیم.
امیرحسین ق.
۳۰ شهریور ۱۳۹۵راستی یادم رفت بگم دایی بنده ناراحتی قلبی داره و وقتی فوت یک نفر و وضع اون بچه و بلایی که به سر حاصل یک عمر زحمت کشی خودش اومده رو دید مجبور شد بره بیمارستان و این من بودم که کار های قانونی رو تنجام دادم و با پلیس صحبت کردم.
امیرحسین ق.
۳۰ شهریور ۱۳۹۵من 7 ساله آلمان زندگی میکنم و درس میخونم.
مثل همه ی کاربران این سایت هم به خودرو علاقه دارم.
وقتی میبینم یک معلم جغرافیا در اونجا با سابقه ی دایی من میتونه Audi RS7 یا SQ7 بخره ناراحت میشدم و با خودم فکر میکردم ای کاش قوانین و هزینه ی گمرک و تولیدات داخل طوری بود که میشد بهترین ماشین ها رو وارد کنیم یا بسازیم و سوار شیم.
اما از بعد از این حادثه حالا که فکر میکنم به خودم میگم اگه اون جوون با تویوتا لندکروزر ، BMW M3 یا mazda 6 میخواست با سرعت بالا تصادف کنه شاید جون چند نفر دیگه ( از جمله همون بچه ای که جلوی ماشین بود ) رو میگرفت.
شاید به جای سرعت 120 با سرعت 200 کیلومتر رانندگی میکرد.
در آلمان و اروپا تا به حال هر وقت با دوستام سوار ماشین میشیم هیج وقت ندیدم هیچ کدومشون پشت فرمون ماشین جوگیر بشن و جون خودشون و بقیه رو به خطر بندازن. اگر اونجا قانون شکنی هم بوده از طرف دوستای هم وطنم دیدم ( بلااستثنا !).
با خودم میگم شاید ماشین سریع و اسپورت هنوز برای ما زوده . شاید فرهنگ ما هنوز اونقدر پیشرفت نکرده که ماشینی با شتایب صفر تا صد زیر 10 ثانیه سوار بشیم.
شاید بگین راه حل فرهنگ سازیه. این درسته. ولی به نظر من چند نسل و چند دهه وقت لازمه. برای کوتاه مدت راه حل خوبی نیست.
برای اولین بار از یک زاویه ی دیگه به تولیدات داخل و قوانین گمرکی نگاه کردم و ازشون بدم نیومد. ازین به بعد با فکری آسوده تر سوار پژو 405 و پراید میشم.
ممنون که حوصله کردین و خوندین.
راستی. ماشین دایی من هنوز نو بود و بیمه داشت. خسارتی حدود 10 میلیون تومن تعیین شد ولی هر کسی میدونه ماشین صفر که اون طوری داغون بشه هیچ وقت مثل اول نخواهد شد و یک صافکاری تمیز حداقل 20 میلیون خرج خواهد داشت.
MATADOR
۳۰ شهریور ۱۳۹۵تا حالا ازین زاویه نگاه نکرده بودم به این قضیه.
king 918
۳۰ شهریور ۱۳۹۵امیر حسین عزیز اتفاقا از نظر بنده زاویه دیدتون رو دوباره بر گردونید شاید اگر ماشین اون دوتا جوان اردی نبود و یه ماشین به روزتر داشتن با ترمز ها و ایمنی بیشتر و بهتر این اتفاق اینقدر غم انگیز نمیشد
دوست عزیز تو جاده ایی که 50 تا نمیشه رفت 100 تا رفتن میشه حادثه پس بیشتر از 120 تا هم نمیشه رفت چه با پژو چه با 911
در کل رفیق شاید این دو جوان خیلی سادگی کردن که تو اون جاده 120 تا رفتن با ماشینی که موتور پیکان روشه و بویی از ایمنی نبرده (همه که این طوری نیستن)
اگر این طوری باشه که شما میگی الان تو اروپا و امریکا فقط داشتن جنازه خاک میکردن
یکم منطقی تر فکر کنید باور کن اگه اون دو جوان ماشینی مثل ماشین دایی شما داشتن هیچ کس اسیب جدی نمیدید
ارادت ……….
امیر.عارف
۳۰ شهریور ۱۳۹۵امیر حسین دوست من. ضمن تایید فرمایشات شما باید عرض کنم که وقتی چیزی را از کسی بگیری و یا محدودش کنی در استفاده از آن حریص میشه و بعد از بدست آوردنش کارهای غیر معقول میکنه. یک مثال ، سفری به خارج داشتم در بدو ورود و شاید تا یک هفته با حرص به مردم (موئنث) و ماشینها نگاه میکردم که کم کم برام عادی شد. ما تا سن 30سالگی حسرت میخوریم و بعد از آن میخواهیم حسرت 30ساله را در عرض یک روز خالی کنیم که باعث حادثه میشه. ما چون زیرساخت و مسئولین به فکر نداریم مشکل داریم. مامور تو خیابون میگه اینجا پارک نکن میگی کجا پارک کنم میگه نمیدونم. میگه سرعت نرو میگی کجا میتونم سرعت برم میگه نمیدونم. و…..
امین
۳۰ شهریور ۱۳۹۵داستان تاثیر گذاری بود امیر حسین جان . یجورایی تداعی کننده ضرب المثل “خلایق هرچه لایق” هست که تا حدودی کاملا درسته. متاسفانه از نظر فرهنگی به شدت نیازمند توجه و سرمایه گذاری هستیم که یکی از مهمترین نمود ها و تجلی هاش هم میتونه فرهنگ رانندگیمون باشه. موفق باشید
امیرحسین ق.
۳۰ شهریور ۱۳۹۵تشکر میکنم از دوستان عزیزم King918 و امیر عارف و امین عزیز که کامنتم رو خوندن و نظر دادن.
از خوندن نظراتتون خوشحال شدم و صرف دونستن اینکه بقیه در مورد این حرف من چی فکر میکنن هدفم بود.
کامنت های من اکثرا کوتاه و یک جمله ای هستن.سعی میکنم با کامنت های طولانی وقت بقیه و خودم رو نگیرم. اما این بار برام خیلی مهم بود. ممنون که جواب دادین.
من فکر میکنم ما هنوز یاد نگرفتیم به حقوق هم احترام بذاریم. خودمون رو جای بقیه قرار نمیدیم. فکر نمیکنیم شاید کاری که برای ما لذت آفرینه شاید برای بقیه خطرناک باشه. از طرفی متاسفانه عقده ای هم شدیم. همه ی هیجان و احساسات سرکوب شده رو در جای نامناسب و زمان نامناسب تخلیه میکنیم. شما اگه دقت کنین مثال های زیادی پیدا خواهید کرد. البته افرادی هم دیدم که به شعور و فرهنگشون غبطه خوردم و افتخار کردم که یک ایرانی هستم. ولی متاسفانه اصلا عمومیت نداره.
.
امیدوارم همه ی دوستان به آرزوهای زیباشون برسن. استادی بسیار موفق داشتم. توصیه ای به من کرد که فکر کنم با توجه به مقاله ای که زحمتش کشیده شده و تجربه ای که در این مدت حضور در پدال داشتم برای دوستان مفید باشه.
ایشون میگفت
((راه رسیدن به یک هدف و آرزو صحبت کردن در موردش نیست. آرزو و هدفتون باید در دلتون مخفی باشه. وقتی در موردش با همه صحبت کنین حسی بهتون دست میده انگار بهش دست یافتین. با همین حس و فکر قانع میشید و دست از تلاش برمیدارین. هر هدفی دارین فقط کافیه به سمتش حرکت کنید و بی راهه نرین. مسیر رو گم نکنید. ناامید نشین. در هر جا و هر شغلی اگر تلاش کنید بهترینِ ممکن باشید مطمئن باشید به بهترین ها میرسین. طبیعت همیشه به تلاش خالصانه پاسخ شایسته میده. همیشه مشکلات در مقابل انسان مصمم و بااراده زانو میزنن. . ))
بقیه ی عزیزان هم اگر صحبتی داشتن بگن.کامنت ها رو با علاقه دنبال میکنم.
مجید
۳۰ شهریور ۱۳۹۵اینجا ایران است!!!!!!!!!!تر و خشک با هم میسوزه!!!با ابراز تاسف بابت اون حادثه واقعا چرا باید این بدبختیا پیش بیاد؟؟؟؟؟؟؟و چرا افراد نالایقی مثل همون جوون سر به هوا باید با عشاق ماشین از دید جامعه و قانون یکی دیده بشن و هر دو تا تحقیر و تنبیه بشن؟؟؟؟؟؟من خودم تجربه تلخ تصادف این جوری مثل دایی شما رو دارم با این تفاوت که ن 25 سالم بود و بعد از 6 سال زحمت و بدبختی یه 206 تیپ 5 صفر خریدم یه ناشنوا که ماشینش بیمه نداشت و حتی گواهینامه درست و حسابی نداشت اومد (کیلومتر7500 )به من زد و وقتی رفتم شکایت کردم چن داییش نظامی بود و خودش هم اونجوری اعمال نفوذ کرد و من اگر وکیل خوب نداشتم و بیمه بدنه نداشتم باید بدهکار هم میبودم!!!!!!!!خلاصه این که این جا ایران است و باید سوخت و ساخت من شاید مشکل قلبی پیدانکردم ولی تا 6 ماه همیشه افسرده بودم که چرا من؟ هنوز هم اون گلگیر ماشین رو میبینم دلم درد میاد بعد بقیه میان میگن عشق ماشین و……………کلی دری وری که خدای من میدونه و شاهده!
Reza.sh
۳۰ شهریور ۱۳۹۵تفاوت بین ماشین بازای خارجی و ایرانی مگه چیه؟
حميد
۳۰ شهریور ۱۳۹۵بلااخره اینم یک نوع ماشین بازیه
Ahmadreza
۳۰ شهریور ۱۳۹۵شاهین عزیز حرف دل بیشتر پدالیارو زدی دمت گرررررررم
محمد
۳۰ شهریور ۱۳۹۵والا چه عرض کنم متن سوز عجیبی داشت اون طرف اب طرف شش ماه حقوقش رو جمع کنه یا اصلا نه قسطی برداره میشه یه موستانگ صفر یا کوروت دست دو اما اینجا حقوق شش ماه نهایت میشه یه اپاچی ۱۵۰ پورشه های زیر ده هزار دلار به خصوص کاین و ۹۱۱ مدل های 2000تا۲۰۰۴ هم به وفور ریخته تو سایت carforsall نگاه کنید?????
h112
۳۱ شهریور ۱۳۹۵آخ آخ …من به عشق ماشین های کلاسیک بازسازی شده آمریکایی و…. میرم.واقعا با اون عکس ها هم کلی کیف میکنم…1980 به قبل….
بهروز
۳۰ شهریور ۱۳۹۵تف ب این پیشونی نوشت ب این شانس و اقبال
lmbx
۳۰ شهریور ۱۳۹۵اقا شاهین دمت گرم واقعا حرف دل ما رو زدی .بدبختی اینه که هیچ کس هم ما رو درک نمیکنه
(ali (CHEVY NOVA
۳۰ شهریور ۱۳۹۵مهم ترین تفاوت ماشین بازهای ما با اونا اینکه تو اینجا تاحالا طرف یه ماشین رو حتی پشتش هم نشسته و از پشت مانیتور میگه این ماشین خوبه این ماشین بده
ولی اونا اینطور نیستن
در مورد یه ماشینی که نظر میدن ساعتها با اون ماشین کلنجار رفتن که ازش تعریف یا نقد میکنند
یکی اومده بود میگفت به من اقا این ماشین تو به این هیکل خیلی مصرفش بالاست خودشم ماشین باز میدونست و مطمعنم تا حالا از 405 بالاتر رو توش نشسته
گفتم مگه شما امریکایی سوار بودی که با قاطعیت حرف میزنی
گفت ای بابا دیگه همه اینو میدونند
گفتم خوب اون افراد هم مثل تو فقط شنیدن تجربه نکردن
یا یکی دیگه میگفت ماشین امریکایی ترمز نداره نمیشه اصلا با هاش سرعت بری
گفتم بهش راننده باید امریکایی سوار باشه تا بتونه از این ماشینها استفاده بکنه هرکسی که پشت امریکایی نمیتونه بشینه
خدا شاهد چند وقت پیش بابام نشست پشت فرمون شورولتم نه ترمز داشت و نه فرمون سالم همچین این ماشین تو دستش بود کف کردم و تجربه ی یک عمر امریکایی سواری بهم نشون داد
vahid porsche
۳۰ شهریور ۱۳۹۵چه عکسای خفنی چه تیپایی دخترکش مخصوصا اون anonymous آخری?
احمد باقری
۳۰ شهریور ۱۳۹۵چه کنیم، چیکار کنیم، راهی نداره.
GOD BLESS AMERICA
۳۰ شهریور ۱۳۹۵ما (( عشق ماشین )) هستیم.
عزیزان من یک ایراد اساسی توی ادبیاتتون وجود داره که اونم اینه:
تمامی ما دوستان پدال گرد (عشق ماشین) هستیم نه (ماشین باز) ، حالا فرقشون چیه ؟
ماشین باز:
کسبه که تمکن و توان مالی اش به حدی است که بتواند جهت آشنایی با یک ماشین آن را خریده و مدتی سوار شده و جهت تجربه ماشین دیگر شاید هم آن را بفروشد، که البته با توجه به میزان توان مالی این عزیزان از بیتل و مینی و بی ام و چهار دهه پیش تا ابر خودروهای اخیر وارداتی را تجربه میکنند
و بعضا اگر خیلی ثروتمند باشند برای تجربه نمونه هایی که در کشور موجود نیست مثلا هایپر کارها به کشور های شیخ نشین حوضه خلیج همیشه فارس مسافرت کرده تا بعضا با نمونههای رویایی تولید لامبورگینی و فراری یا حتی بوگاتی رانندگی کنند .
عشق ماشین: و اما دسته دوم که در مقاله اشتباها نام ماشین باز بر آنها گذارده شد عشق ماشین هستند این دسته از مخاطبان بعضا در ضمینه تعصب روی برند ، اطلاعات تئوری بالا ، و حتی شناخت مدلهای بسیار نایاب از دسته اول گوی سبقت را میربایند. اما دنیا از آن دارندگان است و این بنده حقیر که خودم هم جزو دسته دوم هستم در آغاز دهه چهارم زندگی هنوز از بیکاری و عدم ثبات در زندگی رنج می برم و شاید هرگز شانس رانندگی با یک هیولا را نداشته باشم و از آنجا که ایدآلیست هستم هرگز به سراغ اخذ گواهی نامه نرفتم.
پس خواهش میکنم دقت کنید:
ما (( عشق ماشین )) هستیم.
uss zumwalt DDG-1000
۳۱ شهریور ۱۳۹۵افرین به بررسی و دقت شما
USA & JAPAN
۳۰ شهریور ۱۳۹۵هیییی داد بیداد
چه میشه کرد
حرف دل هممون رو زدی اقا شاهین دمت گرم خدایی
حمیدرضا
۳۰ شهریور ۱۳۹۵درد دل بود خیلی خوب بود
جیانی آنیلی
۳۰ شهریور ۱۳۹۵دقیقا شاهین جان …. بازار خودروی ایران جهنم امثال ماست
ارمان
۳۰ شهریور ۱۳۹۵هممون جوونایی رو ۲۰ سال پیش میدیدیم که با اینکه ماشینشون سالم بود هر روز قبل از ظهر میزدن بیرون سره کوچه تا کمر میرفتن تو کاپوت ماشین
قبار روی موتورو پاک میکردن گیج روغنو تمیز میکردن رینگو لاستیکو با یه لنگی ترو تمیز میکردن برف پاککن رو میزدن بالاهو یه حالی به شیشه جلو میدادن
یادش بخیر با پیکان هم زیبا بود حالا فکر کنید تو جوامع دیگه با جگوار یا فراری خاطره ای یکسان دارند
علیرضا
۳۰ شهریور ۱۳۹۵اولاً ماشین باز آدمیست که عاشق ماشین هست و نه کسی که پول داره و رنگ رنگ عوض میکنه.کسی که پلاک به پلاک عوض میکنه و تنها سراغ گزینه هایی میره که چشم ملت رو در بیاره بیشتر دچار عقده های روحی و کمبود شخصیت هست و نه ماشین باز
آدم ماشین باز اگه یک ماشین چینی رو که تازه به بازار عرضه شده میبینه میره چرخی دور ماشین میزنه و به طراحی داخلی اش نگاه میکنه و اگه بشه پشت فرمون اش میشینه و دوری میزنه
Hosna
۳۰ شهریور ۱۳۹۵متن جالب و غم انگیزی بود.
علي تبريزي
۳۱ شهریور ۱۳۹۵بسم الله
مقاله طوری به مخاطب القا میکنه که انگار فقط دلخوشی ماشین هستش !!
نخیر اینطوری نیست که مقاله نوشته.
دل خوشی های زندگی من زن گرفتنه محبت به زنم و بردن بچه ام به مهد کودک
دلخوشی من محبت کردن به مادرم و پدرمه
فرقی نداره من ماشین خوب داشته باشم یا نداشته باشم
فرقی نداره راننده فرمول وان باشم یا نباشم
ما از صدای گاز خوردن ماشین ها تو خیابون یا تو کلیپ لذت کافی رو می بریم کافیه.
MjM
۳۱ شهریور ۱۳۹۵این من هستم…یک عشق ماشین بی پول!
و او، او هست ، یک بچه پولدار که فقط ماشین داره!
(هر ماشین داری عشق ماشین و ماشین باز نیست!!)
GOD BLESS AMERICA
۳۱ شهریور ۱۳۹۵دمت گرم.
قدر زر زرگر شناسد …. قدر گوهر ؛ گوهری
پژمان
۱ مهر ۱۳۹۵البته این داستان واسه جوان های معمولی یا به اسطلاح “بدبخت بیچاره “هست که در حسرت پژو و رنو میسوزن من تو همین تهران کسانی رو دیدم که قیمت سه مدل ماشین توی پارکینگشون بالای ۱۰ میلیارد میشه ,
امین
۱ مهر ۱۳۹۵من با امیرحسین موافقم
هرچند اگر اون دوتا جوون ماشین بهتری داشتند ممکن بود اسیب کمتری ببینند
ولی بیایم اطرافمونو یه نگاه بندازیم
تو همین شیراز تصادفات عجیب و حرفه ای انجام میدن
چپ کردن بنز کلاس سی ال اس به این راحتیا نیست ولی ما توانایی انجامشو داریم
پرادو پرت میشه بالای باغ های چمران، یه ام وی ام و ازرا باهم کورس گذاشته بودن سر از بالای یکی از باغ ها دراورده بودن
جوری تصادف میکنن که تصورش سخته
پس امیرحسین درست میگه. فرق نمیکنه ماشین چی باشه، هنوز فرهنگش نیست
Reza
۱۳ مهر ۱۳۹۵اااااااااااااااا آقا ایول عجب متنی
اون سکانس آخر منو پوکوند
MCL:)
۵ شهریور ۱۳۹۸سلام بر تمامی عشق ماشینا و ماشین بازا من تازه وارد پدال شدم و همچنین یه عشق ماشینم .میخواستم یه موضوع دیگه ای رو در میون بذارم اونم اینه که دولت برای اینکه ماشین های آشغال تولیدی خودشو به مردم قالب کنه قانون منع گردش ماشین های قدیمی (۲۰ سال به بالا)رو تصویب کرده به نظر من که این قانون خیلی مزخرفه آخه با این وضعی که برای ما پیش آوردن چاره ای جز خریدن ماشین های قدیمی ارزونو نداریم (البته نه خیلی ارزون ولی از ماشینای خودشون ارزون تر)که با تصویب این قانون دیگه همین کارم نمیتونیم انجام بدیم. الان من در حال خرید میتسوبیشی پاژرو ۱۹۹۲ که به دلیل قدیمی بودن مجبورم که از خرید این ماشین معرکه با قیمت بسیار ارزان صرف نظر کنم واقعا تف به این قانون.) لطفا شما هم نظراتتون رو در میون بذارید.
سارینا
۷ شهریور ۱۴۰۲کسی که سرعت ۱۰۰ یا بالاتر می ره باید یاد داشته چجوری ماشین رو جمع کنه یا چجوری با اون سرعت رانندگی کنه و باید شرایط رو بسنجه که آیا اینجا برای سرعت بالا رفتن مناسبه یا نه و خب بعضی اوقات قسمته یا یک حکمتی داره و این کلا یک جور علاقه هست و همیشه هم به ماجرای های بد ختم نمیشه