در این نوشته سعی مان بر این است که تاریخ خودرو و حواشی مرتبط با آن را مورد بررسی قرار دهیم، به خصوص بخشهایی از آن که مربوط به میهن عزیزمان میباشد.
این اختراع شگفت بشری از همان آغاز ورودش به کشورمان حوادث تلخ و شیرینی را رقم زده و بر فرهنگ و مدنیت مان نیز اثرات ماندگاری باقی نهاده است. این پدیده که در قیاس با تاریخ طولانی بشر کماکان نوپا محسوب میشود از مهمترین دستاوردهای آدمی به شمار میآید و چهبسا که در غیاب آن، خیلی از کالاها نیز فاقد ارزش و اهمیت امروزین خود بوده و بسیاری از جنگها و تخاصمات نیز اتفاق نمیافتاد. از مهمترین این کالاها نفت است، ماده استراتژیکی که هنوز هم ستون اصلی انرژی در جهان به شمار میرود و بیشک در نبود خودرو بخش اعظم اهمیت خویش را از دست میداد. از سوی دیگر، برخی از ممالک مترقی هم شاکله صنعتشان به زنجیره ای متصل است که خروجی آن خودروست و اگر راه این خروجی مسدود شود، بسیاری از صنایع مربوطه، به خاک فلاکت میافتند و پیامد آن نیز چیزی جز آشوب بیکاری و افلاس اقتصادی نیست که این ممالک را درخواهد نوردید، در یک لحظه تصور نمایید که کشورهایی همچون آلمان، ژاپن، کره و چین و تا حدی آمریکا بدون صنعت خودرو چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد. علیرغم همه پیشرفتهایی که در زمینه کاهش مصرف سوخت خودروها صورت پذیرفته است و نیز مشوقهای گاه و بیگاه دولتها در جهت سوق دادن افراد به دوچرخهسواری و…. باز هم شاهد این امریم که علاقه به خودرو همچنان برقرار است و هیچ وسیله ای هم تاکنون نتوانسته است به لحاظ رفاه، راحتی و کاربردی بودن جای خودروهای شخصی را بگیرد. بگذریم!
اولین کارخانه مونتاژ خودرو در ایران
شاید بسیاری از ما اینگونه میاندیشیم که نخستین کارخانه خودروسازی در کشورمان، همان ایران خودرو یا ایران ناسیونال سابق است که توسط احمد خیامی و برادرش محمود خیامی بنیانگذاری شد. ولی اگر کمی زمان را به عقب برگردانیم میبینیم که سوابق این امر به سالهای خیلی دورتر بازمیگردد، یعنی سالهای مقارن با جنگ جهانی دوم و زمانی که پس از شهریور ماه سال ۱۳۲۰، کشورمان تحت اشغال نیروهای متفقین قرار گرفت. متفقین که شامل کشورهای همچون آمریکا، بریتانیا و روسیه (شوروی سابق) میگردید، به بهانه واهی – وجود کارشناسان آلمانی – وارد خاک میهن مان شده و فجایع عظیمی را از خود بهجای نهادند که شرح تمامی ماجراهای مربوط به آن، از حوصله این مبحث خارج است. تنها این را میتوان گفت که در آن هنگام، خاک ایران بهعنوان معبری برای حمل سلاح و مهمات به جبهههای جنگ در روسیه درنظر گرفته شده بود و از اینجا خودروهای نظامی از جمله جیپ و کامیون به این کشور ارسال میگردید. در راستای تسهیل این امر و به علت حجم فوقالعاده زیاد این خودروها، تصمیم گرفته شد که بخشی از آنها در داخل ایران مونتاژ شده و به جبهههای نبرد در روسیه ارسال شود؛ به همین خاطر نیروهای آمریکایی یک کارخانه کوچک را در شهرستان اندیمشک واقع در استان خوزستان بنا نهادند که نامش «لیتل دیترویت» بود و در آن خودروهای نظامی سبک و نیز کامیون و هواپیما مونتاژ میشد، شرح مفصلتر ماجرا در کتاب جناب معتضد به این صورت آمده است:
مسافرکشی در تهران و شهرستانها از چه زمانی متداول شد؟
« مسافرکشی در تهران تاریخچه طولانی ندارد و بر اساس مطالعات و تحقیقات تا سالهای دهه ۱۳۴۰، مسافرکشی در هیچیک از شهرهای ایران رواج نداشت و اگر راننده ای با پلاک شخصی به صید مسافر و حمل او و دریافت کرایه میپرداخت، در وهله اول پلیس راهنمایی اتومبیل را متوقف و راننده خاطی را جریمه میکرد و در وهله دوم دیگر رانندگان تاکسی و کرایه مانع فعالیت او میشدند و نمیگذاشتند وارد حریم حرفه همیشگی آنان شود. اما از حدود ۱۳۴۸ به بعد، هر کس توان مالی داشت و اتومبیلی به بهای ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان میخرید، در ساعات بعدازظهر به مسافرکشی میپرداخت و کمکم این کار رایج شد و چون هر مسافرکش اذعان داشت برای تأمین قسمتی از معیشت خود به مسافرکشی روی آورده و فشار هزینهها و درآمد ناچیز او را به این حرفه کشانده است، رانندگان حرفه ای دیگر که شغلشان رانندگی بود و خود معیل (عائله دار) و گرفتار مخارج بودند، چندان سخت نمیگرفتند و در برابر تعدی او و امثالش به حریم شغلی خود، بردباری پیشه میکردند.
در سالهای دور مسئله حرفه ای و رسمی بودن شغل راننده عمومی، یعنی کسی که شغلش صرفاً تاکسیرانی بود، چنان جدی انگاشته میشد که مأموران راهنمایی و رانندگی اتومبیلی را که با پلاک شخصی مسافر حمل میکرد، متوقف میساخت و از نسبت مسافران با راننده از او میپرسیدند و در صورتی که آنان خویشاوند و دوست نبوده بلکه مسافر بودند، اتومبیل را متوقف و راننده را جریمه سنگین میکردند. به مرور از شدت عمل مأموران کاسته شد و چون این پیشه دوم، مسافرکشی، عمومیت یافت، عادی شد و دیگر رانندگان تاکسی و کرایه، کاری به مسافرکشها داشتند، نه مردم ناراضی بودند؛ زیرا رانندگان تاکسی گه گاه برای استراحت و تمدد اعصاب به خانه میرفتند و در خیابانها، به خیابانهای فرعی تاکسی پیدا نمیشد؛ اما مسافرکش همیشه و در تمام لحظات شبانه روز یافت میشد و مردم به این وضع عادت کرده بودند و عادت کردهاند و…»
ترس سیاستمدار سرشناس از اتوبوس دوطبقه
از سال ۱۳۳۵ به بعد استفاده از اتوبوسهای دو طبقه ساخت کارخانههای بریتانیا در خطوط اتوبوسرانی تهران رایج شد. دولت تعدادی اتوبوس دو طبقه قرمز رنگ از کشور انگلستان خرید. قسمت عقب آن اتوبوسها، با توجه به عادات و سنن اتوبوسرانی در انگلستان، بهصورت باز و بدون در و بهصورت سکویی ساخته شده بود که شاگرد راننده در آنجا میایستاد، بلیت مسافران را میگرفت و آنان را به رفتن به طبقه بالای اتوبوس تشویق میکرد تا عده بیشتری از مسافران بتوانند سوار اتوبوس شوند و مسافران در ایستگاهها در انتظار نمانند. اما اغلب مسافران استفاده از طبقه پایین یا همکف را ترجیح میدادند و بهجای بالا رفتن از پلکان پیچ در پیچ و تنگ طبقه دوم اتوبوس بر روی سکوی انتهایی میایستادند یا در فاصله دو ردیف نیمکت طبقه اول به صورت فشرده سرپا میماندند.
آن دولتمرد سرشناس گفت:
پسرجان عجب سؤال نابجایی میکنی. من بالا رفتم و دیدم این بیصاحبمانده (منظور اتوبوس) بدون راننده در حال حرکت است. مگر من دیوانهام جان خود را با سوار شدن به اتوبوسی که راننده ندارد، به خطر بیاندازم!؟ واردات اتومبیلهایی که نگرفت
در این سالها که خودروسازی به سمت جهانی شدن پیش میرود، شاید این امر چندان محلی از اعراب نداشته باشد که خودروی شما در کدام جا و یا مکان ساخته میشود، زیرا مسئله مهم و اساسی در این میان آن است که کیفیت قطعات یک خودرو خوب بوده و از سویی نیز از مونتاژ مناسبی بهرهمند باشد؛ ولی در ایام گذشته حساسیت فوقالعادهای نسبت این مسئله وجود داشت که اگر نیک بنگریم میبینیم که چندان هم بیجا نبود، زیرا به دلیل عدم پیوستگی زنجیره تولید خودرو در دنیا، که اکثراً ناشی از سرمایهگذاری محدود برندهای معتبر در خارج از مرزهای کشور مادر بود و نیز ملی و محلی بودن صرف اکثر برندها، کیفیت خودروهای ساخته شده بین ممالک گوناگون از زمین تا آسمان با یکدیگر توفیر داشت و هر یک از مارکها و برندها اعم از آلمانی و یا آمریکایی، ژاپنی و…. با یکدیگر تفاوت بسیار داشتند و هرکدام نیز ویژگیهای انحصاری مختص به خود را دارا بودند. خودروهای ساخت روسیه (شوروی سابق) هم از زمره محصولاتی بودند که در سالهای دور نتوانستند در بازار (ایران) توفیق چندانی حاصل کنند، که دلایل این امر هم به صورت ذیل تشریح شده است:
تولیدات اتومبیل شوروی به علت زمخت و بدقواره بودن، داشتن بدنه سنگین، ظاهر ساده، رنگ مات یا سیاه و موتور پرحجم و پرمصرف در ایران مورد توجه قرار نگرفت. با وجود تبلیغات بسیار و با آنکه شرکت ایران شرق در تهران تأسیس شده بود و تبلیغات زیادی میکرد، خودروهای شوروی بدون مشتری ماند. زیل، زیم، پابدا، گاز، مسکویچ و ولگا از سال ۱۹۳۱ میلادی (۱۳۱۰ هجری شمسی) وارد بازار ایران شد. تعدادی کامیون هم وارد ایران شد؛ اما روی دست واردکنندگان ماند.
بین سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ نیز تعداد زیادی اتومبیل به ایران فرستادند؛ اما چندان استقبالی از این اتومبیلها نشد. شاه، در حدود سال ۱۳۴۴ هجری شمسی که روابط ایران و روسیه بسیار گرم شده و روسها ذوبآهن اصفهان را راهاندازی کرده بودند، در قبال صدور گاز ایران به شوروی تعدادی کامیون نظامی بیدماغ و تعدادی جیپ روسی به قیمت بسیار ارزان، و در حقیقت مفت، از شورویها خرید و دستور داد میان واحدهای نظامی پخش شود. اما صنایع اتومبیلسازی شوروی ابتدایی و عقبمانده بود و این جیپها و کامیونها در ایران با آن آب و هوای گرم اغلب ماههای سال قادر به فعالیت و تحرک نبودند و بیشتر آنها، پس از مدتی، مستعمل و از کار افتاده شدند و دیگر مورد استفاده قرار نگرفتند.
در مقابل جیپ آمریکایی مرگ نداشت و بنز ۱۸۰ گازوییلی صاحبش را ثروتمند میکرد و سالها رانندگان جاده ای از بنز ۱۸۰ تعریف میکردند و بهوسیله آن معاش خود را میگذراندند و شهرت یافته بود که هر کس بنز ۱۸۰ بخرد، میلیونر میشود و بنز ۱۸۰ صاحب خود را به تمول خواهد رساند و…
Mostafa&S
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴اگه ایران اون مسیرو ادامه میداد الان مثل ژاپن ماشین می ساخت ولی افسوس مسیرو اونوری رفتیم…
با تشکر آقای کاویانی
سام
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴با سلام
خواهش می کنم مصطفی عزیز، لطف داری شما
maus
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴الان همه آدمای اون زمان گور به گور شدن و اثری ازشون نیست.
ما هم به زودی به تاریخ می پیوندیم.
خوب یا بد
زیبا یا زشت
قوی یا ضعیف
ثروتمند یا فقیر
دلم میگره تصاویر قدیمی رو می بینم.لطف کنین اصلا تاریخچه نزارین تو سایت.
میریزم به هم کلا.
Mamas
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴حاجی منم همین جورم :( اون عکسی که از یه خیابون قدیمی و رنگی هم هست و ببین همه ماشین ها بنز و بیتل و … یعنی ماشین لاقل به روز بودن تکنولوژی روز دنیا رو داشتن :( اما الان هنوز فرمون هیدرولیک اپشن محسوب میشه چقدر بدبختیم ما
سیدجلال بختیاری
۱۳ مرداد ۱۴۰۲تاریخچه ایی عالی مختصروبسیارمفیدنوشته ایدواستفاده ی بسیاربردم ممنون ودیگراینکه یکنفرتونظرخودگفته ادمهای اون زمان همه گوربگورشدن وتارخچه ننویس وبهم میریزم نمیدونم چی صدات بزنم میگن ازنهارمعلومه شام چیه خوندی استفاده کردی واینجورحرف زدن یعنی چی گمان کنم شما بهم ریخته هستیدکمی مطالعه میکنیدروبه بهبودی که میرید دردتون میاد مقاومت میکنید
رهگذر
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴کدوم مسیر ؟ دادن نفت و گرفتن جیپ؟؟؟
farhad
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴باز اون زمان نفت میدادن و جیپ و جنگنده دررجه یک و ماشینای به روزوارد مملکت میشد!
الان که نفت وخیلی چیزای دیگه میدن و هیچی به ملت نمیرسه میره تو جیب بعضیا و باقیماندش سر از لبنان و عراق و…. در میاره
حمید سیمرغ یکی از تحریم کننده گان خودروی داخلی
۶ اردیبهشت ۱۳۹۴درکل باید گفت جاده پیچید ما نپیچیدیم
احمد باقری
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴جالب بود. ممنون از بابت مطالب. هر چند که این سابقه هیچ فایده ای برای صنعت خودروسازی کشور نداشت.
مصطفی
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ممنونم از این متن بسیار جالبتون.از خواندن تاریخ بسیار لذت می برم مخصوصا تو حوضه اتومبیل. لطفا ادامه دهید.
سام
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴با سلام
لطف داری مصطفی عزیز،در صورت دستیابی به منابع جذاب و خواندنی حتما این روند را ادامه خواهم داد.
سروش
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴مرسی . خیلی خواندنی و جالب بود . یاد اتوبوس های دوطبقه بخیر . کاش مثل تاکسی های لندن حفظ میشد .
فرید حنیفه زاده
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴مطلبی به واقع پربار و خواندنی بود و قلم شیوای سام کاویانی عزیز زیبایی مطلب رو چندبرابر کرده بود .
سپاس از سام عزیز ☺
سام
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴با سلام
لطف داری فرید عزیز، شرمنده می کنی.باعث خرسندی بنده است که این متن مورد التفات و توجه شما واقع گردید.
حسين
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴درود. تشکر فراوان از آقای سام کاویانی به خاطر مطلب خوبی که تهیه کردن. خیلی قشنگ بود، دست شما درد نکنه
بنز از اون موقع تو دل ایرانی ها جا باز کرده و هنوز که هنوزه غیر از طرفدارای جدیدش، بین افراد سالمند هم طرفدارای زیادی داره.
سام
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴با سلام
خواهش می کنم حسین عزیز ، لطف داری شما.من هم ازشما بابت اینکه زحمت کشیدید و متن را مرور کردید، سپاسگزارم.
شاید بنز از معدود خودروهایی بود که از همان بدو ورودش به کشورمان توانست نظر اکثریت مردم را به خودش جلب کند. مهمترین دلیل این مسئله هم دوام عالی این خودروها و سازگاری آنها با آب و هوای نسبتا گرم و خشک ایران بود. در آن زمان دوام خودرو و نیز کم استهلاکی آن مقوله ای بسیار مهم و شاید اولویت اول اکثر خریداران بود.
احسان(احسان سابق)
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴مرسی سام عزیز.مطالبی که می نویسی خیلی خلاقانه و جذابه.دعات می کنم
سام
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴با سلام
لطف داری احسان جان،همه مان محتاجیم دعا
احسان(احسان سابق)
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴لیتل دیترویت اندیمشک. اینکه تو شهر ما بوده! الان اندیمشک جز کشاورزی هیچی واسش نمونده. درسته که اندیمشک ما برخلاف دیترویت صنعت خودروسازی رو نتونست گسترش بده اما حداقل تونست مثل دیترویت ورشکست بشه.غرور ملی و افتخار ملی!
کافر مقدس
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ای کاش کمی هم از پارس خودرو مینوشتید . از جیپ آن گرفته تا بیوک b3 ش .
کولن بدجوری در همه ضمینه ها اجحاف شده در حق پارس خودرو نه تنها پارس خودرو بلکه بر صنعت خودرو ایران و اللخصوص جوانان پدال .
احسان جان دیترویت ورشکست نشد منحل شد
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_automobile_manufacturers_of_the_United_States
(البته تا برسی انتهای لیست خودروساز های آمریکایی 2شبانه روز طول میکشه:D . ای کاش بودند افرادی دلسوز که نسخه فارسی لینک را رونمایی میکردن:( )
« میلاد . فقط آلمان . فقط بنز »
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴درود .
مطلب خیلی عالی ایی بود . دستتون درد نکنه .
اما اتوبوس دو طبقه عجب چیزی بود . یادمه اخرین باری که سوار شدم و یا بهتر بگم اخرین اتوبوس های دو طبقه در خیابان پیروزی کار میکردند . عجب حسی داشت .
طبقه دوم عین سینما بود . اولین صندلی می نشستی . بهد شاخه های درختا میخورد تو شیشه .
کلا جالب بود .
رهگذر
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴یادش بخیر نیمدونم چرا الان دوباره طراحی نمیشه خیلی واسه بعضی جاهای تهران کاربردیه :D
ALL CARS
۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ممنون از سام کاویانی بخاطر مطلب انتخابی وزحمت ترجمه و از اون مهمتر توجه به نظرات دوستان پدالی
ندیده بودم یکی از دوستانی که مطالبی را ترجمه وبه پدال ارا ئه میدن اینقدر نسبت به نظرات توجه داشته باشن
شاید بالایک و دیس لایک نظرشونو میدن که ما متوجه نمیشیم
البته بوده در مواردی اندک پاسخی به نظرات دوستان دادن
ان شا ا…تو تمام مراحل زندگیتون موفق باشید جناب سام کاویانی
سام
۶ اردیبهشت ۱۳۹۴با سلام
لطف داری دوست عزیز،شرمنده می کنی.همین محبت های بی شائبه شماست که بنده را به ادامه این کار دلگرم و تشویق می کند(علیرغم همه گرفتاری ها و مشکلات روزمره).من هم به نوبه خودم موفقیت و شادکامی روزافزون را برایتان آرزومندم.ایامتان به کام
سعید
۷ اردیبهشت ۱۳۹۴جالب بود.
این قسمتش خیلی خنده داره:
(( من بالا رفتم و دیدم این بیصاحبمانده (منظور اتوبوس) بدون راننده در حال حرکت است. مگر من دیوانهام جان خود را با سوار شدن به اتوبوسی که راننده ندارد، به خطر بیاندازم!؟ )) :D :D :D
محسن
۳۰ شهریور ۱۳۹۴سلام
من دنبال ی اتاق اتوبوس دو طبقه از همین مدل های انگلیسی میگردم
اگه کسی اطلاعات داره لطفا به بنده اطلاع بده
امامی
ممنون
محسن
۳۰ شهریور ۱۳۹۴البته فقط اتاقش باشه کافیه دوستان
خسـرو
۲۷ مرداد ۱۳۹۷بسـیار ممنـون و متشکـرم، آقای کاویانی.
عالی بود.