فیلم «لمانز» برای سالها به عنوان یکی از تستهای اولیه برای محک علاقهمندان دنیای خودرو شناخته شده است. اگر شما این فیلم را دوست داشته باشید، قطعاً در باشگاه علاقهمندان واقعی دنیای خودرو جای خواهید داشت. در همین حال، این موضوع نشانه این است که شما در اقلیت قرار دارید. پس از ۴۵ سال که از این فیلم میگذرد، تنها جایگاهی که در میان فرهنگ پیدا کرده، همان گیشه خلوت «شب شکرگذاری» در اکران اول آن است. با نقاط ضعفی که در طرح داستان و یا حتی دیالوگهای آن وجود داشت، «لمانز» نمیتوانست توجه کسی را که در دهه ۱۹۷۰ میلادی، میل چندانی به مسابقات اتومبلیرانی سرعت نداشت، به خود جلب کند. حتی وجود شخصیت کاریزماتیک «مککوئین» نیز نتوانست آن را به یکی از فیلمهای جریان اصلی سینما تبدیل کند.
حتی برای طرفداران افراطی و دو آتشه، ایده یک فیلم در مورد «ساختن فیلم لمانز» بسیار دور از دسترس به نظر میرسد؛ مخصوصاً اگر مدتزمان این فیلم نزدیک به ۱۰۰ دقیقه نیز باشد. امّا «استیو مککوئین: انسان و لمانز» با وجود اسم عجیب و غریبی که برای آن انتخاب شده، تصویری اصیل و زیبا از روند ساخت فیلم اولیه در اختیار قرار میدهد و اینکه این فیلم در همان زمان، چگونه زندگی شخصی ستاره خود را از تنگناها عبور داده است. برای این فیلم از تصاویر اصلی «لمانز» در کنار گزارشهای خبری آن دوره و مصاحبه با برخی عوامل سازنده که هنوز در قید حیات هستند، و همینطور پسرِ «مککوئین»، «چاد» و اولین همسرش، «نیل آدامز»، استفاده شده است. «مککوئین» به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران آن دوره، وزنه بزرگی برای ساخت فیلم «لمانز» به شمار میآمد. وی خودش تا جای ممکن برای کیفیت این فیلم تلاش کرد و این در واقع، واکنشی به تلاش قبلی و غیرواقعگرایانه هالیوود در فیلم موتور اسپورت «گرندپری» بود. بسیاری از تصاویر این فیلم از مسابقات ۲۴ ساعته لمانز در سال ۱۹۷۰ جمعآوری شده بودند و به این منظور از یک پورشه اختصاصی با نصب سه دوربین بر روی آن، کمک گرفته شده بود. «مککوئین» که در همان سال در مسابقات ۱۲ ساعته سبرینگ همراه با «پیتر رِوسون» به مقام دوم رسیده بود، میخواست خودش نیز در این فیلم در مسابقات شرکت کند؛ ولی شرکت بیمه تولید فیلم، مجوّز حضور بازیگر نقش اول برای قرار گرفتن در شرایط یک مسابقه واقعی را نداد. با این حال، درخواست «مککوئین» برای هر چه واقعیتر شدن فیلم، باعث شد تا یک راننده برای صحنههای بخشهای مختلف مسابقات ۲۴ ساعته استخدام شود. این تصاویر، بلافاصله پس از اتمام رقابتها ضبط میشد. استفاده از سرعتهای مسابقه واقعی در تصاویر باعث شد تا فیلم «لمانز» از این لحاظ یکی از معدود فیلمهایی لقب گیرد که نزدیکترین حال و هوای موتوراسپورت را ایجاد کرده است. در عین حال، مشاهده نحوه انجام این کار نیز میتواند بسیار جالبتوجه باشد. این فیلم به ما نشان میدهد که رانندگان پیست چه مشقتهای برای دیدن محیط اطرافشان با استفاده از دوربینها دارند. همچنین باید به این موضوع اشاره کرد که تمام بدلکاری این فیلم به صورت واقعی انجام شده است. بنابراین، خطر ضبط این فیلم، کمتر از یک مسابقه واقعی نبوده است. «دِرِک بل» کسی است که صورتش پس از آتش گرفتن خودرو، دچار سوختگی شد و «دیوید پایپر»، راننده بریتانیایی نیز قسمتی از پایش را در حین یک تصادف در پیست از دست داد. در همین حال، اگر تصویربرداری را کنار بگذاریم، تولید این فیلم یک «فاجعه به تمام معنا» بود. فیلمبرداری بدون هیچگونه متن یا حتی یک طرح داستانی، شروع شد و بیشتر وسواس «مککوئین» برای اتومبیلها و رانندگان مسابقه در این پروژه دیده میشد تا شرایط ساخت یک فیلم سینمایی. این شرایط تا آنجا پیش رفت که کارگردان، «جان استورجز» با فیلمهایی مانند «هفت دلاور» و «فرار بزرگ» در کارنامهاش، پروژه را ترک کرد. بودجهها از دست رفتند و تولید به تعویق افتاد. زمانی که تصویربرداری اصلی در نوامبر ۱۹۷۰ به پایان میرسید، گروه فیلمسازی مجبور بودند که برگ درختان را رنگ کنند تا شرایط همچنان «تابستانی» به نظر برسد. البته در مورد صحبتهای تمام شخصیتهای اصلی تأثیرگذار «لمانز»، نمیتوان چندان به این فیلم مستند خرده گرفت؛ چرا که برخی از آنها چنین امکانی ندارند. «استیو مککوئین» در سال ۱۹۸۰ تحتتأثیر سرطان «مزوتلیوما» که میتوانست ناشی از آزبست موجود در لباسهای مسابقهاش در «لمانز» باشد، فوت کرد. به جز یک مصاحبه صوتی که اندکی قبل از مرگش انجام داده، صدای «مککوئین» را کمتر در این فیلم میشنویم. همچنین، هم «جان استورجز» و هم «لی کاتزین» که بعداً جانشین او در کارگردانی «لمانز» شد، هر دو فوت کردهاند. بنابراین، توصیف بحث و جدلهای صحنه فیلمبرداری بیشتر از جانب یک شخص سوم روایت شده است.۱۰ خواندن این مطلب 3 دقیقه زمان میبرد
KING 918
۲۹ آبان ۱۳۹۴جانم اون 917 قیافش تو شبکه ی اندو پلاسمی سلولام
ماشین باز خسته
۱۸ آذر ۱۳۹۴کم کم داری خودتو به کشتن میدیا..
جای سالم تو بدنت نذاشتی… رحم کن به خودت.، اینا فقط ماشینن !
محمدحسین شاوردی
۲۹ آبان ۱۳۹۴یاد هنرپیشه بزرگ و دوس داشتنی استیو مککویین بخیر…
سعید
۲۹ آبان ۱۳۹۴بچه ها کسی فیلم راش(شتاب) رو دیده؟
زندگیه نیکی لائودا
محمدحسین شاوردی
۲۹ آبان ۱۳۹۴من دیدمش سعیدجان … فیلم خوبیه…
معین
۲۹ آبان ۱۳۹۴فیلم راش رو دیدم
خیلی زیباست
ادم عاشقه نیکی میشه
البته فیلمه life on the limit رو حتما ببینین
مستنده درباره ی ایمنی در مسابقاته فورمول یک
با اینکه مستنده . من تا حالا 3 بار دیدمش
امیر007
۲۹ آبان ۱۳۹۴سلام یک چیزی بگم مک کویین اون ماشینه تو انیمیشن ماشین ها اون ماشین مسابقه ایه فکر کنم اسمش رو از این برداشتن
احمد باقری
۲۹ آبان ۱۳۹۴با تشکر از دوستان که فیلمهای خوبی معرفی کردند.
مرد خسته
۱۸ آذر ۱۳۹۴تصویر شماره ۷ بسیار بنده رو تحت تاثیر قرار داد و تا حدود زیادی خستگی رو از تنم در کرد.،
همچنین کلمه ای که در تصویر شماره ی ۹ بر روی تابلوی سفید نوشته شده است نیز بسیار پر معنا و احساس برانگیز میباشد و باقیمانده ی خستگیم رو هم در کرد..
با سپاس از زحمات خستگی ناپذیر سایت خستگی در کن پدال.
شاهین
۶ بهمن ۱۳۹۸استیو مک کویین بهترین راننده و بازیگر جهان بود و هست،،،من عاشق فیلم بولیت،گریز و دانه های شن هستم.