توانایی‌های محدود رانندگان بریتانیایی!

در مورد بکار بردن این اصطلاح حرف شما درسته کاوه جان ، شاید با اصطلاح “تخصصی شدن مشاغل ” منظورم رو بد بیان کردم

‘متن پایین در مورد خودرو نیست و باز هم ببخشید که طولانیه’
مثالی که زدید باعث شد فکر کنم ، تعریف اسان بودن یک عمل بین مردم کشور ها یکسان هست یا نه ، مثلا اگر از ۱۰۰ نفر در ایران بپرسید میتونند با نرم افزار اکسل به خوبی کار کنند
شاید ۲۰ نفر اعلام کنند کار کردن با این نرم افزار اسونه و به نظر بقیه سخت باشه و حتی یک بار هم باهاش کار نکردند، حالا این تعداد در امریکا ممکنه ۸۰ نفر باشه و کار کردن با اون رو خیلی ساده بدونند
در واقع چیزی که برای ما مثل زدن چسب زخم اسون هست ممکنه برای اونها مثل تزریق یک سرم باشه؟
اگردوستان فیلم “زاغه نشین میلیونر ” رو دیده باشند ، در هند مراکزی هست که به مردم انگلیسی زبان سراسر دنیا خدمات پشتیبانی اجناس خریداری شده رو میده ، عجیب نیست در این تماس ها مردم چنان سوال های ابتدایی میپرسند که ممکنه باعث تعجب ما بشه اما حقیقت اینه به عنوان مثال مشکل بسیاری از این تماس گیرنده ها اینه که یادشون رفته وسیله رو به برق وصل کنند یا مثلا دکمه روشن شدن رو بزنن
تلویزیون تعدادی از این تماسها رو پخش میکرد در یکی از اونها یک اقایی با حالت نگران و عصبی میگفت که در خودرو گیر افتاده و در قفل شده و سوییچ خارج از ماشینه، بعد از ۱۰-۲۰ ثانیه اپراتور گفت که شما میتونید به صورت دستی دکمه ای رو که روی در هست بالا بکشید و در باز میشه ! یعنی فناوری کی لیس چنان رایج شده که کم کم مردم راه های ابتدایی رو (شاید برای یک لحظه) اصلا بخاطر نمیارند
منظورم این نیست که مردم این کشور ها بهره هوشی پایینی دارند فقط اینکه انقدر در گیر سایر چیز ها هستند که از چنین مسائل ساده ای غافل موندند
و در اخر شاید کیفیت پایین اجناس در اینجا بوده که بلاجبار همه ما دستی بر اتش تمامی فنون از برق کاری تا لوله کشی پیدا کریدیم
شاید در انجا سطح درامد انقدر بالا هست که ترجیح میدند بجای زحمت دادن به خودشون خیلی ساده به یک تعمیرکار زنگ بزنند!