صنعت خودروی کشور به کجا میرود؟!
پس از گشایشهایی که توسط برجام ایجاد شد جوی روانی به وجود آمد که همگان انتظار تولید و عرضه خودروهای روز با کیفیت مناسب و قیمتی منطقی و در دسترس برای اکثر جامعه را داشتند؛ اما همانگونه که قبلاً نیز تجربه کردهایم (تولید تندر 90 و ادعاهای جایگزینی آن با پیکان را به یاد آورید) این امری تقریباً محال بود. کما اینکه اولین ثمره برجام که پژو 2008 است با چه هیاهو و جنجال حاشیههایی پیشفروش شد. به راستی چه آیندهای برای صنعت خودروی داخلی متصور هستید؟
هر روز که میگذرد بیشتر از پیش به حال این صنعت بسیار اساسی و حیاتی تأسف میخوریم. صنعتی که در صورت جهتگیری و سیاستگذاری صحیح میتواند بار عظیمی از دوش مشکلات کشور برداشته و مایه برکات فراوانی برای کشور عزیزمان شود؛ اما افسوس و صد افسوس نشانههایی که میبینیم ابرهای تیرهای هستند که انگار خیال کنار رفتن را ندارند.
در ابتدا هیاهوی فراوانی درباره ورود خودروسازارن برتر و معتبر جهانی به جای خودروسازان گمنام و تازه کار چینی شنیده میشد. به عنوان مثال امید میرفت تا فولکس واگن تولید خودرو در ایران را آغاز نماید. رنو هم مدلهای روز و جهانی خود را جایگزین تندر و خودروهای ارزانقیمت داخلی کند و سایر خودروسازان نیز بساط تولید را در این سرزمین پهن نمایند. اما ناامیدانه باید گفت که فولکس تاکنون تنها به واردات خودرو تنزل نموده، سرنوشت امجی-پارس مشخص نیست و شاید رنو هم خودروهای ارزان قیمت خود را در اینجا با قیمتی بالاتر و در کنار مدلهای قدیمی تولید نماید. و این ظاهرا رسم بازار خودروی ایران است! با این اوضاع چینیها با فراغ خاطر بیشتری، حتی به قیمت تولیدات خود نیز در این دیار افزودهاند.
در ادامه با ذکر دو مثال روشن این وضعیت را تشریح میکنیم.
بیشک همهی شما عزیزان با ماجرای پیشفروش پژو 2008 آشنا هستید. خودرویی که در ابتدا صحبت از بهای 70-80 میلیونی آن بود اما هماکنون با پیشپرداخت 60 میلیون تومانی پیشفروش شده است. اولین و اساسیترین سؤالی که به ذهن متبادر میشود این است که بهای نهایی این خودرو چقدر است؟ پاسخ این سؤال همانقدر که عجیب است همانقدر نیز تأسفآور است. در کجای جهان خودرویی را بدون مشخص بودن قیمت اصلی میفروشند؟! بدتر آنکه برای خرید خودرویی که بهایی اصلی آن مشخص نشده و حتی به جرئت میشود گفت بالای 90 درصد ثبتنام کنندگان آن را از نزدیک نیز ندیدهاند صف خرید تشکیل میشود. آیا برای چنین صنعتی میتوان آینده روشنی را متصور شد؟!
مثال دیگر به پراید مربوط است. طبق تازهترین خبرهایی که منتشر شده این خودرو "قرار است" سال 97 از خط تولید خداحافظی کند. حساب تعداد دفعاتی که اعلام شده پراید دیگر تولید نخواهد شد از دستان ما خارج شده اما اجازه دهید به ضربالاجل عدم تولید در سال 97 با دیده تردید بنگریم. البته مشابه این موضوع نیز به پیکان مربوط است که پس از کشوقوسهای فراوان سرانجام در سال 1384 به موزه فرستاده شد اما انگار مشکل با بدنه پیکان بخت برگشته بود زیرا قلب نه چندان پاکیزه (!) آن هماکنون در سینهی خودرویی چون آریسان میتپد. به احتمال بسیار زیاد پراید نیز چنین سرنوشتی خواهد داشت و با پوست انداختن دوباره وارد خط تولید خواهد شد.
این دو مثال تنها گوشهای بسیار کوچک از زوایای بسیار آشکار صنعت خودروی داخلی بود. از ذکر تولید نمونههای تاریخ مصرف گذشته خودداری میکنیم تا از طولانی شدن عرایض جلوگیری کنیم. هر انسان وطندوستی از پیشرفت و اعتلای صنعت کشورش خوشحال میشود و بیشک برای پیشبرد آن در حد توان کاری انجام میدهد؛ اما وقتی به صنعت خودرو نگاه میکنیم جز ناراحتی و افسوس چیزی نصیبمان نمیشود. همهی ما دوست داریم ساختههای داخلی را سوار شده و به آنها افتخار کرده و البته آنها را به رخ جهانیان بکشیم اما با این شرایطی که وجود دارد تمامی ما دلسرد میشویم...
نظر شما چیست؟ صنعت خودروی داخلی به کدام سمت میرود؟ آینده این صنعت مادر چگونه خواهد بود؟ آیا روزی رویای سوار شدن به خودروهای روز و با کیفیت و البته با بهای منطقی به حقیقت تبدیل خواهد شد؟ نظرات ارزشمند خودتان را با میان در میان بگذارید.