حدود سال ۱۳۸۷ بود. بنده در یک میهمانی بسیار حوصلهبر بودم. نه میشد کتابی در دست گرفت و وسط جمعیت مطالعه کرد و نه میهمانی را ترک کرد که باعث رنجش میزبان میشد. همینطوری نشسته بودم و زمین را نگاه میکردم. یواشیواش دقتم برای تماشای زمین بیشتر و بیشتر میشد. انگار که دارد اتفاق و فرایند جالبی رخ میدهد. همینطوری در حال تماشای فرش زیر پایم بودم. شروع کرده بودم به تعقیب نقش و نگارهای روی فرش. در آن لحظه نمیدانستم که آن مهمانی در حال شکل دادن به حداقل شش سال آتی زندگیام است. خطوط را نگاه میکردم. یکی بسیار سیال و دینامیک بود. دیگری درحالیکه مقدمه و مؤخرهای نداشت ولی به نحو معجزهآسایی در جایگاه خودش به زیبایی نقشآفرینی میکرد. زیبا بود. بعضی عین باد بودند و بعضی مانند آتش. این یکی دو ساعت که در مهمانی بودم برایم بسیار عجیب شده بود. باورنکردنی بود. حدود سی سال دنیایی عجیب و پرقدرت و زنده در فرش زیر پاهایم بود و من انگار تازه داشتم به آن پی میبردم. تصمیم گرفتم فردا صبح اولین کارم رفتن به بازار فرش و تماشای نقش و نگارهای آن باشد.
روز بعد در حال قدم زدن در بازار فرش و تاج آن یعنی سرای مظفریه بودم. هر کدام از فرشها انگار دنیایی از حکایت بودند. بعضی وقتها شاید برای خود شما هم پیش آمده باشد که در مسیری قرار میگیرید و انگار که سوار موجی از اتفاقات هستید همه چیز سلسلهوار به پیش میرود. دروازه سرای مظفریه چشمم به نوشتهها و تابلوهای خدمات طراحی فرش افتاد. انگار راهنمای داخل غار هستند! آنها را در پیش گرفتم. پلههای کهنه را طی کرده و به مغازه طراحی با نام وفائی رسیدم. پیرمردی داخل آن در حال مطالعه کتاب آنا کارنینا بود. در را باز کرده و عرض سلام کردم. پیرمرد کتاب را تا کرده و نگاهی به من کرد و گفت بفرمایید. همانطور سرپا شروع به شرح ماوقع مهمانی دیشب کردم. پیرمرد شریف که اسمش استاد وفائی بود درخواست کرد که درب را بسته و بنشینم. کتاب را تا کرده و روی میز گذاشت. آنچه ذهن مرا از دیشب مشغول کرده بود را با او در میان گذاشتم. گفتم استاد رشته من طراحی صنعتی هست. احساس میکنم در طراحی فرش پتانسیل عجیبی وجود دارد که شاید اگر در طراحی صنعتی استفاده شود بشود به نتایج خیرهکنندهای رسید.
قبل از اینکه جمله را ادامه دهم انگار که حرف دل او را زده باشم، با دستش اشارهای در باب تأیید استنباطم کرد. صحبتم را قطع کردم و ایشان ادامه داد که صبح مسیر کار که میآمد یک خودروی L90 را دیده است (آن روزها تازه به بازار آمده بود) و اینکه این خودرو چقدر از روح و ذوق هنر به دور بوده و با دیدنش دلش گرفته است و اینکه طراحی کالاهای صنعتی چقدر بیروح دارد میشود گفت. صحبت از سماورهای قدیمی و چرخخیاطیهای سیاه چینی (که شاید همهمان زمانی در خانه داشتهایم) کرد.
درد دلش درباره بیروح شدن طراحیهای صنعتی دلیلی شد که با انرژی خاصی شروع به راهنماییام کرد و در ادامه بابت راهی که قرار بود در شش سال آتی هدف اصلیام باشد از کلمات کلیدی که تا آن موقع حتی اسمش را هم نشنیده بودم مانند اسلیمی و ختایی صحبت کرد. این صحبت بسیار متأثرکننده در زندگی من حدود سه ساعت طول کشید تا وقت اذان شد و استاد قصد رفتن داشت. بهمحض خروج از دفتر طراحی فرش ایشان به سمت بزرگترین کتابفروشی شهر رفته و با کلماتی که شنیده و یادداشت کرده بودم دیگر میدانستم باید به دنبال چه چیزی باشم. تمامی کتب تذهیب و طراحی فرش و حتی تاریخ فرش و… را که در بازار بود خریداری کرده و شروع به مطالعه کردم. مطالب و تصاویری که تقدیم میگردد نتیجه همین تحقیق این حقیر میباشد.
از زمان امپراتوری ساسانیان بهعنوان پایهگذاران سبکِ تلفیقی از اسلیمی و ختایی، تاکنون بیشتر از پانزده قرن هست که این سبکها بازیگر اول و قدرتمند طراحی در کل منطقه خاورمیانه میباشند. ولی این مسئله همیشه محدود به استفاده از آن بهعنوان نقش و نگار بر روی در و دیوار کاخها و بناهای مذهبی و نیز فرش و قالی زیر پایمان بوده است. تلاش این کانسپت آزمون پتانسیل این سبکها برای استفاده در دنیای سهبعدی زندگیمان و در قالب کالاهای زندگی مدرن امروزی نظیر خودرو و قایق و وسایل خانگی و حتی بنای معماری میباشد. امیدوارم آورده اصلی این تحقیق آغاز تلاش برای بازیابی و بازسازی فرهنگ مادی (Material Culture) ملتهای خاورمیانه باشد که از زمان پیدایش انقلاب صنعتی در غرب بشدت زیر سایه سبکهای طراحی و زندگی غربی (که بسیار هم محترم هست) گم شده است. بسیار ضروری و شایان ذکر است که بیشک بدون یاری و پیگیریها و نقدها و قلم هنرمندانه همکاران طراح صنعتی عزیز این امر میسر نخواهد شد و تحقیق این حقیر هم در گوشهای از زمان محو خواهد شد.
در جریان این پروژه دو مشکل اساسی پیش رو داشتم. مشکل اول این بود که تا آن تاریخ حتی یک آبجکت سهبعدی اسلیمی و ختایی به بازار نیامده بود. چه بهصورت محصول مصرفی و چه بهصورت کانسپت. بنابراین نقطه شروعی که بتوان خط را از آنجا آغاز کرد و کشید وجود نداشت. مشکل دوم درباره خود سبکها بود که در حقیقت منطقه خاکستری بین سبکها منطقه کوچکی نبود. در طی قرنها و توسط طراحان مختلف ایرانی و غیر ایرانی، آیتمها و المانهای سبکها باهم درآمیخته بودند. به عبارت دیگر اشکال و فرمهایی هستند که نمیتوان با اطمینان گفت اسلیمی هستند یا ختایی. غربی هستند یا ایرانی. ولی بههرحال همه اینها حاکی از یک خبر خوش بودند که این جزایر هنوز کشف شده نیستند و جا برای تحقیق فراوان دارند.
چلنج دیگری که در مسیر تحقیق پیش رویم بود این بود که آیا باید از سبکها و خطوط تولیدیاش استنباط کرد (الهام گرفت) یا مستقیماً و بدون هرگونه تغییر و فنی سازی از خطوط استفاده کرد؟ با وجود این محدودیتها و تصمیماتی که باید اتخاذ میشد، پس از تعلم سبکهای اسلیمی و ختایی شروع به استفاده و طراحی خطوط و نقوش آنها در پکیجها کردم. (کلمه پکیج را از کتاب طراحی خودرو بنام H-Point آموخته و همیشه از آن استفاده میکنم. بهنوعی بهعنوان اسکلت فنی آبجکت هم میتوان در نظر گرفت.) از ابتدای تحقیق، تصمیمم طراحی یک ست بر اساس کانسپت بود و نه فقط یک نوع محصول. چرا که ست میتواند تصویرگر سبک زندگی باشد درحالیکه یک آبجکتِ تنها حتی میتواند زاییده یک تصادف باشد. اولین طرحم درباره خودرو بود.
پکیج فراری موتور عقب-وسط را با همان ابعاد و فاصله بین محورها (لی آوت فراری) ابتدا توسط برنامه اتوکد استخراج کرده و سپس شروع به طراحی کردم. درباره پکیج، بهعنوان مثال و در طی طراحی استریم لاین بیرونی خودرو، زاویه شیشه جلو را محدود به بالای ۲۹ درجه کردم زیرا شیب کمتر از این درجه با محدودیتهای تکنولوژی امروز باعث خمش (distortion) تصویر و خطای دید برای راننده میشود. فضاهای ارگونومیکی مانند فضای بین چرخ جلو و جای پاها را بر اساس ابعاد سیستم رکاند پینیون با کمک هیدرولیکی محاسبه کردم و …
درباره استفاده مستقیم از سبک یا استفاده استنباطی (الهام گرفتن) از آن تصمیم گرفتم هر دو را به پیش ببرم. همچنان که در تصاویر مشاهده میکنید داخل خودرو کاملاً منطبق بر فرمولهای اسلیمی و ختایی میباشد درحالیکه در بیرون، هم از خطوط فرمولی اصلی (در قسمت درب صندوق عقب و درب موتور عقب) و هم از خطوط استنباطی استفاده کردم. رینگهای خودرو از گل ختایی الهام گرفته شده است. به همین ترتیب و با همان محدودیتها و چلنجها شروع به طراحی قایق و آبجکتهای دیگر کردم که در تصاویر ارائه شدهاند. تعقیب مسیر تحقیق و طراحی کانسپت، از طریق دنبال کردن استحاله فرمها و خطوط در تصاویر بهتر و گویاتر از ارائه کلمات است.
آنچه خود این حقیر طی این فرایند به قطعیت و قاطعیت نتیجهگیری کردم، پتانسیل بینهایت بالای سبکهای جادویی اسلیمی و ختایی در نقشآفرینی در طراحی کالاهای زندگی میباشد. نظم سبک، دینامیک و قدرت ایجاد شده در خطوط و نیز تنوع طرحها و نقشها آنقدر زیاد و وسیع است که پی بردن به رموز این سبکها تلاش و پیگیری بسیاری از طراحان صنعتی ایرانی را میطلبد. امیدوارم منتظر این نباشیم که خارجیها بیایند و برایمان آنچه داریم را اکتشاف کنند. همانند آنچه درباره اجداد و پیشینیانمان کردند و چهبسا که خیلی چیزها را نگفتند و بس هزینههایی که در این مسیر دادیم. دست هنرمند همهتان را میبوسم.
نریمان موسوی – لیسانس طراحی صنعتی از دانشگاه METU
Dr.Zahed
۳۰ خرداد ۱۳۹۵عالی بود.
خسته نباشید.
king 918
۳۰ خرداد ۱۳۹۵خسته نباشی دلاور همه چی عالیه ………
فقط داخل ماشین یه جوریه نکنم همه کس پسند باشه اما در کل ماشالا به این علاقه و استعداد باریکلا ……..
sajjad
۳۰ خرداد ۱۳۹۵من به عنوان یک عشق ماشین و کسی که از بچگی تو کار ماشین بوده واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. امیدوارم هرجا هستین موفق و مایه افتخار ما باشید صنعت خودرو سازی بخصوص خودرو سازی ایران به افرادی چون شما نیاز داره . امیدوارم تا جای ممکن تحت حمایت قرار گیرید
یو اس اس اینترپرایز
۳۰ خرداد ۱۳۹۵اگه تحت حمایت قرار میگرفتن که الان وضعیت خودروسازی این نبود که.ساده ای شما؟؟؟
خسته شده
۳۰ خرداد ۱۳۹۵آیا کسی هست از ایشون و طرح هاش حمایت کنه؟
ایشون باید حمایت بشه نه فقط ایشون بلکه خیلی های دیگه که واقعا استعداد این کارو دارن چه میشه کرد *** همون بهتر چیزی گفته نشه تا انگه سیاسی بهمون نزنن فردا! اقدام علیه…
یو اس اس اینترپرایز
۳۰ خرداد ۱۳۹۵با تشکر از نریمان موسوی عزیز
فقط انگلستان
۳۰ خرداد ۱۳۹۵با تشکر فراوان از اقای نریمان موسوی گرامی .
امین
۳۰ خرداد ۱۳۹۵انصافا قشنگه. به طراح این خودرو پیشنهاد میشه هرچه سریع تر به کمپانی لامبورگینی، مازراتی، تسلا و بوگاتی مراجعه کند.
حمید
۳۰ خرداد ۱۳۹۵سلام …به عنوان یک گرافیست و طراح بسیار خوشحال شدم
از این همه علاقه و پیگیری..امیدوارم با انگیزه و قدرت ادامه بدین..
محمد
۳۰ خرداد ۱۳۹۵چی بگم والا
صادق
۳۰ خرداد ۱۳۹۵خیلی لذت بردم
واقعا ممنون
راستش اگه بگم امیدوارم که داخل صنعت خودروسازی ایران شما را استخدام کنن، ممکنه این آرزوی من برای شما، باعث نابودی هنرتون بشه…!!
پس امیدوارم داخل یه شرکت خارجی معتبر، مثل بنز و بی ام و و… بتونید طرح های زیباتون رو به ثمر برسونید
ارادتمند
amir.z
۳۰ خرداد ۱۳۹۵واقعا طرح هاتون فوق العادس هم زیبا هم روح دار….یه جورایی انگار این کانسپت زندس….یک موجوده نه یک جسم…..پیشنهاد من به شما این است که اصلا به فکر وارد کردن این طرح به صنعت خودروسازی داخل کشور نباشید……حتی یک درصد…..چون هنرتون و کارتون رو واقعا نابود میکنند…..هم طراحی رو خیلی دور میکنند از کانسپت….خیلی دور…..هم با کیفیت افتضاح و غیر استاندارد ماشیناشون خاطره ی بدی به جا میذارن….. یادتون باشه….صنعت خودروسازی ایران دزد ترین و پست ترین صنعت طول تاریخ بشریته
علی یعقوبی
۳۰ خرداد ۱۳۹۵با سلام و عرض خسته نباشید
واقعا باید بگم خسته نباشید
من هنوز دارم قایق رو نگاه میکنم… واقعا طراحیه ایرانی یکی از چشم نواز ترین طراحی هاست که به لطف شما توی این کانسپت ها نمایان شده.. امیدوارم کانسپت شما دیده بشه نه تو ایران چون واقعا به این کشور امیدی نیست بلکه در دنیا دیده بشه
كورش مسگرلو
۳۰ خرداد ۱۳۹۵خیلی خیلی لذت بردم و تحت تاثیر قرار گرفتم، امیدوارم به بهترین شکل بتونید به مرحله عملیاتی برسونید.
یه خواهش از پدال دارم و اون اینکه امکان اشتراک از طریق تلگرام فراهم بشه چون حیف یه همچین مطلبی را دیگران نبینند و خوب برای خود پدال هم خوب میشه.
آرش آمریکایی
۳۰ خرداد ۱۳۹۵وقتی این طراحی ها رو دیدم و این مقاله رو خوندم اشکم در اومد چون همیشه منتظر این بودم
همیشه با خودم میگفتم چرا از فرهنگ غنی خودمون تو ساخت ساختمان ها لوازم زندگی و خودرو استفاده نمیکنیم
این مقاله بهترین مقاله ای که تاحالا خوندم و شما انگار یه جورایی آرزوی منو براورده کردید
امید وارم بزودی این طراحیها توی ساختمانها و خودروها استفاده بشه
cadillac
۳۰ خرداد ۱۳۹۵آقای موسوی اگر به یک یکی از خودروسازی های مراجع کنین .این طراحی خوب را به خودشون مربوط میکنند و شما رو در بیرون از کار قرار میدهند و همچنین از شما خوب حمایت نمیکنند.ولی از نظر من شما به کارخانه ای همچون تسلا مراجعه کنین خیلی خوب میشه چون این ماشین با موتور الکتریکی و با قدرت خیلی زیاد واقعا محشر میشه.و همچنین از همایت خوبی هم بر خورد ار میشوید .به خود متکی باشید چون طراحی خیلی خوبیه.
آرمان
۳۰ خرداد ۱۳۹۵با تبریک به زیبایی طرح ها و به روز رسانی گوشه ای از فرهنگ غنی ایرانی.
طرح های شما من را به یاد خانم “زها حدید “طراح برجسته دنیا در زمینه معماری انداخت که اصالتا عراقی میباشد.مطمئن هستم پیگیری درست این ایده و پیدا کردن بستر مناسب اجرای آن ،برگ زرینی بر افتخارات جوانان خوش ذوق ایرانی خواهد بود و باعث افتخار و مباهات کل فرهنگ های وابسته به ایران و لذت جهانی از فرهنگ غنی ما خواهد شد.
نریمان موسوی
۳۰ خرداد ۱۳۹۵سلام دوستان. وقتی نظرات رو می خوندم , با اینکه 37 سالمه گریه کردم. خیلی خوشحالم که پسندیدید. خیلی. دست همه تون رو می بوسم.
fooad
۳۰ خرداد ۱۳۹۵سلام و خسته نباشید خدمت آقای موسوی. تبریک میگم به خاطر ذوق هنریتون. ولی پیشنهاد من اینه که این طرح رو پختگی کامل برسونید برای استفاده در دنیای واقعی و اجازه ندید که طرح زیباتون در حد کانسپت باقی بمونه. پشتکار شما تحسین بر انگیزه
كوروش
۳۰ خرداد ۱۳۹۵راستش رو بگم هیچ کس تاحالا با فرهنگ خودمون این کار رو نکرده بود اقای موسوی ما طراح های بزگی در غرب داریم اما تمام طرح هاشون حس و فرهنگ غربی داشت اما شما کاملا لوکالی و بومی هستش بخاطر همین اینقدر به دل ما ها می چسبه واقعا شاهکار هستش خسته نباشید
امین
۳۰ خرداد ۱۳۹۵جون میده واسه سوپر اسپرت شدن
متن رو هم اصلاح کنین لطفا
تیمچه مظفریه هست نه سرای مظفریه
احسان(احسان سابق)
۳۰ خرداد ۱۳۹۵ما خودروسازای ایرانی رو میبنیم و فکر می کنیم وسعمون همینه.ولی بعضی وقتا یادمون میره این همه تحصیل کرده های ایرانی تو کشورهای پیشرفته زمانی همسایه ی من و تو بودن.
من خودم مهندسی برق خوندم و اما همیشه عاشق بچه های طراح و کارشون هستم.بخصوص اینکه هر فرهنگ طرح و معماری مختص خودش رو داره که کار طراحان رو حساستر میکنه.
حقیقتش من با دیدن این تصاویر جا خوردم.فکر نمیکردم با الگوهای ایرانی میشه چنین طرح های پیشرفته و مدرنی ایجاد کرد.شاید اگر کشورمون دارای اقتصادی پیشرفته بود میتونستیم ساختمون ها یا خودروهایی رو داشته باشیم که در طراحی اون ها از این طرح ها الگوبرداری شده باشه!چقدر زیبا میشد و افتخارامیز بود
نریمان عزیز.فوق العاده بود و کاملا مشخصه استعداد و خلاقیت بی نظیری داری.موفق باشی
علی
۳۰ خرداد ۱۳۹۵دوست عزیز این ایده ها رو در طراحی داخلی زمانی خودم به اجرا گذاشتم که موفق هم بود.
طرح ها به نظر کمی ناپخته است ولی ایده نابیه که جا برای کار داره
علي رضا
۳۰ خرداد ۱۳۹۵واقعا جالب بود…دست شما درد نکنه آقای موسوی
مانی
۳۰ خرداد ۱۳۹۵واقعأ تحت تأثیر قرار گرفتم.بسیار بسیار عالی بود.امیدوارم آقای نریمان و همینطور بقیه طراحهای کشورمون بیشتر پیگیر این سبک باشن واقعأ ظرفیت زیادی داره.بسیار زیبا بود.
sajjad
۳۰ خرداد ۱۳۹۵واقعا عالیه
ما باید به حدی برسیم که تقلید رو کنار بزاریم
ما فرهنک غنی داریم
میتونیم همه جا ازش بهره ببریم
مهزیار
۳۰ خرداد ۱۳۹۵عالی
من یه معمارم و علاقه مند خودرو
میفهمم از چی صحبت میکنید
محمدجواد
۳۰ خرداد ۱۳۹۵از بس که عالیه جای هیچ حرف و سخنی باقی نمیمونه…
ابتکار و خلاقیتی که در این طرح ها وجود داره واقعا محشره…
واقعا یک زبان طراحی جدید و منحصر به فرد در دنیای طراحی خودرو
فوق العاده است …
ماسل
۳۰ خرداد ۱۳۹۵والا نتونستم هیچی نگم ولی کاراتون واقعا جای حرفی نمیزاره.خارج از کشور هستید؟
نریمان موسوی
۳۱ خرداد ۱۳۹۵تبریز هستم قربان . :)
احمد باقری
۳۰ خرداد ۱۳۹۵مقاله بسیار جالبی بود، اگه این روند ادامه پیدا کنه، مسلما طرحهای پخته تر و بهتری هم میشه تولید کرد.
Mehdi TuRbO
۳۰ خرداد ۱۳۹۵یکی از بهترین مقالات پدال بود که مطالعه کردم.هم جذاب بود،مهمتر از همه،همه چیش ایرانی بود،نویسندش،طراح کانسپت،و خوندن داستان موفقیت ی نفر بود ک ای کاش هممون مخصوصن خودم این همتا داشتم ک برای رسیدن به چیزایی ک دوست دارم تلاش کنم و پی گیر باشم.ممنون اقای نریمان.
من هم مثل شما طراحی رو خیلی دوست دارم با تمام وجود،ایده طراحی اتاقمو خودم دادم و هر کی میبینه میگه چقد قشنگ بعضیا فک میکنند به بیرون دادم در حالی ک هیچ هزینه ای برای طراحیش ندادم،اما متاسفانه همون جمله ای ک گفتم،برای علاقم ارزش قایل نیسم،همش هی میگم میرم دنبالش اما کی میشه را نمیدونم.خیلی دوست داشتم در کنار رشته اصلیم این حرفه را هم دنبال میکردم،اما متاسفم.
Amir Ali RA
۳۰ خرداد ۱۳۹۵1-داداش دمت گرم که تاریخ کشور رو اینجوری زنده نگه میداری.(اون تاریخ دانای عزیز که همش شعار میدن باید اینو ببینن و به جای شعار عملی اجام بدن)
2-طراحی قایق ها واقعا عالیه و مطمعنا توی تست ظرایب دینامیکی حرف های زیادی برای گفتن داره!
3-در طراحی داخلی خودرو ها هم یکم زیاده روی شده و باید از طراحی های مدرن تر استفاده بشه:)
Amir Ali RA
omid
۳۰ خرداد ۱۳۹۵خیلی خیلی فوق العادست. از بچگی همیشه فکر میکردم چی میشد حداقل طراحی داخل اتاق خودرو رو از طرح های اسلیمی و ایرانی استفاده کنند که کلی روح داره و به انسان آرامش میده، با اون رنگ های فیروزه ای و سبز و بسیار زیبا و آرامبخش. حالا که میبینم این طرح پیاده شده و خیلی هم زیبا از کار درومده خیلی هیجان زده شدم. این طرح ها با کمی تغییرات – برای اینکه از این حالت خاص بودن دربیاد و عامه پسندتر بشه – میتونه اجرایی بشن و مورد استفاده قرار بگیرن، البته به شرط حمایت همه جانبه. امیدوارم اگر هم این طرح ها به یک محصول واقی خارجی قابل استفاده مبدل نشد حداقل به عنوان یک ایده بکر و جدید ایرانی در دنیا به نام ایران ثبت بشه و به سمع و نظر تمام دنیا برسه.
ارمان
۳۰ خرداد ۱۳۹۵همیشه کانسپت ها همینطورن اما واقعا عالیه ای زبان طراحی