چشم اندازهفته نامه

معرفی بهترین ماسل کارهای دههٔ 80 میلادی

سال‌های ابتدایی دههٔ ۷۰ میلادی عصر طلایی خودروهای عضلانی یا همان ماسل کارها محسوب می‌شد و نام‌های بزرگی چون باراکودا، چارجر و AMX در اوج شکوه و قدرت قرار داشتند. بااین‌حال هرچند در اوایل دههٔ ۷۰ بهترین و باشکوه‌ترین خودروهای عضلانی تاریخ ساخته شدند اما در این مطلب قصد داریم به ماسل کارهای دههٔ ۸۰ میلادی بپردازیم که اغلب نادیده گرفته شده و توجه چندانی به آن‌ها نمی‌شود. البته این موضوع بدون دلیل نیست چراکه دههٔ ۸۰ دوران افول ماسل کارهای آمریکایی بود تا جایی که می‌توان این دهه را دوران تاریک و سیاه خودروهای عضلانی دانست. از سوی دیگر در آن سال‌ها کوپه‌های اسپرت ژاپنی مثل تویوتا سوپرا و مزدا RX-7 معرفی شدند که در اوج مهندسی و طراحی قرار داشتند. به همین دلیل در دههٔ ۸۰ ماسل کارهای آمریکایی افت وحشتناکی داشته و تا حد زیادی به حاشیه رانده شدند؛ اما در همین دوران سیاه هم ماسل کارهای قابل‌توجهی پیدا می‌شود؛ بنابراین قصد داریم در این مطلب به معرفی بهترین ماسل کارهای دههٔ ۸۰ میلادی بپردازیم.

پونتیاک گرند پری ۲+۲ مدل ۱۹۸۶

تا سال ۱۹۷۸ پونتیاک گرند پری یکی از خوش‌نام‌ترین خودروها در بخش ماسل کارها بود؛ اما با معرفی نسل چهارم این خودرو در سال ۱۹۷۸ مشخص شد که پونتیاک نابود کردن محصولات خود را آغاز کرده است. بااین‌حال این برند آمریکایی با معرفی مدل گرند پری ۲+۲ در سال ۱۹۸۶ سعی کرد این ماشین پرافتخار را به روزهای شکوه سابق بازگرداند. همانند مدل محبوب‌تر شورلت مونت‌کارلو SS، پونتیاک گرند پری ۲+۲ هم نسخه‌ای عضلانی‌تر و قدرتمندتر از گرند پری استاندارد محسوب می‌شد. این مدل به یک پیشرانهٔ ۵ لیتری V8 مجهز شده بود که تنها ۱۶۵ اسب بخار قدرت و ۳۳۲ نیوتن متر گشتاور تولید می‌کرد. گرند پری ۲+۲ نمونه‌ای تولید محدود بود که تنها ۱۲۲۵ دستگاه از آن ساخته شد و سپس تولید آن در سال ۱۹۸۷ خاتمه یافت.

دوج داکوتا شلبی مدل ۱۹۸۹

در دههٔ ۸۰ تنها خودروهای سواری در بخش ماسل کارها حضور نداشتند چراکه در سال ۱۹۸۹ دوج و شلبی برای ساخت یک پیکاپ قدرتمند با یکدیگر همکاری کردند. نسخهٔ فاصله محوری کوتاه پیکاپ دوج داکوتا گزینه‌ای عالی برای رفتن زیر دست تیونر معروف، کارول شلبی بود. بدین ترتیب پیشرانهٔ ۳.۹ لیتری V6 استاندارد داکوتا توسط شلبی با یک نمونهٔ ۵.۲ لیتری V8 با ۱۷۵ اسب بخار قدرت جایگزین شد؛ بنابراین پیش از معرفی جی‌ام‌سی سایکلون و فورد F150 لایتنینگ، دوج داکوتا شلبی سریع‌ترین تراک عضلانی بازار محسوب می‌شد؛ اما متأسفانه از این خودرو تنها ۱۴۷۵ دستگاه ساخته شد که ۴۸۰ دستگاه آن سفیدرنگ و بقیه قرمز بودند. تولید داکوتا شلبی در سال ۱۹۹۰ خاتمه یافت.

فورد تاندربرد SC مدل ۱۹۸۹

واقعاً نمی‌توان یک فورد تاندربرد دهه ۸۰ را خودرویی عضلانی دانست. همچنین نسل دهم این خودرو که در سال ۱۹۸۸ معرفی شد بشدت سهم خود از بازار را از دست داد؛ اما پیش از آنکه تاندربرد در سال ۱۹۹۷ برای همیشه از خط تولید کنار برود (البته در سال ۲۰۰۲ دوباره احیا شد)، فورد اعتقاد داشت ساخت مدلی بنام تاندربرد سوپر کوپه یا به‌طور مخفف SC می‌تواند جالب باشد. هرچند این مدل طراحی بسیار ساده و آرامی داشت اما در زیر بدنهٔ آن پلت‌فرم نسبتاً اسپرت فاکس فورد قرار داشت. در زیر کاپوت تاندربرد SC نیز یک پیشرانهٔ ۳.۸ لیتری V6 سوپرشارژ با ۲۱۰ اسب بخار قدرت نصب شده بود. همچنین فورد تاندربرد SC خودرویی دوست‌داشتنی بود تا جایی که به‌عنوان خودروی سال ۱۹۸۹ موتور ترند هم انتخاب شد.

پونتیاک فایربرد ترنس ام مدل ۱۹۸۲

در سال ۱۹۸۲ نسل سوم هردو ماسل کار جنرال موتورز یعنی پونتیاک فایربرد و پسرعمویش شورلت کامارو معرفی شدند و تغییراتی اساسی در هردوی آن‌ها انجام گرفت؛ اما درحالی‌که شورلت مسیری انقلابی را در نسل سوم کامارو در پیش گرفته بود، پونتیاک در فایبربرد رویکردی تکاملی را اعمال نمود. البته بدنه و همین‌طور فاصلهٔ محوری نسل سوم فایربرد کوچک‌تر شده بود اما طراحی کلی آن برای علاقه‌مندان به‌یادماندنی بود. در زیر کاپوت مدل بالا ردهٔ ترنس ام نیز یک پیشرانهٔ ۵ لیتری V8 با قدرتی در حدود ۱۵۰ اسب بخار قرار گرفته بود.

شورلت کامارو IROC-Z مدل ۱۹۸۵

درحالی‌که نسل سوم پونتیاک فایربرد همچنان به‌عنوان یکی از مشهورترین خودروها به بازی در فیلم‌ها و سریال‌ها ادامه می‌داد، شورلت کامارو در جای دیگری به دنبال شهرت بود. در همین ارتباط شورلت در سال ۱۹۸۵ برای نسل سوم کامارو پکیجی بنام IROC-Z را معرفی کرد که نام آن از مخفف مسابقات قهرمانی بین‌المللی گرفته شده بود. این پکیج که به‌صورت سفارشی بر روی مدل Z28 ارائه می‌شد، شامل کاهش ارتفاع خودرو، لاستیک‌های ۲۴۵ کوروت، ارتقاء تعلیق، شاسی مستحکم‌تر و سیستم انژکتور متعلق به کوروت می‌شد. کامارو IROC-Z با دو پیشرانهٔ مختلف شامل ۱۹۰ اسب بخاری L69 و ۲۰۵ اسب بخاری LB9 انژکتوری قابل انتخاب بود. از این مدل همواره به‌عنوان یکی از نقاط روشن دههٔ ۸۰ یاد می‌شود.

شورلت مونت‌کارلو SS مدل ۱۹۸۳

در سال ۱۹۸۳، پس از بیش از ۱۲ سال غیبت، شورلت دوباره مونت‌کارلو SS را ارائه نمود که به نظر می‌رسد تصمیم خوبی بوده است. یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۴ مونت‌کارلو SS به‌عنوان یکی از خودروهای مسابقات ناسکار نیز انتخاب شد. این ماشین همچنین موفقیت و فروش بالایی را برای شورلت به همراه داشت تا جایی که در سال ۱۹۸۴ بیش از ۲۴ هزار دستگاه از آن به فروش رسید و حتی شورلت برای پاسخ به تقاضای بالا برای آن با مشکل مواجه شد. در موفقیت مونت‌کارلو SS وجود یک پیشرانهٔ ۱۸۰ اسب بخاری V8 در زیر کاپوت نیز نقش پررنگی داشت. مونت‌کارلو SS تا سال ۱۹۸۸ به تولید رسید یعنی زمانی که شورلت به‌طورکلی به تولید مونت‌کارلو پایان داد. البته این خودرو در سال ۱۹۹۵ دوباره بازگشت.

فورد موستانگ GT مدل ۱۹۸۷

پس از پایان عمر نسل دوم موستانگ، فورد قصد داشت برای مدل ۱۹۷۹ این پانی کار اصیل خود را از نو طراحی کند. بدین ترتیب در همین سال نسل سوم موستانگ با استایل کاملاً جدید و طیف جدیدی از پیشرانه‌ها، امید تازه‌ای به طرفداران این ماشین بخشید. سپس در سال ۱۹۸۷ درحالی‌که نزدیک به یک دهه از عمر نسل سوم موستانگ می‌گذشت فورد اقدام به فیس‌لیفت آن نمود. طی این فیس‌لیفت، نمای چهار چراغ جلو کنار گذاشته شد و موستانگ استایل مدرن‌تری پیدا کرد. همچنین قدرت پیشرانهٔ ۵ لیتری V8 موستانگ نیز به ۲۲۵ اسب بخار افزایش پیدا کرد که شتاب صفر تا ۹۶ کیلومتر ۶.۳ ثانیه‌ای را برای آن فراهم می‌کرد.

بیوک GNX مدل ۱۹۸۷

در لیست بهترین ماسل کارهای دههٔ ۸۰ تاکنون از موستانگ، کامارو و فایربرد نام برده‌ایم اما طرفداران خودروهای عضلانی می‌دانند که هیچ‌کدام از این خودروهای مذکور بهترین ماسل کار دههٔ ۸۰ نیستند چراکه این عنوان در اختیار بیوک GNX قرار دارد. این خودرو نمونه‌ای ویژه و تولید محدود است که بر اساس بیوک ریگال گرند نشنال ساخته شده بود. GNX که در سال ۱۹۸۷ معرفی شد، به نسخهٔ تقویت‌شدهٔ قدرتمندترین پیشرانهٔ مدل گرند نشنال مجهز شده بود. این موتور از نوع ۳.۸ لیتری V6 توربوشارژ با ۲۷۶ اسب بخار قدرت بود که برای آن دوران رقم قابل‌توجهی محسوب می‌شد. بیوک GNX قدرتمندترین ماسل کار دههٔ ۸۰ بود و می‌توانست مسافت ۴۰۰ متر را ظرف تنها ۱۲.۷ ثانیه طی کند. GNX پایان‌بخش دوران حضور مدل گرن نشنال در خانوادهٔ بیوک ریگال بود و با خاتمهٔ تولید آن، مدل‌های عملکردی هم از خانوادهٔ ریگال رخت بربستند. تنها ۵۴۷ دستگاه از GNX ساخته شد و بنابراین امروزه خودروی بسیار خاص و کمیابی محسوب می‌شود. به همین دلیل اگر خواهان خرید یک دستگاه GNX هستید باید پول زیادی پرداخت کنید چراکه اخیراً یک دستگاه از آن در یک حراجی با قیمت ۱۶۳ هزار دلار فروخته و به گران‌ترین ریگال تاریخ تبدیل شد.

 

منبع: Motor1

 

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

امیر دهقان

نویسنده و مترجم پدال، عاشق ماشین، عشقی که حد و حصر نداره

مطالب مشابه

‫۱۶ دیدگاه‌ها

  1. sina

    ۷ خرداد ۱۳۹۷
    سوابق: (2658 ديدگاه)

    دهه هفتادی ها رو بیشتر دوست داشتم :)

    1. تیاگو

      ۷ خرداد ۱۳۹۷
      سوابق: (99 ديدگاه)

      دهه ی هشتاد دهه ی افته

    2. Maximus

      ۷ خرداد ۱۳۹۷
      سوابق: (325 ديدگاه)

      و دوران خلق بهترین اسپرت های دنیا توسط ژاپنی ها :
      به نظر من مزدا RX7 بهترین ماشین اسپرتی هست که صنعت خودروسازی ژاپن در طول تاریخش به دنیا هدیه کرده و به شخصه اگه اون دوران می‌خواستم یه ماشین اسپورت بخرم ۷ هزار دلار داشتم یا ۷۰ هزار دلار واسم فرقی نمی‌کرد ، در هر صورت سراغ هیچ گزینه ای جز RX7 نمی‌رفتم

      مزدا نسل دوم RX7 رو فقط برای تسلط بر بازار آمریکا ساخت ، در دهه ی۸۰ پورشه ۹۲۴ و ۹۴۴ در آمریکا بسیار محبوب بودند و طرفداران بسیاری داشتند ، ولی گرون بودند و خیلی ها نمیتونستن بخرندشون ،

      مزدا با الگو برداری طراحی نسل دوم RX7 از پورشه ۹۲۴ و ۹۴۴ کاری کرد دیگه حسرت داشتن یه ماشین اسپورت همه فن حریف که بتونی با تمام وجود عاشق همه چیزش بشی روی دل خیلی ها که با حسرت به ۹۲۴ و‌۹۴۴ نگاه میکردن ، باقی نماند.

      واسه درک عظمت مهندسی RX7 به هندلینگ غیرقابل باور و چسبندگی بی نظیرش اشاره نمی‌کنم ، فقط کافیه اینو بدونیم در دورانی که پونیاک گرند پری و فایربرد از یه موتور ۵ لیتری ۱۵۰ اسب بخار می‌گرفتند مزدا RX7 با یه موتور ۱/۳ لیتری بدون توربو ۱۵۳ اسب و با توربو ۲۱۵ اسب قدرت تولید می‌کرد

      کسی اگه نظر من رو بخواد با اطلاعات ناقص خودم ، RX7 رو بهترین ماشین اسپرت تاریخ می‌دونم … جزو معدود ماشین هائیه که هرگز افت نداشت و هر نسلش بهتر از قبلی بود ، هرگز اصالت خودش رو از دست نداد و موتور وانکل رو مثل یاقوت گرانبهایی در قفس سینه‌ش حفظ کرد

      1. حسین دهمرد

        ۷ خرداد ۱۳۹۷
        سوابق: (2643 ديدگاه)

        اینکه بخوایم یه موتور وانکل رو بایه موتور پیستونی مقایسه کنیم درست نیست.اگه موتور خوبی بود مطمئنا استفاده ی گسترده تری باید میداشت.وگرنه در دوره ای روی یک مدل که اسمش یادم نیست موتور جت هم گذاشتن.مهم اینه که بازار تعیین میکنه الان کدوم بهتر وموفق تره
        ارادت

        1. Maximus

          ۷ خرداد ۱۳۹۷
          سوابق: (325 ديدگاه)

          عزیزم موتور جت چه ربطی به موتور وانکل داره آخه؟!!!!
          ساخت موتور وانکل تجربه و مهارت بالایی می‌خواد و نیاز به دانش و تکنیک خاصی داره واسه همین بقیه سراغش نرفتن ، مزدا بهتر از هر خودروسازی قِلِق ساخت این موتور ها رو بلده

          موتور های وانکل یقینا مثل هر چیز دیگه ای در دنیا بدون عیب نبودند ، اما مزدا این موتور ها رو بسیار خوب درست می کرد ،
          اگه موتور های وانکل خوب نبود در ۳ نسل متوالی از مزدا rx7 از ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۲ و همچنین rx8 ، و مزدا ۹۲۹ از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۱ استفاده نمیشدن
          این ماشین های مزدا با همین موتور های وانکلشون بار ها جایزه ی بهترین خودروی خارجی بازار آمریکا رو به دست آورند

          باورش سخته ولی مزدا واقعاً کارش خیلی خیلی خیلی درسته ، و میشه گفت مزدا با اقتدار بی‌نقص ترین خودروساز دنیاست (اگه قیمت بالا و مشتری های محدود رو یک نقص برای پورشه حساب کنیم)

        2. #ali.m#

          ۸ خرداد ۱۳۹۷
          سوابق: (1836 ديدگاه)

          اقای دهمرد .موتور های وانکل هم مزیت های زیادی داشتن و هم معایت زیادی .
          اول که موتور وانکل قسمت های متحرک کمتری داره (4قطعه متحرک اصلی)در حالی ک موتور های پیستونی معمول بالای 40قطعه متحرک دارن . مثل شاتون ها،میل لنگ ، میل بادامک ،اسبکها و…. واین خودش در تعمیرات و قابلیت اطمینان خیلی تاثیر داره .
          دوم اینکه خیلی نرم و بیصدا کار میکرد .
          اما دلیل ادامه پیدا نکردن تولید این موتور ها هزینه تولید بالاشون و مصرف زیاد بود و دلیل این مصرف زیاد هم ضریب تراکم کمشون بود ک راندمان ترمودینامیکی رو کاهش میده .
          البته احتمال تولید دوباره موتور های وانکل توسط مزدا خیلی زیاده

        3. #ali.m#

          ۸ خرداد ۱۳۹۷
          سوابق: (1836 ديدگاه)

          اقای ماکسیموس
          مزدا به هیچ وجه بی نقص ترین خودروساز ژاپنی یا دنیا نیست .
          اما میشه گفت دوست داشتنی ترینه .
          بقیه ژاپنی ها مخصوصا تویوتا چه از نظر مهندسی پیشرانه و موتور و چه از نظر برنامه ریزی و مدیریت خیلی بالا تر از مزدا قرار دارن .
          شما اگر تعداد جوایز پیشرانه ی تویوتا و هوندا رو با مزدا مقایسه بکنید متوجه میشید چی میگم .(البته اگر خودروسازی جایزه پیشرانه سال رو بگیره اصلا دلیل بر برتر بودنش نیست.)

        4. #ali.m#

          ۸ خرداد ۱۳۹۷
          سوابق: (1836 ديدگاه)

          در ضمن بی نقص ترین خودرو ساز در حال حاظر لکسس هست .
          که سال2017با همین عنوان جایزه گرفته .

          موافقم 1
          مخالفم 1
        5. Maximus

          ۸ خرداد ۱۳۹۷
          سوابق: (325 ديدگاه)

          علی آقا نظر شما و اونایی که احیانا تویوتا و لکسوس یا هر شرکت دیگه ای رو انتخاب کردن معتبر و محترمه

          اما من مستقل از مجلات خودرویی و باقی کاربران فکر می‌کنم و نظر خودم رو دارم (بر اساس چیزایی که می‌دونم و برام اهمیت بیشتری داره) ، به حرف بقیه کار ندارم

          مزدا نسبت به بودجه ای که در اختیارشه ، جاه طلبی مدیراش و خیلی چیز های دیگه در حال حاضر بهترین عملکرد رو داره ، از نظر ظاهر زیباترین ماشین ها رو می‌سازه ، فناوری اسکای اکتیوش بی نظیره ، موتور های وانکل رو که به ذات پر استهلاک و پر خرج هستند رو بسیار باکیفیت تر و کم دردسر درست می‌کنه
          در فاجعه ی هیروشیما بر عکس تویوتا که کمتر صدمه دید تجهیزات تولید مزدا به طور کامل از ۱۰۰ به ۰ رسید ولی دوباره ظرف فقط ۲۵ سال خودش رو کاملا احیا کرد و با مدل هایی مثل ۹۲۶ به تک تک کشور های دنیا نفوذ و خودش رو دوباره در دل مردم جا کرد،

          یکی دیگه اینکه ماشین های مزدا همگی روح دارند و‌ یک حس سرزندگی و نشاط خوبی باهاشونه، چیزی که شما در بیشتر (نه همه) محصولات تویوتا نمی‌بینی

          ممکنه فکر کنی من یه ذره غیرمنطقی در مورد مزدا حرف می‌زنم ولی باور کن دست خودم نیست ،فارغ از علاقم به همه ی خودروسازان باکیفیت ، یه ارادت ویژه ای نسبت به مزدا دارم !!!

  2. NAVID۰۰۹۸

    ۷ خرداد ۱۳۹۷
    سوابق: (10479 ديدگاه)

    دقیقاً سینا جان با شما موافقم .
    دهه ۷۰ ها اسطوره ای هستن از همه نظر .
    موستانگ دهه ۸۰ ببین ، یعنی آبروی هرچی موستانگ بوده ، برده با این طرح و نقش .

    1. morteza

      ۷ خرداد ۱۳۹۷
      سوابق: (286 ديدگاه)

      بیوکش قشنگه ولی

    2. Maximus

      ۷ خرداد ۱۳۹۷
      سوابق: (325 ديدگاه)

      این نسل از موستانگ رو یکی تو محله ی ما داشت و روزی چند بار می‌دیدمش
      از همه نظر نهایت معمولی بودنه

      جلوش که کاملا شبیه پرایده و چند بار شاهد بودم کسانی که اطلاعات خودرویی در حد ماشین های داخلی داشتند از جلو که نگاش می‌کردند با پراید اشتباه میگرفتنش

      عقب و نمای جانبیش هم یه جور توهین به موستانگ حساب میشه

      با این حال بازم دوستش دارم چون حداقل اسم موستانگ روشه

  3. ایمان

    ۷ خرداد ۱۳۹۷
    سوابق: (4062 ديدگاه)

    پونتیاک ترنس ام واقعاً فوق العاده بوده ????

  4. Maximus

    ۷ خرداد ۱۳۹۷
    سوابق: (325 ديدگاه)

    بیوک GSX مثل یک نقطه ی طلایی بود در این دهه

    عاشقشم

  5. مهدی

    ۷ خرداد ۱۳۹۷
    سوابق: (2371 ديدگاه)

    بهترین دهه برای ماسل کار ها دهه 60 بو دو بس
    به خصوص اون موستانگ دلبر
    کبرا جت 335 اسبی
    ته اصالت

  6. emad1990

    ۷ خرداد ۱۳۹۷
    سوابق: (999 ديدگاه)

    برام عجیبه چطور میشه آمریکایی ها ازون طراحی زیبا در دهه های۶۰و۷۰(وتاحدودی۸۰)میرسن به طراحی الانشون
    شما بیوکGNXرو با محصولات الان بیوک مقایسه کنید متوجه منظورم میشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفاً از نوشتن به‌صورت پینگلیش، اجتناب نمایید. نظرات حاوی توهین، عبارات غیراخلاقی، سیاسی، مطالب غیر مرتبط، اسپم، ترول و تبلیغاتی پذیرفته نمی‌شوند. برای تغییر آواتار خود می‌توانید از سایت گراواتار استفاده نمایید.

دکمه بازگشت به بالا