گاهی باید فاصله گرفت؛ از تکرارهایی که هر روز میبینیمشان، میشنویمشان و حس میکنیمشان. ۶۰۰ اسببخار، بدنهٔ فیبر کربنی و «قدرت» را فراموش کنید. در این پست به ۱۰ خودرویی میپردازیم که یاد اغلبشان خنده را بر لبهای ما ارزانی میدارند و خب، چه کسی از مینی کلاسیک مستر بین و ژیانهایی که روزی پدرانمان با فشردن پدالهایشان، جادههای خاکی را درمینوردند، بدش میآید؟
این خودروها برای حس «لذت» ساخته شدهاند؛ و شاید یک لبخند!
*توجه: ترتیب این لیست صرفاً به خاطر شمارهگذاری خودروها در جهت یادآوری راحتتر آنها است و بههیچوجه به معنی برتری و یا محبوبیت آنها نیست.
۱۰: مینی (سالهای ۱۹۵۹ تا ۲۰۰۰ میلادی)
مگر ممکن است که یک مینی تروتمیز و سالم را در گوشهٔ خیابان ببینیم و ناخودآگاه گوشههای لبهایمان به سمت بالا کشیده نشود و نقش یک خندهٔ دوستداشتنی بر صورتمان باقی نماند؟ بیشک مینی -که بین سالهای ۱۹۵۹ تا ۲۰۰۰ میلادی ابتدا توسط استاد طراح، سِر الکساندر آرنولد کنستانتین ایزوینس، برای تولید در شرکت بریتیش موتور ساخته و پرداخته شد- یکی از مدالهای افتخار صنعت انگلستان در دههٔ ۷۰ به شمار میآید که بهخوبی از پس رقابت با دیگر خودروی کلاسیک دوستداشتنی همزمانش، فولکس قورباغهای ژرمن، برآمد. این خودرو محور جلو که از بیش از ۸۰٪ فضای مفید داخل کابین بهره میبرد، پس از مدتی به یکی از محبوبترین «اقتصادی» های بریتانیای وقت تبدیل شد و دیگر انتخاب اول بسیاری از خانوادههای سطح متوسط چیزی جز یک مینی جمعوجور نبود.
۹: فراری تستاروزا (سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶ میلادی)
فراری تستاروزا؛ نمونهٔ اصلی و بزرگ همان خودروهای پلاستیکی کوچکی که در کودکیمان عزمی جدی بر جمعآوریشان برای کلکسیونمان داشتیم و هنوز هم ظاهرش یادآور همان قدیمها است! یادش بخیر…
این خودروی موتور وسط ۱۲ سیلندری که در ابتدا توسط گروه طراحی معروف و فوق حرفهای پینینفارینا طراحی شده بود، پس از فراری برلینتا باکسر، ادامهدهندهٔ سبک طراحی بود که هر نگاهی را در خیابانها خیره میکرد و هنوز که هنوز است هیچ از جذابیتش که کم نشده هیچ، بلکه با ملحق شدن به خانوادهٔ «کلاسیک» ها، چه قندها که در دلمان آب میکند! بیایید تا با هم خاطرهٔ یکی از طرفداران این فراری -که مطمئناً از نمادهای این سازندهٔ ایتالیایی است- را بخوانیم:
حدود ۲۰ سال پیش بود که در یک روز بارانی برای انجام کارم از این نقطهٔ شهر به آن نقطه میرفتم که نهایتاً برای استراحت تصمیم به توقف و صرف یک فنجان قهوه در یکی از رستورانهای کنار بزرگراه گرفتم و … همان موقع بود که اونو [فراری تستاروزا] دیدم و اغراق نیست اگر بگم حدود ۱۰ دقیقه زیر اون بارون شدید، محو ظاهر، ابهت و قدرتش بودم! شاید فقط ۱ مورد مشابه در زندگیام وجود داشت و اونم وقتی بود که حدود ۱ ساعت به اولین گربهٔ بیمو (اسفینکس) ـی که در طول عمرم دیده بودم، چشم دوختم…
۸: ژیان (سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۰ میلادی)
در ابتدای همین مطلب خواندید که یکی از اهداف تولد مینی دوستداشتنی، چیز جز رقابت همیشگی انگلیسیها و ژرمنها نبود. اما مگر اروپا تنها در انگلستان و آلمان خلاصه میشود؟ درست در هنگامی که صنعت خودروسازی آلمان و انگلستان به رقابت سرسختانهای مشغول بودند، فرانسه نیز با نسل جدید سیتروئن 2CV به گود رقابت وارد شد؛ نام شوالیهٔ فرانسوی چیزی جز «سیتروئن ژیان» نبود. پدرانمان خوب میشناسندش و مطمئناً هر یک از ما نیز هزاران و یا حتی میلیونها بار این خودرو را در خیابانها دیدهایم. شاید خیلی خشک باشد، اما در هنگام عرضه، به خاطر قیمت مناسب و فضای جادار اتاقش با استقبال کمنظیری مواجه شد و خب، راست بگویید: اگر همین الآن یکی از این کوچولوهای پرسروصدا را در خیابان ببینید، چیزی جز یک خنده -از سر یادآوری خاطرات قدیمی- بر لبهایتان مینشیند؟
۷: میتسوبیشی گالانت (سالهای ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۲ میلادی)
تاریخچهٔ میتسوبیشی لنسر اِوولوشن را که به یاد دارید؟ در قسمت اولاش بود که به میتسوبیشی گالانت ویآر اشاره کردیم و حال قرار است که بیشتر با سری گالانت که از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۲ میلادی تولید و عرضه میشد، آشنا شویم. «گالانت» -که یک واژهٔ فرانسوی به معنی «جوانمرد» است- در ابتدا بهصورت یک خودروی کامپکت و بهصورت انحصاری در ژاپن تولید و عرضه شد، اما با گذشت زمان با توجه به جهت حرکت موج خواستهٔ مشتریان، گالانت کمکم به یک خودروی اندازه «متوسط» تبدیل شد و در سال ۱۹۹۴ به پیشواز بازار آمریکا رفت. هرچند تا به امروز بیش از ۵ میلیون از این خودرو به فروش رفته است و این نشان از محبوبیت بیش از اندازهٔ آن در سطح بینالمللی دارد، اما دلیل انتخاب این خودرو در این لیست ۱۰تایی، چیزی جز نظرات پرشور شما پدالیها در موردش نبود:
اون موقع جز رنو و پیکان چیزی نمیشناختم! اما روزی که این ماشینو تو خیابون دیدم کلی از بابام پرسیدم که: «بابا، بابا، این ماشین چیه؟ چقدر قشنگه!» و البته پدرم هم ماشین رو نمیشناخت! یادش بخیر… کلی باهاش خاطره دارم!
۶: جیپ: (مدل صحرا- سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ در ایران)
این یکی را که دیگر همهمان میشناسیم و شاید اولین خودروی بزرگاندامی که در کودکیمان هم شناختیم، همین جیپ بوده باشد! مدلاش مهم نیست؛ رانگلر، چروکی، آهو و یا صحرایی! مهم «جیپ» بودنشان است و مطمئناً با من موافق هستید که سالهای سال همین کلمهٔ ۳ حرفی نمایانگر یک خودروی «قدرتمند» آفرود بود که هیچوقت سرنشینانش را در شرایط «صحرا» تنها نمیگذاشت. زمانی بود که جیپ یکی از خودروهای ارزانقیمت و مناسب قشر متوسط رو به پایین به شمار میآمد، اما امروزه هرچند قیمت خرید این خودرو بسیار مناسب و پایین است، اما خرجهای بعدی که بر روی دستمان میگذارد هر رانندهای را مجبور به تأمل میکند! امروز روغنریزی دارد و فردا فلان قسمتش مشکل پیدا میکند. پس یا باید خودتان دست به آچار باشید و یا اینکه در بازههای زمانی کوتاه به مکانیک سر بزنید و خب، همهٔ اینها هزینه دارد! بههرحال به نظرم جایگاه ششم این لیست برای جیپ مناسب باشد؛ بههرحال این خودرو هم ناخودآگاه خنده را بر لبانمان مینشاند! هرچند هرچند روز نیاز به تعمیر داشته باشد!
۵: بیامو نیوکلاس (سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۷ میلادی)
در حالی که در بیامو ۲۰۰۲ سال ۱۹۶۸ -که برای بررسی به من امانت داده شده است- نشستهام، با خود میگویم: «امسال هم حدود ۹ تا ۱۰ میلیون آمریکایی دچار یک اشتباه بزرگ میشوند! همهٔ اونها (آمریکاییها) مثل یک سری روبات از خونههای مکعب شکلشون خارج میشن و تحت تأثیر تبلیغات خودروهای آمریکایی، اقدام به خرید نسل جدید یک سری خودروی مسخره میکنن!» من باید بهشون بگم که: «بیخیال! شما باید یک بیامو ۲۰۰۲ بخرید! این خودرو عالیه!
مجلهٔ خودرو و راننده، آوریل ماه سال ۱۹۶۸ میلادی
به نظرم نقلقول بالا -که از سمت یک منتقد قدیمی و حرفهای صنعت خودرو در آمریکا است- برای نشان دادن محبوبیت بیامو ۲۰۰۲ کافی باشد! چرا در لیست ما قرار گرفته است؟ خب، سری به عکس بالا بزنید و پس از اینکه خندهای دوستداشتنی بر لبانتان نقش بست، به همینجا بازگردید! خب، اعتراف میکنم: هنوز که هنوز است، وقتی یک بیامو ۲۰۰۲ را در خیابان میبینم، بی هیچ دلیل خاصی خوشحال میشوم و مطمئنم شما هم مثل من هستید!
۴: فولکس قورباغهای (فولکسواگن بیتل کلاسیک)
بگذارید که باری دیگر فهرستمان را مرور کنیم. ژیان و مینی را که به یاد دارید؟ مطمئن باشید که در هیچ ردهبندی، مقاله و در کل، هرکجا که نام «مینی» و «ژیان» آورده شده باشد، محال است که اشارهای به فولکس قورباغهای نشده باشد. البته، «قورباغه» تنها صفتی نیست که به این خودروی کوچکِ جمعوجور نسبت دادهاند. «فولکس سوسکی» و «فولکس کفشدوزکی» دیگر نامهای این خودرو -که در حقیقت تحت دستور آدولف هیتلر توسط دکتر فردیناند پورشه طراحی شد و بعداً به مرحلهٔ تولید و عرضه رسید- هستند. پورشه معتقد بود که بهترین نوع خودرو، آنهایی هستند که از موتور و دیفرانسیل عقب بهره ببرند و بر همین مبنی نسخههای ابتدایی بیتل را طراحی کرد. جالب است که بدانید نام اصلی این خودرو بههیچوجه «بیتل» نبود و البته، هیچ ربطی هم به گروه «بیتلز» ندارد! مردم آلمان به خاطر شکل ظاهری این خودرو به آن لقب «سوسک» یا همان «بیتل» را دادند و مطمئناً هرچند آدولف هیتلر هیچوقت سوار خودرویی که خودش دستور ساختش را داده بود، نشد، اما اگر زنده بود اصلاً اجازهٔ انتخاب چنین نامی را نمیداد!
هرچند نسخههای جدید این خودرو نیز طی سالهای اخیر تولید و عرضه شدهاند، اما هنوز که هنوز است مشاهدهٔ یک بیتل کلاسیک در خیابان، ما را جز به یک خندهٔ زیبا دعوت نمیکند! نظر شما دربارهٔ این خودرو که بیش از ۲۰ میلیون دستگاه از آن تا به امروز فروخته شده است، چیست؟
۳: فولکس ترانسپورتر (فولکس تایپ ۲) (سال ۱۹۵۰ تا هماکنون)
دلیل اینکه این خودرو را پس از فولکس قورباغهای گذاشتیم، بههیچوجه مواردی مثل محبوبیت و برتری آن نیست. زیرا اولاً این دو کلاس اصلاً قابل مقایسه نیستند و قیاس آنها مانند قیاس مثلاً موش خاکستری با فیل آفریقایی است! و دوماً فولکس قورباغهای به مراتب محبوبتر از ترانسپورتر بود و حتی در ابتدای همین پست هم اشاره کردم که ترتیب این لیست بههیچوجه به معنی برتری یک خودرو بر دیگری نیست. دلیل توالی این ۲ خودرو این است که فولکس قورباغهای اولین خودروی فولکسواگن بود و ترانسپورتر نیز دومین خودروی آن. در حقیقت اسامی اصلی این ۲ خودرو «تایپ ۱» و «تایپ ۲» است و «بیتل» و «ترانسپورتر، کامبی، بأس و کمپر» نامهایی است که بعداً بهصورت رسمی برای آنها در نظر گرفته شد.
این خودرو هم مانند «تایپ ۱» از یک موتور در پشتش بهره میبرد و به دلیل محبوبیتش تا همین اواخر نیز مورد استفاده قرار داده میشد. البته در سال ۲۰۱۳ به دلیل قوانین جدید امنیتی برزیل، تولید ترانسپورتر متوقف شد و مدلهای مدرنتر آن وارد چرخهٔ تولید شدند. بههرحال هنوز هم شنیدن صدای موتور خاطرهانگیز این خودروها لذتبخش است و به همین دلیل در بین ۱۰ خودروی انتخابی ما هم جایی برای آن در نظر گرفته شده است.
۲: پیکان (سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۸۳ شمسی)
حقیقتاً تا به همین لحظه که قصد نگارش این مقاله را دارم، خبر نداشتم که «پیکان» هم «ایرانی» نیست! البته راستش را که بخواهید وضعیت خودروسازی دهه ۴۰مان خیلی نسبت به حال بهتر بوده است و این در قراردادهایی که بسته میشده، مشخص است. این روزها تنها «چینی» ها هستند که با ما قرارداد همکاری و احیاناً مونتاژ امضا میکنند و دلیل آن عدم تمایل دیگر سازندهها نیست؛ دلیلش بیهدف بودن صنعت خودروی ما است. دلیلش «کمارزش» بودن «مردم» برای «آقایان خودروساز» است و باید تأسف خورد به حال چنین «آقایانی»! آن روزها بین سازندهٔ انگلیسی، روتس، و ایرانخودروی وقت، ایران ناسیونال، قراردادی بسته شد که منجر به تولید پیکان شد. پیکانی که ۴ دهه همراه ما ایرانیان بود و محال است که «ایرانی» باشی و با آن خاطرهای نداشته باشی. محال است که یکی از خودروهای پدرانمان «پیکان» نبوده باشد و… امیدواریم که تکرار چنین موفقیتهایی در این صنعت، دیگر محال نباشد. پیکان یادآور گذشته است. گذشتهای خاطرهانگیز و زیبا. مطمئناً مشاهدهٔ نسخهٔ «جوانان» اش همراه با کلی خنده خواهد بود. فقط امیدوارم که پس از خواندن این پاراگراف، بجای لبخند، چهرهتان حالت «غمگین» به خود نگرفته باشد. لبخند بزنید!
۱: ماشین خودِ خودتان! (از هنگامی که گواهینامه گرفتید تا وقتی که بیخیال رانندگی شوید!)
تا به اینجا به ۹ خودرو اشاره کردیم که حقیقتاً تکتکشان دوستداشتنی و محبوب هستند اما، به نظر من تنها خودرویی که لذتبخشترین لبخند را بر لبهایتان مینشاند و از تکتک خودروهایی که اشاره کردیم «دوستداشتنی» ـتر است، چیزی جز خودروی شخصی خودتان نیست! همان خودرویی که همین حالا در پارکینگ و یا در نزدیکی منزلتان منتظرتان است که پس از اینکه سوارش شدید، «هر کاری» که دوست دارید را انجام دهید! این خودروی شماست و حریم خصوصیتان! لذت ببرید و کاری نداشته باشید که چند اسببخار را به آن نسبت میدهند. مهم این است که تنها «متعلق» به شما است و نه هیچ کس دیگر! اگر پس از دیدن آن از لذت حس مالکیتش لبخند نمیزنید، احتمالاً خودروی مناسبی را انتخاب نکردهاید.
خب، نظر شما چیست؟ آیا شما هم خودرویی را برای این لیست مناسب میدانید؟ حتماً در قسمت نظرات اعلام کنید و مطمئناً انشا الله در آینده لیستی از نظرات شما هم منتشر خواهیم کرد.
اقتباس شده از فهرست Jalopnik
تهیه شده در: پدال
رضا
۳۱ مرداد ۱۳۹۴اعتذاف میکنم هنوز که هنوزه عاشق گالانت و ب او و 2002 ام
رضا
۳۱ مرداد ۱۳۹۴اعتراف میکنم هنوز که هنوزه عاشق گالانت و ب او و 2002 ام
american and japan
۳۱ مرداد ۱۳۹۴○||||||○ جیپو خوب اومدی پایتم.منم اولین ماشینم جیپ هست پس اول میشه جیپ دوباره.
ER911
۳۱ مرداد ۱۳۹۴پراید چطور؟ :)
جواد
۱ شهریور ۱۳۹۴رنو 5
امیر007
۱ شهریور ۱۳۹۴بهترینا میتسو بیشی بیتل مینی ب ام و جاشون خالی بود …پراید۱۱۱ ماشین مورد پسند جووناس و خانما مخصوصا اسپرتش هر چی هم بد باشه لبخندو مینشونه (دیسلایک ندید سلیقمه) جای لنسر اون زمانم خالی بود خداییییش من با پراید ۱۱۱ خاطرات جوونی دارم باش میرفتم دانشگاه یه بار یه پیکان زد بش ???????? جای بیوکم خالیه ???????????????? جای نیسسان وانتم خالیه آدم یاد چیزایی که پشتش می نویسن جان سختی گاوی اون نیسانایی که مثل شصت تیر سرعت میرن و بعدش پخ پخ به قول معروف نیسان گاوی رنو پنچ راستی ماشین عمم بود باش قیافه می گرفت…
Sanyar
۱ شهریور ۱۳۹۴واقعا پیکان اضافى بود ولى فراریه خوب بود
محمد کاظم
۱ شهریور ۱۳۹۴باید اعتراف کنم که الوده و بدبخت فولکس بیتل یا قورباغه ای هستم و البته بنز 200
ع.ح
۲ شهریور ۱۳۹۴موتورای اون موقع جون داشتن الانی هیچی نیستن
payar.farahani@yahoo.com
۳ شهریور ۱۳۹۴با پاراگراف اخر خیلی حال کرد خیلی و مخصوصا اونجاش که مهم نیست چقدر اسب بخار بهش نسبت میدن مهم اینست که ماله خوده خودتان است و…… خوش بحاله اونایی که ی ماشین برایخودشون دارنو حداقل گواهی نامه دارن ما که 1 سال تا گواهی نامه مونده و ین 1 سال عین 100 سال میگذره و باید کلی التماسه باباهه کنیم که بهمون ماشین بده . وماشین خوده ادم از همه چی بهتره حتی اگر پراید(اصلا این نباشه بهتره البته) یا 206 یا پرشیا باشه مهم اینه ماله خودت باشه
مهدی
۴ شهریور ۱۳۹۴اتومبیلی به نام پاندا نیز زیباست و بسیار ظاهرش شبیه خرس پانداست.