چندی پیش مطلب جالبی در مورد وضعیت صنعت خودروسازی کشورمان در ۲۵ سال قبل توسط یکی از دوستان گرامی و محترم بنده در سایت پدال منتشر شده بود و مورد توجه مخاطبین نیز قرار گرفت. زمانی که مشغول مطالعه آن مطلب بودم، با خود فکر میکردم که اگر کسی در ۲۵ سال بعد بخواهد وضعیت صنعت خودروی کشورمان در سال ۱۳۹۵ را بررسی کند، چه دیدگاهی نسبت به وضعیت امروز ما خواهد داشت. درنتیجه تصمیم گرفتم که مطلبی برای آیندگان بنویسم و در آن وضعیت صنعت خودروسازی کشورمان را در مقطع کنونی در چند بند شرح دهم. از آنجا که فکر میکنم که اگر قرار باشد صاحب فرزندی شوم، ۲۵ سال بعد یعنی سال ۱۴۲۰ در دهه سوم از زندگی خویش خواهد بود و اگر مانند پدرش اهل دنبال کردن مطالب خودرویی باشد، برایش جالب خواهد بود که بداند در زمانی که پدرش در سن و سال او بود، در چه شرایطی زندگی میکرد، تصمیم گرفتم که این مطلب را به صورت یک نامه خطاب به فرزندی بنویسم که هنوز وجود خارجی ندارد، اما اگر این مطلب و آرشیو سایت پدال تا آن زمان همچنان باقی مانده باشند، میتواند در دوران جوانی این نوشته را بخواند و با شرایط زمان خود مقایسه کند.
حال شرح این نامه:
فرزندم این نامه را در بهار سال ۱۳۹۵ برای تو مینویسم. نمیدانم زمانی که تو این نامه را میخوانی در چه شرایطی خواهی بود و شرایط صنعت خودروسازی کشورمان در آن زمان به چه صورت خواهد بود؛ اما میخواهم از آنچه که در این روزها در صنعت خودروی کشورمان میگذرد برایت بنویسم. امیدوارم که تو هم مثل من علاقهمند به مطالب خودرویی باشی و این مطلب در سالهای آینده به دست تو برسد. این ده مورد را بخوان تا کمی با شرایطی که پدرت و همنسلانش در آن عمر خود را گذراندهاند آشنا شوی و بدانی که شرایط در سال ۱۳۹۵ در صنعت خودروسازی کشورمان چگونه بوده است.
- ما در شرایطی زندگی میکنیم که بسیاری از جوانان و حتی افراد نهچندان جوان کشورمان علاقه خاصی به خودرو دارند و نهتنها ازنظر فنی به خودرو علاقه نشان میدهند، بلکه درزمینهٔ رانندگی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند؛ اما کشور ما اصلاً جای خوبی برای خودرودوستان نیست، درواقع در این روزها کشور ما را میتوان به جهنمی برای خودرودوستان و ماشینبازها تعبیر کرد. وضعیت نامناسب اقتصادی، سودجویی خودروسازان، مسائل سیاسی و بسیاری دیگر از عوامل سبب شدهاند که در بازار ما تنها خودروهایی قدیمی، بسیار بیکیفیت و بهشدت ناامن جولان دهند و خودروهایی که در سایر کشورها بهعنوان خودروی اقتصادی برای قشر فرودست جامعه تولید میشوند، در کشور ما حکم خودروهای لوکسی را دارند که بخش بسیار کوچکی از جامعه توانایی خرید آنها را پیدا میکنند. اوضاع برای جوانان عشق ماشینی که مطالب و اخبار خودرویی را دنبال میکنند و پیشرفتهای سایر کشورها را در این زمینه میبینند، بسیار بدتر است. برای بسیاری از جوانان ما راندن همین خودروهای اقتصادی کشورهای دیگر حکم یک آرزوی محال را دارد که در بسیاری از مواقع هرگز برآورده نخواهد شد.
- البته در کشور ما خودرو کم تولید نمیشود و بر طبق آمار در همین سال گذشته ما در کشورمان بیش از یک میلیون دستگاه خودرو تولید کردیم. پس شاید بپرسی که چرا با این حجم تولید، مردم اینچنین ناراضی هستند. دلیل بسیار ساده این است که به دلیل انحصار گسترده در صنعت کشورمان، خودروسازان هیچ نیازی به ارتقای محصولات خود نمیبینند و محصولاتی بهشدت ضعیف و نامطمئن را تولید میکنند که بههیچعنوان نمیتواند نیازهای جامعه را برآورده سازد، اما مردم از سر ناچاری مجبور به خرید چنین خودروهایی هستند.
- از انحصار گفتیم و الآن نوبت آن است که کمی بیشتر موضوع را باز کنیم. در کشور ما بیشتر از ۸۰% از بازار در دست دو شرکت خودروسازی است و در بسیاری از بازههای قیمتی نیز محصولات این دو خودروساز هیچ رقیبی را در برابر خود نمیبینند. این دو خودروساز هر دو به صورت دولتی اداره میشوند و دولت نیز با تمام قوا برای تأمین منافع آنها و نه منافع مردم، تلاش میکند. نتیجه این همه حمایت در طی دههها، تنها عرضه خودروهایی قدیمی بوده است که روزبهروز بیکیفیتتر و بدتر میشوند و متهم اصلی درزمینهٔ آمار وحشتناک تلفات تصادفات جادهای هستند. تصادفاتی که آمار کشتهها و مجروحین آنها از یک جنگ تمامعیار نیز بهمراتب بیشتر است. از آنجا که قدرت حمایت دولت بسیار بیشتر از آه مردم رنجدیده و خون کشتههایی است که خودروسازان داخلی در مرگ آنها تأثیر مستقیم دارند، به احتمال بسیار زیاد این دو خودروساز در زمان شما نیز حضور خواهند داشت.
- اولین و بزرگترین خودروساز کشور ما ایرانخودرو است که تشکیلاتی عظیم و غولآسا و یکی از بزرگترین کارخانههای کشورمان محسوب میگردد. حتماً اسم هیوندای موتورز کره جنوبی که یکی از بزرگترین خودروسازان دنیاست به گوشت خورده است. ایرانخودروی ما عمری تقریباً برابر با همان هیوندای دارد؛ اما اختلاف سطح کاری آنها بهاندازه هزاران سال است. باید ضربالمثل “خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج” را شنیده باشی. خشت اول ایرانخودرو نیز کج گذاشته شد این شرکت کار خود را بهجای تولید برند داخلی یا همکاری با خودروسازان معتبر دنیا، با مونتاژ یکی از محصولات شکستخورده و ضعیف از یک کمپانی ورشکسته و نهچندان خوشنام انگلیسی آغاز کرد و تاکنون نیز به رویه مونتاژکاری آنهم به بدترین شکل آن ادامه داده است. نتیجه سالها و دههها حمایت شدید دولتی از این خودروساز نهایتاً مونتاژ محصولات کمپانیهایی است که سالها جوانتر از خود ایرانخودرو هستند و با این وضع که پیش میرود، اصلاً بعید نیست که در زمان شما نیز این رویه ادامه داشته باشد.
شاید بد نباشد بدانی که اولین خودرویی که توسط ایرانخودرو تولید شد، پیکان نام داشت و پس از گذشت دههها از عمر ایرانخودرو، تولید نسخه وانت آن تا همین چند وقت پیش ادامه داشت. در حال حاضر نیز که تولید وانت پیکان بهتازگی متوقف شده است، بسیاری از قطعات و تجهیزات فنی آن در خودروهای به ظاهر جدید دیگری همچنان مورد استفاده قرار میگیرند.
- اگر در زمان شما خودرویی بهشدت ضعیف، بیکیفیت و در یک کلام مزخرف وجود داشته باشد که با یک کد سه رقمی نامگذاری شده باشد، احتمالاً همین پرایدی است که سالهاست در کشور ما حضور دارد. هماکنون بیش از دو دهه است که پراید با حداقل تغییرات در کشور ما تولید میشود و پیش از آن سالها در کره جنوبی توسط کیا، پیش از آن در ژاپن توسط مزدا و در آمریکا توسط فورد تولید میشده است و جالب اینجاست که در همان زمان هم به دلیل ایمنی فاجعهبار و طراحی بد خودرو معروف بوده است. پراید آنچنان در کشور ما ریشه دوانده است که من بهشخصه کمکم دارم از توقف تولید آن ناامید میشوم. طنز ماجرا اینجاست که در حال حاضر پراید در کشور ما بهاندازه حقوق ۲۰ ماه یک کارمند ساده قیمت دارد. اگر با همین نسبت حساب کنیم، با حقوق ۲۰ ماه یک کارمند در کشوری مثل آمریکا میتوان خودرویی لوکس در حد BMW سری ۳ یا بنز کلاس C خرید.
- روش خرید یک خودروی جدید تازهوارد در دوران ما اینگونه است که مردم بر اساس چند عکس و یک کاغذ که تجهیزات فنی و رفاهی احتمالی خودرو روی آن نوشته شده است، میلیونها تومان پول را بهحساب نمایندگیها میریزند. جالب اینجاست که باوجود اینکه کاغذی شبیه به قرارداد به مشتری داده میشود، اما عملاً هیچگونه سندیت قانونی ندارد. برای مثال اگر در قرارداد نوشته باشد که خودرو ۹۰ روزه تحویل داده میشود، وقتیکه مشتری سر ۹۰ روز پیگیر وضعیت خودرو میشود، به او خواهند گفت که منظور ۹۰ روز کاری بوده است و با این حساب چند وقتی او را سر میدوانند. پس از مدتی وقتی مشتری مجدداً مراجعه میکند، به او میگویند که تعطیلیهای رسمی و پنجشنبهها را نیز باید حساب کند، چراکه در این روزها هم نمایندگی تعطیل است! درنهایت اگر مشتری خوششانس باشد، میتواند بعد از حدود ۱۲۰ روز منتظر تحویل خودرویش باشد و تازه بعد از آن باید ۲-۳ هفته برای گرفتن پلاک و طی شدن سایر مراحل اداری صبر کند.
اما اگر مشتری کمی بدشانس باشد، بسیار محتمل است که امکانات و آپشن های خودرو در هنگام تحویل با آنچه که قبلاً وعده داده شده بود یا در عکسها قابل مشاهده بود تفاوت داشته باشد. یا اینکه شرکت اعلام کند که به دلیل مسائل مختلف، قیمت خودرو از آنچه که در قرارداد ذکر شده است بیشتر شده و مشتری تا مبلغ اضافه را نپردازد نمیتواند خودرو را تحویل بگیرد. حتی مواردی نیز دیده شده که پس از گذشت ماهها از زمان تعیین شده برای تحویل خودرو، به مشتری اعلام شده که این خودرو موجود نیست و میتواند بهجای پولی که پرداخت کرده یک خودروی دیگر تحویل بگیرد. شاید در زمانه تو این موارد بسیار عجیب یا حتی طنزآمیز باشد، اما اینها واقعیتهای بازار خودروی ما هستند و هرکدام از آنها بارها و بارها توسط شرکتهای مختلف سازنده و واردکننده تکرار شدهاند.
- غیر از این دو خودروساز بزرگ البته در کشور ما خودروسازان دیگری هم هستند، اما اگر فکر میکنی که بخش خصوصی عملکرد بهتری نسبت به خودروسازان دولتی دارد، سخت در اشتباهی. خودروسازان بخش خصوصی ما نیز هیچگاه پا را از دایره مونتاژکاری فراتر نگذاشتهاند و هیچگاه توان رقابت با خودروسازان بزرگ کشور را نداشتهاند. اکثر این خودروسازان کوچک کار خود را با مونتاژ محصولات کمپانیهای مطرح جهانی آغاز کردهاند، اما اکنون چند سالی است که چیزی جز برندهای چینی از خطوط تولید آنها خارج نشده است. این برندهای چینی اغلب آنقدر کوچک و ناشناخته هستند که تنها در تعداد کمی از کشورها به فروش میرسند و حتی اگر به صورت اتفاقی در قلب تجارت چین، یعنی شانگهای، جلوی یک نفر را بگیرید و از وی در مورد لیفان، جک، زوتی، چری و … بپرسید احتمالاً نمیداند که این اسامی خوردنی هستند یا پوشیدنی!
شاید برخی از این اسامی در زمان شما با توجه به رشد سریعی که دارند تبدیل به برندهای مطرحی شده باشند و محصولاتشان در سراسر جهان خریدار داشته باشد. در آن روز اگر کسی از این برندها در پیش تو تعریف کرد، میتوانی به وی بگویی که در زمان پدرانمان این برندها را مسخره میکردیم، اما اکنون آرزوی سوار شدن آنها را داریم! (این جمله را در زمان ما در مورد خودروهای کرهای و ژاپنی به وفور به کار میبرند!).
به هر روی، در حال حاضر بخش خصوصی خودروسازی ما با پدیده هجوم برندهای چینی مواجه شده است و خودروسازان دولتی نیز سعی میکنند که از قافله عقب نمانده و چندین مدل از برندهای چینی را برای عرضه به بازار دارند. اگر روزی جک، لیفان، چری و … تبدیل به خودروسازان بزرگی شوند (که با توجه به رشد عجیب و غریبی که در این روزها دارند اصلاً بعید نیست)، میتوانیم به خود افتخار کنیم که مدتها قبل از اینکه جوامع بهاصطلاح پیشرفته (!) از وجود چنین برندهایی خبردار شوند، ما آنها را میخریدیم و سوار آنها میشدیم!
خودروسازان ما این روزها در تحرک هستند تا آینده متفاوتی را رقم بزنند. آنها قصد دارند از طریق همکاری با شرکای جدید و ساخت محصولات به روز، تغییراتی در آینده صنعت خودروسازی کشورمان را رقم بزنند. به همین منظور، اکنون ماههاست که هر روز خبر جدیدی از مذاکره خودروسازان بزرگ بینالمللی با شرکتهای داخلی میرسد. ایرانخودرو و سایپا هر روز خبرهایی از مذاکره با فولکسواگن، فیات، پژو، رنو، سیتروئن، نیسان و … را منتشر میکنند، اما در عمل آنچه که اتفاق افتاده است پیشفروش هایما و دانگ فنگ و برلیانس است!
- میخواستم یک بخش طولانی در مورد خودروهای وارداتی هم بنویسم، اما ترجیح میدهم که فقط یک مثال از وضع بی سروسامان موجود بزنم و صحبت را به درازا نکشانم. چند روز پیش وقتیکه مشغول بررسی قیمت خودروها در بازار بودم، متوجه شدم که در لیست قیمت خودروهای وارداتی مدل ۲۰۱۶، مرسدس بنز C200 حدوداً ۵۱۰ میلیون تومان و مدل E200 حدوداً ۴۳۵ میلیون تومان قیمتگذاری شده است. این در حالی است که کلاس C به دلیل برخورداری از اتاق کوچکتر و حضور در کلاس پایینتر، ازنظر قیمتی در گستره پایینتری نسبت به کلاس E قرار میگیرد. از طرف دیگر بنز C200 در بازارهای جهانی چیزی در حدود ۴۰ هزار دلار قیمت دارد که با احتساب نرخ ارز در این روزها، حدود ۱۵۰ میلیون تومان میشود. با این حساب این اختلاف قیمت ۳۶۰ میلیون تومانی در داخل خارج از ایران بسیار جای سؤال دارد.
درواقع بازار خودروهای وارداتی در کشور ما بسیار بی دروپیکر و بینظم است و مواردی بس عجیب در آن دیده میشود. تحریمها باعث شدهاند که خودروسازان بزرگ جهانی از ایران رفته و واردات خودروهای آنها از طریق کشورهای همسایه انجام میشود و سودهای کلانی در این میان نصیب دلالان و واسطهها میشود.
دولت نیز با برقرار کردن سیاستهای حمایتی برای خودروسازان داخلی عملاً به این آشفتهبازار دامن زده است. ازجمله تعرفههای گمرکی که ورود خودروهای خارجی را سختتر کردهاند و این امکان را به خودروسازان داخلی دادهاند تا در غیاب رقبای قدرتمند و در انحصار کامل، در بازار یکهتازی کرده و هر آنچه که میخواهند بر مردم روا بدارند.
- از عجیبترین قوانین گمرکی که برای جلوگیری از واردات خودروهای به روز در کشور ما وجود دارد، ممنوعیت واردات خودروهایی با حجم بالاتر از ۲۵۰۰ سیسی است. شاید تو که در ۲۵ سال بعد این مطلب را میخوانی برایت این موضوع شبیه طنز باشد؛ اما این واقعیتی دیگر در کشور ماست. به نظر میرسد که افرادی که خود این قوانین را وضع کردهاند هم بهدرستی نمیدانند که چرا چنین قانونی وضع شده است. عدهای دلیل وضع این قوانین را جلوگیری از ورود خودروهای لوکس به کشور و عدهای دیگر نیز کاهش مصرف سوخت را دلیل وضع این قانون عنوان میکنند؛ اما در عمل هیچکدام از این دو دلیل چندان منطقی نیست. چراکه الزاماً خودروهایی که موتور پر حجم دارند لوکس محسوب نمیشوند. همچنین با استفاده از فناوریهای مدرنی که این روزها در موتورها به کار میرود، مصرف سوخت بسیاری از خودروهایی که موتور ۲۵۰۰ سیسی و بالاتر از آن دارند، حتی از مصرف خودروهای دارای موتور ۱۶۰۰ سیسی و ۱۸۰۰ سیسی ساخت داخل نیز کمتر است.
- تنها شرایط فروش خودرو در کشور ما ظالمانه و غیرمنصفانه نیست؛ بلکه شرایط خدمات پس از فروش هم بسیار ناامید کننده است و به قول حکیم توس: یکی داستانست پر آب چشم…
اینکه یک خودرو حتی در هنگام تحویل دچار عیب و ایراد باشد و هرکدام از بخشهای آن به دلیلی کار نکند، در زمانه ما اصلاً چیز عجیبی نیست، برعکس، حتی اگر ایرادات کوچکی نیز در خودروی صفر کیلومتر وجود داشته باشد، مسئولین نمایندگی به مشتریان میگویند که خدا را شکر کنید که فعلاً موتور و گیربکس و صفحه کلاچ آن سالم است!
بسیار به وفور دیده میشود که خودروهایی که کیلومترهای پایین دارند دچار مشکلات اساسی شده و بارها و بارها به نمایندگی مراجعه میکنند. مراجعه به نمایندگی هم داستانهای خاص خودش را دارد و در اغلب اوقات نهتنها مشکل اصلی کاملاً برطرف نمیشود، بلکه مشکلات دیگری نیز به آن افزوده میشوند. از آن بدتر شیوه پاسخگویی کارکنان نمایندگی است که اغلب انگار که از مشتریان ارثیه پدریشان را طلب دارند! برای مثال اگر پراید صفر کیلومتر شما خراب شود و آن را به نمایندگی ببرید و شکایت کنید احتمالاً خواهند گفت: “بابا پراید خریدی، می خوای خراب نشه؟”. اگر کمی بیشتر خرج کنید و مثلاً یک سمند بخرید و برای رفع ایراد به نمایندگی مراجعه کرده و اعتراض کنید احتمالاً پاسخ خواهید شنید که:”میخواستی بری ماشین خارجی بخری!” و اگر بهایی گراف برای یک خودروی خارجی بپردازید، در هنگام مراجعه به نمایندگی به شما بهعنوان یک کیسه پول متحرک نگاه میشود و هزینههایی بیمورد و چندین برابر نرخ اصلی از شما دریافت خواهد شد.
ضمناً باید در هنگام مراجعه به نمایندگی باید دعا کنید که یک وقت هوس رانندگی به سر شاگرد مکانیکهای نمایندگی نزند که بسیار دیده شده که نهتنها با خودروی مردم به دور زدن پرداختهاند، بلکه حتی با آن تصادف نیز کرده و از پیش خود آن را صافکاری نیز کردهاند و هیچ اطلاعی نیز به مشتری بیچاره ندادهاند!
فرزندم، در این ۱۰ بند سعی کردم گوشهای از واقعیتهای بازار و صنعت خودروی کشورمان در ابتدای سال ۱۳۹۵ را برای تو شرح دهم. بسیاری از موارد بود که میخواستم آن را بیان کنم، ازجمله کیفیت بد جادهها و سوخت در کشوری که دارای یکی از بزرگترین منابع نفت دنیاست، مدیریت نادرست و ضرردهی کمپانیهای بزرگی که بیش از ۸۰ درصد از سهم بازار خودرو این کشور را در اختیار دارند، کیفیت افتضاح خودروها، ایمنی ضعیف آنها و … اما بهتر است که سخن را در همینجا خاتمه داده و به امید فردایی بهتر بنشینم. این نامه را با نصیحتی از جانب حضرت حافظ خاتمه میدهم. این سخن را همیشه به یاد داشته باش و هیچگاه امید خود به بهبود اوضاع را از دست نده.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
کیانوش
۲ اردیبهشت ۱۳۹۵خیلی ممنون از نویسنده ی گرامی…
ده بار نوشتمو پاک کردم … اخرش به خودم گفتم واسه کی مینویسی؟ کو گوش شنوا…
Kamran
۲ اردیبهشت ۱۳۹۵خیلی جالبه پیش فروش بریلیانس و دانگ فنگ و وعده شوورلت و فیات و نیسان…
محمد
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵فقط میشه یگم میشه کسی ماشین دوست باشه این متنو با کامنتای زیرشو بخونه و دلش اتیش نگیره…
حکمت
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵دوست عزیز شما. بهتر است برای نبیره و ندیده نامه بنویسی چون دوست عزیز. تا صد سال بعد یعنی ۱۴۹۵ هم همین وضع اگه بدتر نباشه. بهتر نیست. شاید در سال ۱۸۹۵شمسی یعنی پانصد سال بعد یک اصلاحات صورت بگیره. آن هم شاید
amir
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵من فقط دارم گریه میکنم با خوندن این متن و خوندن نظرات بچه ها.
اخر دنیا یعنی ایران به جهنم خوش امدید
محمد زمانلو
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵واقعا که چه متن جالبی بود و صد افسوس به حال ما که کاری از دستمان بر نمی آید !
genius
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵البته که نویسنده محترم در جاهایی از مقاله خود رعایت خطوط قرمز را کرده است والا حقیقت ازین هم تلخ تر است!در مملکتی که اشخاص با مشاغل پیش پا افتاده یا کم ارزش مثل دلالی و خوانندگی و ورزشکاری و… مثل دستمال کاغذی ماشینهای آنچنانی عوض میکنند و مهندسین(علی الخصوص مکانیک و الکترونیک) این مملکت که اصلا خودرو ماحصل حوزه کاری آنهاست بدلیل سیستم غلط و ناصواب تقسیم سرمایه در بطن جامعه باید با لگنهای چهارچرخه ای مثل تیبا و رانا و ساینا و …(آنهم با پرداخت ثمره سالیان متمادی دوران تلاششان) روزگار بگذرانند،جایی برای صحبت درباره عدالت باقی میماند؟!
شما گفته ای که ایران ناسیونال از ابتدا کج پایه گذاری شده است اما من جسد یک پیکان 57 را بدوش 405 چینی هندی درجه سه صفر کیلومتر امروز نمیگذارم و شب و روز از خدا میخواهم ایکاش ویرانخودرو به همان روال اشتباه(بزعم شما)دهه پنجاه بازگردد تا لااقل از محصولات مونتاژی بروزی بجای ابوقراضه هایی با عمر بیش از سه دهه بهره مند گردیم!
محمد
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ی چیز خیلی جالب تر …خودرو سازهای چینی که داخل کشورماهستن..جک..چری..لیفان و…..
میگن خودروهای ما 5ستاره یا4ستاره ایمنی داره و…
اگه یک سری به سایت های موسسات تست خودروی دنیا بزنید..موسسه اسیا..اروپا ..امریکا و..کاملا به وضوح مشاهده میکنید که هیچ اثرونامی از خودروهای چینی وجود نداره..هیچ خودروی چینی توی موسسات معتبردنیا تست نشده است..اصلا ماشینای چینی رو قبول ندارن
واین تبلیغات 5 ستاره و…..فقط توی موسسه تست خودروی چین که از نظر استاندارها و..خیلی پایین تراز جهانی هست روی خودروهای خودشون گذاشتن
تحقیق کنید لطفا
امین
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵خوب که چی .. مثلا پژو های تولیدی در ایران خیلی ایمن هستن…. اگر همین چینی ها نبودن تا الان دیگه فرغون سوار شده بودیم.
نوید جهرمی
۴ اردیبهشت ۱۳۹۵عصبی نشید دوستان.
درد هممون یکیه.
هممون میخوایم از این وضع اصفناک خلاص شیم. هم محمد عزیز هم امین عزیز.دارید ی حرف رو ب دو زبون مختلف میزنید.
خدا باعث و بانیش رو نیامرزه که حال و روزمون رو ب اینجا کشوند که ب غیر از حسرت خوردن چیزی عایدمون نشه.
محمد
۳ اردیبهشت ۱۳۹۵نظر من کو؟؟
آرش
۴ اردیبهشت ۱۳۹۵سلام دوستان با تشکر از نویسنده که مشکلات صنعت خودرو داخلی رو خیلی خلاصه اشاره کرده.اگه درصدی از ثروت باد آورده آقای ب.ز و سایر همکارانش رو به شرکت تویوتا بدن فک کنم از فردا شروع به ساختن هواپیما کنن.بدبختی کشور ما یکی دوتا نیست.
نادر
۴ اردیبهشت ۱۳۹۵آخه اگه همین چینی ها نبودن که الان باید سمند را 60 میلیون می خریدیم. باور کن همین چینی ها مثل خار تو چشم ایران خودرو وسایپا رفتن. وگرنه میگفتن همینه که هست.سمند 60 میلیون
Mehrbod
۴ اردیبهشت ۱۳۹۵با سپاس از قلم فرسایی و همه سو نگری در نوشتار زیبا و روان تان ..
در هنگام خواندن مادام به این می اندیشیدم که چگونگی این روزها را برای فرزند دلبندتان با کاستن از بدی ها و پلشتی هایش، آن اندازه که نابسامان و نارواست، بیان نمی کنید و شاید به گونه ای ناخواسته، آبروداری می کنید !!
برقرار باشید
Reza 00142
۵ اردیبهشت ۱۳۹۵یک کلام
گل گفتی…..
محمد
۵ اردیبهشت ۱۳۹۵پدال جان….نظرات من کو؟؟؟؟کجاست؟؟؟؟بجواب خب
میثم
۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ایول داری
واقعا جامع و کامل اوضاع بازار و صنعت به اصطلاح خودرو سازی این مملکت بی در و پیکر شرح دادی
تویوتا
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵با عرض سلام و ارادت خدمت مهندس رحیقی ارجمند.جانا سحن از جانب ما میگویی……
برادر عزیز: تا مادامیکه افق دید و طرز نگاه ها عوض نشود و علم و تخصص تنها ملاک قرار نگیرد ُ نه تنها ویران خودرو و سایر خودرو سازان بی کیفیت جولان میدهندُ بلکه سیر قهقرایی و پسرفت و بر باد رفتن سرمایه های ملی ادامه خواهد داشت.
از ماست که بر ماست
بقول شاعر:
گر گوش ُ گوش تو و حرفُ حرف من
آنچه البته بجایی نرسدُ فریاد است
درود
عرفان
۲۸ مرداد ۱۳۹۵سلام خسته نباشید دوستان همه حرفایه ادمین درست ولی یه سر به سایت سایپا بزنید اخه کجایه دنیا شیشه بالا بر درب عقب اپشن اضافی محسوب میشه یا رینگ الومینیومه و این چرتدیات واقعا واسه صنعت خودرو سازی و مردمی که سرشون مثله کبک زیر برفه متاسفم ظلم در چه حد در این حد که ما اعتراض کنیم و دولت روش جواب دادنش این باشه که برا فروش ماشینش بیاد وام بده بعد از اینکه همه مراحل وام رو انجام بدی بگه بودجه نیست خودرو با ارزش بیست میلیون و سود ۱۶ درصد میدیم و مرد مجبور باشن قبول کنن چرا بودجه هست که ایرانخودرو و سایپا وام بگیره ولی نیست به مردم پول نقد بدن خدا مادرش داغش رو ببینه که این حرف که اعتراض مردم رو با این روش سرکوب کنه رو زده