پس از اینکه فولکسواگن با ایدههای پورشه، دستورات هیتلر و تلاشهای فراوان آلمانیها تاسیس شد و جنگ جهانی را پست سر گذاشت، پیشرفت و تعالی را شروع کرد. در این قسمت میخواهیم به نقش بریتانیاییها و صدالبته خود آلمانیها در این پیشرفت نگاهی داشته باشیم.
پس از جنگ جهانی دوم، دولت نظامی بریتانیا بهطور امانی، اختیارات شرکت فولکسواگن را در دست گرفت. با توجه به اینکه بروز جنگ باعث کاهش چشمگیر وسایل نقلیه نظامی در بریتانیا شده بود، این دولت تصمیم گرفت تا با راهاندازی خط تولید فولکسواگن سدان بر کمبودهای خود غلبه کند. این تصمیم دولت بریتانیا شاید نقشی حیاتی در ادامه زندگی فولکسواگن داشت. این کار آنان باعث شد تا این شرکت از خطر نابودی و از دست دادن نیروی کار و تجهیزات خود در امان بماند.
پس از اینکه بریتانیاییها کار را بر عهده گرفتند پیشرفتهای زیادی در کارخانه مشاهده شد. باوجود تأمین سخت مواد اولیه اما به لطف حمایت دولت این کار برای فولکسواگن میسر شد. در آن دوره، فولاد، اساسیترین نقش را در مواد خام موردنیاز خودرو ایفا میکرد. تجهیزات و ابزارآلاتی که در زمان جنگ به سایتهای زیرزمینی منتقلشده بودند، از صدمههای ناشی از بمباران هوایی در امان مانده بودند و همین موضوع باعث شد تا فولکسواگن درزمینهٔ تأمین تجهیزات نیز با مشکلات کمی مواجه شود. علاوه بر این، هنوز فولکسواگن در برونشویک مکانهایی داشت که بتواند برخی از قطعات موردنیاز خود را در آنجا تولید کند.
باوجود همه این اتفاقات خوب، عمر روزهای خوب برای بریتانیاییها کوتاه بود. تأمین مواد اولیه برای کارخانه دیگر به حدی سخت شده بود که حمایتهای دولتی هم کارساز نبود. تهیه فولاد همواره با تأخیرهایی مواجه میشد و همین سبب میگشت تا شرکت نتواند به هدفگذاریهای ماهانه خود دست یابد. آنها بهجای اینکه ماهانه ۴ هزار دستگاه خودرو تولید کنند، هرماه فقط یک هزار دستگاه خودرو تولید میکردند و این وضعیت تا زمان اصلاح ارز و ایجاد واحد پول ژرمن مارک ادامه داشت. آنها تمام توان خود را به کار گرفتند و بهتدریج توانستند به تولید ماهانه ۲,۵۰۰ دستگاه خودرو دست یابند؛ اما بازهم ناتوانی در تهیه مواد اولیه همه رشتهها را پنبه کرد.
شرایط وقتی بدتر میشود که بدانید کمبود مواد اولیه تنها مشکل فولکسواگن نبود. آنها با کمبود نیروی کار و نارضایتی کارکنان حاضر نیز روبرو بودند. آنها به غذا، پول و مکانی برای استراحت نیاز داشتند تا اول زنده بمانند و سپس برای فولکسواگن کار کنند. نیاز به غذا و لباس پس از جنگ جهانی دوم در اولویت قرار گرفت و شورای کار تدریجا رفع این مشکلات را بر عهده گرفت. مشکل بعدی نیاز به خانه یا مکانی برای استراحت بود. کمبود جای خواب در کارخانه بهقدری جدی بود که برخی از کارکنان، شغل خود را رها کرده و بهجای دیگری رفتند. افزایش مهاجرتها در این دوره باعث شده بود تا از یکسو مهاجران تنها امیدشان به کار در فولکسواگن باشد و از سوی دیگر با نبود جای مناسب برای استراحت روبرو شوند. کارگران فولکسواگن در بازداشتگاههایی که بردگان زمان جنگ استراحت میکردند، ساکن شده بودند. مشکل به حدی رسید که کمپانی مجبور شد تا دستی به سر و روی بازداشتگاهها و سربازخانهها بکشد. این کار کمی از مشکلات کاست ولی بهطورکلی نتوانست موانع را از بین ببرد.
باوجود همه این مشکلات، بریتانیاییها اختیار امور را از دست ندادند و برای بهتر کردن اوضاع چندین فاکتور که باعث موفقیت شرکت میشد را در اولویت اجرا قراردادند. ابتدا وضعیت نابسامان عرضه خودرو به بازار را سامان بخشیدند. آنها یک مرکز خدمات پس از فروش، مرکز خدمات فنی و آموزشگاه خدماتی را در شرکت دایر کردند و در فوریه سال ۱۹۴۶ نمایندگان مجاز فروش خودرو در سراسر کشور را برای تعلیمات لازم فراخواندند. مرکز خدمات پس از فروش از سال ۱۹۴۷ کار خود را شروع کرد. در این حین فولکسواگن نیز جدیدترین روشهای مقابله با مشکلات به وجود آمده را در اختیار دپارتمان خدماتی شرکت قرار میداد. سیستم خدماتی فولکسواگن بهشدت محبوب و سودآور بود. آنها شبکه فروش و خدمات خود را بهسرعت در کشور گسترش دادند و البته این امر با رسیدن به چشماندازهای ترسیمشده در سال ۱۹۴۶ میسر شد. پسازاین فولکسواگن و بریتانیاییها بر سر ایجاد یک شبکه فروش وسیع و گسترده به توافق رسیدند.
دومین فاکتور برای موفقیت فولکسواگن که توسط بریتانیاییها طرحریزیشده بود در سال ۱۹۴۷ معرفی شد. دومین حرکت بزرگ بریتانیاییها، صادرات فولکسواگن به خارج از مرزها بود. این کار از طرفی برای واردکردن ارز به انگلستان انجام میگرفت که پس از جنگ جهانی وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت و از طرفی هم برای ادامه راه موفقیتآمیز فولکسواگن و درخشش در بازار جهانی. نقطه شروع صادرات فولکسواگن با شکست بزرگی روبرو شد. بحران در تولید خودرو بهقدری بالا گرفت که شرکت نتوانست در اوت و نوامبر ۱۹۴۷ میزان معینشده از خودروها را تولید نماید و در همین سال، فروش بینالمللی خودروها متوقف شد. در همین سال فولکسواگن یک سدان جدید معرفی که نسبت به نسخه قبلی دارای مزیتهای بارزی بود و به نظر میرسید برای صادرات خودرو مناسبی باشد. رنگهای متنوع و جذاب، صندلیهای راحت، سپرهای کروم و همچنین استفاده از قالپاق برای تایرها باعث شد تا فولکسواگن برای اولین استقبال خوبی را در بازار بینالمللی از سوی مشتریان شاهد باشد. ۴,۳۸۵ خودرو در سال ۱۹۴۸ توسط فولکسواگن به کشورهای اروپایی صادر شد. ۱,۸۲۰ خودرو به هلند، ۱,۳۸۰ خودرو به سوئیس، ۱,۰۵۰ خودرو به بلژیک، ۷۵ خودرو به نروژ، ۵۵ خودرو به سوئد و درنهایت ۵ خودرو به دانمارک. صادرات فولکسواگن تا پایان این سال به ۷,۱۲۷ دستگاه رسید. یعنی ۱۵ از درصد از تولیدات این شرکت در بازار بینالمللی به فروش رفت.
آقای ایوان هرست، افسر ارشد رزیدنت بریتانیا، نقش بسزایی در تبدیل فولکسواگن از یک مرکز تولید ادوات نظامی به یک شرکت خودروسازی داشت. استعداد بالای او درزمینهٔ فنی و بهبود بخشیدن اوضاع نابسامان مواد اولیه و سایر موارد قابلتحسین بود. هرست توانست با بالا بردن کیفیت محصولات فولکسواگن، این شرکت را در عرصه بینالمللی موفق گرداند. وقتیکه در ۸ اکتبر ۱۹۴۹ دولت نظامی بریتانیا کارخانه را به دولت آلمان بازگرداند، فولکسواگن در شرایط بسیار خوبی قرار داشت. ۱۰ هزار کارگر، تولید ماهانه ۴ هزار دستگاه خودرو و نقدینگی ۳۰ میلیون ژرمن مارکی وضعیت مساعدی را برای کارخانه رقمزده بود. البته این تمام قضیه نبود و آنها پیشرفتهای بزرگی درزمینهٔ تولید رقمزده بودند. خودروهای تولیدی فولکسواگن در سالهای ۱۹۴۹/۱۹۴۸ بهاندازه نصف تمام خودروهای تولیدی توسط شرکتهای مختلف در غرب آلمان بود. درزمینهٔ صادرات هم شرایط برای فولکسواگن ایده آل بود در آستانه شروع دهه ۵۰ میلادی آنها رقیبی جدی در بازار بینالمللی برای سایر خودروسازان بودند.
با شروع دهه ۵۰ میلادی، غلطک پیشرفت فولکسواگن سریعتر حرکت کرد. آنها برای آماده کردن پیشنیازهای تولید محصول VW 1200 گنجایش کارخانه خود را افزایش دادند و نماد خودروسازی غرب آلمان لقب گرفتند. فولکسواگن توانست یکسوم از خودروهای تولیدی خود را به ۱۸ کشور مختلف صادر کند. اصلیترین مشتریان آنها سوئد، بلژیک، هلند و سوئیس بود. فولکسواگن با صادر کردن ۱,۲۵۳ خودرو به برزیل، برای اولین بار پا به آمریکای جنوبی گذاشت. فولکسواگن برای دریافت بیشتر دلار از سوی مشتریان آمریکای لاتین، این بخش از صادرات خود را در اولویت قرارداد.
زمانی که در اروپا برای صنعتی شدن کشورهای جهان سوم کشمکشهای زیادی صورت گرفته بود، شرایط طوری رقم خورد که فولکسواگن بهترین استفاده را داشته باشد. درست موقعی که کشورها و صنایع اروپایی با کمبود دلار روبرو بودند و مشتریان آمریکایی خود را از دست میدادند، فولکسواگن با صادرات محصولات خود به قاره آمریکا رقیبی جدی برای همه خودروسازان به شمار میرفت. درحالیکه خودروسازان دیگر با کاهش ظرفیت تولید دستوپنجه نرم میکردند، فولکسواگن چون شرکت سهامی عام بود از کمکهای دولت نیز استفاده میکرد. آنها توانستند نزدیک به ۵۰ درصد صادرات خودرو در کل آلمان را به نام خود ثبت کنند و بیشترین ارزآوری را در مقایسه دیگر خودروسازان آلمانی در دهه ۵۰ میلادی داشته باشند.
البته همه این اتفاقات به همین راحتی رخ نداد. در اوایل کار خودروهایی که در برزیل به فروش میرسیدند، به دلیل عرضه باقیمت پایین سود بسیار کمی برای شرکت داشتند. همچنین ساخت یک مرکز عرضه خودرو در برزیل به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و در ایالاتمتحده به دلیل طرفداری سفتوسخت فروشندگان خودرو از تولیدات داخلی آمریکا، بهآسانی صورت نگرفت.
علیرغم تمام این مشکلات، فولکسواگن با موفقیت وارد بازارهای اروپا، آمریکا و آفریقا شد. این کار به لطف کاردانی مهندسین باتجربه و بااستعداد این شرکت میسر شد. فولکس بیتل محبوبترین و اولین خودرویی بود که به هر کشور جدیدی صادر میشد. مصرف سوخت پایین، اندازه کوچک و کمخرج بودن اصلیترین علل محبوبیت این خودرو بهویژه در کشورهای درحالتوسعه بود؛ اما اصلیترین علل محبوبیت برند فولکسواگن در این کشورها، خدمات پس از فروش مثالزدنی آن بود. در هر کشوری، هر خودرویی با مشکل مواجه میشد، توسط پرسنلی مجرب و کار بلد تعمیر میشد. سایتهای عرضه خودرو در برزیل، آفریقای جنوبی و استرالیا احداث شدند و بدین ترتیب فولکسواگن پایههای تجارت جهانی خود را پیریزی کرد.
در این دهه فولکس بیتل بهاندازهای در جهان معروف شد که توانست ۴۰ درصد فروش خودرو در جهان را به خود اختصاص دهد و پرفروشترین خودرو دهه ۵۰ میلادی لقب بگیرد. مهندسی خودرو طوری صورت گرفته بود که برای هر قشری از جامعه یک خودرو کاربردی و کاملاً بهصرفه محسوب شود. پسازاین فولکسواگن خودرو ترانسپورتر را ساخت که آنهم موفقیتهای کمی به دست نیاورد.
دهه شصت میلادی هم به طرز خارقالعادهای برای فولکسواگن شروع شد. درحالیکه روز به روز بر محبوبیت بیتل و ون ترانسپورتر افزوده میشد، این شرکت خودرو VW 1500 را نیز معرفی کرد. در سال ۱۹۶۳، بزرگترین صادرکننده خودرو در جهان، ۶۰ درصد از محصولات تولیدی خود را در سطح اروپا و ایالاتمتحده آمریکا به فروش رساند، جایی که محبوبیت بیتل رقیبی جدی برای تولیدات داخلی آمریکا محسوب میشد. چهار سال اول دهه ۶۰ خوب سپری شد اما بعدازآن رقبا بهاندازهای خوب عمل کردند که شرایط برای فولکسواگن سخت شد. از طرفی دیگر هم حمایتهای دولتی باعث شده بود تا وجهه فولکس واکن نزد مردم خراب شود. آمریکاییها با استفاده از موتورهای ۱.۵ لیتری دوباره قدرتمندانه در بازار ظاهر شدند و همین باعث شد تا خودرو VW 1500 فولکسواگن در سال ۱۹۶۴ نتواند به میزان فروش تعیینشده دست یابد.
در این دوره، فولکسواگن توانست با دایملر-بنز به توافقاتی برای همکاری دست یابد. بر طبق این توافق فولکسواگن تولید خودروهایی با موتور زیر ۲ لیتری را متوقف کرد و در مقابل تلاش کرد تا ۷۵.۳ درصد از شرکت «Auto Union GmbH» که از کمپانیهای تابع مرسدس بنز به شمار میرفت را به دست آورد. اگرچه آنها با این کار توانستند کارخانهای با ۱۱ هزار نفر نیروی کار، ظرفیت تولید ۱۰۰ هزار دستگاه خودرو و ۱۲۰۰ نمایندگی فعال به همراه نسل جدیدی از موتورهای خودرو به دست آورند؛ اما در مقابل با بدهیها و بحران اقتصادی شدید روبرو شدند. این موضوع به دلیل کیفیت پایین و قیمت بالای خودروهای کمپانی «Auto Union GmbH» رخ داد؛ اما زیر چتر فولکسواگن، وضعیت این شرکت بهبود یافت و توانست خودرو Audi 72 را تولید کند. این خودرو نتوانست فولکسواگن را از بحران خارج کند ولی برای اینکه علیالحساب شرایط برای Auto Union GmbH بهعنوان زیرمجموعهای از فولکسواگن مساعد باشد، تولید خوبی به نظر میرسید.
در سالهای ۱۹۶۷/۱۹۶۶، فولکسواگن برای اولین بار پس از جنگ جهانی وارد بحران اقتصادی شد؛ اما پایان این بحران موفقیت بزرگی را برای آنها به ارمغان آورد. کاهش تقاضا در بازار داخلی باعث شد تا شرکت در سال ۱۹۶۷ میزان خودروهای تولیدی را کاهش دهد. تولید بیتل ۱۴ درصد و تولید VW 1500 به میزان ۳۵ درصد کاهش یافت. اگرچه در اواخر این سال فروش فولکسواگن توانست کمی اوضاع را بهبود بخشد؛ اما تأثیرات منفی ناشی از آن بحران ادامهدار و عمیق بود. مشکل دیگری که ایجاد شد تغییراتی بود که روی مدلهای متنوع خودروهای تولیدی فولکسواگن به وجود آمد و بهنوعی باعث شد با چند دسته شدن مدلهای مختلف هم میزان تولید پایین بیاید و هم بازده کارخانه تنزل پیدا کند. تولید انبوه که بارزترین ویژگی مثبت فولکسواگن محسوب میشد، تبدیل به یک معضل اساسی برای این کمپانی شده بود. افزایش تعداد رقیبان در بازارهای اصلی فروش خودرو باعث شده بود تا امکان جبران زیانهای به وجود آمده برای فولکسواگن وجود نداشته باشد. نه افزایش فروش برای فولکسواگن ممکن بود و نه افزایش قیمت راهگشا بود.
در همین دوران بود که عصر هاینریش نوردهوف در فولکسواگن به اتمام رسید. او باقدرت وارد فولکسواگن شد و توانست با بهبود بخشی بیتل افسانهای و تولید انبوه آن، بازارهای جهانی را در دست بگیرد و فولکسواگن را به یکی از ابرقدرتهای صنعت خودروسازی تبدیل کند. او ۲۰ سال موفقیتآمیز را در سمت مدیریت فولکسواگن گذراند؛ اما وقتش رسیده بود که با مرگ وی، تغییراتی انجام گیرد تا شرکت مسیر موفقیتآمیزش را ادامه دهد.
در همین راستا، فولکسواگن اقداماتی را برای کاهش هزینههای تولید در دستور کار قرارداد. آنها ضمن اینکه روی میزان تولید را بهاندازه معقولی رساندند، بخشی از درآمد خود را نیز در بخش تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کردند. این کار باعث شد تا تکنسینها و مهندسین، همگام با آموزشهایی که در اختیار استعدادهای این رشته میگذاشتند، در شرکت نیز از اهمیت ویژهای برخوردار شوند. با شروع تولید خودرو VW 411 در سپتامبر ۱۹۶۸، فولکسواگن بهسوی استقلال از خودرو بیتل پیش رفت؛ هرچند که با تولید ۴,۲۰۰ دستگاه بیتل در روز، این خودرو همانند خونی بود که در رگهای فولکسواگن جریان داشت. همچنین برای رقابت جدیتر با شرکتهای خودروساز مطرح، آنها سدان VW 1302 را نیز از سال ۱۹۷۰ با شاسی جدید و فضای بیشتر، وارد خط تولید کردند. باوجود همه این تلاشها دیگر این دست از خودروها جذابیت خود را ازدستداده بودند. نسل جدید خودروهای سایز متوسط با موتورهایی با سیستم خنککننده آبی، دیفرانسیل جلو، فضای بزرگ و صندوقعقب جادارتر بازار را در دست گرفتند. اگرچه فروش بیتل با کاهش مواجه شد؛ اما سودآوری قابلقبول از بازار آمریکای جنوبی و همچنین فروش خوب خودروهای آئودی باعث شد تا زیانهای بیتل جبران شود. کاهش تقاضا در بازار داخلی باعث شد تا فولکسواگن به فکر تولید نسل جدیدی از خودروها باشد که بتواند بهخوبی جای بیتل را برای آنها پر کند. در کنار همه این مشکلات، ارزشگذاری مجدد مارک آلمانی (واحد پول آلمان) باعث شد تا این شرکت چه در داخل و چه در عرصه بینالمللی با معضلات جدیدی روبرو شود. بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۲ فروش محصولات فولکسواگن در آمریکا که از اصلیترین اهداف صادرات به شمار میرفت از ۵۷۰,۰۰۰ دستگاه به ۴۸۶,۰۰۰ دستگاه رسید و بیتل کمکم محبوبیت خود را در ایالاتمتحده از دست داد. اصلیترین علت این موضوع، عقبماندگی بیتل درزمینهٔ تکنولوژی، مصرف سوخت و امنیت از رقبای آمریکایی بود.
فولکسواگن همچنان به کاهش هزینهها و سرمایهگذاری روی تحقیقات ادامه داد و سرانجام نتیجه گرفت. یافتن متدهایی جدید در تولید خودرو، تحلیل دادهها به کمک کامپیوتر و نگهداشتن تولیدات روی یکمیزان معقول و معین باعث شد تا آنها کمکم از بحران خارج شوند و بار دیگر در پی ایجاد عصری جدید برای فولکسواگن باشند.
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵کجا انگلیسی ها نقش داشتن اینقدر بریتانیا بریتانیا نکنید جناب محمدی اونا برای منافع خودشون و برای خودش شروع به تولید فولکس زدن که دستشون بود والا هیچوقت نگاهشم نمیکردن شما زیادی نقششونو و پر رنگ کردی ضمن اینکه پیشرفت فولکس از دهه پنجاه شروع شد درسته با این کارشون شاید از نابودیش جلوگیری کردن(اگرم این کار و نمیکردن خود آلمانی ها راهش مینداختن) ولی تا این حدم نبود که شما داری میگی و اینقدر طرفداریشونو و میکنی
مهرداد خیاط محمدی
۸ خرداد ۱۳۹۵دوست عزیز منبع کل این مقاله خود سایت فولکس واگن هست.
اگه شما برای تاریخ فولکس واگن منبعی معتبرتر از سایت خود فولکس واگن داری معرفی کن.
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵لطف کنید لینکشو بذارید من هرچی گشتم تویه همون سایت رسمی فولکس واگن چیزی ندیدم
مهرداد خیاط محمدی
۸ خرداد ۱۳۹۵بله حتما.
توی این لینک گزینه Start Chronicle رو انتخاب کنید و بعدش فایلهای پی دی اف مربوط به هر دوره رو میتونید انتخاب کنید.
http://www.volkswagenag.com/content/vwcorp/content/en/the_group/history.html
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵جناب خیاط محمدی با تشکر از شما ولی ,واقعا عجیبه چنین ترجمه ای از شما یعنی شاید بیش از هشتاد درصد درش دخل و تصرف شده و واضح چینن چیزهایی گفته نشده خیلی سخت بود ترجمش برام ولی میرزید حرفام اثبات بشه که چنین چیزی نبودتقریبا میشه گفت تموم حرفام اثبات شد شما خواستید حالت داستانیش دربیارید یه جورایی هالیوودیش کنی برای مخاطب ها درست ولی اینقدر تغییر دادن و پر رنگ کردن نقش انگلیسی ها رو واقعا پذیرشش سخته در هر صورت موفق باشی من میتونم ترجمه شده کل متنو و بیارم و بنویسم بدون هیچ تصرفی برای دوستان اگر پدال وشما اجازه بدی میتونم این کارو بکنم فقط برای اثبات حرفام اصولا چون آدم دروغ گویی نیستم نمیتونم حرفهای چند پهلو و تا حدی زیادی تغییر داده شده و زیبا شده و قبول کنم در اینکه شما زحمت کشیدی شکی نیست و تشکر میکنم واقعا ازتون ولی حداقل خودم نمیتونم این متنو و قبول کنم
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵منبع مشخصه یه سایته انگلیسی چقدر اینجا نقش گذاری شده برای انگلیسی ها در صورتی که یک دهم اینم نبود که بزرگشون کردین فولکس فروش جهانیشو مدیون شخصی به نام هنریش نودرهفه که اینجا زیاد بهش اشاره نشد این شخص قبل از گرفتن فولکس در سال 1948 در شرکت ب ام و و اوپل کار میکرد در دهه پنجاه صادراته فولکس و در اصل اون شروع کرد و در آمریکا تولیدات فولکس و فروخت و فولکس و جهانی کرد و سود فراونی و کسب کرد چون کارش تجارت بود نه انگلیسی هایی که برای منافع و کمبود ماشین نظامیشون یه جوری از کارخونه استفاده کردن ضمن چرا اینجا اشاره نکردید که این شرکت و در اختیار آمریکایی ها بود و بعد دادن دسته انگلیسی ها(این یعنی اینکه برای کمبود ادوات نظامی میتونن کامل از این شرکت استفاده کنن یعنی همون گرفتن خسارت و غرامت جنگ در کنارش کمکی سود بردن برای خودشون) طوری گفته شده که اون ژنرال فرشته بود و نجات داده
مهرداد خیاط محمدی
۸ خرداد ۱۳۹۵در ضمن اینجا به این موضوع اشاره نشده که کل تاریخ فولکس واگن مدیون 4 سال مدیریت بریتانیایی هاست.
ولی به هر حال اونا با برنامهریزیهایی که توی این 4 سال انجام دادن تونستن باعث پیشرفت شرکت بشن و بعد از رفتنشون هم با اومدن دوباره آلمانی ها پیشرفت فولکس چندین برابرشد.
وقتی اشاره میشه بصورت امانی در اختیار انگلیس قرار گرفته یعنی واسه سودش شرکت رو در دست گرفتن.
great britain
۸ خرداد ۱۳۹۵خسته شده جان من دروغ میگم و از نظر تو متوهمم.
اعضایه نویسنده سایت هم همین شرایط رو دارند؟
چرا نمیخوای واقعیت ها رو ببینی؟
بریتانیا فولکس واگن رو به اینجایی که هست رسونده.وگرنه فولکس هیچی نبود.واگه بریتیش ها نبودن این شرکت به تاریخ میپیوست.فولکس واگن بزرگترین تولید کننده خودور در آلمان و سومین در دنیا هرچی افتخار کسب میکنه مدیون بریتانیاست.
اونوقت بعضی کاربرهای متعصب میان میگن فلان شرکته ورشکسته بریتیش رو آلمانی ها نجات دادن.خب دقیقا چی کار کردن آلمانی ها مثلا الان مینی یا رولز رویس یا بنتلی تو دنیا از همه ماشین ها پرفروش ترن؟
کاری که بریتانیا با فولکس و کلا صنعت خودرو سازی آلمان کرد اونها(آلمانی ها) حالا حالاها نمیتونن جبران کنن.
خدایا ازت ممنونم که اینقدر پرچم طرفدارای خودرو و صنعت خودروسازی بریتانیا رو بالا نگه میداری.
آلمان خیلی مدیون بریتانیاس خیییییییییییییییییییییییییییییییییییلیییییییییییییییییییی.
تشکر از آقای خیاط محمدی به خاطر اشاره به واقعیت.واقعا ممنونم.
جناب خسته شده چشم ها را باید شست جوره دیگر باید دید.
قربانت.فدات……….
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵کدوم صنعت خودروسازی انگلیس اصلا چیزی به اسمه صنعت خودروسازی نداره همینم که داره مدیون آلمانی هاست درست عکس اون چیزی که تو فکر میکنی این مقاله هم کاملا از بریتانایا بریتانایا گفتن هاش منبعش معلومه از نویسنده خواهش میکنم منبعشو ذکر کنه تا بفهمی تو هم مثل انگلیسی ها زیادی توهم داری مثل مقایهس های مضحکشون ضمن اینکه وقتی آمریکایی ها این شرکت و دادن انگلیسی ها خواستن جبران مافات کنن و یه جوری پرداخت کنن غرامت جنگو و برای همین ماشین آلات جنگی این شرکت برای انگلیسی ها تولید میکرد این شرکت و یه آلمانی که اسمش بالا بردم بزرگ و جهانیش کرد برو تاریخشو خوب بخون اون صادرات مضحکم برای نابود نشدن این شرکت بود و برای سود برای انگلیسی ها که تویه همون هم نتونستن موفق بشن و خواستن این شرکت و به فرانسه و آمریکا و حتی استرالیایی ها بفروشن و این یه دستاورد برای فولکس میدونن!!!!!!! این یه شکست برای انگلیسی ها بود بعد از اینکه آلمانی ها دوباره گرفتنش بزرگش کردن و مدل های مختلف و تولید کردن و این برند جهانی شد موندم چقدر تعصب مضحکی داری اینقدر انگلیس انگلیس میکنی پس چرا انگلیسی ها خودشون همه برنداشون مالکاشون شرکت های دیگست خودشون اصلا چیزی به اسم خودروسازی ندارن؟! جواب مشخصه چون نه علمه فنیشو دارن نه علم مدیریتی و نظام مالی درستی میتونن داشته باشن برای همینکه همه برانداشون دسته این و اونه و هیچوقتم نتونسته بزرگ بشه رولزرویس و بنتلی و مینی اگر دست آلمانی ها نبود اسمشو هم نمیتونستی بگی باید مستربین میدیدی و کلی سرچ میکردی تا دربیاد چیه ضمنا یادت باشه انگلیسی ها هیچوقت کاری برای آلمانی ها نکردن و یک هزارم اون کاری که آلمانی ها برای انگلیسی ها کردن و هم انگلیسی ها انجام ندادن که هیچ ضرر هم زدن به آلمانی ها اونم سه سال به خاطر غرامت جنگ
در آخر خدایا ازت ممونم که باعث میشی هیچوقت هرچیزیو و قبول نکنم و کمکم میکنی تا اینقدر بدونم که خیلی ها با نادانیشون نتونن جلوم وایسن
اینم لینکهای مختلف تا بدونی حتی انگلیسی ها خواستن این شرکت و به فرانسوی ها و استرالیایی ها بفرشون خدایا بازم دمت گرم که حقایق همیشه برملا میشه و خیلی ها رسوا
http://www.military.ir/forums/topic/29537-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%81%D9%88%D9%84%DA%A9%D8%B3-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%86/
http://www.newdesign.ir/search.asp?id=416&rnd=8356
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%88%D9%84%DA%A9%D8%B3%E2%80%8C%D9%88%D8%A7%DA%AF%D9%86 قسمت تاریخچه
این سایت رسمی بی بی سی اگر دوستان انگلیسی بلدن بخونن جالبه مطالبش و اینکه حرف منو تصدیق میکنه
http://www.bbc.com/news/business-34358783
http://www.fastcompany.com/1512941/history-volkswagen
تموم اینا حرفامو تصدیق میکنن و اگر بخوای صدها لینکه دیگه میتونم بیارم ضمن اینکه یادت نره این هنریش نودرهف بود که فولکسو فولکس کرد با آوردن مدل های مختلفش و جهانی کردنش و فروش موفقش در آمریکارو چون خودش در آمریکا زندگی میکرد فرزند بانکدار ثروتمندی بود و تاجر موفقی بود راه جهانی شدنو و خوب میدونست
great britain
۸ خرداد ۱۳۹۵خسته شده عزیز تو تمام این لینک هایی که گذاشتی نوشته فولکس مدیون بریتانیایی هاست.حالا من دیگه نمیدونم.
در ضمن خوده آقای خیاط محمدی گفته منبعش خوده فولکس هستش.
منبعه معتبرتری هم مگه جز خوده شرکت وجود داره؟
دلیل نمیشه تو از یک کشور خوشت میاد یا بدت میاد بیای اینجا تعصبی به خرج بردی که واقعیت نداره.
از قدیم گفتن واقعیت تلخه حالا چه خوشت بیاد چه نیاد.
خدایا ازت ممنونم به خاطر حقایق.
از قدیم گفتن خدا جایه حق نشسته.
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵چقدر حرف زدن راحته منم میگم تموم انگلیسی ها مدیون آلمانی ها هستن چون بدون آلمانی ها نفس کشیدنم بلد نیستن اینم یه حرفیه دیگه میشه زد چرا داری شانتاژ میکنی هیچکدومشون نگفتن مدیون بریتانیاست دقیقا عکس اینو گفتن و عکس حرفای شما که استاد شانتاژ و مغلطه ای همشون گفتن آمریکا اومده و برای جبران خسارت وارده در جنگ بهش داده دسته انگلیس تا به کمک این شرکت و تجهیزاش که در جنگ برای آلمانی ها ماشین آلات تولید میکرد ماشین آلات جنگی تولید کنه و خساراتش جبران بشه اون افسر یا ژنرال انگلیسی هم اومده از این شرکت سفارش گرفته چند هزار تا برای جبران خسارت ناشی از جنگ نه گفته به انگلیس مدیونه نه گفته حتی اون ژنراله بانی خیر شده کاملا مشخصه وقتی یه افسر یا ژنرال جنگی میاد بالا سر این شرکت یعنی منافع نظامی درمیونه منافعی که براشون اهمیت داشت برای ماشین آلات نظامی بعد از جنگ خواستن سودآوری کنن نتونستن خواستن بفروشنش به کشورهای دیگه بازم نتونستن(استعداد در نتونستن و گسترش و همون جا نشون دادن) دست آخر در سال 1948 دادنش به آلمانی ها و یه شخص فوق العاده نابغه به نام نودرهف که بعد از تجاربی که در شرکت های ب ام و اوپل داشت و زندگی و کار در آمریکا و تجارت این شرکت و با ارائه مدل های مختلف از آمریکا بگیر تا لاتین گسترش داد فولکس واگونو و بزرگش کرد و جهانیش کرد باز خوبه جناب نویسنده گفته جای گفته نشده مدیونه والا من یکی مدیون حداقل مدیون شما میشدم این وسط!!!!!!
واقیعت خیلی سخته واقیعتی که انگلیس چیزی به اسم صنعت خودروسازی نداره واقیت اینکه انگلیس یه شرکت مستقل نداره تا خودش تولید اتومبیل کنه مثل ژاپن آمریکا و آلمان واقیعت اینکه هرکاری یه استعدادی میخواد و هرکه را بحر کاری ساختن
اینقدر ندونستن هاتو و گردنه اینو و اونو و خدا ننداز این همه منبع حرف های من و تصدیق میکنه بهتر به جای تعصب هات یکم به این فکر کنی که چرا انگلیسی ها با این همه دک و پزه گرچه خنده دار بازم باید آویزونه اینو و اون باشن
بنتلی
۸ خرداد ۱۳۹۵خسته شده داداش،بس کن دیگه!،هیچ وقت هیچ کس نمیگه فولکس مدیون بریتانیا هس!و هیچ کس نمیگه بنتلی و رولز رویس مدیونه آلمانه!الان تو شرکتای بزرگ ممکنه از هرکشوری نیرو جذب کرده باشن و این ربطی ب اصالت و ملیت اون شرکت نداره،مث طراح ایرانی بی ام و،مدیرعامل هندی گوگل،طراح ارشد ایتالیایی فولکس،طراح کره ای و بلژیکی بنتلی و…اگه لینک زیرو باز نکرد خودت 25 دست طلایی دنیا رو سرچ کنhttp://googleweblight.com/?lite_url=http://id90.blogfa.com/post/31&ei=HLh8XhxF&lc=fa-IR&s=1&m=455&host=www.google.com&f=1&client=safari&gl=ir&q=%D9%84%D9%88%DA%A9+%D8%AF%D9%88%D9%86%DA%A9%D9%87+%D9%88%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%87&ts=1464415622&sig=APY536wzHtqvZbGhKtWtr9fekPZE4xSWQA
great britain
۸ خرداد ۱۳۹۵بنتلی جان خسته شده رو ول کن.
من دستام شکست بس که بعضی حقایق رو تایپ کردم.
اینقدر هم برای این آقا لینک گذاشتم که نگو!!!!!!!!!!
اما این خسته شده نمیخواد هیچی رو که دوست نداره باور کنه.
همون بخشه موتور جت و فرمول یک مرسدس اینقدر براش لینک گذاشتم تویه این زمینه ها که حاله خودم بهم خورد.(بقیه کاربرها بماند)
احمد باقری
۸ خرداد ۱۳۹۵این امر بدیهی است که اگه شرکتی، برای سالها یک مدل رو تولید کنه و دستی به سر و روش نکشه(امکاناتش رو زیاد نکنه، تکنولوژی رو بالا نبره و مصرف سوخت رو پایین نیاره، بالاخره روزی میرسه که اون ماشین، دیگه محبوب نخواهد بود و بنابراین، هر شرکتی باید در بازه های زمانی مشخص، اقدام به نوسازی اون مدل بکنه.
ناسا
۸ خرداد ۱۳۹۵اون موقع ببین چی تولید کرده بوده
بنتلی
۸ خرداد ۱۳۹۵احسان آئودی رولزرویس پلتفرم جدیدشو خودش طراحی کرده.کولینان هم تقریبا مستقل از بی ام و ساخته شده.بی ام و سری هفت با تولید محدود و تجهیزات و قیمت فانتوم حتی یدونه هم نمیتونس بفروشه رولزرویس همیشه انگلیسیه و بدون آلمان هم موفق میشد همونطور ک ولوو و جگوار و رنجرور موفق شدن،مایباخ با پشتیبانی مهندسی بنز از بنتلی و رولزرویس شکست خورد.استون خیلی وقته ازv12خودش رونمایی کرده،پنج درصد سهام و چند ابزار الکترونیکی توی تنها یک مدل اصلا چیزمهمی نیس،بورگوارد اصیل ک رو پلتفرم فوتون خودرو ساخته رو نمیبینی؟یا اوپل آمریکایی؟پلتفرم a4جدید تی تی و نسل اول r8چیه؟خود آئودی و پورشه هم فروخته شدن.صحبت از طراحان آلمانی بنتلی نکن ک همش چرته،طراح ارشد هلندی بی ام و،طراح کره ای ایتالیایی بلژیکی فولکس آئودی و بنتلی
خسته شده
۸ خرداد ۱۳۹۵اصلا خودت فهمیدی چی گفتی جناب بنتلی موندم شما چند نفر(نفر) طرفدار انگلیس چرا اینقدر دارین جوش و خوروش میکنین ول کنید این صنعت خودروسازیو به خدا کره و چین هم ماشین سازی دارن و مستقل عمل میکنن طراح هلندی و هندی چیه انگلیس صنعت خودروسازی نداره چند تا برند داره که اونام شرکت های بزرگ دارن یکم تکونشون میدن شرکت هایی که صنعت خودروسازی کشوراشون هستن و شرکت های مادر به حسب میان حالا هی بگو فلین فلان برو بالا بیا پایئن برو چپ بیا راست منطقم خوب چیزیه برو ببین از سی شرکت بزرگ خودروسازی در دنیا چه کشورهایی هستن خب وقتی یه چیزو نداره لازم نیست خودکشی کرد برای چیزه نداشته که